آيه «الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِى الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ...»[۱]

در غدير، ارتباط اعتقاد و عمل چنين به ما تفهيم شده كه احكام الهى در كنار ولايت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام نه تنها مورد تأكيد است، كه تا ابد دو حلقه ناگسستنى خواهند بود. اين اهل‏ بيت‏ عليهم السلام هستند كه جزئيات احكام الهى را براى مردم بيان خواهند كرد، و اين احكام الهى‏ اند كه با عمل بدان‏ ها تسليم در برابر فرامين خدا را تجربه خواهيم كرد، و اين تسليم با اطاعت از فرستادگان پروردگار جلوه‏ گر مى شود.

در اين راستا، اواخر خطبه غدير شاهد تأكيدات پيامبر صلى الله عليه وآله بر نماز و زكات و حج و امر به معروف و نهى از منكر و اجتناب از محرمات و تقوى است، و در پى آن سخن از مرگ و معاد و حساب روز قيامت و ثواب و عقاب به ميان آمده است، كما اينكه در اوائل خطبه امر به تدبر در قرآن به چشم مى‏ خورد.

اين موارد اگر چه ارتباط مستقيم با غدير ندارد و موارد آن نيز بسيار كم است، ولى در حاشيه غدير يادآور ارتباطى است كه احكام الهى بايد با اهل‏بيت عصمت ‏عليهم السلام داشته باشند.

در بين اين تأكيدات، پيامبرصلى الله عليه وآله حلال و حرام را به طور كلى مطرح مى‏ كند، و اينكه درباره جزئيات آن ها بايد به امامان‏ عليهم السلام مراجعه شود.

اين آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ۷ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۴۳ سوره بقره است:

«وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ»[۲]: «نماز را بپا داريد و زكات را بپردازيد و با ركوع كنندگان ركوع نماييد».


«الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِى الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لله عاقِبَةُ الْأُمُورِ»[۳]:

«كسانى كه اگر آنان را در زمين امكانات دهيم نماز را بپا مى دارند و زكات را مى ‏پردازند و امر به معروف و نهى از منكر مى‏ نمايند و عاقبت امور متعلق به خداوند است».


اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:

متن روايت

مَعاشِرَ النّاسِ، أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ كَما امَرَكُمُ الله عَزَّ وَ جَلَّ، فَإِنْ طالَ عَلَيْكُمُ الامَدُ فَقَصَّرْتُمْ اوْ نَسيتُمْ فَعَلِىٌّ وَلِيُّكُمْ وَ مُبَيِّنٌ لَكُمْ؛ الَّذى نَصَبَهُ الله عزَّ وَ جَلَّ لَكُمْ بَعْدى امينَ خَلْقِهِ. انَّهُ مِنّى وَ انَا مِنْهُ، وَ هُوَ وَ مَنْ يَخْلُفُ مِنْ ذُرِّيَّتى يُخْبِرُونَكُمْ بِما تَسْالُونَ عَنْهُ وَ يُبَيِّنُونَ لَكُمْ ما لا تَعْلَمُونَ ... . الا وَ انّى اجَدِّدُ الْقَوْلَ: الا فَاقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ:

اى مردم، نماز را بپا داريد و زكات را بپردازيد همان گونه كه خداى عزوجل به شما دستور داده است. اگر زمان طويلى بر شما گذشت و كوتاهى نموديد يا فراموش كرديد، على صاحب اختيار شماست و براى شما بيان مى ‏كند، همو كه خداوند عزوجل او را بعد از من به عنوان امين بر خلقش منصوب نموده است. او از من است و من از اويم. او و آنان كه از نسل من به خلافت مى‏رسند از آنچه سؤال كنيد به شما خبر مى‏ دهند و آنچه را نمى‏ دانيد برايتان بيان مى‏ كنند. بدانيد كه من سخن خود را تكرار مى‏ كنم: آگاه باشيد كه نماز را بپا داريد و زكات را بپردازيد و به نيكى امر كنيد و از منكر نهى نماييد.[۴]

موقعيت تاريخى

در فرازهاى آخر خطبه قبل از بيعت، پيامبرصلى الله عليه وآله سفارش به نماز و زكات مى‏ نمايد و اين دستور را با عبارتى كه در چهار جاى قرآن به صورت فعل امر آمده در كلام خود مى‏ آورد كه جمله »أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ» است، و در هر سه مورد جزئى از آيه به حساب مى ‏آيد. جمله »كَما امَرَكُمُ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ« قرآنى بودن اين اوامر را روشن‏تر مى‏نمايد.

