راویان نزول آیه تبلیغ در غدیر
شمارى از راويان نزول آيه تبليغ در روز غدير خم
نزول آيه تبليغ در روز غدير خم را شمارى از بزرگان پيشوايان اهلسنت و مشاهير اعيان علماى آنان نقل كردهاند، مانند:
۱. عبدالرحمن بن محمد بن ادريس رازى، ابن ابىحاتِم
۲. احمد بن عبدالرحمن شيرازى
۳. احمد بن موسى بن مَردَوَيه
۴. احمد بن محمد ثعلبى
۵ . احمد بن عبداللَّه اصفهانى، ابونُعَيم
۶ . على بن احمد واحدى، ابوالحسن
۷. مسعود بن ناصر سِجِستانى
۸ . عبداللَّه بن عبيداللَّه حَسكانى
۹. على بن حسن دمشقى، ابنعساكر
۱۰. محمد بن عمر رازى، فخرالدين
۱۱. محمد بن طلحه نصيبى شافعى
۱۲. عبدالرزّاق بن رزقاللَّه رَسعَنى
۱۳. حسن بن محمد نيشابورى
۱۴. على بن شِهابالدين همدانى
۱۵. على بن محمد، ابنصبّاغ مالكى
۱۶. محمود بن احمد عَينى
۱۷. عبدالرحمن بن ابىبكر سيوطى
۱۸. محمد محبوب عالم
۱۹. حاج عبدالوهاب بن محمد
۲۰. جمالالدين عطاءاللَّه شيرازى
۲۱. شِهابالدين احمد
۲۲. ميرزا محمد بن معتمدخان بدخشى
و اما بيان هر يك از اين موارد همراه با توثيقشان از اهلسنت:
۱. عبدالرحمن بن محمد بن ادريس رازى، ابومحمد، ابنابىحاتِم )ت ۲۴۰ يا ۲۴۱ - م ۳۲۷ ق(
جلالالدين سيوطى در »الدرّ المنثور« نزول آيه تبليغ در غدير خم را از ابنابى حاتِم از ابوسعيد خُدرى نقل كرده است.××× ۱ الدرّ المنثور: ج ۲ ص ۲۹۸. ××× ذهبى و جمالالدين اِسنَوى و ابنقاضى شُهبه و جلالالدين سيوطى و بدخشانى××× ۲ سير اعلام النبلاء: ج ۱۳ ص ۲۶۳. تذكرة الحفّاظ: ج ۳ ص ۴۶. العِبَر فى خبر من غَبَر. طبقات الشافعية )جمالالدين اِسنَوى( : ج ۱ ص ۴۱۶. طبقات الشافعية )ابنقاضى شُهبه( : ج ۱ ص ۱۱۲. طبقات الحفّاظ: ص ۳۴۵. تراجم الحفّاظ )مخطوط( . الاتقان فى علوم قرآن: ج ۲ ص ۱۸۸. ×××: او را توثيق كرده و ستودهاند. ابنعدى، حسن بن على تميمى، قاضى يوسف ميانجى، ابوالشيخ ابنحيّان، ابواحمد حاكم، على بن عبدالعزيز بن مردك و ديگران از او حديث نقل كردهاند. وى شاگرد پدرش ابوحاتم محمد بن ادريس و ابوزُرعه است.
همچنين سيوطى در دو كتاب خود »اللآلى المصنوعة« و »الإتقان« تصريح كرده كه ابنابىحاتِم در تفسيرش به آوردن صحيحترين احاديث وارده در تفسير هر آيه ملتزم بوده است.
ابوالحسن على بن ابراهيم رازى خطيب، ابويَعلى خليلى، على بن محمد مصرى، على بن احمد فرضى، عباس بن احمد، خليلى، امام ابوالوليد باجى، يحيى بن منده، ابنصلاح در »الطبقات« و ابنسُبكى در »طبقات« ، همگى او را توثيق كرده و بسيار ستودهاند، به خصوص در رجال و حديث و تفسير.
همچنين سيفاللَّه ملتانى در كتابش »تنبيه السفيه« در ردّ روايتى از قول كَشّى در مدح زرارة بن اعين از زبان امام باقرعليه السلام مىگويد: ابنابىحاتِم از سفيان ثورى روايت كرده كه زراره اصلاً ابوجعفر را نديده است. در جايى كه كلام ابنابىحاتِم كه از سفيان ثَورى معلومالحال نقل كرده حجّت است، پس روايتش در تفسير آيه تبليغ هم حجّت است. آيا جايز است كه روايت ابنابىحاتِم در تكذيب يكى از عالمان شيعه حجّت باشد، ولى روايت او در فضل اميرالمؤمنينعليه السلام در برابر اهلسنت حجّت نباشد؟!
