حدیث غدیر؛ ولایت یا محبت

از ویکی غدیر

مقدمه

پیامبر اسلام‌صلی الله علیه وآله در طول دوران رسالت، پیوسته به موضوع جانشینی بعد از خود اشاره کرده و به صورت مکرر آن را امری مربوط به خدا دانسته است.

صرف نظر از کتب تفسیر و تاریخ و حدیث شیعه که بر انتصابی بودن امام از سوی خداوند تصریح و تأکید دارند، این مطلب را می‌توان به روشنی از کتب اهل سنت نیز اثبات نمود.

طبری می‌نویسد: پیامبر اکرم‌صلی الله علیه وآله پس از گذشت ۳ سال از آغاز بعثت، از سوی خداوند مأمور شد که دعوت خویش را آشکار سازد، و آیهRa bracket.png وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ La bracket.png[۱] در این مورد نازل شد. پیامبر، سران بنی هاشم را جمع کرد و فرمود: «من خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده‌ام. خداوند به من امر کرده است که شما را به آن دعوت کنم. کدام یک از شما مرا در نشر این آیین یاری می‌کند تا برادر و وصی و جانشین من در میان شما باشد؟» حضرت سه مرتبه این سخن را تکرار نمود و در هر بار تنها علی‌علیه السلام آمادگی خود را اعلان کرد.

در این موقع پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود:«إِنَ‏ هَذَا أَخِي‏ وَ وَصِيِّي‏ وَ خَلِيفَتِي فِيكُمْ»[۲]؛او برادر و وصی و جانشین من در میان شماست.

طبری در جای دیگری از تاریخش نقل می‌کند: وقتی آن حضرت برای تبلیغ اسلام با سران قبیله بنی‌عامر تماس گرفت، یکی از آنان حمایت‌خود را از وی اعلام نمود و افزود: هرگاه خداوند تو را بر مخالفان پیروز ساخت، آیا موضوع زمامداری مسلمانان پس از شما به ما واگذار می‌گردد؟ پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: «الأمر الى‏ اللّه‏ يضعه‏ حيث‏ يشاء»؛ موضوع خلافت، مربوط به خدا است [و از اختیار من بیرون است]، خدا هر فردی را انتخاب کند، امامت‌به او محول می‌گردد.[۳]

پیامبر اسلام با این گونه سخنان صریح و بسیار روشن خود زمینه‌سازی نموده و اذهان را آماده می‌کرد تا آخرین پیام الهی را درباره رهبری امت اسلامی‌که سرنوشت اسلام و مسلمین را رقم خواهد زد ابلاغ نماید و پیوسته به مسئله مهم ولایت و رهبری بعد از خود اشاره نموده و علی‌علیه السلام را به عنوان بهترین فرد معرفی می‌کردند.

تا اینکه وعده موعود فرا رسید و برای ابلاغ آخرین فرمان خداوند و اتمام رسالت‌خویش در هنگام برگشت از سفر حج در مکانی به نام غدیر خم، در بزرگترین اجتماع مسلمین در دوران پیامبری خویش به پا خواست و به فرمان خداوند، امام علی‌علیه السلام و یازده معصوم از فرزندان او را به عنوام امام و رهبر مسلمین با جملاتی چون «مَنْ‏ كُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَهَذَا عَلِيٌ‏ مَوْلَاهُ» که برگرفته از ولایت‌خداوند است، منصوب کرد.

متأسفانه بعد از رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام‌صلی الله علیه وآله تهاجم بس گسترده‌ای علیه ولایت امام علی‌علیه السلام آغاز گردید و بزرگترین هجمه‌ها علیه روایت غدیر بود، اما از آنجا که نتوانستند این پیام بزرگ و پرفروغ آسمانی را نادیده بگیرند، پیوسته به تفسیرهای ناصواب و به دور از منطق همچون تفسیر لفظ «مولا» به معنی نصرت و محبت و دوستی دست زدند تا شاید بتوانند این حدیث نورانی را تحریف کرده و کارهای توجیه‌ناپذیر خویش را توجیه کنند.

هم‌اکنون به بیان شواهدی می‌پردازیم که به روشنی ثابت می‌کند که مقصود از «مولی‏» در حدیث غدیر، همان امامت و رهبری است.