جالب تر اين است كه پيامبرصلى الله عليه وآله بعد از چند فراز به صراحت مى ‏فرمايد: «سخن خود را تكرار مى ‏كنم» و اين تنها موردى است كه در خطبه غدير عنوان تكرار به خود مى‏ گيرد.

سپس حضرت دستور نماز و زكات را با امر به معروف و نهى از منكر مى ‏آورد. به همين جهت احتمال اشاره حضرت به آياتى كه اين چهار دستور در كنار يكديگر است به ميان مى ‏آيد، كه در سوره حج آيه ۴۱ و سوره توبه آيه ۷۱ آمده است.

موقعيت قرآنى

دستور به نماز و زكات به صورت فعل امر در سوره بقره سه بار و در سوره حج يک بار آمده است. آيه ۴۳ سوره بقره مسئله ركوع را هم ضميمه مى‏ كند و مى ‏فرمايد:

«وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ». آيه 83 سوره بقره درباره پيمان بنى ‏اسرائيل است كه از جمله اوامر خدا به آنان نماز و زكات است: «وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِى ‏إِسْرائِيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلا الله وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِى الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ».

آيه ۱۱۰ سوره بقره اشاره به جزاى اين دو عمل دارد و مى ‏فرمايد: «وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ الله إِنَّ الله بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ».

آيه ۷۸ سوره حج -  كه آخر اين سوره است -  دين حضرت ابراهيم‏ عليه السلام را يادآور مى‏ شود و مى ‏فرمايد: «وَ جاهِدُوا فِى الله حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِى الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْراهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَ فِى هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ، فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِالله هُوَ مَوْلاكُمْ، فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ».

تحليل اعتقادى

با اينكه به نظر مى‏ آيد مسئله نماز و زكات ارتباطى با غدير ندارد، ولى پيامبرصلى الله عليه و آله بلافاصله بعد از اين سفارش نقطه ربط آن ها را با ولايت و امامت بيان مى ‏كند، و اين همان تفسير گونه‏ اى است كه از اين فراز غدير بر آيه صلاة و زكاة استفاده مى ‏شود.

نكته ربط اين است كه اگر بر اثر كوتاهى يا فراموشى مسايلى درباره نماز و زكات مبهم ماند و نياز به تبيين داشت، چه بايد كرد كه عمل ما «كَما امَرَكُمُ الله» باشد؟

اين سؤالى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله با پاسخ آن مردم را متوجه كرده است كه در عبادات خود هم نياز به حجت خدا دارند. مى‏ فرمايد: براى رفع ابهامات و تبيين جزئيات و پاسخ به سؤالات على ‏عليه السلام و امامان از فرزندانش به عنوان امين‏ هاى پروردگار نصب شده ‏اند، تا در حل مشكلات آن گونه كه خدا امر كرده پاسخ دهند.

بنابراين عمل به دو امر «اقيموا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ» اگر بايد طبق امر خدا باشد، الَى الابَد نياز به معصومين‏ عليهم السلام دارد، كه جوانب گسترده آن ها را بيان كنند، و در هر مسئله تازه ‏اى كه پيش مى ‏آيد به كلماتشان مراجعه شود.

ارتباط امر به معروف و ولايت[۵]

در مسائلى كه به نوعى با ولايت مرتبط است و در دو بُعد اعتقاد و عمل جلوه مى‏ كند، در خطبه غدير مبانى مستحكمى ارائه شده كه يكى از آن ها كلياتى درباره امر به معروف و تبليغ است.

پيامبرصلى الله عليه وآله در اين باره دو جهت مهم را يادآور شد: يكى اينكه مصدر و مرجع براى شناخت معروف‏ ها و منكرها امامان معصوم‏ عليهم السلام هستند، و ديگر اينكه آموختن و به خاطر سپردن و تغيير ندادن شرط ابلاغ است. وسعتِ دائره تبليغ را نيز تا آنجا اعلام كرد كه هر كس اطلاع پيدا كرد بايد ديگرى را متذكر شود.

