ائمه علیهم السلام پایه های ایمان

نسخهٔ تاریخ ‏۶ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۱۹ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - '<references />' به '{{پانویس}}')

ابان بن ابى‏ عيّاش از سلیم بن قیس نقل مى‏ كند كه گفت:

از على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام شنيدم در حالى كه مردى از آن حضرت درباره ایمان سؤال كرد و گفت: يا اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، مرا از ايمان خبر ده به طورى كه از غير تو و بعد از تو از كسى در اين باره سؤال نكنم.

حضرت پايه ‏هاى ايمان را بيان كرد و سپس فرمود:

كم‏ترين چيزى كه شخص با آن گمراه مى‏ شود آن است كه حجت خدا در زمين و شاهد او بر خلقش را كه امر به اطاعت او نموده و ولايتش را واجب كرده، نشناسد.

آن مرد عرض كرد: يا اميرالمؤمنين، آنان را برايم نام ببر.

فرمود: كسانى كه خداوند ايشان را با خود و پيامبرش قرين نموده و فرموده است: «اَطيعُوا اللَّهَ وَ اَطيعُوا الرَّسوُلَ وَ اُولِى الاَمْرِ مِنْكُمْ»[۱]: يعنى: «از خدا و پيامبر و اولى الامرتان پيروى كنيد».

عرض كرد: برايم روشن نماييد. فرمود: آنان كه پيامبر صلى الله عليه و آله در آخرين خطبه‏ اى كه خواند و همان روز از دنيا رفت، چنين فرمود: من در ميان شما دو چيز باقى گذاردم كه تا به آن دو تمسک كرده ‏ايد هرگز گمراه نخواهيد شد: كتاب خداوند و اهل‏ بيتم.

خداوند لطيف خبير با من عهد كرده است كه آن دو از يكديگر جدا نمى‏ شوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند، مانند اين دو -و حضرت به دو انگشت سبابه خود اشاره فرمودند -  و نمى‏ گويم مثل اين دو-  و حضرت به دو انگشت سبابه و وسط اشاره كردند -  زيرا يكى از اين دو جلوتر از ديگرى است.[۲]

پس به اين دو تمسک كنيد تا گمراه نشويد، و از آنان پيشى نگيريد كه هلاک مى‏ شويد، و از آنان عقب نمانيد كه متفرق مى‏ شويد، و به آنان چيزى ياد ندهيد كه از شما عالم‏ ترند.

عرض كرد: يا اميرالمؤمنين، او را برايم نام ببر. فرمود: كسى كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را در غدير خم نصب كرد، و به آنان خبر داد كه او نسبت به آنان صاحب اختيارتر از خودشان است، و سپس به آنان دستور داد تا حاضران غايبان را آگاه نمايند.

عرض كرد: يا اميرالمؤمنين، آن شما هستيد؟ فرمود: من اول و افضل آنها هستم. سپس پسرم حسن بعد از من نسبت به مؤمنين صاحب اختيارتر از خودشان است.

سپس پسرم حسين بعد از او نسبت به مؤمنين صاحب اختيارتر از خودشان است. و سپس جانشينان پيامبر صلى الله عليه و آله هستند، تا بر سر حوض كوثر يكى پس از ديگرى خدمت او وارد شوند.

آن مرد نزد على‏ عليه السلام رفت و سر حضرت را بوسيد و سپس عرض كرد: برايم روشن كردى و مشكلم را حل كردى و هر مشكلى در قلبم بود از بين بردى.[۳]

پانویس

  1. نساء : ۵۹.
  2. يعنى حضرت دو انگشت سبابه از دو دست را كنار يكديگر قرار دادند، اشاره به اينكه قرآن و عترت اين گونه مساوى و قرين يكديگرند؛ و بعد انگشت سبابه و وسط از يک دست را نشان دادند و اشاره كردند كه نسبت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام و قرآن مانند اين دو نيست كه يكى از ديگرى مهم‏تر يا بر ديگرى مقدم باشد.
  3. کتاب سلیم: حدیث ۸.