فرهنگ سازی تبلیغ غدیر توسط امامان
فرهنگ سازی برای غدیر در بلند مدت از بهترین و مؤثرترین روشها در تبلیغ غدیر است. این وظیفه بسیار مهم غدیری قبل از همه توسط شخص پیامبر صلی الله علیه و آله در خود غدیر انجام شد.
همچنین در حیات آن حضرت بعد از غدیر و نیز بعد از ایشان در دعاها و زیارات و در قالب شعر و ادب به زبانهای مختلفی که معتقدین به غدیر با آنها سخن میگویند، و همچنین در نوشتهها و کتابهای تألیف شده مستقل یا ضمنی جلوه کرده که از لسان ائمه علیهم السلام و در حضور ایشان به انجام رسیده، و آثار آن تا امروز به یادگار باقی مانده است.
این بنیانهای فرهنگیِ غدیر و کیفیت فرهنگ سازی آنها توسط معصومین علیهم السلام را در پنج قسمت این بخش پی میگیریم:[۱]
عمومی سازی فرهنگ غدیر
با مطرح شدن فرهنگ سازی، قبل از همه چشمها به مُبلِّغ اعظم غدیر دوخته میشود که در این باره چه فرموده و چه راهکارهایی برای این هدف به ما آموخته است.
دامنه فعالیت در این زمینه تا کجاست و چه محدودههایی باید مراعات شود؟
فرهنگ سازی با در نظر گرفتن مکانهای مختلف و فرهنگهای متفاوت و بالاتر از آن آیندههای متغیِّر، به چه صورتی باید برنامهریزی شود؟
با مروری بر دستورات پیامبر صلی الله علیه و آله در راستای کیفیت نشر فرهنگ غدیر در چهار بخش، وظیفه همگانی در تبلیغ عمومی غدیر را میآموزیم:
الف) فرهنگ سازی عمومی غدیر در تبلیغ پیامبر صلی الله علیه و آله
اولین فرهنگ سازِ غدیر که فرمان عامی در این باره صادر فرموده و خود پایه آن را گذاشته پیامبر صلی الله علیه و آله است.
فرهنگ سازی برای غدیر در تبلیغی که توسط خود پیامبر صلی الله علیه و آله صورت گرفته، ناظر به انواع مخاطبین تا روز قیامت است، که در این فراز خطبه غدیر بیان شده است:
«ِ وَ قَدْ بَلَّغْتُ مَا أُمِرْتُ بِتَبْلِيغِهِ حُجَّةً عَلَى كُلِّ حَاضِرٍ وَ غَائب وَ عَلَى مَنْ شَهِدَ وَ مَنْ لَمْ يَشْهَدْ وَ وُلِدَ أَمْ لَمْ يُولَد»؛[۲] «من رسانیدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غایب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمدهاند یا نیامده اند.»
پیامبر صلی الله علیه و آله در این جملات که در آن دو بار از واژه «تبلیغ» استفاده شده (بَلَّغتُ، بِتَبلیغِهِ)، مخاطب خود را از آن مجلس خاص گستردهتر اعلام کرده و این عمومیت را از سه جهت گسترش داده است:
جهت اول: غایبین از آن مجلس که قاعدتاً باید حضور مییافتند ولی نتوانستهاند، که در این مورد از کلمه «حضور» استفاده شده است.
جهت دوم: همه مردم آن زمان که به خاطر عدم امکان جمع همه و خبر نداشتن یا دوری راه، امکان نداشت در آن مجلس تبلیغی حاضر باشند، که در این مورد کلمه «شهود» به کار رفته است.
جهت سوم: همه مردم زمانهای آینده که هنوز به دنیا نیامده اند، که در این مورد از واژه «ولادت» استفاده شده است.
ب) دستور پیامبر صلی الله علیه و آله به فرهنگ سازی عمومی غدیر
از جالبترین دستورات خداوند متعال دستور فرهنگ سازی برای غدیر در دو فاز بزرگ و کوچک جامعه یعنی محیطهای خانوادگی و محیطهای عمومی است.
این شیوه رواج فرهنگ غدیر در کل دنیا، در عبارتی بسیار کوتاه در خطابه غدیر آمده است:
«فَلْيُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»[۳] «پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.»
از این فراز خطبه غدیر سه نکته برای فرهنگ سازی عمومی غدیر استفاده میشود:
نکته اول: فَلیُبَلِّغِ الحاضِرُ الغائب
هر کسی در هر زمانی به هر نوعی در برابر پیام غدیر حضور یافت، موظف به ابلاغ دانستههای خود درباره غدیر به کسانی است که به هر نوعی و به هر دلیلی از آگاهی نسبت به آن غایب بودهاند.
بنا بر این فرقی وجود نخواهد داشت بین کسانی که شخصاً کنار برکه غدیر حاضر بوده و صدای دلنشین پیامبر صلی الله علیه و آله را به گوش خود شنیدهاند، و کسانی که در آن زمان خبر آن را از حاضرین غدیر مستقیماً یا به واسطه دریافت کردهاند یا کسانی که در زمانهای بعد به صورت شنیداری یا نوشتاری یا به وسیله انواع ابزارهای ارتباط جمعی صوتی و تصویریِ روز به آنان ابلاغ شده است.
اگر همه معتقدین غدیر به این دایره وسیع در تبلیغ آن پایبند باشند، در واقع ما به تعداد آنان مُبَلِّغ برای غدیر خواهیم داشت؛ و متقابلاً تعداد مخاطبمان بینهایت خواهد بود، به عدد همه انسانهای روی زمین در هر کشور و شهر و آبادی به هر زبانی و از هر قومیّتی، یعنی هر کسی که با هر ابزاری امکان اطلاعرسانی به او وجود داشته باشد وظیفه ماست که پیام غدیر را به او برسانیم.
نکته دوم: فَلیُبَلِّغِ الوالِدُ الوَلَد
به موازات احیای عمومی غدیر در سطح جامعه، محیط گرم و صمیمی خانواده موقعیت مؤثری است که والدین میتوانند آن را به زمینهای برای تبلیغ غدیر تبدیل نمایند.
همچنین اگر در مکانها و زمانهایی امکان تبلیغ عمومی غدیر نبود و فرزندانمان از بُعد اجتماعی آن محروم ماندند، لااقل محیط خانواده در محدوده بسته خود بتواند وظیفه تبلیغ غدیر را ادامه دهد، بدون آنکه آسیبی از سوی سقیفه بدان برسد یا بتواند ممانعتی نسبت به ابلاغ این اعتقاد حیاتی اسلام ایجاد کند.
از نظر ادبیات مسلَّم است که منظور از «والد» در اینجا «پدر» بهطور خاص نیست، بلکه به عنوان مصداق بارز گفته شده و قطعاً شامل مادر را و همه کسانی میشود که به نوعی وظیفه سرپرستی فرزندانی را بر عهده دارند و نقش پدر یا مادر را برای آنان ایفا میکنند؛ همه آنان «والِد» هایی هستند که به دستور خاص پیامبر صلی الله علیه و آله باید پیام غدیر را به «وَلَد» های خود برسانند.
نکته سوم: اِلی یَومِ القِیامَة
تعیین زمانی به بلندای «تا قیامت» برای تبلیغ غدیر از سوی پیامبری که همه آیندههای تلخ و شیرین غدیر را میبیند، بسیار پر مفهوم و دقیق است.
دو جهت مهم در مطرح کردن قیامت وجود دارد که گستردگی تبلیغی و حفاظت تبلیغاتی غدیر را تضمین مینماید:
اول اینکه این دستور عام شامل زمانهایی میشود که ظالمین با سلاحهای مختلف تبلیغاتی و جنگی به مبارزه با غدیر اقدام کردهاند. در چنین شرایطی از یک سو وظیفه ابلاغ غدیر از ما برداشته نمیشود، و از سوی دیگر دشمن از هر طرف حمله کند در خواهد یافت که مدافعان غدیر از سوی دیگر مشغول ترویج فرهنگ خود هستند و اقدامات دشمن در حال خنثی شدن است.
دوم اینکه این دستور در طول زمان و با توجه به ازدیاد جمعیت به موازات آن، شبیه درخت تبلیغی خواهد شد که روز به روز بر تعداد شاخههای آن افزوده میشود. این درخت با شاخههای روز افزونش تا بینهایت برگه ای غدیر تولید میکند و سایه پر برکت آن را بر سر مردم جهان میگستراند تا از گزند سقیفه در پناه آن باشند.
به همین موازات میوه شیرین غدیر را با شاخههای طوبائی خود که از هر خانه ای سر برمیآورد، در همه جا شکوفا میکند و بهشت دنیا قبل از جنت عقبی در دسترس مردم قرار میگیرد.