شواهد

۱ - فرازهای حدیث‌شریف غدیر

رسول خداصلی الله علیه وآله در روز غدیر خم فرمود:

الف - خدایی جز الله نیست، زیرا او به من اعلام فرموده است که اگر آنچه در حق علی بر من نازل نموده ابلاغ نکنم رسالت او را نرسانده‌ام، و برای من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده است و خدا کفایت کننده و کریم است.

خداوند به من چنین وحی کرده است: Ra bracket.png بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ La bracket.png ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت درباره علی بر تو نازل شده؛ یعنی خلافت علی بن ابی‌طالب را ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، رسالت او را نرسانده‌ای، و خداوند تو را از مردم حفظ می‌کند.[۴]

ای مردم! من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکرده‌ام و من سبب نزول این آیه را برای شما بیان می‌کنم: جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام که او سلام است مرا مأمور کرد که در این محل بپاخیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم که: «ان علي بن ابي طالب اخي و وصيي و خليفتي علي امتي والامام من بعدي»؛ علی بن ابی‌طالب برادر من و وصی من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است.» نسبت او به من همانند هارون به موسی است جز این که پیامبری بعد از من نیست. او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش می‌باشد و خداوند در این مورد آیه‌ای از کتابش بر من نازل کرده است که: «صاحب اختیار شما، خدا و رسولش هستند و کسانی که ایمان آورده و نماز را بپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند.»[۵] و علی بن ابی‌طالب است که نماز را بپا داشته و در حال رکوع زکات داده و در هر حال خداوند عزوجل را قصد می‌کند. [۶]

ب - ای مردم! از او (علی‌علیه السلام) به سوی دیگری گمراه نشوید، و از او روی بر مگردانید و از ولایت او سرباز نزنید. اوست که به حق هدایت نموده و به آن عمل می‌کند، و باطل را ابطال نموده و از آن نهی می‌نماید، و در راه خدا سرزنش ملامت کننده‌ای او را مانع نمی‌شود. ای مردم! او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده است، و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است.

«مَعَاشِرَ النَّاسِ‏ إِنَّهُ‏ إِمَامٌ‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏ وَ لَنْ يَتُوبَ اللَّهُ عَلَى أَحَدٍ أَنْكَرَ وَلَايَتَهُ وَ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُ»؛ای مردم! او از طرف خداوند امام است و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبه‌اش را نمی‌پذیرد و او را نمی‌بخشد. حتمی است‌ بر خداوند که با کسی که با او مخالفت نماید چنین کند و او را به عذابی شدید تا ابدیت و تا آخر روزگار معذب نماید. پس بپرهیزید از این که با او مخالفت کنید و گرفتار آتشی شوید که آتشگیره آن مردم و سنگ‌ها هستند و برای کافران آماده شده است.[۷]

ج - «أَلَا إِنَّ جَبْرَئِيلَ خَبَّرَنِي عَنِ اللَّهِ تَعَالَى بِذَلِكَ وَ يَقُولُ مَنْ عَادَى عَلِيّاً وَ لَمْ يَتَوَلَّهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَتِي وَ غَضَبِي»؛بدانید که جبرئیل از جانب خداوند این خبر را برای من آورده است و می‌گوید: «هرکس با علی دشمنی کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد.

د - «مَعَاشِرَ النَّاسِ ...مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ وَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ مُوَالاتُهُ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى أَنْزَلَهَا عَلَي»؛ ای مردم هر کس من صاحب اختیار اویم این علی صاحب اختیار اوست واو علی بن ابی طالب، برادر و جانشین من است و ولایت او از جانب خداوند متعال است که بر من نازل کرده است.

ه - «أَلَا وَ قَدْ بَلَّغْتُ أَلَا وَ قَدْ أَسْمَعْتُ أَلَا وَ قَدْ أَوْضَحْتُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ وَ أَنَا قُلْتُهُ عَنِ اللَّهِ تَعَالَى أَلَا إِنَّهُ لَيْسَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرَ أَخِي هَذَا»؛ بدانید من پیام خدا را رساندم، و وظیفه خود را ادا کردم، بدانید که من شنوانیدم، بدانید که من (مسئله ولایت و امامت را) توضیح دادم و روشن نمودم، بدانید که خداوند فرموده است و من از جانب خداوند عز وجل می‌گویم، بدانید که امیرالمؤمنین جز این برادرم علی نیست.

و -«مَعَاشِرَ النَّاسِ هَذَا عَلِيٌّ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ الرَّاعِي بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَى أُمَّتِي ...خَلِيفَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْإِمَامُ الْهَادِي بِأَمْرِ اللَّهِ»…؛ ای مردم! این علی برادر من، وصی من، جامع علم من و جانشینم در میان امتم می‌باشد… او خلیفه رسول خدا، امیرالمؤمنین و امام هدایت کننده از طرف خداوند است.»

