منع از نقل و تدوین حدیث
روايت حديث غدير[۱]
خبر غدير و سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله در آن مجمع عظيم، طورى در شهرها منتشر شد كه حتى غير مسلمانان هم از اين خبر مهم آگاه شدند. جا داشت بيش از يكصد و بيست هزار مسلمانِ حاضر در غدير، هر يک به سهم خود خطبه غدير را حفظ كنند و متن آن را در اختيار فرزندان و خويشان و دوستان خود قرار دهند.
متأسفانه جو حاكم بر اجتماع آن روز مسلمين و فضاى ظلمانىِ بعد از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله - كه حديث گفتن و حديث نوشتن در آن ممنوع بود و سال هاى متمادى همچنان ادامه داشت - سبب شد كه مردم، سخنان سرنوشت سازِ پيامبر دلسوزشان در آن مقطع حساس را به فراموشى بسپارند و اهميت آن را ناديده بگيرند.
طبيعى است كه بايد چنين مى شد؛ زيرا مطرح كردن غدير مساوى با برچيدن بساطِ غاصبينِ خلافت بود، و آنان هرگز اجازه چنين كارى را نمى دادند. البته جريان غدير به صورتى در سينه ها جا گرفت كه عده زيادى خطبه غدير يا قسمتى از آن را حفظ كرده و براى نسل هاى آينده به يادگار گذاشتند و هيچ كس قدرت كنترل و منع از انتشار چنين خبر مهمى را نداشت.
شخص اميرالمؤمنين و فاطمه زهراعليهما السلام كه ركن غدير بودند، و نيز ائمه عليهم السلام يكى پس از ديگرى تأكيد خاصى بر حفظ اين حديث داشتند و بارها در مقابل دوست و دشمن بدان احتجاج واستدلال مى فرمودند[۲]، و در آن شرايط خفقان مى بينيم كه امام باقرعليه السلام متن كامل خطبه غدير را براى اصحابشان بيان فرموده اند.
همچنين بيش از دويست نفر از صحابه و عده زيادى از تابعين، با آن كه در شرايط سخت تقيه بوده اند و نقل حديث غدير براى آنان به قيمت حيثيت و جانشان تمام مى شده، آن را نقل كرده اند.
در كتاب عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ صفحات ۵۰۸ - ۴۹۳ فهرستى از راويان حديث غدير به ترتيب زمانى چهارده قرن را آورده، و اثبات كرده چنين اتصال سند و نقل خَلَف از سَلَف دليل بر ريشه محكم و سلسله بدون انقطاع اسناد در نقل حديث غدير است.
همچنين در صفحات ۵۰۹ تا ۵۱۷ از كتاب «عوالم العلوم» راويان غدير از علما را به ترتيب الفبا آورده است. در صفحه ۵۲۲ مؤلفينى كه حديث غدير را ثبت كرده اند ذكر كرده، و در صفحات ۵۲۹ تا ۵۳۴ به وثاقت صحابه و تابعين و ساير ناقلين حديث غدير پرداخته است.
به همين جهت در بين قاطبه مسلمين، هيچ حديثى به اندازه «حديث غدير» روايت كننده ندارد، و گذشته از تواتر آن، از نظر علم رجال و درايت اسنادِ آن در حد فوق العاده اى است.
غدير در دوران منع از حديث و تأليف[۳]
از روز شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله تا پايان قرن اول هجرى ثبت و تدوين احاديث و تاريخ اسلام از طرف غاصبين خلافت ممنوع اعلام شده و مجازات هاى سختى براى اقدام كنندگان به چنين مهمى در نظر گرفته شده بود. علت اصلى اين نقشه جلوگيرى از ثبت مطالبى چون واقعه غدير بود كه با اساس حكومت غاصبين منافات داشت.
اكنون بايد ديد غدير چگونه از اين گذرگاه تاريک گذشته و خود را به نسل هاى آينده مسلمين رسانده است. آنانكه كه با گذشت هفتاد روز غدير را به فراموشى سپردند و صاحب غدير يعنى اميرالمؤمنين عليه السلام را خانه نشين كردند چگونه باور مى كنند كه امروز نام غدير در سراسر جهان شناخته شده و اينک جشن چهاردهمين قرن خود را پشت سر گذاشته باشد؟
با چنان دشمنان پر قدرتى كه غدير دارد و با چنان جاهلان فراموشكارى كه نخواستند آن را به ياد بياورند و از گواهى دادن به يک كلمه درباره آن ابا كردند، ولى اينک ميلياردها كلمه در وصفش به رشته تحرير در آمده و نور آن در جهان معرّف بزرگ مذهب اهل بيت عليهم السلام است.