۲. احمد بن عبدالرحمن بن احمد بن محمد بن موسى فارسى، ابوبكر شيرازى )م ۴۰۷ يا ۴۱۱ ق(
ابنشهرآشوب××× ۱ براى شرح حال ابنشهرآشوب ر.ك: الوافى بالوَفَيات: ج ۴ ص ۱۶۴ )در اين كتاب، به راستگويى او تصريح شده است( . البلغة فى تراجم ائمة النحو و اللغة: ص ۲۴۰. بُغيَة الوُعاة فى طبقات اللغويّين و النُحاة فى تراجم اللغويّين و النحاة: ج ۱ ص ۱۸۱. ××× در كتابش »المناقب« و از او مجلسى در »بحار الانوار« نزول آيه تبليغ را در غدير خم از ابوبكر شيرازى در كتابش »ما نزل من القرآن فى علىعليه السلام« به اِسناد خود از ابنعباس روايت كرده است.××× ۲ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۵، به نقل از: مناقب ابنشهرآشوب. ××× ذهبى و يافعى و سيوطى××× ۳ تذكرة الحفّاظ: ج ۳ ص ۱۰۶۶ ۱۰۶۵. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۴۰۷. مرآة الجنان: حوادث سال ۴۰۷. طبقات الحفّاظ: ص ۴۱۵. ×××: او را توثيق كرده و بسيار ستودهاند.
وى در اصفهان از ابوالقاسم طبرانى و طبقهاش، در بغداد از ابوالبحر بربهارى و طبقه او، در جرجان از عبداللَّه بن عدىّ، در نيشابور از محمد بن حسن سراج، در مرو از عبداللَّه بن عمر بن علك، در شهرهاى ترك از سعيد بن قاسم مطوعى، در بخارا از محمد بن محمد بن صابر، و در شهرهاى بصره و واسط و شيراز و چند شهر ديگر از مشايخ آن شهرها حديث شنيده، و محمد بن عيسى همدانى، ابومسلم بن عُروه، حميد بن مأمون، جعفر مستغفرى و ديگران از او حديث روايت كردهاند. شيرويه از ابوالفرج بجلى و جعفر مستغفرى او را توثيق كرده و ستودهاند.
۳. احمد بن موسى بن مَردَوَيه اصفهانى، ابوبكر، ابنمَردَوَيه )ت ۳۲۳ - م ۴۱۰ ق(
سيوطى در »الدرّ المنثور« و بدخشى در »مفتاح النجا« نزول آيه تبليغ در غدير خم درباره علىعليه السلام را از ابنمَردَوَيه از ابنمسعود نقل كرده است.××× ۱ الدرّ المنثور فى التفسير بالمأثور: ج ۲ ص ۲۹۸. مفتاح النجا )مخطوط( . ×××
ذهبى و سيوطى و زُرقانى و ابنقيم جوزيّه و تاجالدين سُبكى و سمعانى و ابنكثير و كاتب چَلَبى و شمسالدين محمد ابنجَزَرى و دهلوى××× ۲ تذكرة الحفّاظ: ج ۳ ص ۱۰۵۰. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۴۱۰. طبقات الحفّاظ: ص ۴۱۲. شرح المواهب اللَدنيّه: ج ۱ ص ۶۸ . زاد المعاد فى هدى خير العباد: ج ۳ ص ۵۶ . طبقات الشافعية )سُبكى( : ج ۱ ص ۳۱۷. الانساب: »الإصبهانى« . تاريخ ابنكثير: ج ۷ ص ۳۵۳. كشف الظنون: ج ۱ ص ۴۳۹. الحصن الحصين من كلام سيدالمرسلين )با شرح قارى( : ص ۲۰ و ۲۵. اصول الحديث )دهلوى( . ×××: او را توثيق كرده و دقت او در ثبت و ضبط اخبار و رجال و نيز تأليفات او را به خصوص در تفسير و تاريخ ستودهاند.
وى در اصفهان و عراق از ابوسهل بن زياد قطّان، ميمون بن اسحاق خراسانى، محمد بن عبداللَّه بن علم صفّار، اسماعيل خطبى، محمد بن على بن دُحَيم شيبانى، احمد بن عبداللَّه بن دليل، اسحاق بن محمد بن على كوفى، محمد بن احمد بن على اسوارى، احمد بن عيسى خفاف، احمد بن محمد بن عاصم كرانى و طبقه ايشان روايت كرده است.
ابوالقاسم عبدالرحمن بن منده و برادرش عبدالوهّاب، ابوالخير محمد بن احمد، ابومنصور محمد بن سكرويه، ابوبكر محمد بن حسن بن محمد بن سُلَيم، ابوعبداللَّه ثقفى، ابومطيع محمد بن عبدالواحد مصرى، حمزةبن حسين مؤدِّب اصفهانى و بسيارى ديگر از او روايت كردهاند. وى كتابهاى »التاريخ« و »التفسير« و »المسند« و »المستخرج على البخارى« را نگاشت.
