آیات قرآن در مکه پس از حج

از دانشنامه غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۱۷ توسط Smh (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

روز سيزدهم پيامبر صلى الله عليه و آله از مِنا به سوى مكه حركت كرد. هنگامى كه حضرت وارد مكه مى‏ شد جبرئيل نازل شد و با آوردن آيات اول سوره عنكبوت، مقدمات برنامه غدير را آغاز كرد:

Ra bracket.png بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ الم أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا ۚ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ La bracket.png:

به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی. الف، لام، میم. آیا مردم گمان کرده اند، همین که بگویند: ایمان آوردیم، رها می شوند و آنان [به وسیله جان، مال، اولاد و حوادث] مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟در حالی که یقیناً کسانی را که پیش از آنان بودند، آزمایش کرده ایم [پس اینان هم بی تردید آزمایش می شوند]، و بی تردید خدا کسانی را که [در ادعای ایمان] راست گفته اند می شناسد، و قطعاً دروغگویان را نیز می شناسد.آیا آنان که مرتکب زشتی ها می شوند، پنداشته اند که می توانند بر ما پیشی گیرند [تا از مجازات و عذاب زشت کاری هایشان بگریزند؟!] چه بد داوری می کنند. »

روز چهاردهم ذى ‏الحجة روز پرماجرايى بود، چرا كه اعلام شده بود در مكه يک روز بيشتر توقف نخواهند كرد.

پيامبر صلى الله عليه و آله به بلال دستور داد تا بين مردم اعلان كند: «فردا كسى جز معلولان نبايد باقى بماند، و همه بايد به سوى غدير خم حركت كنند».[۱]

سپس دستور سلام كردن به على‏ عليه السلام به عنوان «اميرالمؤمنين» نازل شد.

پيامبر صلى الله عليه و آله از پذيرش آنان نسبت به اين مسئله ترس داشت، و اين اطمينان الهى بود كه اجراى اين دستور را با نزول آيه ۶ سوره كه در چنين موقعيتى مؤكد نمود: Ra bracket.png فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً La bracket.png:

«شاید تو می خواهی اگر [این معاندان لجوج] به این سخن [که قرآن کریم است] ایمان نیاورند، خود را از شدت اندوه هلاک کنی!!»

پيرو آن پيامبر صلى الله عليه و آله به بزرگان اصحاب دستور داد تا نزد على‏ عليه السلام بروند و خطاب به آن حضرت «السلام عليك يا اميرالمؤمنين» بگويند.[۲]

آنگاه بار ديگر جبرئيل نازل شد و دستور تحويل ودايع انبيا به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را آورد.

پيامبر صلى الله عليه و آله با فرا خواندن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام جلسه خصوصى تشكيل دادند و ودايع الهى به على‏ عليه السلام داده شد.[۳]

آن روز -  از بين همسران پيامبر عليه السلام -  نوبت عايشه بود كه حضرت طبق قاعده نزد او مى‏ ماند، اما حضور على‏ عليه السلام براى تحويل ودايع و مسائل ديگرى كه مربوط به غدير مى‏ شد مانع از اين مسئله گرديد، و عايشه در اين باره اعتراض كرد و گفت: يا رسول ‏اللَّه، چرا آن مسئله خصوصى را از من پنهان مى‏ كنى؟ شايد براى من هم صلاح باشد!!

حضرت فرمود: به زودى از اين مسئله اطلاع خواهى يافت وقتى آن را به طور عمومى اعلام كنم.

عايشه گفت: يا رسول‏ اللَّه، چرا الآن آن را به من خبر نمى‏ دهى تا پيشتر عمل به آن را آغاز كنم و آنچه صلاح است شروع نمايم!! حضرت فرمود: به زودى به تو خبر خواهم داد، ولى آن را پنهان كن تا به من دستور داده شود كه آن را به صورت عمومى اعلام كنم.

عايشه قول داد كه آن سِرّ را پنهان كند. پيامبر صلى الله عليه و آله هم آن راز را به او چنين خبر داد: «خداوند به من دستور داده كه على را به عنوان علامتى در بين مردم منصوب نمايم».

عايشه بار ديگر قول داد كه اين راز را به كسى نگويد؛ اما در همان روز به حفصه خبر داد و هر يک از آن دو به پدرانشان خبر دادند. ابوبكر و عمر جلسه تشكيل دادند و سراغ منافقين فرستادند و مسئله را به آنان هم خبر دادند.

