هارون مکی
اطاعت محض در برابر امام عليه السلام[۱]
در حاشيه بحث غدير و آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...»[۲] و مفهوم ولايت مطلقه و اطاعت محض و بى چون و چرا از امامان معصوم عليهم السلام، جا دارد يادى از هارون مكى نماييم كه با عمل خود به ديگران فهمانيد كه از غدير چيزى نفهميده اند و در آغاز راهند، و به ما آموخت كه كجاى غدير آموختنى است:
يكى از اصحاب امام صادق عليه السلام مى گويد: خدمت آن حضرت بودم كه سهل بن حسن خراسانى وارد شد و به حضرت عرض كرد: چرا درباره حق خود قيام نمى كنيد در حالى كه صد هزار نفر از شيعيان شما آماده جانفشانى در پيشگاه شمايند!!؟
امام صادق عليه السلام فرمود: اى خراسانى! بنشين، خدا تو را جزاى خير دهد! سپس به خدمتكار خانه فرمود: تنور را داغ كن!! او هم تنور را آتش كرد به گونه اى كه مانند سنگ گداخته شد و روى آتش به سفيدى گراييد. آنگاه فرمود: اى خراسانى! برخيز و داخل تنور بنشين!! خراسانى گفت: يا سيدى يابن رسول اللَّه! مرا به آتش عذاب مكن، من سخن خود را پس مى گيرم، تو هم از من بپذير!! حضرت فرمود: پذيرفتم.
در همين حال هارون مكّى وارد شد در حالى كه كفش هاى خود را از انگشتانش آويخته بود، و عرض كرد: السلام عليک يابن رسول اللَّه! امام صادق عليه السلام پاسخ سلام او را داد و هنوز ننشسته به او فرمود: كفشت را كنارى بينداز و برو داخل تنور بنشين!! هارون بلافاصله كفش هايش را از انگشتانش رها كرد و به سوى تنور رفت و داخل آن نشست!
در حالى كه هارون مكى داخل تنور روى آتش نشسته بود امام صادق عليه السلام رو به خراسانى كرد و با او درباره خراسان سخنانى فرمود به گونه اى كه گويا حضرت مدتى در آن ديار بوده است.
سپس فرمود: برخيز و داخل تنور را نگاه كن! او هم برخاست و داخل تنور را نگاه كرد و هارون را ديد كه چهار زانو در آنجا نشسته است! سپس هارون بيرون آمد و بر ما سلام كرد. حضرت از خراسانى پرسيد: در خراسان چند نفر مثل اين سراغ دارى؟! عرض كرد: به خدا قسم حتى يک نفر سراغ ندارم! حضرت پرسيد: حتى يک نفر سراغ ندارى؟! سپس فرمود: ما قيام نمى كنيم در زمانى كه پنج نفر ياران اين گونه براى كمک نداشته باشيم! ما وقت قيام را بهتر مى شناسيم![۳]