ظهور حضرت مهدی علیهالسلام تجلی غلبه حق بر باطلها
ظهور، تجلى غلبه حق غدير بر باطل ها [۱]
عصر ظهور عصر غلبه حق بر باطل و از ميان رفتن باطل است، كه «جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقاً» .[۲]
۱- دگرگونى هاى عصر ظهور
عصر ظهور عصر بيدارى، آگاهى، تكامل خردها و عقول بشرى است. چنانچه عصر ظهور عصر حاكميت حق و خاتمه دادن به حاكميت ظلم و بيدادگرى است.
عصر ظهور عصر نويدِ عدل و داد، امن و امان و برچيده شدن بساط ظلم و جور و عدوان است. عصر ظهور عصرِ تجلى ارزش هاى انسانى، پديدار شدن مدينه فاضله و سقوط استكبار و مستكبران است.
عصر ظهور عصر حكومت شايستگان و صالحين است: «و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادى الصالحون» .[۳] عصر ظهور عصر به قدرت رسيدن مستضعفان خواهد بود: «و نريد ان نمنّ على الذين استُضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين» . [۴]
عصر ظهور عصر تحقق وعده الهى به مؤمنان خواهد بود: «وعد اللَّه الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنّهم فى الارض كما استخلف الذين من قبلهم» . [۵]
۲- غدير براى پاسدارى و حفاظت از دين
دين اسلام شريعتى هماهنگ با سرشت و فطرت آدمى است. قرآن كريم در اين رابطه مى فرمايد: «فطرة اللَّه التى فطر الناس عليها لا تبديل لخلق اللَّه ذلك الدين القيّم و لكن اكثر الناس لا يعلمون» [۶]: «فطرت خدايى كه انسان ها را بر آن فطرت آفريد و در آفرينش تغييرى نيست و اين است دين حق و درست و لكن بيشتر انسانها نمى دانند» .
هنگامى كه دين هماهنگ با فطرت باشد و فطرت آدمى تغيير ناپذير، آئين ديگرى نمى تواند جاى اسلام را بگيرد. مگر اينكه فطرت آدمى تغيير يابد و آئينِ مطابق با فطرتِ تغيير يافته جايگزين آن شود. بديهى است كه تغيير فطرت آدمى امرى محال و غير ممكن است، و دين هماهنگ با فطرت نيز تغيير نخواهد يافت. همان طور كه در روايات آمده كه امام صادق عليه السلام فرموده اند: حلال محمد حلال ابداً الى يوم القيامة، و حرامه حرام ابداً الى يوم القيامة. [۷]
بر اين اساس، حفاظت و پاسدارى از حريم دين و نگه دارى آن شؤونى مى طلبد. از جمله رهبر و پيشوايى مى خواهد كه اين رهبرى با شهادت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله پايان پذيرفت و آن بزرگوار آنچه را لازم بود ابلاغ كرد. اما حراست و نگه دارى از آنچه حضرت آورده بود نيازمند به وجود پيشوايى داشت، كه هم تبيين و توضيح دين و تفسير آن را به ديگران ارائه دهد، و هم حدود شريعت را از دستبرد زدن به آن پاسدارى نمايد. اين امر تنها در صلاحيت پيشوايى بود كه داراى مقام عصمت بوده و از نظر علم و ساير شرايط شايستگى لازم را دارا باشد.
۳- بدون غدير رهبرى امكان ندارد
با توجه به اين ويژگىها كه لازمه پيشوايى و جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله است، امكان نداشت كه تعيين رهبر با انتخاب مردم صورت گيرد. لذا پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله با ماجراى غدير اين رسالت عظمى را به انجام رساند.
سؤال اين است: با توجه به اينكه اسلام يک دين ابدى است، حكومت اسلامى كه تشكيل شده بود آيا بايستى بماند يا نماند؟ در پاسخ بايد گفت: گر چه طلوع اسلام با بعثت پيامبرصلى الله عليه وآله آغاز شد، اما اين دين هميشگى و فراگير و براى همه ملل است، و از نظر عمود زمان هم تا روز قيامت ادامه دارد. چنانكه امام صادق عليه السلام فرمود: حلال محمد حلال ابداً الى يوم القيامة و حرامه حرام ابداً الى يوم القيامة. لا يكون غيره و لا يجىء غيره.[۸] در آيه شريفه هم مى فرمايد: «و من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يُقبَل منه و هو فى الآخرة من الخاسرين» . [۹]
ما حق داريم اين سؤال را از خودمان داشته باشيم كه آيا اين دينى كه پيامبرصلى الله عليه وآله آورده و خود او خاتم الانبياء است، و اين دين بايستى براى هميشه بماند و نسل ها بايستى از اين دين پيروى كنند، آيا حافظ و نگه دارنده مىخواهد يا نمى خواهد؟
با كمترين انديشه و اندكى فكر پاسخ مثبت است؛ يعنى نمى شود پيامبرخداصلى الله عليه وآله اين حكومت بيست و سه ساله را رها كند و بگويد: شما را هم به خدا سپردم، و شما هم هر كارى مى خواهيد بكنيد!! دينى كه ده سال آن را در مدينه با شدائد و مشكلات پشت سر گذاشته، تا اين درخت تنومند اسلام را بارور كرده و اكنون موقع بازدهى اين درخت است.
