آيات ۱۴ تا ۱۹ مجادله و غدیر

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۰۷ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)
آیات ۱۴ تا ۱۹ سوره مجادله و غدیر
مشخصات آیه
نام سورهمجادله
شماره آیه۱۴ تا ۱۹
جزء۲۸
محتوای آیه
مکان نزولمدینه
موضوعاقتباس از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور،


آیاتی در متن یک دعای غدیری

به‌گفته برخی محققان آیات ۱۴ تا ۱۹ سوره مجادله آیاتی هستند که در متن یکی از دعاهای مربوط به غدیر آمده است. يكى از جلوه‏‌هاى قرآنى غدير دعاها و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدیر پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -به‌خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است- ناگفته‌‏هايى از مسئله غدير به‌چشم مى‏‌خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏‌شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه‏‌هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است.

Ra bracket.png أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُمْ مِنْكُمْ وَلَا مِنْهُمْ وَيَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿١٤﴾ ااتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿١٦﴾ لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا ۚ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿١٧﴾يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ ۖ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ ۚ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْكَاذِبُونَ ﴿١٨﴾ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿١٩﴾ La bracket.png.

آیا به کسانی که قوم مورد خشم خدا را به دوستی گرفتند، ننگریستی؟ اینان نه از شمایند و نه از آنان، و به دروغ سوگند می‌خورند [که از شمایند] و خود آگاهند [که دروغ می‌گویند.] (۱۴) خدا برای آنان عذاب سختی آماده کرده است؛ زیرا آنچه را که همواره انجام می‌دادند، بسیار بد است. (۱۵) آنان سوگندهایشان را [برای تبرئه خود از خیانت به پیامبر و مؤمنان] سپر قرار داده‌اند، در نتیجه [مردم را] از راه خدا بازداشتند پس برای آنان عذابی خوارکننده است. (۱۶) هرگز اموال و اولادشان چیزی از عذاب خدا را از آنان دفع نمی‌کند، آنان اهل آتش‌اند و در آن جاودانه‌اند. (۱۷) روزی که خدا همه آنان را برمی‌انگیزد، پس همان‌گونه که برای شما سوگند دروغ می‌خوردند، برای خدا هم سوگند دروغ می‌خورند، و گمان می‌کنند که با سوگند دروغ می‌توانند در عرصه محشر، سودی را برای خود جلب کنند و زیانی را از خویش بگردانند، آگاه باش که آنان همان دورغگویانند! (۱۸) شیطان بر آنان چیره و مسلط شده و یاد خدا را از خاطرشان برده است، آنان حزب شیطانند، آگاه باش که حزب شیطان یقیناً همان زیان کارانند! (۱۹)

متن دعا

در فرازى از دعاى بعد از نماز روز غدير چنين مى‏ خوانيم:

«فَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ما مَنَنْتَ بِهِ عَلَيْنا مِنَ الاخْلاصِ لَكَ بِوَحْدانِيَّتِكَ، وَ جُدْتَ عَلَيْنا بِمُوالاةِ وَلِيِّكَ الْهادى مِنْ بَعْدِ نَبِيِّكَ النَّذيرِ الْمُنْذِرِ، وَ رَضيتَ لَنَا الاسْلامَ ديناً بِمَوْلانا، وَ اتْمَمْتَ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ بِالَّذى جَدَّدْتَ لَنا عَهْدَكَ وَ ميثاقَكَ، وَ ذَكَّرْتَنا ذلِكَ وَ جَعَلْتَنا مِنْ اهْلِ الاخْلاصِ وَ التَّصْديقِ لِعَهْدِكَ وَ ميثاقِكَ وَ مِنْ اهْلِ الْوَفاءِ بِذلِكَ، وَ لَمْ تَجْعَلْنا مِنَ النّاكِثينَ وَ الْمُكَذِّبينَ الَّذينَ يُكَذِّبُونَ، الْجاحِدينَ بِيَوْمِ الدّينِ، وَ لَمْ تَجْعَلْنا مِنَ الْمُغَيِّرينَ وَ الْمُبَدِّلينَ وَ الْمُحَرِّفينَ وَ الْمُبَتِّكينَ آذانَ الانْعامَ، وَ الْمُغَيِّرينَ خَلْقَ اللَّهِ، وَ مِنَ الَّذينَ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ، وَ صَدَّهُمْ عَنِ السّبيلِ وَ الصِّراطِ الْمُسْتَقيمِ». «اللَّهُمَّ الْعَنِ الْجاحِدينَ وَ النّاكِثينَ وَ الْمُغَيِّرينَ وَ الْمُبَدِّلينَ وَ الْمُكَذِّبينَ الَّذينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدّينِ مِنَ الْأَوَّلينَ وَ الْآخِرينَ؛ پس تو را شكر بر آنچه بر ما منت نهاده‌‏اى از اخلاص به توحيدت و بر آنچه بر ما كرم كرده‌‏اى، با پذيرفتن ولايت ولىّ هدايت‌كننده‌‏ات بعد از پيامبر ترساننده منذرت، و با مولايمان اسلام را به‌عنوان دين ما راضى شدى، و نعمتت را با تجديد عهد و ميثاقت بر ما تمام كردى و آن پيمان را به ياد ما آوردى، و ما را از اهل اخلاص و تصديق نسبت به عهد و ميثاقت و از اهل وفا به آن قرار دادى، و ما را از عهدشكنان و تكذيب‌كنندگان قرار ندادى كه روز قيامت را تكذيب مى‏‌كنند، و ما را از تغييردهندگان و تبديل‌كنندگان و تحريف‌كنندگان و زنده‌كنندگان اعمال جاهليت و تغيير‌دهندگان خلق خدا قرار ندادى، و از كسانى كه شيطان بال خود را بر آنان گسترانده و ياد خدا را از خاطر آنان برده و از راه راست مانع شده، قرار ندادى. خدايا، لعنت كن انكاركنندگان و پيمان‌شكنان و تغييردهندگان و تبديل‌كنندگان و تكذيب‌كنندگانى كه روز قيامت را تكذيب مى‏‌كنند، از اولين و آخرين».[۱]

