حقّ
غدير روز جداسازى حق و باطل[۱]
دشمنان غدير به طور جدى در آيات قرآن مطرح شده اند، و پيامبر صلى الله عليه و آله به صراحت آياتى از قرآن را به آنان تفسير كرده است. در اين باره مى توان ۲۱عنوان از آيات غدير استخراج نمود، كه يكى از آنها روز جداسازى حق و باطل« است:
غدير روز جداسازى اصحاب يمين از كوردلان است، كه ثمره اش در قيامت آنگاه ظاهر مىشود كه«يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» ، پس گروهى خرسند مصداقِ «فَمَنْ أُوتِىَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً»[۲] مى شوند، همان گونه كه گروهى ديگر ناخشنود مصداق «مَنْ كانَ فِى هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِى الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبِيلاً»[۳] خواهند بود؛ و آن روزى است كه راه هاى بازگشت بسته است.
غدير و حق مدارى و حق گرايى[۴]
از ضوابط قابل توجه در تحليل گفتمان، پيوستگى و ريشه مندى آن با حقيقت محض است. دعوت به انديشه حق، راه حق، حيات حق جويانه، كرامت و عزت و شرافت اخلاقى مبتنى بر حق، رفتار و گفتار حق مدارانه و... ، از وجوه برجسته گفتمان است، كه او را زيبا و مطلوب حق جويان ساخته است. از اين رو هر انديشه و كلامى كه مبتنى بر حق و دعوت به حق باشد، نتيجه عقلى آن پايدارى و ماندگارى است.
اشارت پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازهاى مختلف خطبه غدير، چه درباره خويش و چه درباره على عليه السلام دلالت بر اين حقيقت است. آنجا كه مى فرمايد: ايها الناس، اجيبوا داعى اللَّه؛ انا رسول اللَّه [۵]: اى مردم، دعوت كننده خدا را اجابت كنيد؛ كه من پيام آور خدا هستم. و در حق على عليه السلام مى فرمايد: ... او است كه بر حق هدايت نموده و به آن عمل مى كند، و باطن را ابطال و از آن نهى مى نمايد... .[۶]
غدير نمادِ حق[۷]
در جهان هستى دو راه پيش روى انسان قرار دارد، كه در مسير زندگى خود با اختيار خويش يكى را بر مى گزيند: راه حق، راه باطل.
حق در لغت به معناى ثبوت، استحكام، صحت و مطابقت است، و هر چه ثابت باشد و هيچ شكى در آن راه نداشته باشد از آن به حق تعبير مى نمايند. از طرفى حق نقيض باطل است، و هر چيز زايل شونده و نابود شدنى را باطل گويند. بنابراين، باطل نابود است و حق ثابت و ماندنى، كه هرگز از بين نمى رود و عوض نمى شود و همواره محفوظ است. قرآن كريم مى فرمايد: «فما ذا بعد الحق الا الضلال»[۸]: بعد از حق چيزى جز ضلالت و گمراهى وجود ندارد.
غدير نماد كامل حق را پس از پيامبرخدا صلى الله عليه و آله به جهانيان عرضه كرد. در حديث شريف - كه بيش از ۲۰ صحابى آن را از پيامبر رحمت صلى الله عليه و آله نقل كرده اند و بين شيعه و سنّى قطعى است - پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «على عليه السلام مع الحق و الحق مع على عليه السلام»××× 3 الاحتجاج: ج 1 ص 75. ×××: علىعليه السلام همراه با حق است و حق همراه علىعليه السلام است.
جلوه كامل اين نماد حق آنگاه خواهد بود، كه اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايد: اذا نادى مناد من السماء: ان الحق فى آل محمدعليهم السلام. فعند ذلك يظهر المهدىعليه السلام على افواه الناس و يشربون ذكره فلا يكون لهم ذكر غيره××× 4 الملاحم و الفتن: ص 59 . منتخب الاثر: ج 215 ح 66 . ×××: آنگاه كه منادى آسمانى بانگ برآورد: به راستى حق با آل محمدعليهم السلام است. نام مقدس مهدىعليه السلام بر سر زبانها مىافتد و مهر و محبت او در دلها جاى مىگيرد و كارى جز ياد او نخواهند داشت.
و در اين هنگام اين آيه كريمه تأويل خواهد شد كه: »جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقاً«××× 5 اسراء / 81 . ×××: حق آمد و باطل نابود شد به يقين باطل نابود شدنى است. امام باقرعليه السلام مىفرمايد: اذا قام القائمعليه السلام ذهبت دولة الباطل××× 1 الكافى: ج 8 ص 288. بحار الانوار: ج 24 ص 313. ×××: آنگاه كه حضرت قائمعليه السلام قيام كند دولت باطل نابود خواهد شد.
آرى، چرخ گردون هماره به كام ستمگران نخواهد چرخيد و كابوس خفقان و اختناق براى هميشه زندگى انسانها را تيره و تار نخواهد ساخت. به زودى روزگارى فراخواهد رسيد كه در آن روزگار طومار ستم در هم خواهد پيچيد و پرچم حق بر فراز پهنه گيتى به اهتزاز در خواهد آمد.