ابنمردويه ملقّب به لقب حافظ است. لقبى كه در اصطلاح دانشمندان علم حديث از القاب بسيار ارزشمند است. شيخ على قارى و بدخشى و در »لواقح الأنوار« در شرح حال سُيوطى از ابن حجر، همگى در مورد لقب حافظ و جلالت آن سخن گفتهاند.××× ۱ جمع الوسائل فى شرح الشمائل: ص ۷. تراجم الحفّاظ )مخطوط( . ×××
۴. احمد بن محمد بن ابراهيم ثعلبى، ابواسحاق
ثعلبى در تفسيرش نزول آيه تبليغ در روز غدير خم را از امام باقرعليه السلام و نيز از براء با نقل ماجراى غدير و همچنين از ابنعباس نقل كرده است.××× ۲ الكشف و البيان: ج ۴ ص ۹۲. ××× شرح حال ابواسحاق ثعلبى و بزرگى او نزد اهلسنت در مجلدات ديگر »عبقات« و در بيان آيه ولايت آمده است. در ادامه نيز شرح حال ثعلبى در دليل ششم از ادله دلالت حديث غدير به امامت اميرالمؤمنينعليه السلام خواهد آمد، كه از جمله توثيق پدر دهلوى است.
۵ . احمد بن عبداللَّه بن احمد بن اسحاق بن موسى بن مهران اصفهانى، ابونُعَيم )ت ۳۳۴ - م ۴۳۰ ق(
ابونعيم اصفهانى در كتاب »ما نزل من القرآن فى علىعليه السلام« نزول آيه تبليغ در واقعه غدير خم را از عطيّه روايت كرده است. فاضل رشيدالدين خان دهلوى نيز در »إيضاح لطافة المقال« روايت ابونعيم را به نقل از شيخ على متخلّص به حزين آورده است. در ادامه خواهد آمد كه حاج عبدالوهّاب بن محمد نيز مانند همين روايت را از حافظ ابونعيم نقل كرده است. ابنخَلِّكان و صلاح صفدى و خطيب تبريزى××× ۱ وفيات الاعيان: ج ۱ ص ۲۶. الوافى بالوفيات: ج ۷ ص ۸۱ . رجال المشكاة، الاكمال فى اسماء الرجال )چاپ شده همراه با المشكاة( : ج ۳ ص ۸۰۵ . ×××: او را بسيار توثيق كرده و ستودهاند. كتاب »حِليَة الأولياء« و »تاريخ اصفهان« و »المستخرج على الصحيحين« از او است.
۶ . على بن احمد بن محمد بن متويه واحدى نيشابورى، ابوالحسن )م ۴۶۸ ق(
ابنطلحه شافعى در »مطالب السئول« و ابنصبّاغ مالكى در »الفصول المهمّة« نزول آيه تبليغ در روز غدير خم و درباره علىعليه السلام را از واحدى در »اسباب النزول« از حسن و ابوسعيد خُدرى نقل كردهاند.××× ۲ اسباب النزول: ص ۱۱۵. ××× اين در حالى است كه واحدى در خطبه كتابش »اسباب النزول« تصريح كرده كه در اين كتاب موارد صحيح در اسباب نزول آيات را انتخاب و جمعآورى كرده است. پس اگر مورد ديگرى براى نزول اين آيه نقل شده باشد دروغ خواهد بود، چرا كه واحدى فقط ماجراى غدير را براى نزول آيه تبليغ نقل كرده است.××× ۳ اسباب النزول: ص ۴. ×××
ابناثير و ذهبى و ابنوردى و يافعى و ابنجَزَرى و ابنقاضى شُهبه و دياربكرى و كاتب چَلَبى و ولىاللَّه دهلوى××× ۴ الكامل فى التاريخ: حوادث سال ۴۶۸. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۴۶۸. تتمّة المختصر: حوادث سال ۴۶۸. مرآة الجنان: حوادث سال ۴۶۸. طبقات القرّاء: ج ۱ ص ۵۲۳ . طبقات الشافعية: ج ۱ ص ۲۶۴. تاريخ الخميس: ج ۲ ص ۳۵۹. كشف الظنون: ج ۱ ص ۷۶. ازالة الخفاء. سير اعلام النبلاء: ج ۱۸ ص ۳۳۹. ×××: وى را توثيق كرده و بسيار ستودهاند، به خصوص در تفسير و ادبيات.
او مصنّف »البسيط« و »الوسيط« و »الوجيز« در تفسير و نيز كتاب »اسباب النزول« بوده، و شاگرد ابواسحاق ثعلبى است و از او روايت كرده است. عربى را از ابوالحسن قهندزى ضرير و قرائت را از على بن احمد بستى و احمد بن محمد بن ابراهيم ثعلبى آموخته، و ابوالقاسم هُذلى قرائت را از او فرا گرفته است.