ج) استفاده از انواع ابزارهای فرهنگ سازی برای غدیر
یکی از پیشبینیهای عجیب برای آینده غدیر، فرهنگ سازی آن با انواع اتمام حجت است بر مخاطبین متفاوتی که برای آن فرض میشود، که در این فراز خطابه غدیر آمده است:
«اعْلَمُوا مَعَاشِرَ النَّاسِ ذَلِكَ وَ افْهَمُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ إِمَاماً فَرَضَ طَاعَتَهُ عَلَى الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ عَلَى التَّابِعِينَ بِإِحْسَانٍ وَ عَلَى الْبَادِي وَ الْحَاضِرِ وَ عَلَى الْعَجَمِيِّ وَ الْعَرَبِيِّ وَ عَلَى الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوكِ وَ الصَّغِيرِ وَ الْكَبِيرِ وَ عَلَى الْأَبْيَضِ وَ الْأَسْوَدِ وَ عَلَى كُلِّ مَوْجُودٍ مَاضٍ حُكْمُهُ وَ جَازٍ قَوْلُهُ وَ نَافِذٍ أَمْرُه»[۴] ای مردم، این مطلب را درباره او بدانید و بفهمید، و بدانید که خداوند او را برای شما صاحب اختیار و امامی قرار داده که اطاعتش را واجب نموده بر مهاجرین و انصار و بر تابعین آنان به نیکی، و بر روستایی و شهری، و بر عجمی و عربی، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و کوچک، و بر سفید و سیاه. بر هر یکتاپرستی حکم او اجرا شونده و کلام او مورد عمل و امر او نافذ است.
در این خطاب در درجه اول بین زن و مرد در پیام غدیر فرقی گذاشته نشده لزوم ابلاغ آن برای همه یکسان است.
در درجه دوم پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله از اولین شنوندگان غدیر که صحابه و تابعین اطراف خودش بودند آغاز کرده و سپس آن را در وسیعترین دایره ممکن گسترش داده است.
در درجه سوم ابعاد این گستردگی درباره غدیر چنین بیان شده است: از یک سو بین روستائیان و شهرنشینان هیچ تفاوتی قائل نشده و همه در برابر غدیر یکسانند.
از سوی دیگر عرب و غیر عرب - اهل هر زبانی که باشند - برای غدیر قابل تفاوت نیست.
در نگاه دیگر غلامان و کنیزان با صاحبان آنها هیچ فرقی در پذیرش و ادای وظیفه نسبت به غدیر ندارند.
از جهتی دیگر کودکان و نوجوانان و جوانان و میانسالان و بزرگسالان و پیران در پیشگاه غدیر به تناسب ظرفیت و قدرت و درک خود موظفند.
از جنبه ای دیگر سفیدپوست و سیاهپوست و سرخپوست و زردپوست همه باید غدیری باشند و از هیچکدام آنان عذری درباره غدیر پذیرفته نیست.
با توجه به این گستردگی مخاطبانِ غدیر که پیامبر صلی الله علیه و آله با تصریح خاص همه آنان را در خطابه خود نام برده، واضح است که برای اهل هر زبانی با ادبیات آنان، و برای سطح فرهنگهای متفاوت مردم با لسان خودشان، و برای سنین مختلف عمر انسانها مناسب با درک مقبول آنان، باید برای غدیر فرهنگ سازی کرد و از ابزارهای تبلیغی مناسب هر یک از موقعیتها معقولترین استفاده را برد.
د) وظیفه همگانی در تبلیغ پیام غدیر
ابلاغ پیام غدیر در واقع رساندن اصل رسالت الهی و تبلیغ امامی است که همه معارف و احکام دین را باید از او گرفت.
پس با ابلاغ غدیر همه دستورات الهی ابلاغ شده، و دقیقاً به همین دلیل دستور تبلیغ عمومی فقط درباره غدیر داده شده است.
از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسیدند: چطور کسی جز تو نمیتواند از طرف پیامبر صلی الله علیه و آله پیامی را برساند، در حالی که آن حضرت در مواردی به ما فرموده:«فَلْيُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائبَ»
آنچه پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در این باره فرموده در روز غدیر خم و در روز عرفه در حجة الوداع و در روز رحلتش بوده است! در آخرین خطبهای که آن حضرت ایراد فرمود نظر کن که فرمود:
«إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا كِتَابَ اللَّهِ وَ أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَهَاتَيْنِ الْإِصْبَعَيْنِ [وَ أَشَارَ بِمُسَبِّحَتِهِ وَ الْوُسْطَى] فَإِنَّ إِحْدَاهُمَا قُدَّامَ الْأُخْرَى فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَا تَضِلُّوا وَ لَا تَزِلُّوا وَ لَا تَقَدَّمُوهُمْ وَ لَا تَخَلَّفُوا عَنْهُمْ وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُم». «من در میان شما دو چیز باقی گذاردم که تا به این دو تمسّک کردهاید هرگز گمراه نمیشوید: کتاب خدا و اهل بیتم. خداوند لطیف خبیر به من وعده داده است که این دو از یک دیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند مانند این دو انگشت- که حضرت به دو انگشت سبّابه و وسط اشاره کردند- که یکی جلوتر از دیگری است. به این دو تمسّ؛ کنید تا گمراه نشوید و لغزش ننمائید از ایشان جلوتر نروید و از آنها عقب نمانید، و به آنها چیزی یاد ندهید که از شما داناترند».
پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به عموم مردم دستور داده که هر کس از مردم را دیدند واجب بودن اطاعت از امامان آل محمّد علیهم السّلام و واجب بودن حقّشان را برسانند، و این وظیفه ابلاغ را در هیچ مطلب غیر از این موضوع نفرموده است. در واقع پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به عموم مردم دستور داده که به مردم برسانند حجّت و دلیل کسانی را که همه آنچه پیامبر صلی اللَّه علیه و آله بدان مبعوث شده را، از قول او کسی جز ایشان نمیرساند.[۵]
فرهنگ سازی غدیر با ادبیات تعجب!
دفاع از غدیر به صورت تعجب از کسانی که نسبت به آن کم توجهی میکنند، یکی از شیوههای بسیار مؤثر در تبلیغ غدیر بوده است. اشاره به بی اعتنایی مردم نسبت به غدیر در گونههای مختلفی در احتجاجات معصومین علیهم السلام به چشم میخورد، که معمولاً با تعابیرِ مختلفِ «تعجب» همراه است.
گاهی سهل انگاری در شأن غدیر، و گاهی تغافل و به فراموشی سپردن آن را مطرح کردهاند، و گاهی از به فراموش کاری زدن خود درباره غدیر، و گاهی از دفاع نکردن از آن انتقاد کردهاند، و گاهی از انکار و نپذیرفتن آن، و گاهی از اینکه با وجود چنین مستند قوی چگونه صاحب آن نتوانسته حق خود را بگیرد یاد نمودهاند.
این تعجبها در کلام حضرت زهرا و امیرالمؤمنین و امام باقر و امام صادق علیهم السلام، در پاسخ به دشمنان غدیر یا در مقام هشدار به دوستان غدیر دیده میشود. در ادامه هشت مورد از آنها ذکر خواهد شد:
الف) تعجب از فراموشی غدیر
به نظر شما تعجب ندارد که حاضرین در غدیر آن هم از ساکنین مدینه، آن هم از حضرت زهرا علیها السلام بپرسند که اصلاً پیامبر صلی الله علیه و آله درباره خلافت علی علیه السلام چیزی فرموده یا نه؟! کاش سؤالی به عنوان تشکیک درباره غدیر مطرح میکردند.
کاش نمیگفتند: «کلام صریحی»، و کاش نمیگفتند: «قبل از وفاتش» !! پس این سؤال نیست، استهزاء است! طلبکار شدن است! و به همین دلیل پاسخی جز نگاه پر از تعجب به سائل نخواهد داشت.
این اتفاقی بود که در روزهای پر از اشک و آه فاطمه علیها السلام بعد از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله رخ داد، که نمک دیگری بر زخم آن حضرت بود.
محمود بن لُبَید بر سر قبر حمزه آمد و حضرت را در آنجا در حال گریه دید. خدمتش عرض کرد: من سؤالی از شما دارم که سینه ام را مضطرب ساخته!
فرمود: سؤال کن.
عرض کردم: آیا پیامبرصلی الله علیه وآله قبل از وفاتش درباره امامت علی کلام صریحی فرموده است؟ !!
حضرت زهرا علیها السلام فرمود:
«وَا عَجَبَا أَ نَسِيتُمْ يَوْمَ غَدِيرِ خُم»؛ واعجبا، آیا روز غدیر خم را فراموش کردهاید؟ !![۶]
گویا میخواست بفرماید: آیا دنبال کلامی صریحتر از سخنی هستی که پیامبر صلی الله علیه و آله بر فراز منبر غدیر فرموده و صد و بیست هزار نفر بر صراحت آن شاهدند؟ اگر بعد از چنان روزی هنوز سینه ات از شک و تردید مضطرب است بهتر آنکه از هدایت خود ناامید باشی! یک عمر سفارشات پیامبر صلی الله علیه و آله درباره خلافت علی علیه السلام کجا رفت؟
اگر واقعاً فراموش کردهاید باید فکری برای هوش و حافظه شما کرد، که مبادا نماز و روزه و زکات و حج را هم فراموش کنید!
ب) تعجب از قانع نشدن با غدیر
از بی شرمی باید تعجب کرد که فدک را غصب کنند و حاکم ظالمی به آنجا بفرستند و در اثر ظلم او مردم به شکایت نزد صاحب غدیر بیایند، و هنگام دادخواهی برای مردمِ مظلوم لشکری از سوی غاصب به قصد بازگرداندن ظلم فرستاده شود!! در این میان به امام غدیر گفته شود که چرا بر علیه خلیفه سقیفه اقدام کردهای؟!
«اَشجَع» نماینده سقیفه در فدک مغصوب بود. او به مردم منطقه ظلم و اجحاف فراوانی نمود به حدی که اهل آنجا برای شکایت نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمدند.