ز - «مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّمَا أَكْمَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ دِينَكُمْ بِإِمَامَتِهِ فَمَنْ لَمْ يَأْتَمَّ بِهِ وَ بِمَنْ كَانَ مِنْ وُلْدِي مِنْ صُلْبِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى فَ أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِي‏ النَّارِ هُمْ خالِدُونَ‏ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ‏» ؛ای مردم! خداوند دین شما را با امامت او کامل نمود، پس هر کس به او و کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند.[۸] تا روز قیامت و روز رفتن به پیشگاه خداوند اقتدا نکند، چنین کسانی اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته و در آتش دائمی خواهند بود، عذاب از آنان تخفیف نمی‌یابد و به آنان مهلت داده نمی‌شود.»[۹]

۲ - اقرار علمای اهل سنت

جمعی از علمای اهل سنت‌با نقل روایات متعدد، مقصود از آیه شریفه (تبلیغ) و حکم موجود در آن را، معرفی ولایت علی‌علیه السلام ذکر می‌کنند.

الف) «عن ابي سعيد الخدري قال: نزلت هذه الآية»: Ra bracket.png يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ La bracket.png «علي رسول‌الله‌صلي الله عليه وآله يوم غدير خم في علي بن ابي طالب»؛ از ابی سعید خدری روایت‌شده که گفت: آیه شریفهRa bracket.png يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ... La bracket.png در روز غدیر خم بر پیامبر اکرم‌صلی الله علیه وآله در مورد علی بن ابی طالب نازل شده است.

ب) «عن ابن‌عباس في قوله تعالي»: Ra bracket.png يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ La bracket.png «قال: نزلت في علي عليه السلام، امر رسول‌الله صلي الله عليه و آله و سلم ان يبلغ فيه فاخذ رسول‌الله صلي الله عليه و آله و سلم بيد علي عليه السلام فقال: من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»[۱۰]

از ابن‌عباس در مورد آیه شریفه «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک…» روایت‌شده است که گفت: در مورد علی‌علیه السلام نازل شد. [خداوند در این آیه]به پیامبرش فرمان داد که در مورد علی‌علیه السلام تبلیغ نماید. پس پیامبر اکرم‌صلی الله علیه وآله دست علی‌علیه السلام را گرفت و فرمود: هر کس که من آقا و مولایش هستم، پس علی آقا و مولای اوست؛ خداوندا دوستان او را دوست‌بدار و دشمنان او را دشمن بدار.

این آیه دلیل بسیار روشنی است‌بر این که مقصود از «مولا» جز امامت و رهبری چیز دیگری نیست.

۳ - اقرارگیری از مردم

پیامبر اکرم‌صلی الله علیه وآله در آغاز سخن، از مردم بر سه اصل مهم اسلامی اقرار گرفت و فرمود: «الستم تشهدون ان لا اله الا الله و ان محمدا عبده و رسوله و ان الجنة حق و النار حق؟»

هدف از این اقراگیری چیست؟ آیا جز این است که می‌خواهد ذهن مردم را آماده کند، تا مقام و موقعیتی را که بعداً برای علی‌علیه السلام ثابت می‌کند، بسان اصول پیشین تلقی نمایند و بدانند که اقرار به ولایت و خلافت وی، در ردیف اصول سه‌گانه‌ای است که همگی به آن اقرار و اعتراف دارند؟

اگر مقصود از مولی، دوست و ناصر باشد، در این صورت رابطه جمله‌ها به هم خورده و کلام، بلاغت و استواری خود را از دست می‌دهد، زیرا:

یک: علی‌علیه السلام منهای ولایت، یک فرد مسلمان برجسته بود که در جامعه آن روز پرورش یافته بود و لزوم دوستی با افراد با ایمان، تا چه رسد نسبت‌به مؤمنی مانند علی‌علیه السلام، چیز مخفی و پنهانی نبود که پیامبر آن را در اجتماع بزرگ اعلام بفرماید.

دو: این مسئله این قدر هم اهمیت نداشت که در ردیف اصول سه‌گانه قرار گیرد.