ابوطاهر بن مخمس، قاضى ابوبكر حيرى، ابوابراهيم اسماعيل بن ابراهيم واعظ، محمد بن ابراهيم مزكّى، عبدالرحمن بن حمدان نصروى، احمد بن ابراهيم نجّار، احمد بن عمر ارغيانى، عبدالجبار بن محمد خوارى و ديگران از او حديث نقل كردهاند. ابوسعد سمعانى وى را ستوده است.
۷. مسعود بن ناصر سِجِستانى، ابوسعيد )م ۴۷۷ ق(
سجستانى خبر نزول آيه تبليغ در روز غدير را همراه با حديث غدير در كتابش در موضوع حديث ولايت به اِسنادش از ابنعباس نقل كرده است. ابوسعيد سجستانى از حافظان ثقه و نامدار اهلسنت است. پيشتر بخشهايى از شرح حال وى به بيان سمعانى و ذهبى نقل شد.
۸ . عبيداللَّه بن عبداللَّه حَسكانى، ابوالقاسم، حاكم
حاكم حسكانى در كتاب »مجمع البيان« نزول آيه تبليغ در غدير خم را از عبداللَّه بن عباس و جابر بن عبداللَّه روايت كرده است. همچنين اين روايت را سيد ابوالحمد از كتاب »شواهد التنزيل فى قواعد التفضيل« حاكم حسكانى نقل كرده است.××× ۱ مجمع البيان فى تفسير القرآن: ج ۲ ص ۲۲۳. شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۱۸۷. ×××
۹. على بن حسن بن هبةاللَّه بن عساكر دمشقى، ابوالقاسم، ابنعساكر )ت ۴۹۹ - م ۵۷۱ ق(
جلالالدين سيوطى در »الدرّ المنثور« نزول آيه تبليغ در غدير خم را از ابنابى حاتِم از ابوسعيد خُدرى نقل كرده است.××× ۲ الدرّ المنثور: ج ۲ ص ۲۹۸. همچنين ر.ك: تاريخ دمشق: ج ۲ ص ۸۶ ، در شرح حال اميرالمؤمنينعليه السلام. ××× ياقوت حَمَوى و ابنخَلِّكان و ذهبى و يافعى و اِسنَوى و ابنقاضى شُهبه××× ۳ وفيات الاعيان: ج ۱ ص ۳۳۵. تذكرة الحفّاظ: ج ۴ ص ۱۳۳۳ - ۱۳۲۸. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۵۷۱ . مرآة الجنان: حوادث سال ۵۷۱ . طبقات الشافعية )اِسنَوى( : ج ۲ ص ۲۱۶. طبقات الشافعية )ابنقاضى شُهبه( : ج ۱ ص ۳۴۵. ×××: او را بسيار توثيق كرده و ستودهاند و از پيشوايان حديث مىدانند.
وى رفيق حافظ ابوسعد عبدالكريم بن سمعانى بوده، و كتاب عظيم »تاريخ مدينة دمشق« را در هشتاد مجلّد تأليف كرده است.
حافظ ابومحمد عبدالعظيم منذرى، سمعانى، محدّث بهاءالدين قاسم )پسر ابنعساكر( ، سعد الخير، ابوالعلاء همدانى، ابوالمواهب بن صصرى، شيخ ما ابوالحجّاج مِزّى، حافظ عبدالقادر، ابننجّار، حافظ مَعمَر بن فاخر، اسماعيل بن محمد و حافظ عبدالقاهر رهاوى او را بسيار توثيق كرده و ستودهاند، به خصوص كتاب او »تاربخ مدينة دمشق« .
۱۰. محمد بن عمر بن حسين بن حسن بن على تَيمى بكرى طبرستانى رازى، ابوعبداللَّه، ابنالخطيب، فخرالدين )ت ۵۴۳ يا ۵۴۴ - م ۶۰۶ ق(
فخر رازى در تفسير خود در بيان اقوال درباره سبب نزول آيه تبليغ، نزول اين آيه در ماجراى غدير خم را نيز از امام باقرعليه السلام و ابنعباس و براء بن عازب نقل كرده است.××× ۱ تفسير رازى ۴۹ / ۱۲. ××× البته براى ما مهم نيست كه او در مورد اين قول چه گفته، زيرا او هميشه در پى دشمنى است، و كلام امام باقرعليه السلام در اينجا كافى است.
