غدیر در استرالیا
مقاله درباره غدير[۱]
غديرِ سال۱۴۲۳ براى اولين بار برنامه بى سابقه اى را تجربه كرد. افرادى از مليت هاى مختلف جهان فراخوانده شدند، تا در برنامه اى كه گفتمان ملت ها درباره غدیر را تداعى مى كرد، احساس خود را از اين واقعه در مقاله اى به تصوير كشند.
در اين برنامه ۲۱۴ نفر از ۳۶ كشور جهان با ۲۷ زبان مختلف شركت كردند، كه همه سعى كرده بودند دريافت درونیشان را از واقعه عظيم غدير نشان دهند، و برداشت خود را با ذوق و سليقه اى كه ظرافت اين ماجرا مى طلبد، با زيباترين كلام به رشته قلم درآورند، كه يكى از اين كشورها استرالياست.
در غدير دو دست بالا رفت تا ولايت را بر آسمان نوشت[۲]
مرورى بر تاريخ اسلام حقيقتى تاريخى و دينى را نشان مى دهد كه هيچ صاحب عقلى قادر بر انكار آن نيست.
حساسيت مسئله تا آنجاست كه خدا براى اولين و آخرين بار با پيامبر عزيزش خطاب تهديدآميز به ميان مىآورد كه «و ان لمتفعل فما بلغت رسالته»!
سؤالاتى كه پيامبر صلى الله عليه وآله از مردم نمود و پاسخ مردم به آنها و منظره پيش آمده همه را متحير ساخت و انديشه ها را از تشخيص هدفى كه در پيش بود عاجز نمود تا لحظات حساسى كه دست خود را با دست على عليهالسلام بالا برد تا بتواند بلندترين تابلوى جهانى ولايت را بر آبگينه آسمان بنويسد.
اما بايد به خاطر داشت كه پيامبر صلىاللهعليهوآله در غدير جامعه اسلامى را با محتواى «قِلَّت متقين» و «كثرت منافقين» و «حيله گرى خطاكاران» و «حركات نابجاى مسخرهكنندگان دين» ارزيابى فرمود و اين گونه چراغ خطر را در برابر ديدگان همه امت اسلامى روشن كرد.
هر كس مرورى بر تاريخ اسلام داشته باشد با حقيقتى روبرو مىشود كه هيچ صاحب عقلى قادر بر انكار آن نيست. ما اكنون همان حقيقت تاريخى و دينى مهم در حيات
امت اسلامى را مورد بحث قرار مىدهيم كه در فاصله كوتاهى از رحلت پيامبر صلىاللهعليهوآله به
وقوع پيوست.
آن واقعه تاريخى دير زمانى است كه امت اسلامى را به خود مشغول داشته و هر
نتيجهاى از اين واقعه گرفته شود به يك حقيقت باز مىگردد، و آن خلافت بعد از
پيامبر صلىاللهعليهوآله است كه فقط بايد از سوى صاحب شرع اعلام شود كه دهها آيه و حديث نبوى
دلالت بر آن دارد.
قبل از روز غدير، وقايع و مسائل بسيارى اتفاق افتاد كه زمينهساز آن بودند تا آن
روز موعود رسيد. درباره آن روز دو عامل زمان و مكان بايد مورد دقت قرار گيرد:
1. از نظر زمان موسم حج بود كه طبعا جمعيت بسيارى از مردم از مكانهاى
مختلف حضور داشتند و نظير آن را كمتر مىتوان پيدا كرد. اجتماع يكصد و بيست
هزار نفر به صورت ملازم و همراه پيامبر صلىاللهعليهوآله به خصوص با در نظر گرفتن شرايط آن زمان،
مسئله سادهاى نبود و شرايطى فوق العاده مناسبى را ايجاد كرده بود.
2. از نظر مكان منطقه غدير خم جايى بود كه به خاطر وجود آب محل توقف قافلهها
بود، و از سوى ديگر با فاصله اندكى محل افتراق قافلهها بود كه به سوى مدينه و نجد و
مصر و عراق و شام مىرفتند. به عبارت ديگر اين منطقه از شرايط استراتژيكى
خاصى برخوردار بود، و چه بسا افرادى كه براى حج نيامده بودند ولى در حال عبور
از آن نطقه تقاطع خود را به غدير مىرساندند.