آن حضرت همراه عده ای به آنجا آمدند تا او را از رفتارش بازدارند. اشجع در مقابل امیرالمؤمنین علیه السلام قرار گرفت و بر تصمیم خود پافشاری کرد و در نتیجه به دست اصحاب حضرت کشته شد.
با رسیدن این خبر به ابوبکر، عدهای را به سرکردگی خالد بن ولید به منطقه فرستاد.
امیرالمؤمنین علیه السلام با یک اشاره ذوالفقار خالد را از اسب به زیر انداخت به طوری که همه لشکر او وحشت کردند.
سپس حضرت خالد را توبیخ کرد که با سِمَت سرلشکری برای سقیفه به جنگ غدیر آمده، در حالی که شخصاً در غدیر حاضر بوده است! حضرت تعجب خود را از این حرکت خالد با کلمه «وای بر تو» ابراز کرده فرمود:
وای بر تو ای خالد! چقدر مطیع خائنین و عهدشکنان هستی! آیا روز غدیر برای تو قانع کننده نبود که اکنون چنین تصمیمی گرفتهای؟!
وقتی به مدینه بازگشتند دامنه سخن درباره این اقدام ضد غدیر تا خود ابوبکر رسید و امیرالمؤمنین علیه السلام بر او اتمام حجتهایی فرمود. پس از جدا شدن از آنان، حضرت صبورانه شکایت خود را از غاصبین غدیر و فدک ابراز داشت؛ و با تعجب از اینکه غدیر برای آنان قانع کننده نیست؛ به عباس عموی خود فرمود:
«لَيْسَ لَهُمْ عِنْدِي إِلَّا الصَّبْرُ، كَمَا أَمَرَنِي نَبِيُّ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، دَعْهُمْ وَ مَا كَانَ لَهُمْ يَا عَمِّ بِيَوْمِ الْغَدِيرِ مَقْنَعٌ، دَعْهُمْ يَسْتَضْعِفُونَا جُهْدَهُمْ، فَإِنَّ اللَّهَ مَوْلَانَا وَ هُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ»؛ «من با اینان راهی جز صبر انتخاب نکردهام، همانطور که پیامبر صلی الله علیه و آله به من دستور داده است. اکنون که روز غدیر برای اینان قانع کننده نیست به حال خود واگذارشان!! بگذار آنچه قدرت دارند ما را ضعیف نمایند، که خداوند مولای ماست و او بهترین حکم کننده است.»[۷]
ج) تعجب از عذرخواهی بیجا پس از غدیر[۸]
آیا تعجب ندارد که زنان صحابه با تأخیر سهماهه، به عیادت دختر پیامبرشان در بستری بیایند که به خاطر غدیر در آن افتاده است؟
آیا نباید متعجبانه نگریست به مردانی که با شنیدن قهر فاطمه علیها السلام از بیوفایی آنان، مجروح غدیر را به خاطر آوردهاند و برای عیادت بانوی بانوان جهان آمدهاند که روزهای مرگ را سپری میکند؟
آیا نباید با حیرت نگریست به کسانی که در عیادت هم نمک دیگری بر زخم سیدة النساء علیها السلام زدند؛ و به جای آنکه بگویند: ای کاش حق غدیر را ضایع نکرده بودیم، گفتند: ای کاش از غدیر اطلاع داشتیم!!
این ماجرا در روزهای آخر عمر حضرت زهرا علیها السلام اتفاق افتاد هنگامی که عده ای از زنان مهاجر و انصار به عیادت آمدند. آن حضرت در این فرصت مطالبی درباره مسئله غصب خلافت مطرح کرد و بر آنان اتمام حجت فرمود.
زنان سخنان حضرت را برای مردان خود نقل کردند، و در پی آن عده ای از سرشناسان مهاجر و انصار به عنوان عذرخواهی نزد حضرت آمدند و عرض کردند:
اگر ابوالحسن این مطالب را برای ما میگفت قبل از آنکه پیمان با اهل سقیفه را محکم کنیم و با آنان بیعت نماییم، ما هرگز به جای او با دیگری بیعت نمیکردیم!
حضرت متعجبانه از این فرهنگ جاهلی که بیعت باطل را بهانه ادامه راه ضلالت میداند، آنان را از خود راند و فرمود:
بعد از روز غدیر خم خداوند هیچ دلیل و عذری (در برابر ولایت) برای احدی باقی نگذاشته است. آیا پدرم در روز غدیر خم برای احدی عذری باقی گذاشت؟! از من دور شوید، که عذری از شما پذیرفته نیست بعد از آنکه عذرهایتان خواسته شده است. بعد از کوتاهی شما جایی برای امر و نهی باقی نمانده است.
د) تعجب از حاضرین غدیر در مقایسه علی علیه السلام و معاویه[۹]
نگاه متعجبانه به معاویه در واقع تعجب از سقیفه است. معاویه و سلف او چه کسانی بودند و از کجا آمدند، که طمع در خلافت نمودند؟ مگر چه سوابقی بالاتر از غدیرِ علی علیه السلام داشتند که مردم به خاطر آنها سقیفه را پسندیدند؟ این اظهار تعجب از دشمنِ غدیر هنگامی بود که امیرالمؤمنین علیه السلام در کوفه برای حرکت به سوی صفین خطابه ای ایراد کرد و در آن چنین فرمود:
تعجب از معاویة بن ابی سفیان است که در خلافت با من به نزاع برخاسته و امامت مرا انکار میکند! ای مهاجرین و انصار…، آیا بر شما واجب نیست که مرا یاری کنید و آیا امر من بر شما واجب نیست؟ آیا نمیدانید که بیعت من بر حاضر و غایب شما لازم شده؟ پس چرا معاویه و اصحابش در بیعت من خلل وارد میکنند؟...
«أَ مَا سَمِعْتُمْ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ يَوْمَ الْغَدِيرِ فِي وَلَايَتِي وَ مُوَالاتِي»؛ «آیا سخن پیامبر صلی الله علیه و آله را نشنیدید که در روز غدیر، ولایت و صاحب اختیاری مرا ابلاغ فرمود؟ !»
هـ) تعجب از بی انصافی مردم با غدیر[۱۰]
«چقدر این امت نسبت به علی بن ابی طالب علیه السلام ظلم و بی انصافی کردهاند»! این جمله تعجب آمیز را امام باقر علیه السلام فرمود؛ و سپس تعجب خود را از دوستی و دشمنی بر اساس سقیفه و کنار گذاشتن حب و بغض بر اساس غدیر اعلام کرد و فرمود:
شما مخالفین، دوستانِ ابوبکر را دوست دارید و از دشمنان او - هر کس که باشد بیزاری میجویید، و دوستان عمر را دوست دارید و از دشمنان او - هر کس که باشد - بیزاری میجویید، و دوستان عثمان را دوست دارید و از دشمنان او - هر کس که باشد - بیزاری میجویید.
ولی وقتی نوبت به علی بن ابی طالب علیه السلام میرسد میگویند:
دوستانش را دوست داریم ولی از دشمنانش بیزاری نمیجوییم بلکه آنان را هم دوست داریم! چگونه چنین ادعایی برایشان صحیح است در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله میفرماید:
«أللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ». ولی میبینی که با دشمنان او دشمنی نمیکنند و خوارکنندگان او را خوار نمینمایند. این انصاف نیست!
و) تعجب از نفهمیدن معنای غدیر[۱۱]
تشکیک و شبهه اندازی افکار مردم بیغرض را هم مشوّش مینماید، به گونه ای که در معنا و مفهوم حقیقتی چون غدیر احساس تحیر میکنند.
این از ترفندهای دشمن برای فتح سنگرهای اعتقادی ماست و بارها این نتیجه را دربرداشته که نزدیکترین دوستان غدیر سؤالاتی درباره آن مطرح کردهاند که پاسخ آن بسیار واضح بوده است.
یکی از اصحاب امام باقر علیه السلام از آن حضرت پرسید: معنای کلام پیامبر صلی الله علیه و آله چیست که فرمود:«مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ»
حضرت با تعجب از چنین سؤالی فرمود: آیا مثل این مطلب جای سؤال دارد؟! به آنان فهمانید که جانشین او خواهد بود.
یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر جوانب بسیاری از خلافت و امامت را به آنان آموخت، اما حداقل چیزی که هر مخاطبی از غدیر فهمید تعیین کسی بود که باید جای رسولالله صلی الله علیه و آله بنشیند. این را حتی منافقین فهمیدند و به همین دلیل عکس العمل منفی از خود بروز دادند و اظهار نارضایتی کردند!
ز) تعجب از انکار حقیقت بزرگ غدیر[۱۲]
ظلم در حق غدیر عجیب است که از بی اعتنایی آغاز شد و به تغافل رسید. گام بعدی انکار پیمان غدیر با اقرار به اصل آن بود.
مرحله نهایی انکار اصل آن بود، که در اوج بی پروایی و نادیده گرفتن روز حساب انجام گرفت و گفتند: «اصلاً چنین اتفاقی در تاریخ نیفتاده است» !!
امام باقر علیه السلام انکار عمومی امت نسبت به حقیقت بزرگ ولایت در غدیر را این گونه بیان فرموده است:
«لَقَدْ جَحَدَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ بِمَا أَخَذَ عَلَيْهَا رَسُولُ اللَّهِ مِنَ الْمِيثَاقِ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ يَوْمَ أَقَامَهُ لِلنَّاسِ وَ نَصَبَهُ لَهُمْ وَ دَعَاهُمْ إِلَى وَلَايَتِهِ وَ طَاعَتِهِ فِي حَيَاتِهِ وَ أَشْهَدَهُمْ بِذَلِكَ عَلَى أَنْفُسِهِم»؛ «این امت انکار کردند پیمانی را که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله از ایشان برای امیرالمؤمنین علیهالسلام گرفتند در روزی که ایشان را برای مردم منصوب فرمودند و آنان را در زمان حیاتشان به ولایت و اطاعت ایشان فراخواند و خود آنان را بر این مطلب شاهد گرفتند.»