اگر بگويند كه متعصّبان اهلسنت به عصمت ائمهعليهم السلام باور ندارند، بلكه بعضىشان مانند ابنجوزى در »الموضوعات« و سيوطى در »اللآلى المصنوعة« و ابنعرّاق در »تنزيه الشريعة« آنان را - نعوذ باللَّه - جرح كردهاند، خواهيم گفت: پس آنان درباره صحابهاى كه به عدالت ايشان قائلاند، مانند ابنعباس و براء بن عازب و ابوسعيد خُدرى - كه او نيز بنا بر آنچه در تفسير نيشابورى آمده به نزول آيه تبليغ در روز غدير خم قائل است - و عبداللَّه بن مسعود - كه سخنش در ادامه خواهد آمد - چه مىگويند؟
ضمن اينكه خود رازى اعتراف كرده كه قول به نزول آيه تبليغ در فضل اميرالمؤمنينعليه السلام و در غدير قول ابنعباس و براء بن عازب و امام باقرعليه السلام است، هر چند اين قول را نپسندد و از سر تعصّب و عناد به آن اعتماد نكند!
ابنخَلِّكان و ابنوردى و يافعى و حافظ محمد )مشهور به خواجه پارسا( و ابنقاضى شُهبه××× ۱ وفيات الاعيان: ج ۳ ص ۳۸۵ - ۳۸۱. تتمّة المختصر: حوادث سال ۶۰۶ . مرآة الجنان: حوادث سال ۶۰۶ . فصل الخطاب )مخطوط( . طبقات الشافعية: ج ۱ ص ۳۹۶. ×××: او را بسيار توثيق كرده و ستودهاند، به خصوص در علم عقايد و فقه و تفسير و نيز كتاب تفسير او را. وى شاگرد پدرش ضياءالدين عمر - كه از شاگردان بَغَوى بود - و نيز كمال سمنانى و مجد جيلى و مصاحب محمد بن يحيى بوده است. سراجالدين يوسف بن ابوبكر بن محمد سكّاكى خوارزمى نيز او را مدح كردهاند. گاهى سيصد دانشجو در مورد تفسير و فقه و كلام و اصول و طبّ و... از او مىپرسيدند.
۱۱. محمد بن طلحة بن محمد قرشى نصيبى، ابوسالم
قرشى نصيبى در »مطالب السؤول فى مناقب آل الرسولعليهم السلام« نزول آيه تبليغ در واقعه غدير را از امام ابوالحسن واحدى در كتابش »اسباب النزول« از ابوسعيد خُدرى روايت كرده است.××× ۲ مطالب السؤول فى مناقب آل الرسولعليهم السلام: ص ۴۴. ××× دانشمندان نامدار اهلتسنن محمد بن طلحه را بسيار ستودهاند، كه در ادامه خواهد آمد. كه از جمله توثيق و تعريف يافعى است، كه به كتاب »دائرة الحروف« او نيز اشاره كرده است.××× ۳ مرآة الجنان: حوادث سال ۶۵۲ . ×××
۱۲. عبدالرزّاق بن رزقاللَّه بن ابىبكر بن خلف جَزَرى رَسعَنى، ابومحمد، عزّالدين )ت ۶۶۰ - ۵۸۹ يا ۶۶۱ ق(
محمد بن معتمدخان بدخشانى در »مفتاح النجا فى مناقب آل العباعليهم السلام« نوشته كه رسعنى نزول آيه تبليغ در غدير را به سند خود از ابنعباس نقل كرده است.××× ۴ مفتاح النجا فى مناقب آل العباعليهم السلام )مخطوط( . ××× ذهبى و ابنجَزَرى و سيوطى و كاتب چَلَبى××× ۵ العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۶۶۱ . تذكرة الحفّاظ: ج ۴ ص ۱۴۵۲. طبقات القرّاء: ج ۱ ص ۳۸۴. طبقات الحفّاظ: ص ۵۰۵ . كشف الظنون: ج ۱ ص ۱۷۱۵ ۹۱۳ ۴۵۲. ×××: او را توثيق كرده و بسيار ستودهاند، به خصوص در تفسير و حديث و ادبيات. در دمشق از كِندى و در بغداد از ابنمنينا و عدهاى ديگر حديث شنيد، و پسر عادلش شمسالدين و دِمْياطى در معجمش و ابوالمعالى ابركوهى و افراد متعدد ديگرى از او روايت كردهاند.
تفسير وى به نام »مطالع أنوار التنزيل و مفاتيح اسرار التأويل« يا »رموز الكنوز فى تفسير الكتاب العزيز« است، و كتاب »مقتل حسين شهيدعليه السلام« از آثار او است. محمد مالكى داوودى در »طبقات المفسّرين« او و تفسيرش را ستوده است.