۴ - بیعت ابوبکر و عمر

طبق نقل علماء، مفسران و مورخان بزرگ اهل سنت، عمر و ابوبکر اولین کسانی بودند که بعد از خطبه پیامبر اسلام‌صلی الله علیه وآله در غدیر خم برای معرفی امام علی‌علیه السلام به عنوان وصی و امام بعد از خود، با علی‌علیه السلام به عنوان امیرالمؤمنین و امام المسلمین با بیان جملاتی چون «بخ‏ بخ‏ لك‏ يا عليّ‏، أصبحت مولاي و مولى كلّ مؤمن و مؤمنة.»[۱۱]؛ ای علی بر تو مبارک باد که امروز مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمن گشتی‏» یا «گوارا باد بر تو [این ولایت و امامت] ای پسر ابی‌طالب که امروز مولای من و مولای هر مرد و زنی گشتی‏» بیعت کردند.

۵ - شان نزول آیه اکمال دین

جمع زیادی از مفسرین و مورخین اهل سنت در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند که بعد از اعلان ولایت و امامت امیرالمؤمنین علی‌علیه السلام در روز غدیر خم و بیعت مسلمین با آن حضرت به عنوان امام و وصی بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله، آیه شریفه «اکمال‏»[۱۲] نازل شد.

وقتی که آیه Ra bracket.png الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا La bracket.png بر پیامبرصلی الله علیه وآله نازل شد، حضرت فرمود: «اللَّهُ‏ أَكْبَرُ عَلَى‏ إِكْمَالِ‏ الدِّينِ‏، وَ إِتْمَامِ‏ النِّعْمَةِ، وَ رِضَى الرَّبِّ بِرِسَالَتِي وَ بِالْوَلَايَةِ لِعَلِيٍّ مِنْ بَعْدِي [ثُمَ‏] قَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.»[۱۳]

الله اکبر بر تکمیل شدن دین و اتمام نعمت پروردگار و خشنودی خداوند از رسالت من و ولایت علی بعد از من. هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست. خداوندا، آن کسی که او را دوست دارد دوست‌بدار، و آن کس که او را دشمن دارد، دشمن بدار، و هر کس او را یاری کند، یاری کن و هر کس او را خوار کند خوار گردان.» آیا کمال دین و اتمام نعمت پروردگار به امامت و رهبری است‌ یا به دوستی و محبت؟!

۶ - تاج گذاری

پیامبر صلی الله علیه وآله در مراسم غدیر خم عمامه خود را که «سحاب‏» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمؤمنین‌علیه السلام قرار دادند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: «عمامه تاج عرب است.» خود امیرالمؤمنین‌علیه السلام در این باره فرمود:«عمّمني‏ رسول‏ اللّه‏ صلّي اللّه عليه و آله يوم غدير خمّ بعمامة، فسدل طرفها علي منكبي و قال: إنّ اللّه أيّدني يوم بدر و حنين بملائكة معتمّين بهذه العمامة.»[۱۴]

رسول خداصلی الله علیه وآله در روز غدیر خم عمامه‌ای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: خداوند در روز بدر و حنین، مرا به وسیله ملائکه‌ای که چنین عمامه‌ای بر سر داشتند یاری نمود.

۷ - معجزه و امضای الهی

حارث فهری به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آمده و گفت: «ای محمد! سه سؤال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده‌ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده‌ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا درباره علی بن ابی طالب که گفتی «مَنْ‏ كُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَعَلِيٌ‏ مَوْلَاهُ‏»از جانب پروردگارت گفتی یا از پیش خود گفتی؟

حضرت در جواب هر سه سؤال فرمودند: «خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری اعلان نمی‌کنم.» حارث گفت: «خدایا، اگر آنچه محمد می‌گوید حق و از جانب توست، سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست.» و در روایت دیگر چنین است: «خدایا، اگر محمد در آنچه می‌گوید صادق و راستگو است، شعله‌ای از آتش بر ما بفرست.» همین که سخن حارث تمام شد و به راه افتاد، خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دبرش خارج گردید و همان‌جا او را هلاک کرد. بعد از این جریان آیات شریفه Ra bracket.png سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ La bracket.png[۱۵] نازل شد.

پیامبر به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری.[۱۶] و با این معجزه، بر همگان مسلم شد که «غدیر» از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الهی است.

۸ - شرایط بیان حدیث

هرگاه مقصود از بیان حدیث غدیر، مراتب دوستی علی‌علیه السلام بود، دیگر لازم نبود که پیامبر اکرم در هوای گرم کاروان صدهزار نفری را از رفتن باز بدارد و مردم را در آن هوای گرم روی ریگ‌ها و سنگ‌های بیابان بنشاند و خطابه مفصل بخواند.

