اقرار

از دانشنامه غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۵۱ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «== <big>ابليس و اقرار به حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص 298. چهارده قرن با غدير: ص 112. <...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ابليس و اقرار به حديث غدير[۱]

سلمان كه چشم بصيرتش در پرتو نور ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فراتر از ظاهر را مى‏ ديد نقل مى ‏كند كه روزى ابليس (به صورت آدمى) عبورش به عده‏ اى افتاد كه به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام ناسزا مى ‏گفتند.

ابليس به آنان گفت: بدا به حال شما كه به مولاى خود على بن ابى ‏طالب ناسزا مى‏ گوييد! گفتند: تو از كجا مى‏ دانى كه او مولاى ماست؟

ابليس گفت: از گفته پيامبرتان كه گفت: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...».[۲]

ابوبكر و اقرار به حديث غدير[۳]

روزى ابوبكر براى توجيه غصب خلافت نزد اميرالمؤمنين‏ عليه السلام آمد و گفت: پيامبر درباره مسئله ولايت تو بعد از ايام ولايت در غدير چيزى را تغيير نداده، و من شهادت مى‏ دهم كه تو مولاى من هستى و بدين مطالب اقرار مى‏ نمايم، و در زمان پيامبر هم به عنوان اميرالمؤمنين بر تو سلام كردم ... .[۴]

همچنين در ماجراى غصب خلافت و بردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام براى بيعت با ابوبكر، وقتى حضرت از آنچه پيامبرصلى الله عليه وآله علنى براى عموم مردم درباره او فرموده بود چيزى باقى نگذاشت مگر آنكه براى آنان يادآور شد، مردم درباره همه آن ها اقرار كردند و گفتند: بلى، به خدا قسم.[۵]


ابوبكر ترسيد مردم على ‏عليه السلام را يارى كنند و مانع او شوند. اين بود كه پيش ‏دستى كرد و (خطاب به حضرت) گفت:

آنچه گفتى حق است كه با گوش خود شنيده ‏ايم و فهميده‏ ايم و قلب‏ هايمان آن را در خود جاى داده است، ولى بعد از آن من از پيامبر شنيدم كه مى‏ گفت:

«ما اهل‏ بيتى هستيم كه خداوند ما را انتخاب كرده و ما را بزرگوار داشته و آخرت را براى ما بر دنيا ترجيح داده است. و خداوند براى ما اهل بيت نبوت و خلافت را جمع نخواهد كرد».[۶]

ابوحنيفه و اقرار به حديث غدير[۷]

روزى ابوحنيفه به مجلسى كه درباره غدير خم صحبت بود وارد شد و وقتى متوجه شد گفت: به اصحاب خود گفته ‏ام در برابر شيعيان به حديث غدير اقرار نكنيد كه شما را محكوم مى ‏كنند!!

هيثم بن حبيب صيرفى كه در آن مجلس بود متغير شد و گفت: چرا به آن اقرار نمى‏ كنيد؟ آيا اين مطلب نزد تو ثابت نيست؟ ابوحنيفه گفت: ثابت است و خود آن را روايت كرده‏ ام.

هيثم گفت: پس چرا به آن اقرار نمى ‏كنيد... ، در حالى كه پيامبرصلى الله عليه وآله آن را فرموده و درباره ‏اش خطابه ايراد كرده؟ آنگاه ما دلسوزتر از پيامبرصلى الله عليه وآله باشيم و به خاطر گفته اين و آن از نقلش چشم بپوشيم؟![۸]

ابوهريره و اقرار به حديث غدير[۹]

ابوهريره كه از بازوان قوى سقيفه است، داستان غدير را در چندين موقعيت چنين توصيف مى‏ كند:

  • ابوهريره مى‏ گويد: در روز غدير خم پيامبر دست على بن ابى‏ طالب را گرفت و فرمود: آيا من صاحب اختيار مؤمنان نيستم؟ گفتند: آرى يا رسول الله. فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...» و خداوند اين آيه را نازل كرد: «اليوم اكملت لكم دينكم...».[۱۰]
  • در جنگ صفين اصبغ بن نباته نامه‏اى از جانب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام براى معاويه آورد. در آنجا ابوهريره را ديد و گفت: تو را قسم مى‏ دهم ...، آيا در روز غدير خم حاضر بودى؟ گفت: آرى. پرسيد: چه شنيدى كه پيامبرصلى الله عليه وآله درباره على‏ عليه السلام فرمود. گفت: شنيدم كه فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ».[۱۱] ص463
  1. اسرار غدير: ص 298. چهارده قرن با غدير: ص 112.
  2. بحار الانوار: ج 39 ص 162 ح 1.
  3. اسرار غدير: ص 298. چهارده قرن با غدير: ص 112. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص 9.
  4. بحار الانوار: ج 41 ص 228.
  5. كتاب سليم: حديث 4.
  6. كتاب سليم: حديث 4.
  7. اسرار غدير: ص 303. چهارده قرن با غدير: ص 117.
  8. كشف المهم: ص 188.
  9. اسرار غدير: ص 300. چهارده قرن با غدير: ص113، 114.
  10. بحار الانوار: ج 37 ص 108 ح 1.
  11. الغدير: ج 1 ص 203.