شبهات مخالفین به خطبه غدیر

از ویکی غدیر

شبهه جملات دو پهلو در خطبه غدير[۱]

يكى از شبهاتى كه در كتاب «راهى ديگر براى كشف حقيقت» در مورد غدير مطرح شده اين است:

درباره چنين امر مهمى چرا بايد رسول‏ خدا صلی الله علیه و آله از جمله دو پهلو يا سه پهلو استفاده كند و توضيح بيشترى ندهند؟!

بايد واضح مى ‏فرمودند كه على‏ عليه السلام خليفه من است و شرح مفصلى مى‏ دادند.

و اما پاسخ اين شبهه:

قبل از طرح اين شبهه، نويسنده معتقد شده كه واقعه غدير مربوط به يمن است، و پيامبرصلى الله عليه وآله تنها مى‏خواست ديدگاه منفى بعضى از مردم را درباره حضرت على‏عليه السلام برگرداند. اين ادعاى نويسنده نشان مى‏دهد كه كلام پيامبرصلى الله عليه وآله به هيچ وجه دو پهلو يا سه پهلو نيست.


حال اگر در ادامه مى‏گويد جملات پيامبرصلى الله عليه وآله دو پهلو يا سه پهلو است، ديگر نمى‏تواند ادعا كند كه واقعه غدير مربوط به يمن است. به بيان ديگر: دو پهلو يا سه پهلو بودن كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ادعاى اول او را باطل مى‏كند.


سواى اين نكته، خطبه غدير كاملاً واضح است. پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله براى بيان حق اميرمؤمنان‏عليه السلام هرگز از جملات چند پهلو استفاده نكرده است. ما معتقديم پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در روز غدير خطبه مفصلى خوانده است، در حالى كه بيشتر اهل‏تسنن عبارات خطابه را بسيار مختصر آورده‏اند. پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير نه تنها على‏عليه السلام را به طور رسمى و با لفظ »خليفه« و »وصى« پس از خود معرفى كرد، بلكه براى آنكه جاى ترديد باقى نماند، بر بالاى جهاز شتران دست حضرت على‏عليه السلام را بالا برد و فرمود: هر كس من مولاى اويم، اين على مولاى او است. سپس فرمود:


اى مردم! همانا من نبى هستم و على‏عليه السلام وصى پس از من است. صراط مستقيم خداوند منم كه شما را به پيروى از آن امر فرموده، و پس از من على‏عليه السلام است كه به درستى و راستى راهنماى آن است و به آن حكم و دعوت مى‏كند. فرمان او را بشنويد و گردن نهيد و پيروى‏اش كنيد، و از آنچه شما را باز مى‏دارد خوددارى كنيد تا راه را بيابيد. به سوى هدف او حركت كنيد و راه‏هاى گوناگون شما را از راه باز ندارد. على‏عليه السلام برادر و وصى و نگهبان دانش من است. على‏عليه السلام ياور دين خدا و دفاع كننده از رسول او است.


در آن روز، رسول‏خداصلى الله عليه وآله نكات بسيارى درباره ولايت على‏عليه السلام بيان فرمود. به گونه‏اى كه همه منظور ايشان را دانستند، و در نهايت نيز با اميرالمؤمنين على‏عليه السلام بيعت كردند و به ايشان تبريك گفتند. متن خطابه نشان مى‏دهد كه اين جملات به طور كامل مقام جانشينى امام را تفهيم مى‏كند، و همه مسلمانان نيز بدون هيچ گونه پرسشى با حضرت بيعت كردند. بنابراين:


اولاً: اگر واقعه غدير -  بنا بر ادعاى شبهه كننده -  به طور روشن در ارتباط با يمن بود، صرف اين ادعا چند پهلو بودن خطبه غدير را باطل مى‏كند. گويا شبهه كننده توجه نداشته است كه دليل دومش نقض دليل نخست او است.


ثانياً: خطابه غدير مطابق نقل شيعه، كلامى واضح است و به هيچ وجه چند پهلو نيست. همان طور كه در بالا به آن اشاره كرديم.