مگر قرآن با آیه شریفهRa bracket.png إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ La bracket.png[۱۷] افراد جامعه با ایمان را برادر یکدیگر نخوانده بود؟

قرآن، در آیات زیادی افراد با ایمان را دوست‌یکدیگر معرفی کرده است. علی‌علیه السلام نیز عضو همان جامعه با ایمان بود و دیگر نیازی نبود که پیامبر اکرم مستقلاً درباره دوستی و مودت علی‌علیه السلام داد سخن بدهد.

اینکه هدف از حدیث غدیر بیان مراتب دوستی و نصرت علی‌علیه السلام بوده و مولی به معنی محب و ناصر است، یک نوع اشکالتراشی کودکانه است و از تعصب‌های کور مایه می‌گیرد، بلکه به حکم قرائن پیشین و شواهد دیگری که با دقت در سراسر خطبه به دست می‌آید، کلمه مولی در حدیث غدیر یک معنی بیش ندارد، و آن اولی به تصرف است.

منبع:

پایگاه اطلاع‌رسانی مؤسسه جهانی سبطین

_________________________________________



/ ۱.

۱۶) حجرات / ۱۰.

فهرست منابع

الاحتجاج؛ ابی منصور احمد بن علی ابن ابی‌طالب الطبرسی، تهران: اسوه، ۱۴۱۳ق، تفسیر الصافی؛ محسن فیض کاشانی، م۱۰۹۱ق، مشهد: دارالمرتضی، بی‌تا. واقعة الغدیر الکبری؛ محمد دشتی، قم: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام، اول، ۱۴۱۹ق. ارجح المطالب فی سیرت امیرالمؤمنین؛ عبدالله امر تسری، لاهور: حق برادرز، ۱۹۹۴م. اسباب النزول؛ شیخ ابی الحسن علی بن احمد الواحدی النیسابوری، م۴۶۸ق، بیروت: دارالکتب العلمیه، اول، ۱۴۱۱ق. اسرار غدیر، گزارش تحلیلی از واقعه غدیر خم، محمدباقر انصاری، تهران: انتشارات تک، یازدهم، ۱۳۸۷ش. البدایه و النهایه؛ اسماعیل بن کثیر دمشقی، م۷۷۴، تحقیق: علی شیری، بیروت: داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق. بدیع المعانی؛ محب الدین ابو جعفر احمد بن عبدالله الاذرعی

تاریخ الطبری؛ محمد بن جریر طبری، م۳۱۰ق، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۸۷۹ م