با آنكه هر يک از صد و بيست هزار مخاطب پيامبرصلى الله عليه وآله كه در غدير خم حضور داشتند بايد در راه ثبت و ضبط آن واقعه بزرگ اقدامى مى كردند و نكردند، و با آنكه پيامبرصلى الله عليه وآله سفارش اكيد كرده بود كه پيام غدير را به نسل هاى آينده برسانيد و اختناق حكومت ها مانع از آن شد، ولى باز فرهنگ غنى اسلام پر از نام غدير است و در كتب تاريخ و حديث اسلامى در هر كجا و هر زمان كه تأليف شده باشد نور غدير قابل كتمان نبوده است.
مسير فرهنگى و تبليغى غدير را كه چهارده قرن طول آن است، در چهار مرحله مى توان ترسيم نمود. مرحله اول آن در دوران ننگين خلفا و منع از تدوين حديث و تفسير و نيز تأليف كتاب بود.
در طول قرن اول هجرى كه تدوين معارف اسلام ممنوعيت رسمى داشت و اگر هم كتابى نوشته مىشد مخفيانه بود و يا اگر كتابى مجوز پيدا مىكرد فقط اراجيف غاصبين خلافت بود، در چنان جوى بهترين كتاب براى غدير سينه هاى امين و حافظه هاى قوى افراد بود كه به مثابه كتاب عمل كرد؛ و به خوبى توانست اين راه صد ساله را بپيمايد و اين وديعه آل محمدعليهم السلام را در خود حفظ كند.
بيش از صد و بيست نفر از صحابه و عده بسيارى از تابعين، واقعه غدير را در محافل بيان مى كردند و آن را به نسل هاى بعد از خود انتقال مى دادند. به عنوان نمونه حذيفة بن يمان و زيد بن ارقم متن كامل خطبه غدير را كه بيش از يک ساعت به طول انجاميده و حدود بيست صفحه است، حفظ كرده و براى مردم بازگو كرده اند.
از سوى ديگر صاحب غدير اميرالمؤمنين عليه السلام براى اتمام حجت و براى آنكه نسل هاى آينده راه خود را بيابند، در اجتماعات مختلف مردم و در مناسبت ها و فرصت هاى گوناگون مسئله غدير را مطرح مى ساخت و درباره آن از شاهدان عينى اقرار مى گرفت.
آن حضرت حتى در بحبوحه جنگ صفين بر فراز منبر رفت و در آن سخنرانى مسئله غدير را به طور مفصل مطرح كرد، و يا در روز عيد غدير در كوفه سخنرانى مفصلى درباره آن ايراد فرمود.
فاطمه زهراعليها السلام در عمر كمتر از سه ماهه خود پس از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله، بارها جريان غدير را براى مردم متذكر شد و تعجب خود را از آن جوّ ظلمانى فرهنگى اعلام فرمود.
جا دارد در اينجا گفته شود: امامان عليهم السلام نيز از هر فرصت مناسبى براى تبليغ پيام غدير استفاده برده و آن را براى مردم بيان مى كردند، تا آنجا كه امام باقرعليه السلام متن كامل خطبه غدير را براى مردم بازگو فرمود و امام رضاعليه السلام مناظراتى در اين باره برقرار كرد و حقايق مهمى از آن را بيان فرمود.
از سوى ديگر اصحاب ائمه عليهم السلام و سر سپردگان درگاه ولايت حاملان پيام غدير بودند، و در حضور امامان عليهم السلام اقدام به حفظ و نشر غدير نمودند. حتى يک نمونه از قرن اول به صورت كتابتِ غدير به چشم مى خورد كه «كتاب سليم بن قيس الهلالى» است.
شعر شاعران و اديبان نيز نقش مهمى در حفظ غدير و حواشى آن در طول تاريخ ظلمانى داشته است، چه آنكه قالب شعر محفوظتر است و مردم علاقه خاصى به آن دارند. از ساعتى كه خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله پايان يافت حسان بن ثابت اولين شعر را در حضور آن حضرت سرود، و دليل روشنى شد تا شاعران در طول چهارده قرن در قالب شعر - كه تبليغ نافذى است - غدير را حفظ كنند و پيام آن را به راحتى به نسل هاى بعد برسانند.
اين ها شكل هاى مختلف فرهنگى بود كه غدير را در قرن اول و شرايط خفقان منع حديث حفظ كرد و البته اين طرق در قرنهاى بعد نيز ادامه يافت. تنها اثر مكتوبى كه در قرن اول درباره غدير شناخته شده همان «كتاب سليم» است كه ذكر شد.
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: تبليغ / مراحل چهارگانه تبليغ غدير در تاريخ.