ما اگر سراغ غدير هم نرويم و به خرد و عقل خود مراجعه كنيم، انسان نمى تواند باور كند كه پيامبرصلى الله عليه وآله مردم را بلا تكليف گذاشته است.
۴- اهداف غدير
الف. تعيين سرنوشت مردم بعد از رسولخداصلى الله عليه وآله
پيامبرصلى الله عليه وآله نور و هدايت است، و قرآن مجيد از ايشان تعبير به شمس و سراج منير مى كند. آيا ممكن است مردم را در ابهام و شک و اضطراب و بلاتكليفى بگذارد و برود؟!
ب. تعيين تكليف رسالت كه تا روز قيامت بايستى ادامه پيدا كند.
ج. تعيين تكليف با مسئله ولايت، به معناى اكمال دين و اتمام نعمت.
د. دستيابى به اسلام راستين. حضرت صديقه طاهره عليها السلام در خطبه فدكيه مى فرمايند: اسلام را دگرگون كردند. به اين معنى كه اسلام راستين را از منبع اسلام كه صاحب ولايت بود نگرفتند.
ه . اتحاد امت. حضرت زهراعليها السلام مى فرمايند: و طاعتنا نظاماً للملّة، و امامتنا اماناً للفرقة [۱۰]: خداوند اطاعت ما را قرار داد تا امت نظم پيدا كنند، و امامت ما را امان از تفرقه قرار داد.
همچنين حضرت زهراعليها السلام در كلام ديگرى مى فرمايند: و اللَّه لو تركوا الحق على اهله و اتبعوا عترة نبيه عليهم السلام لما اختلف فى اللَّه اثنان، و لورثها سلف عن سلف و خلف بعد خلف، حتى يقوم قائمنا، التاسع من ولد الحسين. [۱۱] در اين حديث تصريح شده كه اگر حق به اهلش واگذار مى شد، هرگز اين اختلاف در امت اسلامى به وجود نمى آمد.
۵ - موانع تحقق غدير
بايد بدانيم كه ائمه معصومين عليهم السلام چه نكات و مطالب دقيقى را فرموده اند؟ چه چيزى باعث شد كه اهداف غدير تحقق پيدا نكند؟
در فرازى از دعاى ندبه - كه از معصوم عليه السلام رسيده - مى فرمايد: احقاداً بدريّة و خيبريّة و حنينيّة و غيرهنّ [۱۲]؛ مانع تحقق غدير حقد و كينه هايى بود كه در جنگ بدر و خيبر و حنين داشتند، و اينها بود كه نمى گذاشت غدير تحقق پيدا كند.
حضرت زهراعليها السلام مى فرمايد: و اللَّه لو تركوا الحق على اهله و اتبعوا عترة نبيّه، لما اختلف فى اللَّه اثنان. [۱۳]سپس در ذيل آن موانع تحقق اهداف غدير را بيان مى فرمايند كه با صراحت كامل بيان نموده اند: الم يسمعوا اللَّه يقول: «و ربك يخلق ما يشاء و يختار ما كان لهم الخيرة» ؟ بل سمعوا. [۱۴]
اينها شنيده و آگاه بودند. پس چه موانعى را به وجود آوردند كه اهداف غدير پياده نشد؟ مى فرمايد: و لكن اخذوا بآرائهم و اتبعوا شهواتهم؛ اينها رأى خودشان برايشان ملاک بود. متابعت از اميال و جاه طلبى و قدرت و خود را مطرح كردن و علاقه به مقام بود. پس آنچه مانع تحقق اهداف غدير شد - با استناد به دعاى ندبه - حقد و كينه بود؛ آنجا كه مى فرمايد: احقاداً بدريّة و خيبريّة و حنينيّة و غيرهنّ. و با استناد به فرمايش حضرت صديقه طاهره عليها السلام پيروى از شهوات بود.
پانویس
- ↑ تجلّى غدير در عصر ظهور: ص ۱۶۹ - ۱۶۳.
- ↑ اسراء / ۸۱ .
- ↑ انبياءعليهم السلام / ۱۰۵.
- ↑ قصص / ۵ .
- ↑ نور / ۵۵ .
- ↑ روم / ۳۰.
- ↑ الكافى: ج ۱ ص ۵۸ .
- ↑ الكافى: ج ۱ ص ۵۸ .
- ↑ آل عمران / ۸۵ .
- ↑ خطبه فدكيه.
- ↑ الانصاف فى النص على الأئمةعليهم السلام (با ترجمه رسولى محلاتى) : ص ۴۱۲.
- ↑ دعاى ندبه.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۳۵۳.
- ↑ الانصاف فى النص على الأئمةعليهم السلام (ترجمه رسولى محلاتى) : ص ۴۱۲.