تاریخ الیعقوبی، ابن واضح یعقوبی، م۲۹۲ق، قم: منشورات الشریف الرضی، ۱۴۱۴ق. الکشف و البیان؛ ابو اسحاق ثعلبی نیشابوری، م۴۲۷ق، بیروت: داراحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۲۲ق. تذکرة الخواص؛ سبط بن جوزی، م۶۵۴ق، بیروت: مؤسسه اهل البیت‌علیهم السلام، ۱۴۰۱ ه‍. ق، ترجمة الامام علی بن ابی طالب من تاریخ مدینة دمشق؛ ابن عساکر، تصحیح و تنظیم: محمد باقر محمودی، بیروت: محمودی، ۱۳۹۸ق. تفسیر ابی السعود؛ ابی السعود محمد بن محمد عمادی، م۹۵۱ق، بیروت: دار احیاء التراث العربی، بی تا. تفسیر المنار؛ محمد رشید رضا، م۱۳۵۴ق، قاهره: الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۱۹۹۰م. تفسیر المنار؛ محمد رشید رضا، م۱۳۵۴ق، قاهره: الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۱۹۹۰م. الجامع لاحکام القرآن؛ محمد بن احمد انصاری قرطبی، م۶۷۱ق، بیروت: دار احیاء التراث العربی، بی تا. الحاوی للفتاوی؛ جلال الدین سیوطی، م۹۱۱ق، بیروت: دارالجیل، اول، ۱۴۱۲ق. حبیب السیر؛ خوان میر، م۹۴۳ق، تهران: خیام، چهارم، ۱۳۸۰ش. الدر المنثور؛ جلال الدین السیوطی، م۹۱۱ق، قم: مکتبة آیت الله المرعشی النجفی، اول، ۱۴۰۴ق. درر السمطین؛ جمال الدین محمد الزرندی، م۷۵۰ق، بیروت: المجمع العالمی لاهل البیت، ۱۴۳۳ق. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و سبع المثانی؛ محمود بن عمر آلوسی، م۱۲۷۰ق، بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق. تاریخ دمشق؛ ابن عساکر شافعی، م۵۷۱ق، بیروت: دارالفکر، ۱۴۱۵ق. ینابیع المودة؛ سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی، م۱۲۴۹ق، قم: دارالاسوه، دوم، ۱۴۲۲ق. سرالعالمین و کشف ما فی الدارین؛ ابوحامد غزالی، م۵۰۵ق، قاهره: دارالآفاق، اول، ۱۴۲۱ق. السیرة الحلبیة؛ ابوالفرج نورالدین، م۱۰۴۴ق، بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۷ق. السیره النبویه؛ ابن کثیر دمشقی، ۷۷۴ق، بیروت: دارنوبلیس، اول، ۲۰۰۶م. سیره علوی؛ شرح المواهب اللدنیة؛ ابی عبدالله محمد بن عبدالباقی الزرقانی المالکی، م۱۱۲۲ق، بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق. شواهد التنزیل؛ عبیدالله بن عبدالله حسکانی، م۴۹۰ق، قم: دارالهدی، اول، ۱۳۸۰ش. الصواعق المحرقه فی الرد علی أهل البدع والزندقة؛ أحمد بن حجر الهیتمی المکی ۹۷۴ ق، قاهره: شرکة الطباعة الفنیة المتحدة، دوم، ۱۳۸۵ق-۱۹۶۵م. کنزالعمال؛ متقی هندی، م۹۷۵ق، بیروت: مؤسسه الرساله، ۱۴۰۹ق. عمدة القاری شرح صحیح البخاری؛ بدرالدین العینی، م۸۵۵ق، بیروت: داراحیاء التراث العربی، الغدیر؛ عبدالحسین امینی، م ۱۳۹۰ق، بیروت: دارالکتاب العربی، سوم، ۱۳۸۷ ق. بحارالانوار؛ محمد باقر مجلسی، م۱۱۱۰ق، بیروت: مؤسّسة الوفاء، ۱۴۰۴ ق.

شرح نهج البلاغه؛ ابن ابی الحدید معتزلی، م۶۵۶ق، قم: مکتبة آیت الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.

فتح القدیر؛ محمد بن علی الشوکانی الیمانی، م۱۲۵۰ق، دمشق: دار ابن کثیر، اول، ۱۴۱۴ق. فرائد السمطین؛ ابراهیم بن محمد حموینی، م۷۳۰ق، بیروت: مؤسسة المحمودی، اول، ۱۴۰۰ق.

فیض القدیرشرح الجامع الصغیر، بیروت: دارالفکر، دوم، ۱۳۹۱ق.

کفایة الطالب لمناقب علی بن ابی طالب، محمد بن یوسف گنجی شافعی، م۶۵۸ق، تهران: داراحیاء تراث اهل البیت، ۱۴۰۴ق. الکامل فی التاریخ؛ علی بن محمد بن اثیر جزری، م۶۳۰ق، بیروت: دارالصادر، اول، ۱۳۸۵ق. السیرة النبویه؛ عبدالملک بن هشام حمیری، م۲۱۳ق، بیروت: دارالمعرفه، بی‌تا. ما نزل القرآن فی علی بین ابی طالب؛ احمد بن محمد رازی حنفی، کربلا: العتبة العباسیة المقدسه، ۱۴۳۴ق. مسند أحمد بن حنبل؛ أحمد بن حنبل الشیبانی، م۲۴۱ق، مصر: مؤسسة قرطبة، بی‌تا. المسند؛ احمد بن حنبل، م۲۴۱ق، قاهره: دارالحدیث، بی تا. مفاتیح الغیب؛ فخر رازی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، دوم، ¬بی‌تا. مقتل الحسین؛ خوارزمی حنفی، م۶۱۰ق، قم: منشورات مکتبة المفید، بیتا. مناقب الامام احمد؛ عبدالرحمان بن علی بن محمد الجوزی، م دارالهجر، دوم، ۱۴۰۹ق. المناقب؛ ابن مغازلی، بیروت: دارالاضواء، سوم، ۱۴۲۴ق.

المناقب؛ موفق بن احمد خوارزمی، م۵۶۸ق، قم: مؤسسة النشر الإسلامی، دوم، ۱۴۱۱ق. نور الابصار، مؤمن شبلنجی، قم: شریف رضی، اول، ۱۳۰۸ق.