ثالثاً: ما در ادامه توضيح مى‏دهيم كه واقعه غدير حتى مطابق آنچه اهل‏تسنن به اجمال نقل كرده‏اند، نه تنها كلامى چند پهلو نيست، بلكه قرائن روشن نشان مى‏دهد كه در خصوص ولايت حضرت على‏عليه السلام است. البته بايد گفت فراوانى نكاتى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در موقعيت‏هاى مختلف -  غير از غدير -  درباره اميرالمؤمنين‏عليه السلام فرموده و اهل‏تسنن نيز نقل كرده‏اند، قرينه است كه اين عبارات خطابه درباره ولايت اميرالمؤمنين‏عليه السلام است.


حال سؤال مهم اينجاست كه چرا اهل‏تسنن نيز بايد غدير را به جانشينى حضرت على‏عليه السلام ارتباط دهند؟


بسيارى از اهل‏تسنن خطبه غديريه پيامبرصلى الله عليه وآله را به صورت خيلى مختصر و در قالب حديث آورده‏اند. اما در خور توجه است كه آنان تقريباً تمامى قطعات خطبه شيعى غدير را در كتاب‏هاى خود به صورت جداگانه آورده‏اند، براى مثال، ما معتقديم كه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در خطبه غدير چنين فرمايش‏هايى داشته‏اند:


على بن ابى‏طالب‏عليه السلام برادر، وصى و جانشين من ميان امت و امام پس از من است.

هر كس با او مخالفت كند ملعون است، و هر كه پيرو و تصديق كننده‏اش باشد در مهر و رحمت است.


آگاه باشيد كه جز اين برادرم )على‏عليه السلام( كسى نبايد اميرالمؤمنين خوانده شود. هشدار كه پس از من سرپرستى مؤمنان براى كسى جز او روا نباشد.


اهل‏تسنن نيز اين سخنان را به طور جداگانه آورده‏اند، كه در اينجا تنها به چند نمونه از آنها بسنده مى‏كنيم:


از براء بن عازب نقل شده است كه گفت:


ما با رسول‏خداصلى الله عليه وآله در سفر بوديم. به غدير خم كه رسيديم، براى نماز ندا داده شد. زير درختان را براى رسول‏خداصلى الله عليه وآله جارو كردند. حضرت نماز ظهر را خواند و دست على‏عليه السلام را گرفت و فرمود: آيا نمى‏دانيد من بر مؤمنان از خودشان سزاوارترم؟ مردم گفتند: آرى. فرمود: آيا نمى‏دانيد كه من از هر مؤمن بر خودش سزاوارترم؟ مردم گفتند: آرى.

پس دست على‏عليه السلام را گرفت و فرمود: هر كس من مولاى او هستم على‏عليه السلام هم مولاى او است. خداوندا ! دوستان او را دوست بدار و دشمنانش را دشمن باش. براء بن عازب گويد: بعد از اين عمر جلو آمد و به على‏عليه السلام گفت: گوارا باد بر تو اى پسر ابوطالب! تو مولاى هر زن و مرد مؤمن شده‏اى!××× 1 مسند احمد: ج 4 ص 281. المستدرك على الصحيحين: ج 3 ص 109. المعجم الكبير: ج 5 ص 166. شواهد التنزيل: ج 1 ص 203 و ج 2 ص 392 391 385 382 381. تفسير ابن‏كثير: ج 2 ص 15. التاريخ الكبير: ج 4 ص 193. تاريخ بغداد: ج 8 ص 284. تاريخ مدينة دمشق: ج 42 ص 117  - 114، و ... . ×××


همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: براى هر نبى وصى و وارثى است. همانا على‏عليه السلام وصى و وارث من است.××× 2 تاريخ مدينة دمشق: ج 42 ص 392 و ج 3 ص 5 . مختصر تاريخ دمشق: ج 18 ص 20. الرياض النضرة: ج 2 ص 234. اسنى المطالب: ص 89 . المناقب )خوارزمى( : ص 85 . ×××


همچنين پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله به حضرت زهراعليها السلام فرمود: اى فاطمه! همانا كرامت )خاص( خداوند عزوجل به تو اين است كه تو را به اولين اسلام آورندگان و داناترين و بردبارترين تزويج كرد. همانا خداى بلندمرتبه به اهل زمين نظرى فرمود و مرا از ميان ايشان انتخاب كرد، و به نبوت و رسالت مبعوث كرد. سپس نظرى فرمود و از ميان ايشان همسر تو را برگزيد، و به من وحى فرمود كه تو را به همسرى او در آورم و او را به عنوان وصى برگزينم.××× 3 كنزل العمال: ج 11 ص 604 . منتخب كنز العمال: ج 4 ص 641 . ×××


همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: همانا اين )على‏عليه السلام( برادر من، وصى من و جانشين من در ميان شماست. پس )فرمان( او را بشنويد و از او اطاعت كنيد.××× 4 كنز العمال: ج 13 ص 133 114. مناقب الامام اميرالمؤمنين‏عليه السلام: ج 1 ص 376. تاريخ مدينة دمشق: ج 42 ص 48 و ج 1 ص 102 101. مختصر تاريخ دمشق: ج 17 ص 311 310. ×××


در روايتى ديگر آمده است: ام‏سلمه خطاب به عايشه گفت: شنيدم كه پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: على‏عليه السلام جانشين من ميان شما در زمان حيات و مرگ من است. پس هر كس از او سرپيچى كند از من سرپيچى كرده است. اى عايشه! آيا تو )به اين سخن( گواهى مى‏دهى؟ عايشه گفت: به خدا قسم بله.××× 1 الفتوح: ج 2 ص 455. ×××


در روز خيبر نيز پيامبرصلى الله عليه وآله به حضرت على‏عليه السلام فرمود: پس از من تو امام و ولى هر زن و مرد مؤمن هستى.××× 2 المناقب )خوارزمى( : ص 61 . ×××


در حديثى ديگر پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: على‏عليه السلام باب حطّه است. هر كس از آن وارد شود مؤمن، و هر كس از آن خارج شود كافر است.××× 3 كنز العمال: ج 11 ص 603 . فيض القدير: ج 4 ص 356. جامع الاحاديث: ج 6 ص 198. ×××


همچنين پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله فرمود: هر كس بعد از من از على‏عليه السلام جدا شود، روز قيامت هرگز مرا نخواهد ديد و من نيز او را نخواهم ديد. و هر كس با على‏عليه السلام مخالفت كند، خدا بهشت را بر او حرام مى‏كند و جايگاه او را آتش قرار مى‏دهد. و هر كس على‏عليه السلام را رها كند، خداوند روزى كه اعمال بر او عرضه مى‏شود خوارش مى‏كند. هر كس على‏عليه السلام را يارى كند، آن روز كه خدا را ملاقات كند خداوند يارى اش كند... .××× 4 فرائد المسطين: ج 1 ص 54 . ×××


ابوذر روايت مى‏كند كه رسول‏خداصلى الله عليه وآله فرمود: هر كس مرا اطاعت كند خدا را اطاعت كرده، و هر كس مرا عصيان كند خدا را عصيان كرده است. و هر كس على‏عليه السلام را اطاعت كند مرا اطاعت كرده، و هر كس على‏عليه السلام را عصيان كند مرا عصيان كرده است.××× 5 المستدرك على الصحيحين: ج 3 ص 121. مناقب الامام اميرالمؤمنين‏عليه السلام: ج 2 ص 609 . تاريخ مدينة دمشق: ج 42 ص 307 306 و ج 2 ص 268. مختصر تاريخ دمشق: ج 17 ص 376. ×××


گفتنى است برخى منابع اهل‏تسنن تصريح مى‏كنند كه خود رسول‏خداصلى الله عليه وآله لقب »اميرالمؤمنين« را بر ايشان نهاده است.××× 6 تاريخ مدينة دمشق: ج 42 ص 328  - 326 و ج 2 ص 336  - 333. مختصر تاريخ دمشق: ج 17 ص 382. المناقب )خوارزمى( : ص 322. ×××

بنابراين، حتى اگر اهل‏تسنن از آن همه خطبه طولانى غدير تنها به بخشى از آن اشاره كرده باشند، احاديث فراوان آنان درباره اميرمؤمنان‏عليه السلام نشان مى‏دهد كه معناى ولايت در حديث غدير به معناى  خلافت و جانشينى است، نه صرف دوستى.

  1. حقيقت غدير (خراسانى): ص ۹ - ۵۳.