۱۳. حسن بن محمد بن حسين قمى نيشابورى، نظامالدين
نيشابورى در تفسير خود نزول آيه تبليغ در واقعه غدير را در تفسيرش »غرائب القرآن و رغائب الفرقان« از ابنعباس و براء بن عازب و امام باقرعليه السلام نقل كرده است.××× ۱ تفسير نيشابورى: ج ۶ ص ۱۳۰ ۱۲۹. ×××
البته او در مورد نزول آيه تبليغ بعد از بيان نزول آن در غدير نُه وجه ديگر هم ذكر كرده است. ولى نيشابورى از ميان اقوال، اولين سبب نزول آيه تبليغ را واقعه غدير بيان كرده و قول به نزول آن در فضيلت اميرالمؤمنينعليه السلام را صحيح دانسته است. وى اين قول را پيش از ساير اقوال آورده و آن را به چند صحابى و امام باقرعليه السلام نسبت داده است، و اقوال ديگر را با »قيل« يعنى »گفته شده« نقل كرده است.
همانگونه كه رشيدالدين دهلوى در »ايضاح لطافة المقال« در موضوعى، سخنى را از نَسَفى نقل كرده و از ميان دو قول موجود در آن موضوع قول نخست را به نَسَفى نسبت داده، چون نَسَفى آن قول را نخست آورده است.
نيشابورى در ابتداى تفسيرش و خطبه كتاب تأكيد كرده كه پس از فحص فراوان و مراجعه به همه تفاسير و اقوال، صحيحترينها را در تفسيرش گرد آورده است. كاتب چَلَبى و مولوى حسامالدين سهارنپورى××× ۲ كشف الظنون: ج ۲ ص ۱۱۹۵. تحفه اثناعشريه: ص ۲۷۲، باب مطاعن. ×××: تفسير نيشابورى به نام »غرائب القرآن و رغائب الفرقان« را معرفى و توثيق و تعريف كردهاند.
همچنين اهلسنت و از جمله دهلوى در »تحفه اثنىعشريه« و مولوى حيدر على فيضآبادى در »منتهى الكلام« به سخنان نيشابورى اعتماد كامل داشته و در برابر شيعه و براى ردّ استدلالهاى آنان به گفتارهاى او استناد كردهاند.
۱۴. سيد على بن شِهابالدين همدانى
همدانى در »مودّة القربى« از براء بن عازب روايت كرده كه آيه تبليغ در واقعه غدير خم و در فضيلت اميرالمؤمنينعليه السلام نازل شده است.××× ۱ مودّة القربى. ر.ك: ينابيع المودّة: ص ۲۴۹. ××× سيد على همدانى نزد اهلسنت از عالمان ربانى و عارفان گزيده و نامى است. گذشته از اينكه خود همدانى در خطبه كتاب خود »مودّة القربى« در مورد اعتبار مطالب آن سخن گفته است.
۱۵. على بن محمد مالكى، ابوالحسن، نورالدين، ابنصبّاغ
ابنصبّاغ مالكى در كتابش »الفصول المهمّة« نزول آيه تبليغ در واقعه غدير خم را از كتاب »اسباب النزول« امام ابوالحسن واحدى از ابوسعيد خُدرى روايت كرده است.××× ۲ الفصول المهمّة فى معرفة الائمّة: ص ۴۲. ××× ابنصبّاغ از فقيهان نامدار مالكى و از دانشمندان معروف و ثقه اهلسنت است كه اقوال وى را نقل كرده و به رواياتش اعتماد مىكنند، كه از جمله نورالدين سَمهودى در كتابش »جواهر العقدين« است.
همچنين محمد رشيدالدين خان دهلوى كتاب »الفصول المهمّة« را ياد كرده است. عبداللَّه بن محمد مدنى مشهور به مطيرى در خطبه كتابش »الرياض الزاهرة فى فضل آلبيت النبى و عترته الطاهرةعليهم السلام« گفته كه بيشتر مطالب كتابش را از كتاب »الفصول المهمّة« ابنصبّاغ نقل كرده است.