ح) تعجب از تغافل مردم از غدیر[۱۳]
عجیب است که مردمانی در حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هم اقرار لسانی نمودند و هم بیعت کردند، اما به محض آنکه چشم پیامبر صلی الله علیه و آله را دور دیدند خود را به فراموشی زدند، گویا خدا را به خاطر رسولش میپرستیدند و اکنون با رفتن رسول، خدا را هم بنده نبودند.
امام صادق علیه السلام فرمود: مردم درباره روز غدیر خم خود را به غفلت زدند همان گونه که در روز مشربه امّ ابراهیم[۱۴] خود را به غفلت زدند! روز مشربه مردم اطراف پیامبر بودند که امیرالمؤمنین علیه السلام آمد، ولی برای حضرت جا باز نکردند!!
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
«يَا مَعْشَرَ النَّاسِ هَذَا أَهْلُ بَيْتِي تَسْتَخِفُّونَ بِهِمْ وَ أَنَا حَيٌّ بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ أَمَا وَ اللَّهِ لَئنْ غِبْتُ عَنْكُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَغِيبُ عَنْكُمْ إِنَّ الرَّوْحَ وَ الرَّاحَةَ وَ الْبِشْرَ وَ الْبِشَارَةُ لِمَنِ ائْتَمَّ بِعَلِيٍّ وَ تَوَلَّاهُ وَ سَلَّمَ لَهُ وَ لِلْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِهِ حَقّاً عَلَيَّ أَنْ أُدْخِلَهُمْ فِي شَفَاعَتِي لِأَنَّهُمْ أَتْبَاعِي فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي». «ای مردم، اینها اهل بیت من هستند. من زنده ام و در میان شما هستم و این چنین آنها را سبک می شمارید؟! به خدا سوگند هرچند من از دید شما پنهان گردم، اما خداوند از شما پنهان نگردد، به راستی که رحمت و آسودگی و بشارت و شادی از آنِ کسی است که علی علیه السّلام را مقتدای خویش قرار داده، ولایتش را بپذیرد تسلیم او و اوصیاء از فرزندان وی گردد، و بر من است که وی را مشمول شفاعت خود گردانم زیرا ایشان پیروان منند، پس هرکس از من پیروی کند، از من است.»
فرهنگ سازی با شعر غدیر
شعر گذشته از زیبایی، با تراز موزونی که در قرائت دارد در همه ملتها برای بقاء و حفظ فرهنگ آنان مورد استفاده قرار میگیرد.
در راه فرهنگ سازی غدیر نیز شعر از مؤثرترین ابزارهای به کار گرفته شده به حساب میآید.
این روند از غدیر خم و با حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و با اجازه آن حضرت بلکه به امر ایشان آغاز شده، و به دست یکی از زبردستترین شعرای زمان در هنگام وقوع ماجرا بالبداهه درباره غدیر شعر سروده شده است.
جلوه پر رنگتر آن در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام است که خود حضرت برای غدیر شعر سروده است. ادامه این مسیر در زمان ائمه علیهم السلام است که با تأیید ایشان و در محضرشان توسط شعرای چیرهدست، شعرهای نابی درباره غدیر به دنیای فرهنگ اسلام عرضه شده است. این روند در طول تاریخ ادامه یافته و در پانزده قرن غدیر شعرهای زیبا به زبانهای مختلف درباره غدیر سروده شده و در مجموعههای نفیس گردآوری شده است.[۱۵]در این باره دو ماجرای ادبی غدیر را میآوریم:
الف) فرهنگ سازی با شعر غدیر در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله[۱۶]
با در نظر گرفتن بازارِ شعر در حجاز و احتراز خاص پیامبر صلی الله علیه و آله از آن، برای مردم عجیب بود که در حضور آن حضرت شعری خوانده شود؛ چه رسد به اینکه سروده شود، و چه رسد به اینکه آن شعر درباره دین باشد، و چه رسد به اینکه مورد تأیید حضرت قرار گیرد و روح القدس مؤید آن باشد!!
برای شاعر نیز یک اقدام عادی به حساب نمیآمد که ذوق شکفته اش را درباره چنین موضوعی به کار گیرد و بتواند آن را در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله بخواند.
به همین دلیل بدون اجازه هرگز چنین جرأتی به خود نداد و از اجازه پیامبر صلی الله علیه و آله بسیار تعجب کرد؛ و ذوقزده بر فراز بلندی قرار گرفت و شعرش را خواند تا رسمیت و مجاز بودن این گام ادبیِ غدیر را به همه نشان دهد.
همه اینها پایهگذاری فرهنگی برای شعر غدیر در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله بود که با مراحل حساب شده پیش میرفت.
با پایان خطابه پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر، حَسّان بن ثابت با در نظر گرفتن قسمتهای اصلی خطبه و مقدماتی که برای اجرای آن فراهم شد، داستان غدیر را به صورت قطعه شعری تنظیم کرد.
آنگاه خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسولالله، اجازه میفرمایید شعری را که درباره علی بن ابی طالب - به مناسبت این واقعه عظیم سرودهام بخوانم؟
حضرت فرمود: بخوان به نام خداوند و برکت او.
حسّان بر جای بلندی قرار گرفت و مردم برای شنیدن کلامش ازدحام کردند، در حالی که برای بهتر شنیدن شعرش گردن میکشیدند. در این حال قبل از قرائت شعرش پاسخ اعتراض احتمالی را آماده کرد و گفت: ای بزرگان قریش، سخن مرا به گواهی و امضایِ پیامبر گوش کنید.
سپس اشعاری را که همانجا سروده بود خواند، که به عنوان یک سند تاریخی از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند. پس از اشعار حسان، پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: ای حسان، تا مادامی که با زبانت از ما دفاع میکنی، از سوی روح القدس مؤید خواهی بود.
ب) فرهنگ سازی با شعر غدیر توسط امیرالمؤمنین علیه السلام[۱۷]
چه کسی باور میکند که صاحب غدیر شخصاً درباره غدیر شعر گفته باشد! و چه کسی احتمال میدهد که این شعر در برابر دشمن غدیر سروده شده باشد! و چه کسی میتواند صفین را بنگرد که این شعر غدیری توسط نامه برای نماینده سقیفه فرستاده میشود؟ اگر صاحب غدیر درباره بزرگترین فضیلت خود شعر گفته همه شاعران غدیری به او اقتدا کرده زیباترینها را تقدیم او خواهند کرد و گوش اجتماع را از نوای غدیر پر خواهند ساخت.
ماجرا هنگامی اتفاق افتاد که معاویه نامه ای به عنوان تفاخر به امیرالمؤمنین علیه السلام نوشت:
ای اباالحسن، من فضایل بسیاری دارم: پدرم در جاهلیت آقا بود! و من در اسلام پادشاه شدهام! و من دایی مؤمنین هستم!
وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام نامه معاویه را خواند فرمود:
آیا پسر هند جگرخوار با فضایل بر من فخر میفروشد؟! ای غلام، آنچه میگویم برایش بنویس. و حضرت اشعاری سرود که یک بیت آن درباره غدیر خم بود:
وَ اَوجَبَ لی وِلایَتَهُ عَلَیکُم | رَسولُ اللَّهِ یَومَ غَدیرِ خُمٍّ |
یعنی: پیامبر صلی الله علیه وآله در روز غدیر ولایت خود بر شما را، برای من نیز واجب کرد.
وقتی معاویه پاسخ امیرالمؤمنین علیه السلام را خواند گفت: ای غلام، این نامه را پاره کن، که مبادا اهل شام آن را بخوانند و به علی بن ابی طالب تمایل پیدا کنند!
فرهنگ سازی غدیر در دعا
دعاها از بهترین موقعیتهای فرهنگ سازی هستند. حضور قلب در دعا از یک سو و رواج آن بین قشار مختلف مردم از سوی دیگر، و استفاده از دعاهای مختلف در زمانها و مکانهای مختلف از جهتی دیگر، شرایط ویژه ای را برای همگانی کردن مفاهیمی ایجاد میکند که در دعاها گنجانده میشود.