در اين باره براى پدران نسبت به فرزندان و فاميل نسبت به يكديگر وظيفه خاصى تعيين كردند. سپس به طور عام اعلام كردند كه حاضران براى غايبان و دور و نزديک بايد در راه تبليغ انجام وظيفه كنند.

تبليغ امامت[۶]

در فرازى از بخش دهم خطبه غدير، پيامبرصلى الله عليه وآله دو نكته بسيار مهم درباره امر به معروف و نهى از منكر يادآور شد كه اگر آن حضرت نفرموده بود به ذهن كسى خطور نمى‏ كرد:

الف) بالاترين امر به معروف رساندن مسئله امامت امامان و نهى از مخالفت با ايشان است.

ب) امر به معروف و نهى از منكر بايد طبق دستور مقام عصمت باشد، و گرنه معروف و منكر شناخته نمى ‏شود تا كسى بخواهد امر و نهى كند.

در اينجا پيامبرصلى الله عليه وآله تأكيد خاصى داشت كه امامتِ فرزندان معصوم على‏ عليه السلام در متن قرآن است و آيه ۲۸ سوره زخرف «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ» را شاهد آن قرار داده فرمود:

«آنجا كه خدا مى ‏فرمايد: امامت را مطلبى باقى در نسل او قرار داديم»، و سپس به حديث ثقلين اشاره كردند كه «لَنْ تَضِلُّوا ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما».

خطبه غدير و امر به معروف[۷]

گر چه محوريت خطبه غدير امر امامت و ولايت بود، ولى پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير جملاتى هم در مورد امر به معروف بيان داشتند. از جمله فرمودند:

سخن خود را تكرار مى‏كنم: امر به معروف و نهى از منكر نمائيد.

بالاترين امر به معروف و نهى از منكر آن است كه سخن مرا تحويل بگيريد و به آنان كه حاضر نيستند برسانيد، و آنان را به قبول آن امر نمائيد و از مخالفت آن نهى ‏كنيد، چرا كه اين يک امر از طرف خداوند عزوجل و از جانب من است.

هيچ امر به معروف و نهى از منكرى نيست مگر با (راهنمايى) امام معصوم.

به بيان ديگر: پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير، مسئله امر به معروف و نهى از منكر را با موضوع ابلاغ و تبليغ به صورت آميخته فرمودند. به عبارت ديگر يک مسلمان هنگام امر به معروف و نهى از منكر وظيفه بازگويى از جانب خدا و رسول و امامان ‏عليهم السلام را انجام مى ‏دهد، و به عنوان مأمورِ خداوند و خدمتگزار پيامبر و ائمه‏ عليهم السلام عمل مى‏ كند.

با در نظر گرفتن اين مقدمه، حضرت سه جهت اساسى در امر به معروف و نهى از منكر را پايه‏ گذارى فرمودند:

  • براى آنكه بدانيم معروف چيست و منكر كدام است فقط يک راه وجود دارد و آن بيان امام معصوم است. اگر مطلبى از غير طريق ايشان به عنوان معروف يا منكر معرفى شود نه تنها اعتبار ندارد بلكه بدعت و انحراف است. به همين جهت حضرت فرمودند: بالاترين امر به معروف و نهى از منكر آن است كه ولايت و امامت ائمه‏ عليهم السلام را به مردم برسانيد، تا بدين وسيله مصدر و مرجع براى شناخت معروف‏ ها و منكرها را به آنان معرفى نموده باشيد.
  • قبل از امر به معروف و نهى از منكر سه نكته مهم بايد در نظر گرفته شود:

الف) خوب ياد گرفتن، و در فهم اصل مطلب اشتباه نكردن.

ب) خوب به خاطر سپردن و درست حفظ كردنِ مطلب.

ج) تغيير و تبديل ندادن در مطلب و درست رساندن.

  • وسعتِ دائره تبليغ و رساندن احكام الهى و مراحل آن را چنين ترسيم فرموده ‏اند:

الف) آنان كه مى ‏دانند به يكديگر توصيه كنند و متذكر شوند.

ب) پدران وظيفه خاصى در رساندن دين به فرزندانشان دارند.

