ابواسحاق زجاج لغوی نحوی
ابراهیم بن محمد ابواسحاق زجاج، معروف به زجاج، متولد سال 241 هجری در بغداد، از دانشمندان برجسته علوم نحو[۱]، لغت و تفسیر قرآن در قرن سوم و چهارم هجری بود. این عالم بزرگ نقش مهمی در توسعه علوم زبان عربی و تفسیر قرآن ایفا کرد.
زندگینامه[۲]
ابواسحاق زجاج در سال 241 هجری در بغداد متولد شد. او در بخش غربی بغداد در منطقهای به نام دُوَیره سکونت داشت. در ابتدای زندگی، زجاج به شغل شیشهگری (زجاج) مشغول بود، که بعدها لقب او شد.
زجاج در جوانی تصمیم گرفت به تحصیل علوم ادبی روی آورد. او از محضر اساتید بزرگی چون احمد بن یحیی ثعلب و ابوالعباس مبرد کسب علم کرد[۳]. پس از ورود مبرد به بغداد و مناظره با وی، زجاج آنچه از مکتب کوفه آموخته بود را کنار گذاشت و از شاگردان و ملازمان مبرد شد.
زجاج برای تحصیل علم، روزانه مبلغی به مبرد میپرداخت تا کتاب سیبویه را نزد او به پایان رساند. این پرداخت تا پایان عمر مبرد ادامه یافت، هرچند به نقل از ابوعلی فارسی، مبرد تمام این مبالغ را به زجاج بازگرداند.
او به عنوان فردی خوشخلق، متدین و از پیروان احمد بن حنبل شناخته میشد و در اظهارنظرهای صرفی و نحوی خود، گاه نظریاتی مخالف با علمای مکتب کوفه و حتی بصره و سیبویه ارائه میداد که نشان از استقلال فکری او داشت.
ابواسحاق زجاج در سال 311 هجری (و به روایتی 310 یا 316) در بغداد، همان شهری که در آن زاده شده بود، چشم از جهان فروبست.
جایگاه علمی
زجاج به سرعت در میان دانشمندان زمان خود جایگاه والایی یافت:
او از بزرگان اهل فضل و دین[۴] و علم نحو و ادب عرب به شمار میرفت[۵].
ابن خلکان، مورخ مشهور، او را "از اهل علم در ادب و دین استوار" توصیف کرده است[۶].
پس از درگذشت مبرد، زجاج زعامت مکتب بصره را بر عهده گرفت.
او در علم عروض نیز تبحر داشت.
زجاج شاگردان برجستهای تربیت کرد، از جمله ابوعلی فارسی و ابوالقاسم زجاجی. شیوه تدریس او چنان بود که شاگردان مبرد ابتدا نزد زجاج آموزش میدیدند و سپس به محضر مبرد میرفتند[۷].
تألیفات
زجاج آثار متعددی در زمینههای مختلف تألیف کرد، که مهمترین آنها عبارتند از:
- معانی القرآن و إعرابه: مهمترین اثر او در تفسیر و اعراب قرآن که از سال 285 تا 301 هجری به تألیف آن مشغول بود.
- تفسیر أسماء الله الحسنی: شرحی بر 99 نام خداوند.
- ما ینصرف و ما لا ینصرف: در صرف و نحو.
- الفرق (بین المؤنث و المذکر): در دستور زبان عربی.
- کتاب الألفاظ: در لغت.
- الاشتقاق: در ریشهشناسی کلمات.
- القوافی و العروض: در علم عروض.
معناى مولى در كلام ابواسحاق[۸]
در كتاب «عوالم العلوم» فهرستى از راويان حدیث و شعرا و اهل لغت عامه كه معنى «اولى»[۹] را معناى اصلى كلمه مولى[۱۰] دانسته اند آورده است[۱۱]، كه يكى از آنها ابواسحاق زجاج لغوى نحوى م ۳۱۱ است.
پانویس
- ↑ انساب السمعانى ج 3/ 141
- ↑ عبقات الأنوار في إمامة الأئمة الأطهار ؛ ج8 ؛ ص101
- ↑ مرآة الجنان ج 2/ 262
- ↑ قال الخطيب في تاريخ بغداد: كان ابو اسحاق الزجاج هذا من أهل الفضل و الدين، حسن الاعتقاد، حسن المذهب. تاريخ بغداد ج 6/ 89
- ↑ عبقات الأنوار في إمامة الأئمة الأطهار، ج8، ص: 102
- ↑ وفيات الأعيان ج 1/ 49
- ↑ مرآة الجنان ج 2/ 262
- ↑ اسرار غدير: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۱.
- ↑ (۸) ابو اسحاق الزجاج اما حكم ابراهيم بن محمد ابو اسحاق الزجاج، بمجيء مولى بمعنى أولى، پس از عبارت فخر الدين رازى در «نهاية العقول» كه آنفا در ذكر حكم اخفش منقول شده، واضحست. میر حامد حسین، عبقات الأنوار في إمامة الأئمة الأطهار، جلد: ۸، صفحه: ۱۰۱
- ↑ [هشتم: ابراهيم بن محمد ابو اسحاق زجاج] هشتم: ابراهيم بن محمد ابو اسحاق زجاج است كه حكم نموده به مجيء مولى به معنى اولى، چنانچه آنفا در ذكر حكم اخفش و سابقا در فراء ظاهر شد، وزجاج، نجم وهاج سماء فضل و براعت، بلكه بدر منير فلك اتقان صناعت، و اساطين والاشأن [به] مدح او رطباللساناند، كما لا يخفى على من راجع «انساب» السمعانى و تاريخ اليافعى (۳۴) و «تهذيب» النووى». فیض القدیر فیما یتعلق بحدیث الغدیر (خلاصه عبقات الانوار درباره حدیث غدیر)، صفحه: ۲۴۲
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۹.