از همین جاست که میبینیم در دعاهای روز غدیر و دعای انتظار و دعای تلقین هنگام مرگ، مسئله غدیر از زاویههای گوناگون مطرح شده و در این قالب فرهنگی به ترویج آن اقدام شده است. ذیلاً به شش مورد از ادعیه مربوط به غدیر اشاره میکنیم:
الف) فرهنگ سازی غدیر در دعای ندبه و انتظار
دعای ندبه که یک دوره اعتقادی از آغاز بعثت انبیا تا عصر ظهور را در قالب انتظار آخرین حجت الهی آموزش میدهد، مراحل بعثت پیامبران را تا غدیر بیان میکند و متن واقعه را بسیار ساده و بدون توضیح میآورد و میگوید:
«فَلَمَّا انْقَضَتْ أَيَّامُهُ أَقَامَ وَلِيَّهُ عَلِيَّ بْنْ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا هَادِياً إِذْ كَانَ هُوَ الْمُنْذِرَ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ فَقَالَ وَ الْمَلَأُ أَمَامَهُ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَه»؛ «آنگاه که دوران رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله سرآمد ولیّ خود علی بن ابی طالب علیه السلام را به عنوان هدایتگر مردم منصوب نمود، چرا که او ترساننده مردم بود و هر قومی هدایتگری میخواهد؛ لذا در حالی که مردم در برابر او بودند فرمود: هر کس من صاحب اختیار او هستم علی صاحب اختیار اوست. خدایا دوست بدار هر کس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد و یاری کن هر کس او را یاری کند و خوار کن هر کس او را خوار کند.»[۱۸]
ب) فرهنگ سازی برای غدیر در دعای هنگام مرگ
دعایی که برای حفظ عقیده در هنگام مرگ و عدول نکردن از آن تا آخرین لحظه عمر وارد شده و دعای «عدیله» نام دارد، برای حساسترین موقعیتِ انسان است. در این دعا یک دوره اعتقادی را تدارک دیده و در ضمن آن مسئله غدیر را مطرح کرده است.
جایگاه این دعا هم یکی از موقعیتهای فرهنگ ساز غدیر است، که با یاد سفر آخرت انسان را متوجه یکی از ابعاد مهمی مینماید که باید در روز حساب پاسخگو باشد. عبارت دعا چنین است: «آمَنَّا بِهِ وَ بِمَا دَعَانَا إِلَيْهِ وَ بِالْقُرْآنِ الَّذِي أَنْزَلَهُ عَلَيْهِ وَ بِالْوَصِيِّ الَّذِي نَصَبَهُ يَوْمَ الْغَدِيرِ وَ أَشَارَ بِقَوْلِهِ هَذَا عَلِيٌّ إِلَيْه...»[۱۹]
ج) فرهنگ سازیِ «غدیر دعوتِ خدا»[۲۰]
روز عید غدیر دقیقترین وقتی است که مردم در طول سال آن را به غدیر اختصاص میدهند. در چنین روزی ائمه علیهم السلام با دعاهایی که به ما آموختهاند به صورت همهجانبه از وقت استفاده کرده و فرهنگ غدیر را با جزئیاتش بین مردم رواج دادهاند.
در فرازی از دعاهای روز غدیر سه مفهوم فرهنگی گنجانده شده است: یکی اینکه غدیر پاسخ مثبت به دعوت خداست و در نتیجه انکار غدیر رویگردانی از خالق جهان به حساب میآید. دوم اینکه تصدیق غدیر معادل با تکفیر سقیفه است و این معادله هرگز برهم زدنی نیست. سوم اینکه ما بر سر این اعتقاد هیچ شکی نداریم و با کمال شجاعت در روز قیامت پاسخگو خواهیم بود. در این قسمت از دعای غدیر میخوانیم:
«أَجَبْنَا دَاعِيَ اللَّهِ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فِي مُوَالاةِ مَوْلَانَا وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَخِي رَسُولِهِ وَ الصِّدِّيقِ الْأَكْبَرِ وَ الْحُجَّةِ عَلَى بَرِيَّتِهِ الْمُؤَيَّدِ بِهِ نَبِيُّهُ وَ دِينُهُ الْحَقُّ الْمُبِينُ عَلَماً لِدِينِ اللَّهِ وَ خَازِناً لِعِلْمِهِ وَ عَيْبَةِ غَيْبِ اللَّهِ وَ مَوْضِعِ سِرِّ اللَّهِ وَ أَمِينِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ شَاهِدِهِ فِي بَرِيَّتِه»[۲۱]
د) فرهنگ سازی «غدیر میثاق آسمانی»
قسمتی از دعای روز غدیر توانسته چهار مفهوم فرهنگی را به صورت قطعههای اعتقادی در قلب ما جای دهد:
اول اینکه ولایتِ غدیر عهدی بر همه خلق است.
دوم اینکه معرفت به غدیر و اقرار بر اساس این معرفت لازم است.
سوم اینکه تابلوی بلندِ «عید بزرگ» فقط بر سر درِ غدیر نصب شده که روزی است پر از پیمانه ای الهی.
چهارم اینکه باید با غدیر چشم ما روشن و قلب ما نورانی شود و برکت آن بر سر ما ببارد و نظام امورمان بر اساس غدیر چیده شود.
متن دعای غدیر چنین است:
«اللَّهُمَّ فَكَمَا جَعَلْتَهُ عِيدَكَ الْأَكْبَرَ وَ سَمَّيْتَهُ فِي السَّمَاءِ يَوْمَ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ وَ فِي الْأَرْضِ يَوْمَ الْمِيثَاقِ الْمَأْخُوذِ وَ الْجَمْعِ الْمَسْئُولِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَقْرِرْ بِهِ عُيُونَنَا وَ اجْمَعْ بِهِ شَمْلَنَا وَ لَا تُضِلَّنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ وَ اجْعَلْنَا لِأَنْعُمِكَ مِنَ الشَّاكِرِينَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين»:[۲۲]
هـ) فرهنگ سازی «برائت از دشمن غدیر»
قسمتی از دعاهای غدیر، فرهنگ سپاسگزاری همراه برائت از دشمنان غدیر را بستر سازی میکند. تشکر به خاطر کدام جهت غدیر؟ نفرین به کدام دشمن غدیر؟ شکرانه معرفت به حرمت غدیر و هدایت با نور غدیر. لعنت بر منکر حق این روز و زیر پا گذارنده حرمت آن و مقابله کننده با عظمت آن.
فرازی از دعای روز غدیر را که آموزش دهنده چنین فرهنگی است مرور میکنیم:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَرَّفَنَا فَضْلَ هَذَا الْيَوْمِ وَ بَصَّرَنَا حُرْمَتَهُ وَ كَرَّمَنَا بِهِ وَ شَرَّفَنَا بِمَعْرِفَتِهِ وَ هَدَانَا بِنُورِه…. اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ … أَنْ تَلْعَنَ مَنْ جَحَدَ حَقَّ هَذَا الْيَوْمِ وَ أَنْكَرَ حُرْمَتَهُ فَصَدَّ عَنْ سَبِيلِكَ لِإِطْفَاءِ نُورِك» حمد خدایی را که فضیلت این روز را به ما شناسانید و ما را نسبت به حرمت آن بصیرت داد و به وسیله آن به ما کرامت بخشید و با معرفت آن به ما شرف داد و به نور آن ما را هدایت کرد. خدایا، از تو میخواهم لعنت کنی کسانی را که حق این روز را انکار کردند و حرمت آن را نپذیرفتند و برای خاموش کردن نور تو راه تو را بستند.[۲۳]
و) فرهنگ سازی «سپاس بر کمال دین»
اراده خدا تعلق گرفته که کمال دین خود را با غدیر اعلام کند. اینکه قله دین و کمال نعمتهایش را ولایت علی علیه السلام قرار داده شکری عظیم لازم دارد، تا به وسیله آن از خدا قدردانی میکنیم. در دعای غدیر این بُعد فکری ساخته میشود آنجا که میگوییم:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ كَمَالَ دِينِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب عَلَيْهِ السَّلَام» «شکر خدایی را که کمال دینش و تمام نعمتش را با ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام قرار داد.»[۲۴]
فرهنگ سازی غدیر در زیارت
زیارات در کنار دعاها جایگاه ویژه ای برای فرهنگ سازی دارند. غدیر در زیارات با جملات بسیار پر محتوایی آمده که برخی از آنها کمک به مستندات تاریخیِ مینماید. شش فراز از این زیارات را که تجدید عهدی با عقاید ریشه دارمان است، ذکر میکنیم:
الف) فرهنگ سازی «معانی غدیر» در زیارت غدیر
فرازی از زیارت غدیر آموزش لغتنامه مخصوص آن است، که باید تک تک کارهای آسمانی پیامبر صلی الله علیه و آله را بیان کند.
معنای صراط مستقیم برای ولایت، معنای صاحب اختیاری برای مولی؛ که پیامبر صلی الله علیه و آله فقط به آموختن این مفاهیم اکتفا نکرد، بلکه با شهادت خدا از مردم درباره آن اقرار گرفت.
پس از این اعترافات است که هر کس عمداً به بیراهه رود باید مورد لعن و نفرین قرار گیرد.