در چنين موقعيت فوق العادهاى از نظر زمان و مكان بود كه خداوند به پيامبر خود
دستور ابلاغ ولايت را داد، تا بيشترين تعداد مردم حاضر باشند، و حاضران به غايبان
برسانند. حساسيت مسئله را ببينيد كه براى اولين بار خداوند با پيامبر عزيزش چنين سخن
مىگويد و خطاب مىكند كه «و ان لمتفعل فما بلغت رسالته»! پيامبر صلىاللهعليهوآله هم فورا افرادى
را به اول و آخر اين قافله عظيم مىفرستد تا فرمان توقف را به همه برسانند و اجتماع
عظيم در آن موقعيت حساس از دست نرود. آنگاه منبرى خاص در مكانى كه مشرف
بر 120000 نفر است ساخته مىشود و پيامبر صلىاللهعليهوآله بر فراز منبر قرار مىگيرد. سپس آن
قدر به دقت مردم را زير نظر مىگيرد و به چپ و راست جمعيت مىنگرد، تا همه در
برابر منبر جمع شوند و كسى جدا نماند و آن جمع به معناى واقعى جمع شده باشند.
آنگاه على عليهالسلام را بر فراز منبر مىخواند و در كنار خود قرار مىدهد. بعد از آن خطبه
را آغاز مىكند و از آن جمعيت انبوه سؤالاتى درباره خود و خداوند مىنمايد و از آنان
اقرار مىگيرد. پاسخ اين سؤالات و منظره پيش آمده مردم را متحير ساخته و انديشهها
را از تشخيص هدفى كه در پيش است عاجز نموده است.
در چنين شرايطى كه مردم در انتظار مطلب اصلى هستند پيامبر صلىاللهعليهوآله مىفرمايد: «اى
مردم، جبرئيل سه مرتبه بر من نازل شده و از طرف خداوند برايم دستور آورده كه در
اين موقعيت بپاخيزم و هر سفيد و سياه را آگاه نمايم كه على بن ابىطالب عليهالسلام برادرم و
وصيم و خليفهام و امام بعد از من است، و منزلت او نسبت به من همچون هارون
نسبت به موسى است، جز آنكه پيامبرى بعد از من نيست ...». آيا حديثى صريحتر و
واضحتر از اين در دلالت بر خلافت و جانشينى پيامبر صلىاللهعليهوآله يافت مىشود؟
در جاى ديگرى از خطبه مىفرمايد: «خداوند او را به عنوان ولى و امام مفترض
الطاعه بر همه مردم از مهاجرين و انصار، شهرى و روستايى، عربى و عجمى، آزاد و
بنده، كوچك و بزرگ، سياه و سفيد قرار داده است؛ و هيچ استثنايى در اين باره وجود
ندارد. هر كس با او مخالفت كند ملعون است، و هر كس از او پيروى كند مورد رحمت
است».
در جايى ديگر از خطبه مىفرمايد: «قبل از همه خداوند صاحب اختيار شماست،
و بعد از او رسولش محمد كه اكنون شما را مخاطب قرار داده، و بعد از او على صاحب
اختيار و امام شما به امر پروردگارتان است، و سپس امامت در نسل من از فرزندان او تا
روز قيامت خواهد بود».
اين گونه مىبينيم كه پيامبر صلىاللهعليهوآله خلفاى بعد از على عليهالسلام را هم نشان مىدهد، و آنان را تا
حضرت قائم آل محمد عليهالسلام معرفى مىكند. در كنار اين معرفى از منافقين بر حذر
مىدارد و صراحتا به آزارهاى آنان اشاره مىكند، و جامعه اسلامى را با محتواى «قِلَّت
متقين» و «كثرت منافقين» و «حيلهگرى خطاكاران» و «حركات نابجاى مسخرهكنندگانِ
دين» ارزيابى مىفرمايد، و در تبيين مسئله تا نام بردن آنان پيش مىرود.