نتيجه اعتقادى

در اين فراز از دعاى روز غدير، پنج آيه به تصريح يا تضمين و يا اشاره گنجانده شده است:

آيه اول آيه اكمال است كه ابتدا به صورت اشاره با عبارت «جَعَلْتَ الاقْرارِ بِوِلايَتِهِ...، اكْمالَ دينِكَ وَ تَمامَ نِعْمَتِكَ». آمده و بعد از آن اصل آيه عيناً آورده شده است. بعد از ذكر اصل آيه يک بار ديگر به اشاره با عبارت «وَ رَضيتَ لَنَا الاسْلامَ ديناً بِمَوْلانا وَ اتْمَمْتَ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ». آمده است.

آيه دوم Ra bracket.png إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ ... La bracket.png است كه به صورت تضمين در كلام آمده و با عبارت «بِمُوالاةِ وَلِيِّكَ الْهادى مِنْ بَعْدِ نَبِيِّكَ النَّذيرِ الْمُنْذِرِ» ذكر شده است.

آيه سوم آيه Ra bracket.png مكذبين بيوم الدين La bracket.png است كه دو بار در اين فراز دعا مطرح شده است؛ بار اول از قول دعا كننده و به عنوان نفى آن با عبارت Ra bracket.png وَ لَمْ تَجْعَلْنا مِنَ النّاكِثينَ وَ الْمُكَذِّبينَ الَّذينَ يُكَذِّبُونَ الْجاحِدينَ بِيَوْمِ الدّينِ La bracket.png ذكر شده، و بار دوم در لعنت بر مكذبين با عبارتRa bracket.png اللّهُمَّ الْعَنِ...، الْمُكَذِّبينَ الَّذينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدّينِ La bracket.pngآمده است.

آيه چهارم Ra bracket.png فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ La bracket.png از سوره نساء است كه به صورت تضمين در كلام و نفى آن از دعا كننده، با عبارت Ra bracket.png وَ لَمْ تَجْعَلْنا مِنَ الْمُغَيِّرينَ وَ الْمُبَدِّلينَ وَ الْمُحَرِّفينَ وَ الْمُبَتِّكينَ آذانَ الانْعامِ وَ الْمُغَيِّرينَ خَلْقَ اللَّهِ La bracket.png ذكر شده است.

آيه پنجم Ra bracket.png اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ La bracket.png است كه عبارت Ra bracket.png فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ La bracket.png از آيه قبل در آخر اين فراز آورده شده و به صورت تضمين در كلام و نفى آن از دعا كننده با عبارت Ra bracket.png وَ لَمْ تَجْعَلْنا... La bracket.png، Ra bracket.png مِنَ الَّذينَ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ وَ صَدَّهُمْ عَنِ السَّبيلِ La bracket.png ذكر شده است.

از اين فراز دعاى روز غدير هفت نكته استفاده مى‏ شود: ولايت كمال توحيد، تفسير Ra bracket.png إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ La bracket.png، تفسير آيه اكمال، تفسير آيه Ra bracket.png المكذبين بيوم الدين La bracket.png، تفسير آيات سوره نساء، تفسير Ra bracket.png اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ»، La bracket.png لعنت بر حزب شيطان؛ كه به تفصيل اين هفت مورد مى ‏پردازيم.

نكته اول: ولايت كمال توحيد

اقرار به يگانگى خداوند چه ارتباطى به پذيرفتن ولايت مى ‏تواند داشته باشد كه كمال توحيد حساب شده است؟

اين همان نكته ‏اى است كه در اين فراز دعا به آن اشاره شده و دو عبارت در بيان آن ذكر شده است:

يكى تمام توحيد، و ديگرى اخلاص در اقرار به وحدانيت.اين فصل پيچيده از غدير مى‏ تواند بدان معنى باشد كه پذيرنده ولايت كه يک امر الهى است در واقع سر تعظيم در برابر خدا فرود آورده و اين آخرين و مهم ‏ترين دستور الهى را پذيرفته است؛ و اين گونه توحيد خود را در اعلى درجه به نمايش گذاشته است.

