آیه ۱۸ عنکبوت و غدیر
وَ إِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ
اگر تكذيب كنند امتهايى قبل از شما تكذيب شدهاند و بر عهده رسول جز ابلاغ آشكار نيست.
######متن روايت
مَعاشِرَ النّاسِ، قَدِ اسْتَشْهَدْتُ اللَّهَ وَ بَلَّغْتُكُمْ رِسالَتى، وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ
اى مردم، من خدا را شاهد گرفتم و رسالت خويش را به شما رساندم، و بر عهده رسول جز بلاغ مبين نيست. «1»
######موقعيت تاريخى
خطبه مراحل اصلى را پشت سر گذاشته و خاطر پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آسوده گشته كه با بلند كردن و معرفى اميرالمؤمنين عليه السلام و اعلان امامت دوازده امام عليهم السلام بعد از خود رسالتى كه از سوى پروردگار با امر «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...» بر عهده او قرار داده شده بود، به انجام رسانده است. در چنين مقطعى اعلام مىكند كه من وظيفه الهى خود را انجام دادم و بيش از اين از من خواسته نشده است چرا كه بر عهده رسول جز تبليغ روشنگرانه
______________________________
(1) اسرار غدير: ص 147 بخش 5.
غدير در قرآن، ج2، ص: 117
چيزى نيست، و اين اعلام را با اقتباس بخشى از آيه قرآن در كلام خود بيان مىفرمايد كه «ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ»، و تصريح به قرآن بودن آن نمىفرمايد.
######موقعيت قرآنى
از نظر موقعيت قرآنى مضمون اين جمله در چندين آيه وجود دارد، ولى عين جمله ذكر شده در خطبه در انتهاى دو آيه از قرآن ديده مىشود، و يكى را بهطور معين براى اين مورد نمىتوان تعيين كرد. يكى در سوره نور است كه آغاز آن امر به اطاعت خدا و رسول و نهى از سرپيچى و رويگردانى از اوامر ايشان است و اين مطيع بودن را رمز هدايت مىداند، و در پايان اين اطاعت را بلاغ مبين تلقى مىكند كه رسولان در پيشگاه الهى انجام وظيفه مىكنند.
ديگرى در سوره عنكبوت است كه آغاز آيه مربوط به تكذيب رسولان الهى است و اينكه نپذيرفتن سخنان انبيا تازگى ندارد و در همه امم گذشته وجود داشته است، و اين بدان مبنا استوار است كه پيامبران وظيفه رساندن حكم خدا را انجام مىدهند، خواه مردم بپذيرند و خواه انكار نمايند.
######تحليل تاريخى
اكنون بايد ببينيم آنچه تبليغ آن در غدير بر عهده خاتم انبيا حضرت محمد صلَّى اللَّه عليه و آله گذارده شده بود، چه بود و چه زمانى حضرت به تبليغ آن دستور داده شد و حضرت چگونه آن را ابلاغ فرمود كه در اين مقطع پايان مأموريت خود را با جمله «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ» اعلام مىفرمايد.