چند فراز از زیارت غدیر که با سلام بر «صراط مستقیم» آغاز میشود چنین است:
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِين... السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا دِينَ اللَّهِ الْقَوِيمَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيم... ُ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَخُو رَسُولِ اللَّه… ِ وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ مَا أَنْزَلَهُ فِيكَ فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ وَ أَوْجَبَ عَلَى أُمَّتِهِ فَرْضَ طَاعَتِكَ وَ وَلَايَتِكَ وَ عَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَكَ وَ جَعَلَكَ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ كَذَلِكَ ثُمَّ أَشْهَدَ اللَّهَ تَعَالَى عَلَيْهِمْ فَقَالَ أَ لَسْتُ قَدْ بَلَّغْت؟» سلام بر تو ای صاحب اختیار من و صاحب اختیار مؤمنین. سلام بر تو ای دین محکم خداوند و راه مستقیم او. شهادت میدهم که تو برادر پیامبر صلی الله علیه و آله هستی …، و آن حضرت از طرف خداوند آنچه درباره تو بر او نازل کرده بود رسانید و دستور خدا را به اجرا درآورد و اطاعت تو و ولایتت را بر مردم واجب کرد، و برای تو از آنان بیعت گرفت و تو را نسبت به مؤمنین صاحب اختیارتر از خودشان قرار داد، همانطور که خداوند به آن حضرت چنین مقامی داده بود. سپس خدای تعالی را بر آنان شاهد گرفت و فرمود: آیا به شما رساندم؟
گفتند: آری به خدا قسم. سپس پیامبر چنین عرض کرد:
«اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَ كَفَى بِكَ شَهِيداً وَ حَاكِماً بَيْنَ الْعِبَادِ فَلَعَنَ اللَّهُ جَاحِدَ وَلَايَتِكَ بَعْدَ الْإِقْرَارِ وَ نَاكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْمِيثَاق»؛ «خدایا شاهد باش و تو به عنوان شاهد و حاکم بین بندگان کفایت میکنی. خداوند منکر ولایت تو را بعد از اقرار و شکننده عهد تو را بعد از پیمان لعنت کند.»[۲۵]
ب) فرهنگ سازی «ارتباط قرآن، نبوت، غدیر»
هر کس غدیر را میآموزد باید بداند که ولایت از کتاب الله و رسالت نبوی جدایی ناپذیر است. طبعاً هر گونه شکی در اختصاص امامت حتی اگر کسی را با صاحب ولایت یکسان بدانیم، مساوی با انکار کتاب خدا و نبوت رسول خداست.
در این فقره از زیارت غدیر فرهنگ سازیِ ریشه داری بر این اساس صورت گرفته است، که میفرماید:[۲۶]
«أَشْهَدُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَنَّ الشَّاكَّ فِيكَ مَا آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمِينِ، وَ أَنَّ الْعَادِلَ بِكَ غَيْرَكَ عَادِلٌ عَنِ الدِّينِ الْقَوِيمِ، الَّذِي ارْتَضَاهُ لَنَا رَبُّ الْعَالَمِينَ، فَأَكْمَلَهُ بِوَلَايَتِكَ يَوْمَ الْغَدِيرِ.» «یا امیرالمؤمنین، شهادت میدهم که شک کننده درباره تو به پیامبر امین صلی الله علیه وآله ایمان نیاورده است، و کسی که تو را با غیر تو مساوی قرار دهد دین محکمی که رب العالمین برای ما پسندیده و با ولایت تو در روز غدیر آن را کامل کرده، ضدیت و دشمنی کرده است.»
ج) فرهنگ سازیِ «علل عدم اجرای غدیر»
یک غدیری باید بداند که چرا «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه»پس از پیامبر صلی الله علیه و آله عملی نشد:
آیا علی بن ابی طالب علیه السلام ترسید؟
آیا از جهاد در راه خدا وحشت داشت؟
غدیر را نادیده گرفته و سازش کاری پیشه کرده بود؟
سستی و ضعف از خود نشان میداد؟!
هرگز!! علی علیه السلام بالاتر از آن است که چنین نسبتهایی به او داده شود! او خدا را در نظر داشت و این همه صبر دستور برادرش رسول اللَّه صلی الله علیه وآله بود. اما بدانید که در کنار صبرش اتمام حجت را به اعلی درجه رسانده، لحظه ای از بزرگترین امر به معروف الهی یعنی غدیر دست برنمیداشت و درباره آن هیچ کوتاهی نکرد.
این فراز زیارت غدیر برگ دیگری از اعتقاد ماست که میگوید:[۲۷]
«أَشْهَدُ أَنَّكَ مَا اتَّقَيْتَ ضَارِعاً وَ لَا أَمْسَكْتَ عَنْ حَقِّكَ جَازِعاً وَ لَا أَحْجَمْتَ عَنْ مُجَاهَدَةِ غَاصِبِيكَ نَاكِلًا وَ لَا أَظْهَرْتَ الرِّضَا بِخِلَافِ مَا يَرْضَى اللَّهُ مُدَاهِناً وَ لَا وَهَنْتَ لِمَا أَصَابَكَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَا ضَعُفْتَ وَ لَا اسْتَكَنْتَ عَنْ طَلَبِ حَقِّكَ مُرَاقِباً مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ تَكُونَ كَذَلِكَ بَلْ إِذْ ظُلِمْتَ احْتَسَبْتَ رَبَّكَ وَ فَوَّضْتَ إِلَيْهِ أَمْرَكَ وَ ذَكَّرْتَهُمْ فَمَا اذَّكَرُوا وَ وَعَظْتَهُمْ فَمَا اتَّعَظُوا وَ خَوَّفْتَهُمُ اللَّهَ فَلَمْ يَخَافُوا» «شهادت میدهم که تو از روی ذلت تقیه نکردی، و به خاطر ترس از حق خود امساک نکردی، و به عنوان عقبنشینی از جهاد با غاصبین حقت خودداری نکردی، و به عنوان سازشکاری مطلبی بر خلاف رضای خدا اظهار نکردی، و در مقابل آنچه در راه خدا به تو رسید سستی نکردی و ضعف نشان ندادی و به عنوان انتظار از طلب حق خود ناتوانی نشان ندادی. معاذ الله که تو چنین باشی! بلکه وقتی مظلوم شدی برای خدا صبر کردی و کار خود را به او سپردی، و ظالمان را متذکر شدی ولی نخواستند بیاد بیاورند، و آنان را موعظه کردی ولی در آنان اثر نکرد، و آنان را از خدا ترسانیدی ولی نترسیدند!»
د) فرهنگ سازی «بیزاری از دشمنان غدیر»
در روزهایی که ما نبودیم صاحب غدیر چه مصیبتهایی به پای آن کشید؟ امروز نوبت ماست که برایش بسوزیم و غدیرش را روی چشمانمان نگه داریم. این است که با یاد علی علیه السلام و غدیر، از فراسوی چهارده قرن با تمام وجود لعنت میکنیم شکنندگان حرمتش را و جدایی اندازان بین علی علیه السلام و حقش را!
برای غدیریان امروز یک دنیا تعجب است که نه تنها حق او را غصب کنند، بلکه او را با ابوبکر و عمر که غاصب حقش بودند یکسان بدانند! این نکتههای زیبای فرهنگی را در فقرات زیر از زیارت غدیر میآموزیم:[۲۸]
«فَلَعَنَ اللَّهُ مُسْتَحِلِّي الْحُرْمَةِ مِنْكَ وَ ذَائِدِي الْحَقِّ عَنْكَ وَ أَشْهَدُ أَنَّهُمُ الْأَخْسَرُونَ الَّذِينَ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيها كالِحُونَ... فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَاوَاكَ بِمَنْ نَاوَاك... َ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ عَدَلَ بِكَ مَنْ فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَايَتَك» خدا لعنت کند آنان که حرمت تو را شکستند و حقت را از تو دور کردند. شهادت میدهم که آنان از همه زیانکارترند، آنان که حرارت آتش به صورتهایشان میخورد و در آن با چهره گرفته و عبوس هستند. خدا لعنت کند کسی را که تو را با آن کسی که در مقابل تو ایستاد مساوی بداند! خدا لعنت کند کسی که تو را با آنکه خداوند ولایتت را بر او واجب کرده مساوی بداند!
هـ) فرهنگ سازی «غلبه غدیر بر باطل»
هر کس پیامبر صلی الله علیه و آله را دوست دارد بداند که غدیر حاجت پیامبر صلی الله علیه و آله به درگاه الهی بود که خدایش به او عنایت فرمود؛ و بداند که با غدیر بر همه اباطیل قلم بطلان کشیده شد و برای هیچکس عذری نماند. منافقین نقشههای بسیاری داشتند که غدیر همه آنها را باطل کرد و بر همه آنها غالب شد.
اگر چه آن روز عده کمی واقعاً به غدیر ایمان آوردند، اما اتمام حجتی شد که در آیندههای هزاران ساله تاریخ خط مشی بسیاری از مردم را روشن ساخت و میلیونها انسان را هدایت کرد.
فقرات زیر از زیارت غدیر گویای این حقایق است:[۲۹]
أَنَ اللَّهَ تَعَالَی اسْتَجَابَ لِنَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِیکَ دَعْوَتَهُ.
«ثُمَّ أَمَرَهُ بِإِظْهَارِ مَا أَوْلَاكَ لِأُمَّتِهِ، إِعْلَاءً لِشَأْنِكَ، وَ إِعْلَاناً لِبُرْهَانِكَ، وَ دَحْضاً لِلْأَبَاطِيلِ، وَ قَطْعاً لِلْمَعَاذِيرِ، فَلَمَّا أَشْفَقَ مِنْ فِتْنَةِ الْفَاسِقِينَ، وَ اتَّقَى فِيكَ الْمُنَافِقِينَ، أَوْحَى اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ:» یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ «فَوَضَعَ عَلَى نَفْسِهِ أَوْزَارَ الْمَسِيرِ وَ نَهَضَ فِي رَمْضَاءِ الْهَجِيرِ فَخَطَبَ فَأَسْمَعَ، وَ نَادَى فَأَبْلَغَ.»
خداوند تعالی دعای پیامبرش را درباره تو مستجاب کرد، و به او دستور داد تا ولایت تو را بر امت اظهار کند تا مقام تو را بلندمرتبه و دلیل تو را اعلام کرده باشد و سخنان باطل را کوبیده و عذرهای بیجا را ریشه کن کرده باشد. آنگاه که از فتنه فاسقان احساس خطر کرد و از منافقین درباره تو ترسید، پروردگار جهان به او چنین وحی کرد:
«ای پیامبر، برسان آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر نرسانی رسالت او را نرساندهای، و خداوند تو را از شر مردم حفظ میکند».
