آيه «اِنَّ اَكْرَمُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقيكُمْ»[۱]

   نكته اساسى در خطابه غدیر كه دست دشمنان را به كلى بسته است تعيين خط امامت تا روز قيامت وانحصار آن در دوازده امام از نسل پيامبر صلى الله عليه و آله است.

در برابر چنين اقدام دقيقى كه خدا و رسول فرموده ‏اند، يكى از ترفندهايى كه در صحيفه ملعونه دوم -  كه پس از غدير در مدينه و در خانه ابوبکر توسط رؤساى منافقین نوشته شد -  به كار گرفته شد

استفاده از آيه ‏اى از قرآن به عنوان دليل غصب خلافت بود كه: «اِنَّ اَكْرَمُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقيكُمْ»![۲]

اين آيه در متن صحيفه ملعونه دوم كه در خانه ابوبكر به امضاى ۳۴ نفر رسيد آمده است. متن اين صحيفه چنين بود:

اين نوشته ‏اى است كه عده ‏اى از اصحاب محمد رسول اللَّه از مهاجرين و انصار بر آن متفق شدند، همانان كه خداوند آنان را در كتاب خويش به لسان پيامبرش مدح كرده است

اما بعد، خداوند با منت و كَرَم خود محمد را بر همه مردم مبعوث نمود براى دينى كه براى بندگانش انتخاب كرده بود.

او وظيفه خود را ادا نمود و آنچه خدا به وى امر كرده بود تبليغ نمود و بر ما واجب كرد كه تمام آنها را بپا داريم ... .

اگر كسى ادعا كند كه او مستحق خلافت و امامت بدليل خويشاوندى با پيامبر است و خلافت منحصر در او و فرزندانش مى ‏باشد، يعنى فرزند از پدر خلافت را ارث مى ‏برد و اين در هر زمانى ادامه دارد و هيچ كس جز اينان صلاحيت ندارد و تا روز قيامت سزاوار آنهاست؛ چنين كسى هم دروغ گفته است هر چند كه نسب خويشاوندى نزديكى با پيامبر داشته باشد، زيرا خداوند فرموده است -  و كلام خدا بر همه حاكم است - :

«اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقاكُمْ»: «با ارزش ‏ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست»... .[۳]

به راستى يک آيه كلى را در برابر كلام صريح پيامبر صلى الله عليه و آله قرار دادن به معناى جسارت به ساحت مقدس خدا و رسول است.

خداوند كه خلافت را منحصر در دوازده امام فرموده در واقع آنان را با تقوى‏ ترين مردم هر زمان معرفى نموده است.

بايد پرسيد: كداميک از خلفاى سقيفه نشان دادند كه با تقواترين مردم هستند، يا اصلاً نشانى از تقوا دارند؟ و بايد سؤال كرد:

در زمان هر يک از ائمه ‏عليهم السلام چه كسى را با تقوى‏ تر از آن امام مى‏ توان يافت؟ پر مدعا و توخالى همين اصحاب سقيفه‏ اند كه در طول تاريخ غصب خلافت هميشه و از هر جهت از همه مردم عقب‏تر بوده ‏اند!؟

با اين مقدمه ببينيم اصحاب صحيفه در اين باره چه پيش ‏بينى در نوشته خود نموده‏ اند:

اگر كسى ادعا كند كه او مستحق خلافت و امامت به دليل خويشاوندى با پيامبر است و خلافت منحصر در او و فرزندانش مى‏ باشد، يعنى فرزند از پدر خلافت را ارث مى‏ برد و اين در هر زمانى ادامه دارد و هيچ كس جز آنان صلاحيت ندارد و  تا  روز  قيامت سزاوار آنهاست؛ چنين كسى هم دروغ گفته است هر چند كه نسب خويشاوندى نزديكى با پيامبر داشته باشد! زيرا خداوند فرموده است -  و كلام خدا بر همه حاكم است -  :«اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقاكُمْ»[۴]:«با ارزش ‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست».

به تعبير ديگر: صحيفه ملعونه دوم، اساس نامه سقيفه بود كه به عنوان يک قانون نامه دائمى بر ضد غدير و امامان برگزيده الهى تنظيم شد.

به همين جهت براى فريب مردم آن روز و نسل ‏هاى آينده، با حيله ‏گرى تمام در آن به آيات قرآن استشهاد كردند و از پايه‏ هاى مسلَّم اسلام به عنوان ابزارى بر ضد فرامين الهى استفاده كامل نمودند.

اين نهايت فتنه ‏گرى اصحاب سقيفه را مى ‏رساند كه اينچنين آينده ‏هاى دور و نزديک پيروان خود را پيش‏بينى كرده‏ اند.

از جمله سوء استفاده از آيه تقوى است؛ در حالى كه آيه كلى «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّه أَتْقاكُمْ» را در برابر كلام صريح پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير قرار دادن به معناى جسارت به ساحت مقدس خدا و رسول است.

خداوند كه خلافت را منحصر در دوازده امام فرموده در واقع آنان را با تقوى‏ ترين مردم هر زمان معرفى نموده است. واقعاً بايد پرسيد: كداميک از خلفاى سقيفه نشان دادند كه باتقواترين مردم هستند؟

و بايد سؤال كرد: در زمان هر يک از ائمه ‏عليهم السلام چه كسى را با تقوى ‏تر از آن امام معصوم مى‏ توان يافت؟

پانویس

  1. حجرات /  ۱۳. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۹۳. ژرفاى غدير: ص ۱۷۶. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۲۵.
  2. حجرات /  ۱۳.
  3. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۲ - ۱۱۱ و ج ۲۹ ص ۱۰۳ و ج ۳۰ ص ۲۷۱،۲۱۶.
  4. حجرات /  ۱۳.