آيه ۱۷ هود و غدیر
آيه«اَفَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبَّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ»[۱]
ابان از سليم و عمر بن ابى سلمه نقل مى كند: معاويه در زمان حكومت خود بعد از آنكه اميرالمؤمنين عليه السلام شهيد شد و او با امام حسن عليه السلام صلح كرد به عنوان سفر حج وارد مدينه شد.
در آنجا بين معاويه و قيس بن سعد بن عباده گفتگويى در گرفت. قيس - كه بزرگ انصار و پسر بزرگ آنان يعنى سعد بن عباده بود - پاسخ او را داد و فضايل اميرالمؤمنين عليه السلام را بر شمرد.
معاويه غضب كرد و گفت: اى پسر سعد، اين مطالب را از چه كسى گرفته اى و از چه كسى روايت مى كنى و از چه كسى شنيده اى؟ پدرت اينها را به تو خبر داده و از او گرفته اى؟
قيس گفت: اين مطالب را از كسى شنيده ام و گرفته ام كه از پدرم بهتر و حق او بر من از پدرم بالاتر است. معاويه پرسيد: آن كيست؟ قيس گفت: آن اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عالِم اين امت و حاكم آن و صديق و فاروق آن است.
معاويه گفت:«صدّيق»امت ابوبكر و«فاروق»آن عمر است، و آنكه علم كتاب نزد اوست عبداللَّه بن سلام است!
قيس گفت: سزاوارتر به اين اسم ها و صاحب حقيقى آن كسى است كه خداوند درباره او چنين نازل كرده است:«اَفَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبَّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ»[۲]
«آيا كسى كه دليلى از طرف پروردگارش دارد و شاهدى پشت سر آن مى آيد ...».
و كسى است كه خداوند درباره او مى گويد:«اِنَّما اَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ»[۳]
«تو ترساننده هستى و هر قومى هدايت كننده اى دارد»، به خدا قسم اين طور نازل شد كه«على هدايت كننده هر قومى است»و شما اين را حذف كرديد.
و آن كسى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله او را در غدير خم نصب كرد و فرمود:«هر كس كه من نسبت به او از خودش بيشتر اختيار دارم على هم نسبت به او از خودش بيشتر اختيار دارد»، و پيامبر به او در جنگ تبوک فرمود:«تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسى هستى مگر آنكه پيامبرى بعد از من نيست».[۴]