  1. شعراء/ ۲۱۴.
  2. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۴ – ۶۶؛ مسند احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۱۵۹.
  3. همان، ج۲، ص۸۴؛ تاریخ ابن اثیر، ج۲، ص۶۵؛ سیره علوی، ج۲، ص۳؛ سیره ابن هشام، ج۲، ص۳۲.
  4. مائده / ۶۷.
  5. مائده/ ۵۵.
  6. لا اله الا هو - لانه قد اعلمنی انی ان لم ابلغ ما انزل الی فی حق علی فما بلغت رسالته، فقد ضمن لی (تبارک و تعالی) العصمة من الناس و هو الله الکافی الکریم، فاوحی الی: بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الرسول، بلغ ما انزل الیک من ربک فی علی، «یعنی فی الخلافة لعلی بن ابی طالب‏» و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس. معاشر الناس! ما قصرت فی تبلیغ ما انزل الله تعالی الی، و انا ابین لکم سبب هذه الآیة. ان جبرئیل‌علیه السلام هبط الی مرارا ثلاثا یامرنی عن السلام ربی و هو السلام ان اقوم فی هذا المشهد، فاعلم کل ابیض و اسود ان علی بن ابی طالب، اخی و وصیی و خلیفتی علی امتی و الامام من بعدی، الذی محله منی محل هارون من موسی، الا انه لا نبی بعدی، و هو ولیکم بعد الله و رسوله و قد انزل الله تبارک تعالی علی بذلک آیة من کتابه: «انما ولیکم الله و رسوله و الذین‌یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون‏» (مائده/ ۵۵) و علی بن ابی طالب الذی اقام الصلوة و اتی الزکوة و هو راکع یرید الله عز وجل فی کل حال.
  7. معاشر الناس! لاتضلوا عنه ولا تنفروا منه، ولا تستنکفوا من ولایته، فهو الذی یهدی الی الحق و یعمل به، ویزهق الباطل و ینهی عنه، ولا تاخذه فی الله لومة لائم. معاشر الناس فضلوه فقد فضله الله، واقبلوه فقد نصبه الله. معاشر الناس! انه امام من الله، و لن یتوب الله علی احد انکر ولایته ولن یغفر الله له، حتماً علی الله ان یفعل ذلک ممن خالف امره فیه و ان یعذبه عذابا نکرا، ابد الآباد و دهر الدهور. فاحذروا ان تخالفوه فتصلوا نارا وقودها الناس والحجارة اعدت للکافرین.
  8. اشاره به امامت ائمه معصومین‌علیهم السلام از فرزندان امام علی‌علیه السلام است.
  9. الغدیر، ج ۱، ص ۱۵۹؛ الاحتجاج، ج ۱، صص ۱۳۸–۱۶۰. تفسیر الصافی، ج ۲، صص ۵۲–۶۶. ر.ک. واقعة الغدیر الکبری و اسرار غدیر.
  10. تعداد زیادی از علما و مفسران اهل سنت می‌گویند: آیه تبلیغ در روز غدیر خم برای اعلان ولایت و امامت علی‌علیه السلام نازل شده است: جلال الدین عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تفسیر الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج ۲، ص ۳۲۷، ذیل آیه شریفه: تفسیر مفاتیح الغیب، ج ۱۲، ص ۴۹؛ تفسیر المنار، ج ۶، ص ۴۶۳؛ تفسیر فتح القدیر، ج ۳؛ تفسیر روح المعانی، ج ۲؛ تاریخ الدمشق، شرح حال امیرالمؤمنین، ج ۲، ص ۸۶، ح ۵۸۹؛ اسباب النزول، ص ۱۳۵؛ حبیب السیر، ج ۲، ص ۱۲؛ ینابیع المودة، ج ۱، ص ۱۱۹، باب ۳۹؛ شواهد التنزیل، ج ۱ ص ۱۸۷، احادیث‌شماره ۲۴۳، ۲۴۴، ۲۴۵، ۲۴۷، ۲۴۸، ۱۹۲؛ ما نزل القرآن فی علی‌علیه السلام، ص ۶۸؛ عمدة القاری فی شرح صحیح البخاری، ج ۸، ص ۵۸۴.