اين گونه بود كه سرّ پيامبر صلى الله عليه و آله به دست عايشه و حفصه افشا شد، و پيرو آن خداوند آيات اول تا سوم سوره تحريم را نازل كرد كه خبر از كار آن دو زن مى‏ داد، آنجا كه فرمود:

Ra bracket.png وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً، فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّه عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ. فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِىَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ La bracket.png:

«و هنگامی که پیامبر، رازی را به یکی از همسرانش گفت و او آن راز را [نزد زن دیگر] فاش کرد، و خدا پیامبر را از افشای آن آگاه نمود، پیامبر بخشی از آن [راز افشا شده] را به آن زن گوشزد کرد و از گفتن بخشی دیگر [برای آنکه فاش کننده بیشتر شرمنده نشود] خودداری نمود. آن زن گفت: چه کسی فاش کردن راز را [به وسیله من] به تو خبر داده است؟ پیامبر گفت: دانای آگاه، به من خبر داد.»

سپس خداوند با آيه چهارم سوره تحريم به پيامبرش خبر داد كه اگر اظهار توبه هم نمايند قلوبشان منحرف است، و اگر بخواهند بر ضد پيامبر صلى الله عليه و آله اقدامى كنند ياور آن حضرت خدا و جبرئيل و ملائكه و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هستند. آيه چنين است:

Ra bracket.png إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّه فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّه هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِيرٌ La bracket.png:

«اگر شما دو زن از کار خود به پیشگاه خدا توبه کنید [خدا توبه شما را می پذیرد]، چون دل شما دو نفر از حق و درستی منحرف شده است، و اگر بر ضدِّ پیامبر به یکدیگر کمک دهید [راه به جایی نخواهید برد]؛ زیرا خدا و جبرئیل و صالح مؤمنان [که علی بن ابی طالب است] یار اویند، و فرشتگان نیز بعد از آنان پشتیبان او خواهند بود.»

وقتى خداوند اين خبر را به پيامبرش داد حضرت آنان را احضار كرد و مسئله افشاى سِرّ خود را از آنان پرسيد و به توطئه منافقين اشاره ‏اى نكرد. آنان قسم ياد كردند كه چنين كارى نكرده‏ اند و راز حضرت را فاش ننموده ‏اند.

اينجا بود كه آيه هفتم سوره تحريم در تكذيب آنان نازل شد:

Ra bracket.png يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ La bracket.png:

«[آن روز گویند:] ای کافران! امروز عذرخواهی مکنید، فقط آنچه را همواره انجام می دادید، جزا داده می شوید.»[۴]

گروهى كه بر ضد پيامبر صلی الله علیه و آله توطئه مى ‏كردند، با اطلاع از آنچه در خانه پيامبر صلى الله عليه و آله مى ‏گذشت و پايه ‏ريزى ‏هايى كه براى مراسم غدير انجام مى‏ گرفت، يک قدم جلوتر گذاشتند و تصميم گرفتند عهد و پيمان بين خود را رسميت دهند، تا در عمل به آن ملتزم باشند و در مراحل بعدى يكديگر را تنها نگذارند.

ابوبكر و عمر و سه همپيمانشان در روز چهاردهم ذى ‏الحجة در موقعيتى كه كسى داخل كعبه نبود، وارد آنجا شدند و روى سنگ سرخ ميان دو ستون كعبه نشستند.

ابتدا و به عنوان شروع به صورت شفاهى پيمان خود را تجديد كردند و بر سر آن قسم ياد كردند و گفتند:

«نَتَظاهَرُ عَلى عَلِىٍّ فَلا يَنالُ الْخِلافَةَ ما حَيينا»: با هم بر ضد على اقدام مى‏كنيم به گونه‏اى كه تا ما زنده هستيم به خلافت دست نيابد.[۵]

سپس عمر متنى را كه بايد امضا مى‏ كردند املا كرد و ابوعبيده جراح براى آنان نوشت: «انْ ماتَ مُحَمَّدٌ اوْ قُتِلَ نَزْوِى الْخِلافَةَ عَنْ اهْلِ‏ بَيْتِهِ»:

اگر محمد از دنيا رفت يا كشته شد خلافت را از اهل‏ بيت او مانع مى‏ شويم.

اين پيمان‏ نامه داخل كعبه نوشته شد و به امضاى ابوبکر و عمر و ابوعبیده و معاذ بن جبل و سالم مولی ابی حذیفه رسيد و مهرهاى خود را بر آخر آن نقش كردند.

