سوره
۱. انسان = سوره / هل اتى
2. انشراح[۱]
در حالى كه سفر حج در پيش بود و پيامبرصلى الله عليه وآله از پايان عمر خود خبر مى داد و نشانه هاى ختمِ نبوّتِ حضرت خاتم ظاهر شده بود، در يك آيه كوتاه دستورالعمل ادامه اين سفر داده شد كه پس از فراغت از حج - كه ابلاغ همه احكام الهى كامل مى شود - نوبت اعلان آخرين دستور يعنى ولايت و منصوب كردن اميرالمؤمنين عليه السلام به خلافت است:
«فَاِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» : «آنگاه كه فراغت يافتى منصوب كن» .
البته اثبات نزول اين آيه درباره غدير باز مى گردد به تفسير «فَرَغْتَ» و «فَانْصَبْ» در روايات اهلبيت عليهم السلام كه در عنوان »قرآن« آمده است.
آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه:
سوره انشراح حاكى از گشايش اساسى در رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله است و خداوند خبر از انشراح سينه و آسودگى قلب آن حضرت مى دهد. در اين سوره از مسئوليت عظيمى ياد شده كه با انجام آن سنگينى از دوش پيامبرصلى الله عليه وآله برداشته شده و دوران عسر و سختى پشت سر گذاشته مى شود و دوران يُسر و آسايش به استقبال مى آيد.
كليد همه اين گشايش ها اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام است، كه آرامش نهايى و مطلق با منصوب كردن او به مقام امامت و ولايت و خلافت حاصل مى شود. اين تسلسلِ مراحل اسلام و ارتباط نهايى آن با غدير در كلام امام باقر و امام صادق عليهما السلام چنين ترسيم شده است:
كلام خداوند »أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ« ، يعنى: آيا به تو نفهمانيديم جانشينت كيست؟ آيا او را يار تو و خوار كننده دشمن تو قرار نداديم؟ همان دشمنى كه كمر تو را مى شكست. آيا از نسل على عليه السلام فرزندان پيامبران عليهم السلام را قرار نداده كه هدايت يافته اند؟
»وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ« ، تا آنجا كه هر جا نام من )خدا( برده شود تو هم )اى پيامبر( همراه من نام برده مى شوى؟ هرگاه از دنياى خود فارغ شدى على را براى ولايت منصوب كن تا به وسيله او از اختلاف هدايت يابند.[۲]
در حديث فوق فرازهاى سوره انشراح، انسجام مقام نبوت و ولايت را در مسير ۲۳ ساله رسالت نشان داده است. در حديثى ديگر به جزئيات بيشترى از اين ارتباط پرداخته شده است:
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» : «آيا سينه تو را فراخ قرار نداديم» ، فرمود: به وسيله على عليه السلام كه او را جانشين تو قرار داديم. آنگاه كه مكه را فتح كرد و قريش به اسلام داخل شدند، خداوند سينه پيامبرصلى الله عليه وآله و باطن او را گشايش عنايت فرمود.
«وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ» : «مشكل تو را از دوشت برداشتيم» ، فرمود: به وسيله على، جنگى را كه كمرت را مى شكست يعنى بار آن بر كمرت سنگينى مىكرد از دوشت برداشتيم.
«وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ» : «و ياد تو را بلند آوازه قرار داديم» ، فرمود: هرگاه نام من (خدا)برده شود نام تو هم ذكر مى شود، و اين همان كلام مردم است كه مى گويند: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الاَّ اللَّه، وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه» .
سپس مى فرمايد: «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» : «با هر سختى آسانى هست» ، فرمود: مادامى كه در سختى بودى آسانى برايت آمد.
«فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» : «آنگاه كه فراغت يافتى منصوب كن» ، فرمود: آنگاه كه از حجةالوداع فراغت يافتى اميرالمؤمنين را منصوب كن. «وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ» : «و به سوى پروردگارت رغبت كن» .[۳]
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: قرآن / آيه «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» .