ج) رساندن به فاميل و نزديكان بسيار مهم است.

د) حاضران بايد به غائبان برسانند.

هـ) بايد به دور و نزديک تبليغ نمود و مطالب را رساند.

و) بايد هر كس را ديديم تبليغ كنيم و حكم خدا را برسانيم.

البته لزوم مراعات شرائط زمان و مكان و افراد در همه اين موارد واضح است.

معرفى معروف و منكر فقط نزد ائمه ‏عليهم السلام[۸]

يكى از آياتى كه پيامبر صلى الله عليه وآله در خطبه غدير به آن استناد فرمود، آيه ۲۸ سوره زخرف است:

«وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»:

«آن را موضوعى باقى در نسل او قرار داد تا شايد باز گردند».


متن خطبه غدير در مورد اين آيه چنين است:

مَعاشِرَ النّاسِ، الْقُرْآنُ يُعَرِّفُكُمْ انَّ الائِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ، وَ عَرَّفْتُكُمْ انَّهُمْ مِنّى وَ مِنْهُ، حَيْثُ يَقُولُ الله فى كِتابِهِ: «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ»:

اى مردم، قرآن به شما مى ‏شناساند كه امامان بعد از على فرزندان او هستند و من هم به شما شناساندم كه امامان از نسل من و اويند. آنجا كه خدا مى‏ فرمايد: «امامت را مطلبى باقى در نسل ابراهيم قرار داد».[۹]

اين تصريح حضرت به اين خاطر است كه آينده امت از نظر كسانى كه مردم بايد به آنان مراجعه كنند و از آنان دستور بگيرند در اواخر خطبه محكم‏ كارى و دقت بيشترى را اقتضا مى‏ كرد. مرجع شناخت حلال و حرام و معروف و منكر مسئله مهمى بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله با استناد به قرآن پايه آن را محكم فرمود و از هر گونه انحرافى نجات داد.

اين مهم در قالب آيه ‏اى كه امامت را منحصر در نسل حضرت ابراهيم ‏عليه السلام مى ‏داند، در سايه ادبيات بلند قرآن در كوتاه ‏ترين جمله بيان شده است. از آيه ۲۶ اين سوره نام حضرت ابراهيم ‏عليه السلام به ميان مى‏ آيد كه توحيد را بر اساس فطرت خويش نزد خاندانش علنى ساخت. بلافاصله خداوند چنين موحّد والا مقامى را لايق آن دانسته كه امامت در نسل او باشد.

منكر يعنى مخالفت با ولايت[۱۰]

پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش دهم خطبه غدير ضمن دستور به امر به معروف و نهى از منكر، دو نكته بسيار مهم درباره امر به معروف و نهى از منكر يادآور شد كه اگر آن حضرت نفرموده بود به ذهن كسى خطور نمى‏ كرد.

يكى اينكه بالاترين امر به معروف رساندن مسئله امامت امامان و نهى از مخالفت با ايشان است. ديگر اينكه امر به معروف و نهى از منكر بايد طبق دستور مقام عصمت باشد، و گرنه معروف و منكر شناخته نمى شود تا كسى بخواهد امر و نهى كند.

اَلا وَ اِنّى اُجَدِّدُ الْقَوْلَ: اَلا فَاَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ. اَلا وَ اِنَّ رَأْسَ الاَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ اَنْ تَنْتَهُوا اِلى قَوْلى وَ تُبَلِّغُوهُ مَنْ لَمْ يَحْضُرْ وَ تَأْمُرُوهُ بِقَبُولِهِ عَنّى وَ تَنْهَوْهُ عَنْ مُخالَفَتِهِ، فَإِنَّهُ اَمْرٌ مِنَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ وَ مِنّى. وَ لا اَمْرَ بِمَعْرُوفٍ وَ لا نَهْىَ عَنْ مُنْكَرٍ اِلاَّ مَعَ اِمامٍ مَعْصُومٍ:

من سخن خود را تكرار مى‏ كنم: نماز را بپا داريد و زكات را بپردازيد و به كار نيک امر كنيد و از منكرات نهى نماييد. بدانيد كه بالاترين امر به معروف آن است كه سخن مرا بفهميد و آن را به كسانى كه حاضر نيستند برسانيد و او را از طرف من به قبولش امر كنيد و از مخالفتش نهى نماييد، چرا كه اين دستورى از جانب خداوند عز و جل و از نزد من است، و هيچ امر به معروف و نهى از منكرى نمى‏ شود مگر با امام معصوم.