۱۶. محمود بن احمد بن موسى بن احمد بن حسين بن يوسف بن محمود عَينى حنفى، ابومحمد، ابوالثناء، بدرالدين )ت ۷۶۲ - م ۸۵۵ ق(
بدرالدين عينى در »عمدة القارى فى صحيح البخارى« نزول آيه تبليغ در واقعه روز غدير را از ابوسعيد خُدرى و از ابوجعفر محمد بن على بن حسين روايت كرده است. همچنين عينى به شش قول ديگر از مقاتل و زمخشرى و ابنجوزى و نيز ثعلبى از حسن بصرى اشاره كرده است. ولى نكته اينجاست كه عينى قول به نزول آيه در روز غدير خم در فضل علىعليه السلام را بر ديگر اقوال مقدّم داشته است. همچنين عَينى در ادامه، قول امام باقرعليه السلام را - كه نزول آيه تبليغ در غدير است - را نقل كرده است.××× ۱ عمدة القارى شرح صحيح بخارى ۲۰۶ / ۱۸، كتاب التفسير. ×××
شمسالدين سخاوى و سيوطى و محمود بن سليمان كفوى و زُرقانى مالكى و ازنيقى و كاتب چَلَبى××× ۲ الذيل الطاهر )مخطوط، از اين كتاب نسخهاى - كه دستخط مؤلف در آن هست - در كتابخانه مرحوم ميرحامدحسين نگهدارى مىشود( . حسن المحاضرة: ج ۱ ص ۴۷۳. بُغيَة الوُعاة فى طبقات اللغويّين و النُحاة: ج ۲ ص ۲۷۵. كتاب الاعلام الاخيار من فقهاء مذهب النعمان المختار )مخطوط( . شرح المواهب اللدنيّة: ج ۱ ص ۵۸ . مدينة العلوم. كشف الظنون، ج ۱ ص ۵۴۸ . ×××: او را توثيق كرده و بسيار ستودهاند، به خصوص در ادبيات عرب و تاريخ و لغت و حديث و فقه.
وى پسر قاضى شهابالدين است و گاهى ابنعَينى گفته مىشود. كمال شمنى و ارغون شاه تيدمرى از او روايت كردهاند. علاء پسر خطيب ناصريّه در تاريخش و جلالالدين سيوطى در كتابش »حسن المحاضرة« وى را توثيق كرده و ستودهاند.
از تأليفات او است: فتح البارى )شرح بخارى( ، شرح شواهد، شرح معانى الآثار، شرح هدايه، شرح كنز، شرح مجمع، شرح درر البحار و طبقات الحنفية.
مولوى حيدرعلى فيضآبادى در »منتهى الكلام« در احتجاج مقابل اماميه به سخنان عَينى استناد كرده و »عمدة القارى« شرح او بر بخارى را ستوده است. پس در نزول آيه تبليغ هم قول او پذيرفته است.
۱۷. عبدالرحمن بن ابىبكر سُيوطى، جلالالدين
جلالالدين سيوطى در »الدرّ المنثور« نزول آيه تبليغ در واقعه غدير خم و در فضيلت اميرالمؤمنينعليه السلام را از ابنابىحاتم و ابنمردويه و ابنعساكر از ابوسعيد خُدرى روايت كرده است. وى همچنين پنج حديث ديگر در مورد نزول آيه تبليغ بدون ذكر شأن نزول آن نقل كرده است.××× ۱ الدرّ المنثور فى التفسير بالمأثور: ج ۲ ص ۲۹۸. ××× و اما روايت سيوطى در سبب نزول آيه تبليغ در روز غدير در كتاب »الدرّ المنثور« به وجوهى معتبر است:
۱. سياق گفتار سيوطى چنين است است كه او از ميان اقوال، اين قول را حق مىدانسته است، زيرا قول ديگرى را نقل نكرده است.
۲. سيوطى در خطبه كتاب »الدرّ المنثور« تصريح كرده كه اخبار و احاديثى كه وى در ذيل آيات آورده از كتابهاى معتبر استخراج شده است.
۳. كتاب »الدرّ المنثور« از تفسيرهاى مقبول و مشهورى است كه دهلوى در رساله »اصول الحديث« در كنار تفاسير بسيار معتبر از آن ياد كرده و سپس گفته كه اين جامعترين آنهاست.
۴. سيوطى در موارد متعدد در »الدرّ المنثور« به ضعف خبر تصريح كرده است. اين نشان مىدهد كه اگر حديثى نزد او ضعيف باشد به ضعف آن هشدار مىدهد، و در اين مورد هيچ تضعيفى نكرده است.
۵ . بزرگان حديث و كلام اهلسنت بسيار به احاديث »الدرّ المنثور« استناد و احتجاج كردهاند. از جمله: سيفاللَّه بن اسداللَّه ملتانى در »تنبيه السفيه« كتاب »الدرّ المنثور« را در شمار كتابهاى بسيار مهم ذكر كرده، و افزوده كه اين كتاب از مصادر »تحفه اثناعشريّه« از كتب اهلسنت است.
همچنين در »الشوكة العمريّة« اثر محمد رشيدالدين خان شاگرد دهلوى آمده كه »الدرّ المنثور« در كتب تفسيرى اهلسنت مشتمل بر اخبار تفسيرى وارده از اميرالمؤمنين و ائمه اهلبيتعليهم السلام است.