ابوعبيده آن نوشته را در حضور چهار نفر ديگر در كعبه زير خاک پنهان كرد. آنگاه برخاسته از كعبه بيرون آمدند و از آن لحظه عمل به محتواى آن را رسماً آغاز كردند.

در آن لحظات عظيم‏ترين پيمان‏نامه بر ضد دين الهى در تاريخ بشريت به امضا رسيد كه آينده تلخ و تاريكى را براى انسان‏ها در نظر گرفته بود. خداوند با نزول ۹ آيه پى در پى جوانب مختلف اين توطئه را مورد نكوهش قرار داد و آن را در متن قرآن ثبت كرد.

از آنجا كه اين صحيفه در كعبه امضا شد، و در واقع الحاد و كفرى در بيت الهى بود آيه ۲۵ سوره حج نازل شد و از اين بُعد آن را معرفى كرد:

Ra bracket.png وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ La bracket.png: «و هر که بخواهد در آنجا با انحراف از حق روی به ستم آورد [و دست به شرک و هر گناهی بیالاید] او را عذابی دردناک می چشانیم.»[۶]

از سوى ديگر براى نشان دادن شركت شيطان در چنين پيمانى، آيه دهم سوره مجادله نازل شد:

Ra bracket.png إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيْئاً إِلا بِإِذْنِ اللَّه وَ عَلَى اللَّه فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ La bracket.png:

«جز این نیست که گفتگوی محرمانه [بی منطق و رازگویی بی دلیل] از [ناحیه] شیطان است تا مؤمنان را اندوهگین کند، ولی نمی تواند هیچ گزندی به آنان برساند مگر به فرمان خدا. و مؤمنان فقط باید بر خدا توکل کنند [که توکل کننده به خدا از گزند شیطان مصون است.]»

پيرو اين آيه براى آنكه معلوم شود خدا و رسولش از اين توطئه اطلاع دارند و در پرونده آنان براى روز قيامت ثبت شده آيه ۷ سوره مجادله نازل شد:

Ra bracket.png أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّه يَعْلَمُ ما فِى السَّماواتِ وَ ما فِى الْأَرْضِ ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلا هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّه بِكُلِّ شَىْ‏ءٍ عَلِيمٌ La bracket.png:

«آیا ندانسته ای که خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است، می داند؟ هیچ گفتگوی محرمانه ای میان سه نفر نیست مگر اینکه او چهارمی آنان است، و نه میان پنج نفر مگر اینکه او ششمی آنان است، و نه کمتر از آن و نه بیشتر مگر اینکه هر کجا باشند او با آنان است، سپس روز قیامت آنان را به اعمالی که انجام داده اند آگاه می کند؛ زیرا خدا به همه چیز داناست.»[۷]

در بُعد ديگر خداوند اعلام داشت كه در برابر مكر و حيله آنان دستگاه الهى هم برنامه دارد و بايد عاقبت را ديد و نتايج را بر شمرد. آيه ۵۰ - ۵۲ سوره نمل در اين باره نازل شد:

Ra bracket.png وَ مَكَرُوا مَكْراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ. فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ، فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا إِنَّ فِى ذلِكَ لآيات لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ La bracket.png: «آنان نیرنگ مهمی به کار گرفتند و ما هم در حالی که بی خبر بودند [با کیفر بسیار سختی] نیرنگ آنان را از بین بردیم.پس با تأمل بنگر که سرانجام نیرنگشان چگونه بود؟ که ما آنان و قومشان را همگی درهم کوبیدیم و هلاک کردیم. این خانه های آنان است که به سبب ستمشان [از سکنه] خالی مانده. بی تردید در این سرگذشت برای گروهی که معرفت و شناخت دارند، عبرتی بزرگ وجود دارد.»[۸]

آيه ديگرى كه نازل شد براى آگاهى مؤمنين بود كه از آنان فاصله بگيرند و اسرار خود را در اختيار آنان قرار ندهند، چرا كه دشمنى را علنى كرده و در اين راه هيچ كوتاهى نمى ‏كنند. آيه ۱۱۸ سوره آل عمران براى اعلام اين مطلب چنين نازل شد:

Ra bracket.png يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِى صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ... La bracket.png:

«ای اهل ایمان! از غیر خودتان برای خود محرم راز نگیرید؛ آنان از هیچ توطئه و فسادی درباره شما کوتاهی نمی کنند؛ شدت گرفتاری و رنج و زیان شما را دوست دارند؛ تحقیقاً دشمنی [با اسلام و مسلمانان] از لابلای سخنانشان پدیدار است و آنچه سینه هایشان [از کینه و نفرت] پنهان می دارد بزرگ تر است. ما نشانه ها [یِ دشمنی و کینه آنان] را اگر می اندیشید برای شما روشن ساختیم.»[۹]