  11. تاریخ الدمشق، شرح حال امیرالمؤمنین‌علیه السلام، ج ۲، ص ۵۲–۴۷ و ص ۷۸–۷۶، احادیث‌شماره ۵۴۸، ۵۴۹، ۵۵۰، ۵۵۱، ۵۵۲، ۵۷۹، ۵۸۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۴۹، ذیل آیه «تبلیغ‏» (مائده/ ۶۷)؛ البدایة و النهایة، ج ۵، ص ۲۱۲؛ ینابیع المودة، ج ۱، ص ۲۸ و ۲۹؛ فرائد السمطین، ج ۱، ص ۷۷، باب ۱۳، ح ۴۴ و ص ۷۰، باب ۱۲، ح ۳۸؛ المسند، ج ۴، ص ۲۸۱؛ المناقب، ص ۹۴؛ المناقب لابن مغازلی، ص ۱۸ و ۲۴؛ الحاوی للفتاوی، ج ۱، ص ۱۲۲؛ بدیع المعانی، ص ۷۵؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۵۶، ح ۲۱۰ و ص ۱۵۸، ح ۲۱۳؛ تاریخ بغداد، ج ۸، ص ۲۹۰؛ الصواعق المحرقه، ص ۲۶؛ کنز العمال، ج ۶، ص ۳۹۷؛ کفایة الطالب لمناقب علی بن ابی طالب، ص ۲۸؛ درر السمطین فی مناقب السبطین، ص ۱۰۹؛ تذکرة الخواص، ۳۷؛ سر العالمین و کشف ما فی الدارین، ص ۲۱؛ شرح المواهب اللدنیة، ج ۷، ص ۱۳؛ تفسیر المنار، ج ۶، ص ۴۶۵، ذیل آیه شریفه «تبلیغ، مائده/ ۷۱»؛ السیرة النبویة، ج ۴، ص ۴۱۷.
  12. مائده/۳.
  13. شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۵۷، حدیث ۲۱۱؛ فرائد السمطین، ج ۱، ص ۷۴، ذیل آیه شریفه؛ البدایه و النهایه، ج ۷، ص ۳۴۷ و صفحات بعد از آن؛ ترجمة الامام علی بن ابی‌طالب‌علیه السلام من مدینة الدمشق، ج ۲، ص ۸۵، ح ۵۸۸؛ المناقب، ص ۱۹؛ تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۳۵؛ تاریخ بغداد، ج ۸، ص ۲۹۰؛ تذکرة الخواص، ص ۳۷؛ تفسیر درالمنثور، ج ۲، ص ۲۵۱، ذیل آیه شریفه؛ ینابیع المودة، چاپ یک جلدی، ص ۱۱۵؛ المناقب، ص ۸۰؛ تفسیر روح المعانی، ج ۶، ذیل آیه شریفه؛ تفسیر الکشف و البیان، ذیل آیه شریفه؛ ارجح المطالب، ص ۵۶۸؛ المقتل الحسین، ج ۱، ص ۴۷؛ المناقب، ص ۱۰۶.
  14. ۱۳. فرائد السمطین، ج ۱، ص ۷۶، باب ۱۲، احادیث شماره ۴۱، ۴۲ و ۴۳. جوینی در روایتی دیگر نیز در این باره نقل می‌کند: عن جعفر بن محمد قال: «حدثنی ابی، عن جدی ان رسول‌الله‌صلی الله علیه وآله عمم علی بن ابی طالب صلوات الله علیه و آله عمامته السحاب فارخاها من بین یدیه و من خلفه ثم قال: اقبل، فاقبل ثم قال له: ادبر، فقال: هکذا جاءتنی الملائکة.»
  15. معارج/۱-۳.
  16. ۱۵) این روایت را بسیاری از علمای اهل سنت در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند که در ذیل به نمونه‌هایی از آن‌ها اشاره می‌کنیم: الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۸، ص ۲۷۸، ذیل آیه شریفه؛ تذکرة الخواص، ص ۳۷؛ شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۲۸۶، ح ۱۰۳۰؛ نظم درر السمطین، ص ۹۳؛ تفسیر ابی السعود، ج ۸، ص ۲۹، اول تفسیر سوره معارج؛ فیض القدیرشرح الجامع الصغیر، ج ۶، ص ۲۱۸، در تفسیر حدیث ۹۰۰۰؛ السیرة الحلبیة، ج ۳، ص ۳۳۷؛ نور الابصار، ص ۷۸، الشبلنجی؛ ینابیع المودة، ج ۲، ص ۹۹، باب ۵۸.
  17. حجرات/۱۰.