۶ . اضافه بر اين، به طور كلى دهلوى در كتابش »تحفه اثنىعشريه« دانشمندان و محدثان اهلسنت را به تقوى و عدالت و ديانت مشهور مىداند.××× ۲ تحفه اثناعشريه: باب يازدهم و در جواب طعن هشتم از مطاعن صحابه. ×××
بنابراين، همه مناقشات دهلوى و غير او در اسانيد احاديث فضائل اميرالمؤمنينعليه السلام كه محدثان اهلسنت آنها را روايت و پيشوايان و حافظان در كتابهاى معتبرشان نقل كردهاند از اعتبار فرو مىافتد. يكى از اين اخبار حديث نزول آيه تبليغ در روز غدير در فضيلت اميرالمؤمنينعليه السلام است.
۱۸. محمد محبوب عالم بن صفىالدين جعفر، بدر عالم
محبوب عالم نزول آيه تبليغ در غدير خم را در كتاب مشهور »تفسير شاهى« آورده است. در تفسير نيشابورى نزول آيه تبليغ در غدير خم را از ابوسعيد خُدرى و ابنعباس و براء بن عازب و امام باقرعليه السلام نقل كرده و سپس مىگويد: محبوب عالم اين روايت را نقل كرده و روايتى كه مخالف آن باشد نقل نكرده است.
دهلوى در كتاب تحفه اثنىعشريه به اعتبار »تفسير شاهى« تصريح كرده و رواياتى كه او از اهلبيتعليهم السلام نقل شده را »مضبوطه« خوانده است.××× ۱ تحفه اثناعشريه: ص ۱۱۱، باب سوم. ××× همچنين شاگرد دهلوى محمد رشيدالدين خان دهلوى در بيان اينكه تفاسير اهلسنت آكنده از روايات امام على بن موسى الرضاعليه السلام است، از »تفسير شاهى« و تفسير فخر رازى ياد كرده است. از اين سخن نيز روشن مىگردد كه »تفسير شاهى« نزد اهلتسنن از تفاسير مشهور و معتبر است.
۱۹. عبدالوهاب بن محمد بن رفيعالدين احمد بخارى، حاج عبدالوهاب )ت ۸۶۹ - م ۹۳۲ ق(
حاج عبدالوهاب در تفسيرش نزول آيه تبليغ در واقعه غدير را از براء بن عازب روايت كرده، و مىگويد كه اين خبر را ابونعيم و ثعالبى در روايت كردهاند. حاج عبدالوهّاب از بزرگان اهلسنت است. شيخ عبدالحقّ دهلوى در »اخبار الاخيار« و سيد محمد بن سيد جلال در »تذكرة الابرار« شرح حال وى را نوشته و او را بسيار ستودهاند.××× ۲ اخبار الاخيار: ص ۲۰۶. همچنين براى شرح حال وى ر.ك: نزهة الخواطر: ج ۴ ص ۲۲۳. ×××
۲۰. عطاءاللَّه بن فضلاللَّه شيرازى حسينى، جمالالدين محدّث
جمالالدين محدّث در »الاربعين فى فضائل اميرالمؤمنينعليه السلام« خبر نزول آيه تبليغ در غدير خم را همراه با نقل حديث غدير گفته از ابنعباس روايت كرده است.××× ۱ الاربعين فى فضائل اميرالمؤمنينعليه السلام )مخطوط( . ××× جمال محدّث در خطبه كتاب »اربعين« به اعتبار احاديث كتابش تصريح كرده است.
۲۱. شهابالدين احمد
شهابالدين در »توضيح الدلائل على ترجيح الفضائل« احمد ذيل آيات نازل شده درباره اميرالمؤمنينعليه السلام، نزول آيه تبليغ در واقعه غدير خم را روايت كرده است. همچنين از ابوالجارود از حمزه )ابوجعفر( روايت شده كه اين آيه درباره ولايت نازل شده است. در ادامه نيز از عبداللَّه بن مسعود نزول آيه تبليغ را بدون شأن نزول آن نقل كرده است.××× ۲ توضيح الدلائل على ترجيح الفضائل )مخطوط( . ×××
ضمناً شهابالدين احمد در عنوان بابى كه در آن آيات نازل شده درباره اميرالمؤمنينعليه السلام را آورده، تصريح كرده كه از بين اقوال صحيحترين را آورده است. همچنين شهابالدين احمد در خطبه كتابش گفته كه احاديث روايت شده در آن صحيحترينهاست.
۲۲. محمد بن معتمدخان حارثى بدخشانى، ميرزا
بدخشانى در »مفتاح النجا« نزول آيه تبليغ در غدير خم درباره علىعليه السلام را از ابنمَردَوَيه از ابنمسعود و ابوسعيد خدرى و نيز از رَسعَنى به سندش از ابنعباس نقل كرده است.××× ۳ مفتاح النجا فى مناقب آلالعباعليهم السلام )مخطوط( . ×××
محمد رشيدالدين خان دهلوى و مولوى حيدر على فيضآبادى××× ۴ ايضاح لطافة المقال. ازالة الغين. ×××: وى را ستودهاند و از علما مىدانند.