مهم‏ترين نهى از منكر[۱۱]

سخنرانى تاريخى پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير كه حدود يک ساعت طول كشيد در يازده بخش قابل ترسيم است.

در دهمين بخش، حضرت درباره احكام الهى سخن گفتند كه مقصود بيانِ چند پايه مهم عقيدتى بود. از جمله اينكه چون بيان همه حلال ‏ها و حرام‏ ها توسط من امكان ندارد، با بيعتى كه از شما درباره ائمه‏ عليهم السلام مى‏ گيرم حلال و حرام را تا روز قيامت بيان كرده‏ ام، زيرا علم و عمل آنان حجت است.

ديگر اينكه بالاترين امر به معروف و نهى از منكر، تبليغ پيام غدير درباره امامان‏ عليهم السلام و امر به اطاعت از ايشان و نهى از مخالفتشان است.

ولايت مهم‏ترين امر به معروف[۱۲]

پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش دهم خطبه غدير ضمن دستور به امر به معروف و نهى از منكر، دو نكته بسيار مهم درباره امر به معروف و نهى از منكر يادآور شد كه اگر آن حضرت نفرموده بود به ذهن كسى خطور نمى‏ كرد.

يكى اينكه بالاترين امر به معروف رساندن مسئله امامت امامان و نهى از مخالفت با ايشان است. ديگر اينكه امر به معروف و نهى از منكر بايد طبق دستور مقام عصمت باشد، و گرنه معروف و منكر شناخته نمى‏ شود تا كسى بخواهد امر و نهى كند. به تعبير ديگر پيامبرصلى الله عليه وآله بالاترين امر به معروف و نهى از منكر را تبليغ پيام غدير درباره امامان ‏عليهم السلام و امر به اطاعت از ايشان و نهى از مخالفتشان بيان داشت:

اَلا وَ اِنّى اُجَدِّدُ الْقَوْلَ: اَلا فَاَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ.

اَلا وَ اِنَّ رَأْسَ الاَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ اَنْ تَنْتَهُوا اِلى قَوْلى وَ تُبَلِّغُوهُ مَنْ لَمْ يَحْضُرْ وَ تَأْمُرُوهُ بِقَبُولِهِ عَنّى وَ تَنْهَوْهُ عَنْ مُخالَفَتِهِ، فَإِنَّهُ اَمْرٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَ مِنّى. وَ لا اَمْرَ بِمَعْرُوفٍ وَ لا نَهْىَ عَنْ مُنْكَرٍ اِلاَّ مَعَ اِمامٍ مَعْصُومٍ:

من سخن خود را تكرار مى ‏كنم: نماز را بپا داريد و زكات را بپردازيد و به كار نيک امر كنيد و از منكرات نهى نماييد.

بدانيد كه بالاترين امر به معروف آن است كه سخن مرا بفهميد و آن را به كسانى كه حاضر نيستند برسانيد و او را از طرف من به قبولش امر كنيد و از مخالفتش نهى نماييد، چرا كه اين دستورى از جانب خداوند عز و جل و از نزد من است، و هيچ امر به معروف و نهى از منكرى نمى ‏شود مگر با امام معصوم.

پانویس

  1. حج/۴۱. غدير در قرآن: ج ۲ ص۴۵۱-۴۵۳.
  2. بقره/۴۳.
  3. حج/۴۱.
  4. اسرار غدير: ص۱۵۵، ۱۵۶ بخش۱۰.
  5. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۸.
  6. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۰۶.
  7. اسرار غدير: ص۱۰۰، ۲۲۲.
  8. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۷.
  9. اسرار غدير: ص ۱۵۶ بخش ۱۰.
  10. سخنرانى استثنائى غدير: ص۲۲۳-۲۳۱.
  11. اسرار غدير: ص ۵۰.
  12. اسرار غدير: ص ۵۰. سخنرانى استثنائى غدير: ص۲۲۳-۲۳۱.