پیامبر صلی الله علیه و آله سختیِ سفر را متحمل شد و در شدت حرارت ظهر بپاخاست و خطبه ای ایراد کرد و شنوانید و ندا کرد و رسانید.
سپس از همه آنها پرسید: آیا رسانیدم؟
گفتند: آری به خدا قسم.
عرض کرد: خدایا شاهد باش.
سپس پرسید: آیا من نسبت به مؤمنین از خودشان صاحب اختیارتر نبودهام؟
گفتند: آری.
پس دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود:
«مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ» «هر کس من صاحب اختیار او بودهام این علی صاحب اختیار اوست. خدایا دوست بدار هر کس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد، و یاری کن هر کس او را یاری کند و خوار کن هر کس او را خوار کند».
ولی به آنچه خداوند درباره تو بر پیامبرش نازل کرد جز عده کمی ایمان نیاوردند و اکثرشان جز زیانکاری برای خود زیاد نکردند.
و) فرهنگ سازی «شناخت انواع دشمنان غدیر»
وقتی «حق» - یعنی «غدیر» - و محتوای آن ثابت شد، کسی که رو در روی آن بایستد با کسی که آن را قبول نکند یکسان است؛ زیرا به گونه ای از اقرار به حق سر باز میزند.
آنجا که «عَلِیٌّ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلِیّ علیه السلام»، هر کس با علی علیه السلام جنگیده یا علی علیه السلام با او جنگیده در «ضد غدیر» بودن یکسان است.
هر کسی به هر شکلی به جای اینکه «مَعَ الحق» باشد در موضع «عَلَی الحق» یعنی ضد غدیر قرار گیرد مورد انزجار و بیزاری ماست. در این باره فرقی نیست بین کسانی که با سکوت خود در مقام دفاع از حق غدیر، یا با رضایت به آنچه ضد غدیر است، یا با جنگ بر علیه غدیر مخالفت خود را با آن نشان دادهاند؛ یا حتی با مقایسه صاحب غدیر با کسانی که چنین حقی ندارند حق غدیر را ضایع کردهاند. اگر ما درباره حق غدیر این گروهها را لعن نکنیم باید بدانیم که در اعتقاد خودمان مشکل وجود دارد، و باید چاره ای برای مشکل اعتقادی خود بیندیشیم تا مفهوم «مَعَ الحق» یعنی با حق بودن و «مَعَ علی علیه السلام» یعنی با علی بودن را در دقیقترین معنی در وجود خود پیاده کنیم.
این آموزش اعتقادی در فرازهای زیر از زیارت غدیر آمده است:[۳۰]
«اللَّهُمَ إِنَّا نَعْلَمُ أَنَ هَذَا هُوَ الْحَقُ مِنْ عِنْدِكَ، فَالْعَنْ مَنْ عَارَضَهُ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَذَّبَ بِهِ وَ كَفَرَ» وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون [۳۱] «لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ مَلَائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ أَجْمَعِينَ وَ عَلَى مَنْ سَلَّ سَيْفَهُ عَلَيْكَ وَ سَلَلْتَ سَيْفَكَ عَلَيْهِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُنَافِقِينَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ وَ عَلَى مَنْ رَضِيَ بِمَا سَاءَكَ وَ لَمْ يَكْرَهْهُ وَ أَغْمَضَ عَيْنَهُ وَ لَمْ يُنْكِرْ أَوْ أَعَانَ عَلَيْكَ بِيَدٍ أَوْ لِسَانٍ أَوْ قَعَدَ عَنْ نَصْرِكَ أَوْ خَذَلَ عَنِ الْجِهَادِ مَعَكَ أَوْ غَمَطَ فَضْلَكَ وَ جَحَدَ حَقَّكَ أَوْ عَدَلَ بِكَ مَنْ جَعَلَكَ اللَّهُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِه»: خدایا، ما میدانیم که این حقی از جانب توست. پس لعنت کن هر کس با آن معارضه کند و در مقابل آن سر تعظیم فرود نیاورد و آن را تکذیب کند و کافر شود. به زودی آنان که ظلم کردند خواهند دانست که به کجا باز خواهند گشت. یا امیرالمؤمنین، لعنت خدا و لعنت همه ملائکه و انبیائش بر کسی که تو بر او شمشیر کشیدی و کسی که بر تو شمشیر کشید از مشرکین و منافقین تا روز قیامت. و بر کسی که به آنچه تو را ناراحت میکند راضی باشد و او را ناراحت نکند، و بر کسی که در برابر آنچه تو را ناراحت میکند چشم پوشی مینماید و نهی از منکر نمیکند، و بر کسی که علیه تو با دست یا زبان کمک کرده یا از یاری تو خودداری کرده یا از جهاد همراه تو دیگران را منع کرده یا فضیلت تو را کوچک شمرده و حق تو را انکار نموده یا کسی را که خداوند تو را صاحب اختیار بر او قرار داده با تو برابر بداند.
فرهنگ سازی غدیر در میراث مکتوب
در زمانهایی که تدوین و کتابت حدیث و معارف دین از طرف سقیفه رسماً ممنوع اعلام شده بود، و در زمانهایی که هنوز نوشتن به رواج امروزی نبود، امامان غدیر علیرغم شرایط دشوار تقیه اَبعاد مختلف واقعه غدیر را برای اصحابشان میفرمودند و آنان در نوشتههای خود به صورت حدیث ثبت میکردند.
این اقدام در واقع ریشه فرهنگ سازی غدیر است که شامل تعالیم و معارف و استدلالها و تاریخچه آن بوده و به صورت میراث غدیر به نسلهای فرهنگ ساز غدیر منتقل شده، تا آموزههای اصیل خود را از دست ندهند.
آنچه امروز از حدیث و تاریخ غدیر به دست ما رسیده ثمره همان نوشتهها و مجموعههای تدوین شده در خفا از چشم سقیفه است، که میراث مکتوب غدیر را به دست ما رسانده است:
در بین آثار نوشتاری بر جای مانده از دوران معصومین علیهم السلام، اولین اثرکتاب علی علیه السلام» است؛ این کتاب به املای پیامبر اکرم و توسط امیرالمؤمنین نوشته شده است. این کتاب فقط در اختیار معصومین بوده است و در دسترس همگان نبوده است. در بعضی از روایات به این واقعیت اشاره شده است. به عنوان مثال وقتی شخصی بنام «معروف» جریان واقعه غدیر را از زبان شخصی بنام «ابی الطفیل» نقل کرد، حضرت امام محمد باقر سخنان او را تأیید کرده و فرمود: این مطلب در کتاب علی آمده است.[۳۲]
دومین اثر «کتاب سلیم بن قیس الهلالی» است که در حضور چهار امام تألیف شده و به تأیید سه امام رسیده و اصحاب ائمه علیهم السلام آن را میشناختهاند و احادیث آن رانقل کردهاند.[۳۳]
این کتاب بیش از پنجاه موضوع از معارف غدیر را در سیزده حدیث ثبت کرده است.[۳۴]
دومین اثر از دوران معصومین علیهم السلام درباره غدیر متن کامل خطبه آن است، که از یک سو امام باقر علیه السلام و از سوی دیگر حذیفة بن یمان و زید بن ارقم دو صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله آن را نقل کردهاند؛ و از نقل آنان ثبت نوشتاری شده است.
با توجه به عدم امکان چاپ و نشر در آن عصر، این دو اقدام در حد خود بسیار مهم و فوقالعاده بوده، و ثمره شیرین آن تا امروز سازنده فرهنگ پر محتوای غدیر است.
روند تألیفی غدیر که در عصر معصومین علیهم السلام فرهنگ سازی شده، در طول چهارده قرن تا امروز ادامه یافته؛ و نتیجه آن کتابهای مستقل تألیف شده درباره غدیر است که تعداد آن از هزار کتاب گذشته، در کنار صدها جزوه و بروشور و پوستر مربوط به غدیر و دهها نرمافزار و برنامه صوتی و تصویری، که همه آنها انعکاس این تألیفات غدیری است.
پانویس
- ↑ تبلیغ غدیر در سیره معصومین علیهم السلام: ص۱۱۱–۱۴۸.
- ↑ الاحتجاج، ج۱، ص ۶۲؛ الیقین، ص ۳۵۵، بحارالانوار، ج۳۷، ص ۲۱۱؛ تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص ۱۹۴؛ مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص ۲۹۵.
- ↑ الإحتجاج، ج۱، ص ۶۲؛ تفسیر الصافی، ج۲، ص۶۲.
- ↑ روضة الواعظین، ج۱، ص ۹۳؛ الإحتجاج، ج۱، ص ۵۹؛ إقبال الأعمال، ج۱، ص ۴۵۶؛ التحصین، ص ۵۸۱؛ الیقین؛ ص۳۴۹؛ تفسیر الصافی، ج۲، ص ۵۸؛ إثبات الهداة، ج۳، ص ۱۱۹؛ البرهان، ج۲، ص ۲۳۱؛ بحار الأنوار، ج۳۷، ص ۲۰۷.
- ↑ کتاب سلیم: حدیث ۱۱.
- ↑ اثبات الهداة، ج ۲، ص ۱۱۲؛ بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۳۵۲؛ کفایة الاثر، ج ۱، ص ۱۹۹، ح ۲۲۴.