آنگاه آيه ديگرى درباره پشيمانى آنان در قيامت و عذاب ابدى آنان نازل شد و نابودى دنيا و آخرتشان را اعلام كرد؛ آيه ۱۶۷ سوره بقره بود كه مى ‏فرمايد:

Ra bracket.png وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّه أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ La bracket.png:

«و آنان که [به جای خدا از پیشوایان شرک و کفر] پیروی کردند، گویند: کاش برای ما بازگشتی [به دنیا] بود تا ما هم از آنان بیزاری می جستیم، همان گونه که آنان از ما بیزاری جستند. خدا این گونه اعمالشان را که برای آنان مایه اندوه و دریغ است، به آنان نشان می دهد و اینان هرگز از آتش بیرون آمدنی نیستند.»[۱۰]

آخرين عكس ‏العمل پيامبر صلى الله عليه و آله اين بود كه آنان را فرا خواند و همه اقداماتشان را خبر داد و آنان را مورد مؤاخذه قرار داد.

آنان در نهايت جسارت و بى‏ پروايى هر گونه اقدامى را انكار كردند و قسم ياد كردند كه چنين قصدى نداشته و چنين سخنى نگفته ‏اند!!

ولى در ردّ آنان آيه ۷۴ سوره توبه نازل شد و پيامبر صلى الله عليه و آله آيه را بر آنان تلاوت فرمود:

Ra bracket.png يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا... La bracket.png:

«همواره سوگند می خورند که [بر ضد پیامبر سخن ناروا و نادرست] نگفته اند، در صورتی که سخن کفرآمیز گفته اند و پس از اسلامشان کافر شده اند و به آنچه [از اهداف خائنانه ای که] دست نیافتند، اهتمام ورزیدند، و زبان به عیب جویی و انکار [نسبت به پیامبر] نگشودند مگر پس از آنکه خدا و پیامبرش آنان را از فضل و احسان خود توانگر ساختند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است؛ و اگر روی [از خدا و پیامبر] برگردانند، خدا آنان را در دنیا و آخرت به عذابی دردناک مجازات خواهد کرد و آنان را در زمین سرپرست و یاری [برای نجاتشان از چنگال عذاب] نخواهد بود.»[۱۱]

روز چهاردهم ذى ‏الحجة همچنان ادامه داشت و توطئه‏ گران به دنبال اولين كسانى بودند كه از نظر آنان در غصب خلافت همكارى خوبى مى‏ توانستند داشته باشند. بنى‏ اميه براى اين منظور انتخاب شدند و رؤساى آنان توسط اصحاب صحيفه به پيمان‏ نامه دعوت شدند. بنى ‏اميه نيز با اختلافى كه بر سر موضوع داشتند با آنان هم پيمان شدند.[۱۲]

اينجا بود كه خداوند به پيامبرش پيمان دوم را هم خبر داد و آيه ۷۹ و ۸۰ سوره زخرف را نازل كرد:

Ra bracket.png أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ، أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ La bracket.png: «بلکه آنان کار [توطئه و نیرنگ بر ضد حق] را محکم کردند، پس ما هم کار [عذاب] را بر آنان محکم می کنیم. آیا آنان گمان می کنند که ما رازشان و سخنان در گوشی آنان را نمی شنویم؟ چرا می شنویم و فرستادگان ما [که فرشتگان نویسنده اعمال اند] نزد آنان حاضرند [و اعمالشان و رازهایشان را] می نویسند.»[۱۳]

به دنبال آن آيه ۲۴ و ۲۵ سوره محمد صلى الله عليه و آله نازل شد كه خبر از پذيرفتن نيمى از پيشنهاد اصحاب صحيفه توسط بنى ‏اميه مى‏ داد:

Ra bracket.png إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَىٰ أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى ۙ الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَىٰ لَهُمْ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ ۖ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ La bracket.png:

«بی تردید کسانی که پس از روشن شدن هدایت برای آنان [به همان عقاید باطل و کردار ناپسندشان] برگشتند [و دست از قرآن و پیامبر برداشتند] شیطان زشتی هایشان را در نظرشان آراست و آنان را در آرزوهای دور و دراز انداخت. این به سبب آن است که آنان به کسانی [چون مشرکان و کافران] که نازل شدن وحی را خوش نداشتند، گفتند: [ما] در بعضی از امور [که بر ضد مؤمنان است] از شما اطاعت خواهیم کرد. در حالی که خدا اسرارشان را می داند.»