دستور ابلاغ ولايت از مدينه به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله داده شد و سپس در مكه پس از اعمال حج بهطور خاص مورد تأكيد قرار گرفت؛ و لذا حضرت در همانجا دستور حضور مردم
غدير در قرآن، ج2، ص: 118
در غدير را صادر فرمود. «1» در بين راه مكه تا غدير سه مرتبه تأكيد بر ابلاغ اين پيام الهى امر را مؤكدتر نمود. پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله در آغاز خطبه مىفرمايد: «آنچه بر من وحى شده ادا مىنمايم براى آنكه مبادا اگر انجام ندهم عذاب پروردگار بر من نازل شود، چرا كه خداوند به من اعلام فرموده اگر آنچه در حق على نازل كرده ابلاغ نكنم رسالت او را نرساندهام». «2»
در فراز ديگر مىفرمايد: «خداوند به من وحى فرموده: يا أَيُّهَا الرَّسُولُ ابلاغ كن آنچه از سوى پروردگارت درباره على بر تو نازل شده- يعنى خلافت على بن ابى طالب- و اگر انجام ندهى رسالت او را ابلاغ نكردهاى ...». «3» و پس از ياد آورى خطر منافقين مىفرمايد: «و با همه اينها خدا از من راضى نمىشود مگر آنكه آنچه در حق على نازل كرده ابلاغ نمايم». «4»
محتواى كامل پيامى كه با اين مقدمات ابلاغ شده از كلامى معلوم مىشود كه حضرت در اواخر خطبه به عنوان اقرار از مردم مىخواهد كه آن را تكرار كنند و به ابلاغ حضرت شهادت دهند. آنجا كه مىفرمايد: «همگى چنين بگوييد: ما شنيديم و مطيعيم و سر تسليم فرود مىآوريم در برابر آنچه از پروردگارمان و پروردگارت رساندى و ابلاغ نمودى درباره اماممان على اميرالمؤمنين و امامانى كه از صلب او به دنيا مىآيند»، «5» كه مىتوان در امامت دوازده امام عليهم السلام خلاصهاش نمود.
در پايان بخش سوم خطبه مىفرمايد: «بدانيد كه من ابلاغ نمودم، بدانيد كه من شنوانيدم، بدانيد كه من واضح نمودم»، «6» و در پايان بخش چهارم مىفرمايد: «خدايا تو
______________________________
(1) بحار الانوار: ج 37 ص 111.
(2) اسرار غدير: ص 138 بخش 2.
(3) اسرار غدير: ص 138 بخش 2.
(4) اسرار غدير: ص 140 بخش 2.
(5) اسرار غدير: ص 157 بخش 11.
(6) اسرار غدير: ص 144 بخش 3.
غدير در قرآن، ج2، ص: 119
را شاهد مىگيرم كه ابلاغ نمودم» «1» و در نسخهاى مىفرمايد: «خدايا تو را شاهد مىگيرم و تو در گواه بودن كافى هستى كه من ابلاغ نمودم». «2» سپس در پايان بخش پنجم مىفرمايد: «اى مردم، من خدا را شاهد گرفتم» كه اشاره به فقرات قبل است، و آنگاه مىفرمايد: «رسالت خود را ابلاغ نمودم» كه همان ولايت دوازده امام عليهم السلام پس از پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله است، و مُهر پايانى كه بر اين تبليغ بزرگ مىزند: «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ» است. و بعد از اين مورد در اواسط بخش ششم نيز مىفرمايد: «من رساندم آنچه مأمور به تبليغش بودم». «3»
######تحليل اعتقادى
يا رسول اللَّه، بلاغى از اين مبينتر نمىشود. تو در غدير سخنى باقى نگذاشتى و عذرى براى احدى بر جاى نماند.
خدايا، تو را سپاسگزاريم كه چنين مُبلّغ با عظمتى را براى تبليغ پيام امامت و ولايتِ امامان در غدير برگزيدى كه با لسان فصيحش و در سايه ضمانت حفظ تو، بدون هيچ ترس و واهمهاى، در كاملترين شكل و با تبيين يك ساعته آن از فراز منبر غدير، بلاغ مبين را در زيباترين صورتى كه ممكن بود به انجام رساند.
پروردگارا، به ما توفيق ده تا با نگاهى عميقتر روشنگرىهاى خطابه غدير را مطالعه كنيم و خُم آن را در سفره اعتقادمان بچينيم و تا هميشه عمرمان ناب آن را نوش جان كنيم.
______________________________
(1) اسرار غدير: ص 146 بخش 4.
(2) اسرار غدير: ص 146 بخش 4 پاورقى 2 از نسخه «الف».
(3) اسرار غدير: ص 149 بخش 6.
غدير در قرآن، ج2، ص: 120
#