- ↑ بحار الانوار، ج ۲۹، ص۶۲.
- ↑ بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۶۱؛ الخصال، ص ۱۷۳؛ دلائل الامامة، ص ۳۸.
- ↑ الإرشاد، ج۱، ص ۲۶۲؛ الإحتجاج، ج۱، ص ۱۷۲؛ بحار الانوار، ج ۳۲، ص ۳۸۸.
- ↑ الإحتجاج، ج۲، ص۳۳۰؛ بحار الانوار، ج ۲۱، ص ۲۳۹.
- ↑ معانی الاخبار، ص ۶۶؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۳۷، ح ۱۴۰؛ بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۲۳.
- ↑ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۱۴۰، ح ۵۸؛ بحار الأنوار، ج۱۵، ص ۱۷۹؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۶۴۷؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۸۰.
- ↑ اثبات الهداة: ج ۱ ص ۵۲۶ ح ۲۸۵.
- ↑ مشربه ام ابراهیم، باغی بوده است که در میان آن اتاقی بوده است که در آنجا «ماریه قبطیه» یکی از همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرزندش ابراهیم را به دنیا آورد. وفاءالوفاء، ج۳، ص۸۲۵.
- ↑ به عنوان نمونه به این کتابها مراجعه شود: الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، شعراء الغدیر، غدیر در شعر فارسی، غدیر در شعر فارسی از کسائی مروزی تا شهریار تبریزی.
- ↑ بحار الانوار، ج ۲۱، ص ۳۸۸ و ج ۳۷ ص ۱۱۲، ۱۶۶، ۱۹۵؛ کفایة الطالب، ص ۶۴؛ کتاب سلیم، ص ۸۲۸.
- ↑ بحار الانوار، ج ۳۸، ص ۲۳۸، ح ۳۹.
- ↑ بحار الانوار: ج ۹۹ ص ۱۰۶.
- ↑ مفاتیح الجنان: ص ۸۵.
- ↑ الاقبال (سید ابن طاووس): ص ۴۶۰. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۵–۲۲۰.
- ↑ بحار الانوار، ج ۹۵، ص ۲۹۹؛ إقبال الأعمال، ج۱، ص ۴۷۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۹۵، ص ۳۲۰؛ إقبال الأعمال، ج۱، ص۴۹۳؛ البلد الأمین، ص ۲۴۴.
- ↑ إقبال الأعمال، ج۱، ص ۴۹۳؛ البلد الأمین، ص ۲۴۴؛ المصباح کفعمی، ص ۶۸۷؛ بحار الانوار: ج ۹۵ ص ۳۲۰.
- ↑ بحار الانوار: ج ۹۵ ص ۳۲۱.
- ↑ المزار الکبیر، ص ۲۶۴؛ المزار، ۶۷؛ بحار الانوار، ج ۹۷، ص ۳۶۰.
- ↑ المزار الکبیر، ص ۲۶۵؛ المزار، ۶۸؛ بحار الانوار، ج ۹۷، ص ۳۶۰.
- ↑ المزار الکبیر، ص ۲۶۷؛ المزار، ۷۰؛ بحار الانوار، ج ۹۷، ص ۳۶۱.
- ↑ المزار الکبیر، ص ۲۶۹؛ المزار، ۷۳؛ بحار الانوار، ج ۹۷، ص ۳۶۳.
- ↑ المزار الکبیر، ص ۲۷۱؛ المزار، ۷۵؛ بحار الانوار، ج ۹۷، ص ۳۶۳.
- ↑ المزار الکبیر، ص ۲۷۷؛ المزار، ۸۳؛ بحار الانوار، ج ۹۷، ص ۳۶۶.
- ↑ شعراء / ۲۲۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۲۱.
- ↑ الغدیر، ج۱، ص۶۶.
- ↑ الذریعه، ج۵، ص۱۰۱.
فهرست منابع
- إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات؛ محمد بن حسن حر عاملی، م۱۱۰۴ ق، بیروت: اعلمی، اول، ۱۴۲۵ ق.
- الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ احمد بن علی طبرسی، م ۵۸۸ ق، تحقیق: محمد باقر خرسان، مشهد: نشر مرتضی، اول، ۱۴۰۳ ق.
- الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ محمد بن محمد مفید، م ۴۱۳ ق، محقق و مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم: کنگره شیخ مفید، اول، ۱۴۱۳ ق.
- إقبال الأعمال؛ علی بن موسیبن طاووس، م ۶۶۴ ق، تهران: دار الکتب الإسلامیه، دوم، ۱۴۰۹ ق.
- بحارالانوار؛ محمدباقر مجلسی، م ۱۱۱۰ ق، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، دوم، ۱۴۰۳ق.
- البرهان فی تفسیر القرآن؛ سید هاشم بن سلیمان بحرانی، م ۱۱۰۷ ق، قم: مؤسسة البعثة، اول، ۱۳۷۴ ش.
- البلد الأمین و الدرع الحصین؛ ابراهیم بن علی عاملی کفعمی، م۹۰۵ ق، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، اول، ۱۴۱۸ ق.
- التحصین لأسرار ما زاد من کتاب الیقین؛ سید علی بن موسی ابن طاووس، م ۶۶۴ ق، محقق و مصحح: اسماعیل انصاری زنجانی خوئینی، قم: مؤسسة دار الکتاب، اول، ۱۴۱۳ق.
- تفسیر العیّاشی؛ محمد بن مسعود عیاشی، م۳۲۰ ق، تحقیق: هاشم رسولی محلاتی، تهران: المطبعة العلمیة، اول، ۱۳۸۰ ق.
- تفسیر الصافی؛ فیض کاشانی، م ۱۰۹۱ ق، مصحح: حسیناعلمی، تهران: مکتبه الصدر، دوم، ۱۴۱۵ ق.
- تفسیر نور الثقلین؛ عبد علی بن جمعة العروسی الحویزی، م ۱۱۱۲ ق، تحقیق: هاشمرسولی محلاتی، قم: اسماعیلیان، چهارم، ۱۴۱۵ ق.
- الخصال؛ محمد بن علی ابن بابویه، م ۳۸۱ ق، مصحح: علی اکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین، اول، ۱۳۶۲ ش.
- دلائل الإمامة؛ محمد بن جریر بن رستم طبری آملی صغیر، م قرن ۵، مصحح: قسم الدراسات الإسلامیة مؤسسة البعثة، قم: بعثت، ۱۴۱۳ ق.
- الذریعة إلی تصانیف الشیعة؛ شیخ آقا بزرگ تهرانی، م۱۳۴۸ش، قم: اسماعیلیان و کتابخانه اسلامیه تهران، ۱۴۰۸ ق.
- روضة الواعظین؛ محمد بن احمد فتال نیشابوری، م ۵۰۸ ق، قم: انتشارات رضی، اول، ۱۳۷۵ ش.
- عوالم العلوم؛ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، م قرن ۱۲، تحقیق: محمد باقر موحد ابطحی اصفهانی، قم: مؤسسة الإمام المهدی عیه السلام، دوم، ۱۴۰۵ق.
- الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب؛ عبدالحسین امینی، م ۱۲۸۱ ق، تحقیق: مرکز الغدیر للدراسات الاسلامی، قم:مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، اول، ۱۳۷۵ ش.
- کتاب المزار؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، م ۴۱۳ ق، محقق و مصحح: محمد باقر ابطحی، قم: کنگره جهانی هزاره شیخ مفید- رحمة الله علیه، اول، ۱۴۱۳ ق.
- کتاب سلیم بن قیس الهلالی؛ سلیم بن قیس هلالی، م ۷۶ ق، محقق و مصحح: انصاری زنجانی خوئینی، محمد، قم: الهادی، اول، ۱۴۰۵ ق.
- کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر؛ علی بن محمد خزاز رازی، م قرن ۴، محقق و مصحح: حسینی کوهکمری، عبد اللطیفقم: بیدار، ۱۴۰۱ ق.
- کفایة الطالب فی مناقب علی بن أبی طالب؛ محمد بن یوسف الگنجی الشافعی، م۶۵۸ق، مصر: دار إحیاء تراث أهل البیت علیهم السلام، ۱۴۰۴ق.
- المزار الکبیر؛ محمد بن جعفر ابن مشهدی، م۶۱۰ ق، مصحح: جواد قیومی اصفهانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، اول، ۱۴۱۹ ق.
- مستدرک الوسائل؛ حسین بن محمد تقی نوری، م۱۳۲۰ ق، محقق و مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، اول، ۱۴۰۸ ق.
- المصباح للکفعمی (جنة الأمان الواقیة)؛ ابراهیم بن علی عاملی کفعمی، م۹۰۵ ق، قم: دار الرضی (زاهدی)، دوم، ۱۴۰۵ ق.
- معانی الأخبار؛ محمد بن علی ابن بابویه، م۳۸۱ ق، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، اول، ۱۴۰۳ ق.
- وفاء الوفا بأخبار دار المصطفی؛ نورالدین علی بن احمد سمهودی، م۶۱۱ق، مدینة المنورة: دارالکتب العلمیّة، ۱۴۸۱.
- الیقین باختصاص مولانا علیّ علیه السلام بإمرة المؤمنین؛ علی بن موسی ابن طاووس، م ۶۶۴ ق، محقق و مصحح: اسماعیلانصاری زنجانی خوئینی، قم: دار الکتاب، اول، ۱۴۱۳ق.