هنگام سحر روز پانزدهم كاروان آماده حركت بود. پيامبر صلى الله عليه و آله نگاهى به كعبه كرد و اشک از ديدگانش جارى شد.[۱۴]

در آنجا براى دلجويى از پيامبر صلى الله عليه و آله آيه ۱۳ سوره محمد صلى الله عليه و آله نازل شد:

Ra bracket.png وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ La bracket.png: «چه بسیار آبادی هایی که [اهلش] از [اهل] آبادی تو که تو را بیرون کرده اند نیرومندتر بودند، ما آنان را هلاک کردیم و یاوری [در برابر عذاب] برای آنان نبود.»[۱۵] بعد از آن قافله صد و بيست هزار نفرى از مكه به سوى غدير حركت كرد.

پانویس

  1. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۱.
  2. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۱ - ۱۲۰، ۱۵۵؛ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۱۴،۳۹؛مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۲۴؛ كتاب سليم: ص ۷۳۰.
  3. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۷۶. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۶ و ج ۴۰ ص ۲۱۶.
  4. ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۱۱۲ - ۱۳۵؛ تفسير فرات: ص ۱۸۵؛ مجمع البيان: ج ۱ ص ۵۶؛ نور الثقلين: ج ۵ ص ۳۷۰ ح ۸ ؛ مناقب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: ج ۲ ص ۳۴۶؛ تأويل الآيات: ج ۲ ص ۶۹۷ ؛ الصراط المستقيم: ج ۳ ص ۱۶۸؛ تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۷۶؛ امالى الطوسى: ص ۳۰۲؛ بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۲۳۹،۲۳۲ ح ۲۴۳ ۴ ح ۲۴۶،۹ ح ۱۷ و ج ۲۷ ص ۲۴۶ ح ۱۷ و ج ۲۸ ص ۹۵ - ۹۷، ۱۰۶، ۱۰۷ و ج ۳۰ ص ۳۸۳ و ج ۳۱ ص ۶۴۰ ح ۱۵۷؛ صحيح البخارى: ج ۷ ص ۱۷ و ج ۸ ص ۴۴۹؛ صحيح مسلم: ج ۷ ص ۲۴؛ السيرة النبوية: ج ۴ ص ۴۴۹؛ فتح القدير شوكانى: ج ۵ ص ۲۵۰؛ مجمع الزوائد: ج ۷ ص ۱۲۶؛تفسير القرطبى: ج ۱۸ ص ۱۸۷؛ زاد المسير: ج ۸ ص ۵۱؛ مسند احمد: ج ۱ ص ۳۳ و ج ۶ ص ۵۲ .
  5. بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۳۱۹ و ج ۲۸ ص ۲۷۴،۱۲۵،۱۲۳،۱۱۶،۱۰۵،۱۰۲،۱۰۱،۸۵ و ج ۳۰ ص ۱۲۸،۱۲۷،۱۲۵ و ج ۳۱ ص ۶۱۰ و ج ۳۶ ص ۱۵۳؛ الكافى: ج ۱ ص ۴۲۰، مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى): ص ۹۳،۹۲.
  6. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۶۸؛ مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى): ص ۹۳.
  7. بحار الانوار: ج ۱۷ ص ۲۹ و ج ۲۸ ص ۸۵ و ج ۳۷ ص ۸۵ .
  8. مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى): ص ۹۳.
  9. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۱۶ و ج ۳۱ ص ۶۳۶؛ مناقب ابن شهرآشوب: ج ۳ ص ۱۴.
  10. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۱۶ و ج ۳۱ ص ۶۳۷؛ مناقب ابن شهرآشوب: ج ۳ ص ۲۱۲.
  11. بحار الانوار: ج ۷ ص ۲۰۹ و ج ۲۲ ص ۹۶ ح ۴۹ و ج ۲۸ ص ۱۲۲ و ج ۳۱ ص ۶۳۵،۶۳۳ .
  12. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۲ و ج ۳۰ ص ۲۶۳،۱۶۳؛ مثالب النواصب: ص ۹۴.
  13. بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۳۵۷ و ج ۳۰ ص ۱۶۲ و ج ۳۶ ص ۱۵۷.
  14. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۴.
  15. تفسير القرطبى: ج ۱۶ ص ۲۲۳؛ فتح القدير: ج ۵ ص ۲۸.