عبدالرحمن بن ابی لیلی

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۳۸ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «== اتمام حجت با غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۰۴،۱۰۳. اسرار غدير: ص ۲۹۴.</ref> == از...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

اتمام حجت با غدير[۱]

از نمونه ‏هاى بارز اتمام حجت و استدلال و يادآورى‏ هاى غدير، مواردى است كه توسط خود خداوند و معصومين‏ عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته است.

تمام راويانى كه در طول هزار و چهارصد سال تاريخ اسلام حديث غدير را روايت كرده ‏اند نيز به گونه ‏اى جهاد خود را در مقابله با اهل سقيفه به نمايش گذاشته ‏اند.

یكى از اصحاب معصومين‏ عليهم السلام كه با غدير اتمام حجت نموده عبدالرحمن بن ابى ‏ليلى است:

  1. عبدالرحمن حديث غدير را چنين نقل كرده است: «پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم على‏ عليه السلام را مقابل مردم آورد و به آنان معرفى كرد كه او صاحب اختيار هر مرد و زن مؤمنى است».[۲]
  2. عبدالرحمن بن ابى‏ ليلى در حضور اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به پاخاست و عرض كرد: يا اميرالمؤمنين، من از شما سؤالى دارم كه مى ‏خواهم جوابش را از خود شما بشنوم، و اين در حالى است كه ما منتظر شديم شما درباره ولايت و خلافت خود مطالبى بگوييد ولى هنوز نگفته ‏ايد. آيا وقت آن نرسيده كه بگوييد.

ما درباره شما مطالب بسيارى مى‏ گوييم. آيا مى‏ شود ما بگوييم آنان كه قبل از شما خلافت را بدست گرفتند از شما نسبت به آن سزاوارتر بودند؟ اگر چنين چيزى بگوييم پس چرا پيامبر صلى الله عليه و آله بعد از حجةالوداع شما را منصوب كرده فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ...»؟![۳]

روايت حديث غدير[۴]

يكى از تابعين كه حديث غدير را از صحابه نقل كرده عبدالرحمن بن ابى‏ ليلى (م ۸۲ يا ۸۳ يا ۸۴ ق) است. خوارزمى در «المناقب» ماجراى احتجاج اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به حديث غدير در رحبه كوفه را از عبدالرحمن بن ابى ‏ليلى نقل كرده است. همچنين ابونعيم در «حلية الاولياء» حديث غدير را از او نقل كرده است.[۵] ذهبى و ابن‏ حجر[۶]: وى را توثيق كرده و و از تابعين بزرگ مى‏ دانند.

پانویس

  1. چهارده قرن با غدير: ص ۱۰۴،۱۰۳. اسرار غدير: ص ۲۹۴.
  2. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۰۴ ح ۴۲۸.
  3. بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۵۸۲ ح ۱۶.
  4. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۱۷۱.
  5. المناقب (خوارزمى): ص ۳۵. حلية الاولياء: ج ۴ ص ۳۵۶.
  6. ميزان الاعتدال: ج ۲ ص ۱۱۵. تذكرة الحفاظ. التقريب (ابن ‏حجر).