نقطه مقابل كسانى هستند كه با نپذيرفتن ولايت -  همانند شيطان -  در عين اقرار به توحيد، خداهاى ديگرى از قبيل هواى نفس و تكبر و آنان كه در برابر خدا قد عَلَم كرده‏ اند را نيز پذيرفته ‏اند.

بنابراين انكار يا قبول نكردن غدير حتى در توحيد و اقرار به وحدانيت اشخاص نيز مؤثر مى ‏افتد و آن را از خالص بودن بيرون مى‏ آورد، چنان كه نقطه متقابل آن پذيرفتن غدير است كه اخلاص در توحيد و ادعاى خالصانه در اعتقاد به يگانگى خداوند است.

نكته ششم: تفسير «اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ»

خداوند در پنج آيه از سوره مجادله گروهى را معرفى مى‏ كند كه مورد غضب او هستند.

آنگاه به بيان حيله‏ هاى آنان مى‏ پردازد و سپس اعلام مى ‏كند كه شيطان كاملاً بر آنان مسلط است و بايد آنان را حزب شيطان بناميم.

با در نظر گرفتن اينكه در اين فراز از دعاى غدير آيات مزبور به مخالفين اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و برگزينندگان راهى غير از غدير تفسير شده، مى‏ توان آيات مزبور را چنين معنى كرد:

آيا نمى ‏نگرى به قومى كه ولايت سقيفه را پذيرفته‏ اند كه خدا بر آنان غضب كرده است. اين پيروان سقيفه نه از شمايند و نه از آنان.

از شگردهاى آنان قسمِ دروغ است در حالى كه در باطن حقيقت را مى‏ دانند.

آنان قسم‏ هاى خود را سپرى در برابر اميرالمؤمنين ‏عليه السلام قرار داده ‏اند، و با اين روش بر سر راه خدا مانع ايجاد مى‏ كنند.

بنابراين طرفداران سقيفه بايد منتظر عذاب خوار كننده ‏اى باشند، و آنان جهنمى ‏اند و دائم در آنجا خواهند بود. آنان حتى در روز قيامت كه در پيشگاه الهى براى محاكمه آورده مى‏ شوند دست از قسم‏ هاى دروغين خود بر نمى‏ دارند، و هنوز بر اين باورند كه ره توشه‏اى براى قيامت آورده ‏اند.

واقعيت آن است كه شيطان چنان بر آنان مسلط بود كه ياد خدا را از خاطر آنان محو كرده است. آنچه مى ‏ماند آن است كه اينان حزب ودار و دسته شيطانند، و پيداست كه حزب شيطان جز خسارت هيچ نتيجه‏ اى به دست نخواهد آورد.

اميرالمؤمنين‏ عليه السلام درباره شگردهاى سقيفه كه باعث گمراهى مردم تا ابد شد، مى‏ فرمايد:

بدانيد كه اگر حق خالص بود در آن اختلافى نبود، و اگر باطل خالص بود بر هيچ صاحب عقلى مخفى نمى ‏ماند؛ ولى قسمتى از حق و قسمتى از باطل گرفته م‏ی شود و با يكديگر مخلوط مى ‏شود، و آنجاست كه هر دو با هم به صورت يک مطلب ديده مى ‏شوند. در اين هنگام است كه Ra bracket.png اسْتَحْوَذَ الشَّيْطانُ عَلى اوْلِيائِهِ La bracket.png:

«شيطان بر اوليائش بال مى‏ گستراند»، و آنان كه از سوى خداوند حسن عاقبت برايشان در نظر گرفته شده نجات مى ‏يابند.[۲]

نكته هفتم: لعنت بر حزب شيطان

با تطبيق آيات مذكور بر مخالفان اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، در روز غدير به ما دستور داده ‏اند كه مصداق اين آيات را مورد لعن قرار دهيم.

اگر ما سردمداران سقيفه را لعن مى ‏كنيم به استناد قرآن اوصافى دارند كه مستحق لعن هستند و عين همان صفات مذكور در قرآن را در لعن خود مى‏ آوريم:

«اللَّهُمَّ الْعَنِ الْمُغَيِّرينَ وَ الْمُبَدِّلينَ وَ الْمُكَذِّبينَ بِيَوْمِ الدّينِ ...»در يک جمع ‏بندى از آيات ذكر شده در اين فراز از دعا، دشمنان و منكران ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را لعن مى‏ كنيم به خاطر آنكه در برابر ولايتى كه در غدير توسط پيامبر صلى الله عليه و آله از طرف خداوند اعلام شد، دست به اقدامات كينه‏ توزانه عظيمى زدند كه آثار آن تا آخر روزگار محو شدنى نيست.

آنان طبق اين آيات متصف به اين اوصافند:

منكر، عهدشكن، تغيير دهنده، تبديل كننده، تكذيب كننده، تحريف كننده، فراموش كننده ياد خدا، مانع شونده از صراط مستقيم، و نهايتاً حزب شيطان كه زير بال او آرام گرفته ‏اند.

پانویس

  1. الاقبال، ص۴۷۵؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۱۶-۲۱۷.
  2. الكافى: ج ۱ ص ۵۴ . كتاب سليم: ص ۲۶۲.