صراط مستقیم تا قیامت
صراط مستقيم تا قيامت[۱]
يكى از آياتى كه در غدير نازل شده، آيه ۶۱ از سوره زخرف است: «وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِها وَ اتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ». با توجه به متن حديث و دقت در اينكه جابر از نزول آيات خبر مىدهد و تفسير آن را هم در ضمن آن بيان مى كند، درمى يابيم كه وقتى به اين قسمت از كلام مى رسد به گونه اى سخن مى گويد كه از آن نزول آيه فهميده مى شود. جابر مى گويد:
... ثُمَّ نَزَلَتْ: «فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِى أُوحِىَ إِلَيْكَ - فى امْرِ عَلِىٍّ - إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»، وَ انَّ عَلِيّاً لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ، «وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ» عَنْ عَلِىِّ بْنِ ابى طالِبٍ.
معناى عبارت فوق چنين مى شود:
سپس اين آيه نازل شد: «فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِى...»، و اينكه على علم و نشانه روز قيامت است، و اين آيه كه «وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ...». بنابراين مورد دوم از اين سه آيه را - اگر چه به صورت تفسير شده بيان كرده - ولى عطف با واو به اين معنى است كه اين آيه هم نازل شده است.
بايد توجه داشت كه از اين آيه فقط جمله اول آن (وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ) در مِنا نازل شده است. تناسب آن هم عبارت «صراط مستقيم» است كه در آخر اين آيه وجود دارد و عيناً در آخر آيه قبل نيز هست: «فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِى أُوحِىَ إِلَيْكَ - فى امْرِ عَلِىٍّ - إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ».
از سوى ديگر آيه بعد از اين عبارت هم درباره قيامت است و هم تشابه سياق دارد: «وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ». حتى در نسخه ديگرى از همين روايتِ جابر عبارت به صورت متصل به آيه چنين است: وَ انَّ عَلِيّاً عليه السلام لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ لَسَوْفَ تُسْأَلُونَ عَنْ مَحَبَّةِ عَلِىّ عليه السلام : على عليه السلام علمى براى ساعت معهود است براى تو و قومت، و به زودى درباره محبت على عليه السلام مورد سؤال قرار خواهيد گرفت.[۲]
با آوردن صورت تفسير شده آيه: وَ انَّ عَلِيّاً عليه السلام لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ، از يك سو ضمير در آيه «وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ» را تفسير نموده و از سوى ديگر زمينه براى آيه بعد را كه مربوط به سؤال درباره على عليه السلام در قيامت است آماده ساخته، و از جهتى ديگر «صراط مستقيم» را در آيه قبل معنى كرده است.
قابل توجه است كه جمله «وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ» از عبارات خاص قرآنى است كه در هيچ مورد ديگرى به چشم نمى خورد، و روايات متعددى نيز در تفسير آن به اميرالمؤمنين عليه السلام وارد شده است.
در حديثى مى فرمايد: «خداوند اهمیت اميرالمؤمنين عليه السلام و عظمت مقام او نزد خود را ذكر كرده آنجا كه مى فرمايد: «وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ...»: «و على علم و نشانه قيامت است»، «فَلا تَمْتَرُنَّ بِها وَ اتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ»: «پس درباره قيامت شک نكنيد و پيرو من باشيد كه اين راه مستقيم است»: يعنى اميرالمؤمنين عليه السلام.[۳]
از امام صادق علیه السلام درباره كلام خداوند: «وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ» سؤال كردند، فرمود: از اين آيه اميرالمؤمنين عليه السلام قصد شده است. و بعد شاهد آوردند كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: يا عَلِىُّ، انْتَ عَلَمُ هذِهِ الامَّةِ.[۴]
با توجه به اين احاديث كلمه «علم» در آيه اگر با كسره عين و سكون لام (عِلْم) خوانده شود به اين معنى مى شود كه على عليه السلام عِلمى براى قيامت است، و چه بسا چنين معنى شود كه وجود آن حضرت باعث علم و يقين و اطمينان به روز قيامت است. ولى اگر كلمه «علم» را با فتحه عين و لام (عَلَم) بخوانيم به معناى نشانه و علامت روز قيامت مى شود. اگرچه هر دو معنى به هم نزديک است ولى به عنوان دقت در جهات ادبى هر دو صورت ذكر شد.
با يک جمع بندى، خلاصه تفسير آيه با توجه به مرجع ضمير اول در «إِنَّهُ لَعِلْمٌ...» چنين مى شود: «على بن ابى طالب نشانه روز قيامت است، پس با چنين علامتى درباره قيامت شک و شبهه به دل راه ندهيد، و امر مرا پيروى كنيد كه اين - يعنى على عليه السلام - راه راست است».
اما اينكه چگونه على عليه السلام نشانه قيامت است جلوه ها و مظاهر گوناگونى دارد كه هر يک از آنها فصلى از اعتقاد ماست، ولى به طور اشاره مى گوييم كه زندگى على عليه السلام و تقواى او و سفارشات او به تقوى يادآور قيامت بود و على عليه السلام و يارانش تابلوى بلند معتقدين به حساب الهى بودند.
همان گونه كه دشمنانش مظهر بى اعتقادى به روز جزا بودند. محبت و ولايت على عليه السلام كليد بهشت، و بغض او كليد جهنم است. در روز قيامت حساب مردم جهان به دست على عليه السلام است و پل صراط در اختيار اوست.[۵]
در بخش هفتم از خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدیر، حضرت در يک نگاه تبيين كامل درباره ابعاد مسئله ولايت و برخى ناگفته هاى ديگر را آغاز كرد.
اين بخش سخن با اشاره به آيه ۱۵۳ سوره انعام آغاز شد: »وَ اَنَّ هذا صِراطى مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ« ، كه صراط مستقيم را در برابر همه راههاى ديگر قرار مىداد و بايد راه راست دقيقاً معرفى مى شد.
به همين منظور حضرت با يادآورى اينكه علم امر و نهى نزد على عليه السلام است به مردم دستور داد درباره اوامر و نواهى على عليه السلام سر تسليم فرود آورند و فرمود: «مواظب باشيد كه راههاى ديگر شما را از راه او منحرف نكند».
آنگاه به صراحت اعلام كرد كه «صراط مستقيم» من و على و امامان بعد از او هستيم، و به آيه ۱۸۶ سوره اعراف اشاره كرد كه «وَ مِمَّنْ خَلَقْنا اُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ».
در اينجا پيامبرصلى الله عليه وآله بدون هيچ مقدمه اى سوره حمد را به طور كامل قرائت كرد، و مخاطبين بى اختيار متوجه مطلب جديدى شد. از آنجا كه در فراز قبلى آيه «وَ اَنَّ هذا صِراطى مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ» تفسير شده بود، اكنون «صراط مستقيم» در سوره حمد نشان داده مىشد كه مسلمانان هر روز حد اقل ده بار در نمازهاى واجب از خدا درخواست هدايت به آن را دارند و اين خواسته را با تفصيل تمام از خدا مى خواهند و مى گويند: «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ، صِراطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لا الضّالّينَ».
حضرت پس از قرائت سوره حمد قسم ياد كرد كه اين سوره درباره من و امامان بعد از من نازل شده است، و راه راستى كه هر مسلمان در پى آن است جز پيروى از چهارده معصوم عليهم السلام راه ديگرى نمى تواند باشد.