آیه ۱۶ تا ۱۹ مرسلات و غدیر
« أَ لَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ . ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ . كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ . وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»[۱]
در غدير ۱۸آيه قرآن به صراحت تفسير شده است؛ به اين معنى كه پيامبرصلى الله عليه وآله متن آيه را جداگانه در خطبه بيان فرموده و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است. اين موارد در مقابل آياتى است كه به صورت تضمين در كلام و اقتباس در خطابه حضرت آمده است.
اين مهم در فرازى از بخش ششم خطبه غدير است كه پيامبرصلى الله عليه وآله مسئله غصب خلافت را به طور صريح مطرح كرد و فرمود: به زودى بعد از من امامت را به عنوان پادشاهى و غاصبانه قرار مى دهند، و هشدار داد كه فريب گرايش اكثريت را نخوريد.
سپس غاصبين را لعنت كردند و پس از اشاره به آيات ۳۱ و ۳۵ سوره الرحمن و آيه ۱۷۹ سوره آل عمران و آيه ۵۸ سوره اسراء، هشدار بعدى گول نخوردن از گرايش اكثريت بود. پيامبرصلى الله عليه وآله ابتدا آيه۷۱سوره صافات را قرائت كرد:«قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اَكْثَرُ الاَوَّلينَ» و سپس هلاكت آنان در اثر مخالفت با انبياءشان را يادآور شد، و اينكه نسل هاى آينده نيز در اثر نگاه به اكثريت به هلاكت مى افتند.
آنگاه آيات۱۶ تا ۱۹ سوره مرسلات را تلاوت كرد كه مى فرمايد:
«اَلَمْ نُهْلِكِ الاَوَّلينَ ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرينَ ، كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمينَ ، وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبينَ»:«آيا ما پيشينيان را هلاک نكرديم؟ آيا در پى آنان گروه ديگرى را نفرستاديم؟ ما با مجرمان چنين مى كنيم! واى در آن روز بر تكذيب كنندگان».
اين آيات از چهار بُعد قابل بررسى است:
۱-متن خطبه غدير
مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اكْثَرُ الاوَّلينَ، وَ اللَّه لَقَدْ اهْلَكَ الاوَّلينَ [۲] ، وَ هُوَ مُهْلِكُ الْآخِرينَ. قالَ اللَّه تَعالى:«أَ لَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ، كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ، وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»:
اى مردم، قبل از شما اكثر پيشينيان هلاکشدند، و خداوند آنان را(به خاطر مخالفت با پيامبرانشان)هلاک نمود، و اوست كه آيندگان را هلاک خواهد كرد. خداى تعالى مى فرمايد:«آيا ما پيشينيان را هلاک نكرديم؟ آيا در پى آنان گروه ديگرى را نفرستاديم؟ ما با مجرمان چنين مى كنيم! واى در آن روز بر تكذيب كنندگان».[۳]۲-موقعيت تاريخى
در اواسط خطابه غدير، پيامبرصلى الله عليه وآله اخبارى از غصب خلافت را به ميان آورد و ذهن ها را متوجه خطر گمراهى بعد از خود نمود، و براى هضم آن يادآور شد كه امت هاى گذشته نيز به چنين خطرى مبتلا شدند.سپس براى آنكه مردم اين خطر را جدى بگيرند هلاک شدن امت ها با عذاب الهى را مطرح فرمود و اينكه امتهاى آينده نيز همان مسير را خواهند پيمود، و براى اين مطلب به آيه قرآن استناد نمود و با كلمه «قالَ اللَّه تَعالى»چهار آيه پشت سر هم از سوره مرسلات را قرائت فرمود.۳-موقعيت قرآنى
اين آيات در موقعيت خاصى از قرآن قرار گرفته كه خداوند تأكيد خاصى بر تكذيب كنندگان دارد و در اين سوره ۱۰بار فرموده: «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»:بار اول قيامت را ياد مى كند و در آن روز واى بر تكذيب كنندگان مى گويد.بار دوم هلاک شوندگان گذشته و آينده را ياد مى كند و همين جمله را تكرار مى كند كه همين آيه مورد نظر ماست.بار سوم خلقت انسان را در مراحل رشد نطفه مطرح مىكند و بعد از چند آيه، جمله«وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»را تكرار مى كند.
بار چهارم نعمتهاى روى زمين را يادآور مىشود و همين آيه را مكرر مىنمايد.
بار پنجم مسئله تكذيب را جدىتر مطرح مىكند و با تصوير روز قيامت به آنان مىفرمايد: »اكنون سراغ نتيجه آنچه تكذيب مىكرديد برويد«! و سپس عذاب جهنم را بيان مىكند و بار ديگر آيه »وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ« را ذكر مىكند.
بار ششم برخورد تند با تكذيب كنندگان را در روز قيامت به ميان مىآورد و يك بار ديگر آيه مزبور را تكرار مىنمايد.
بار هفتم عجز آنان را مطرح مىكند كه اگر حيلهاى داريد به كار بنديد و باز آيه را تكرار مىفرمايد.
بار هشتم سراغ تصديق كنندگان مىرود و نعم بهشتى آنان را برمىشمارد و مىفرمايد: ما محسنين را اين چنين جزا مىدهيم و آنگاه مىفرمايد: »وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ« .
بار نهم مجرمين را در دنيا مهلت مىدهد و باز آيه را تكرار مىنمايد.
بار دهم اطاعت نكردن آنان از فرامين الهى را مطرح مىكند و باز مىفرمايد: »وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ« .
و اين گونه ده بار اين جمله در سوره »مرسلات« تكرار شده، شبيه آيه »فَبِأَىِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ« كه در سوره »الرحمن« تكرار شده است.
4- تحليل اعتقادى
تحليل اعتقادى اول
آنچه به تفسير اين آيه باز مىگردد عنوان كردن مسئله تكذيب رسل و ارتباط آن به عذاب الهى در اين موقعيت خطبه است. بدان معنى كه هر كس علىعليه السلام را ردّ كند و مقام او را نپذيرد و نتيجتاً سخن و فرمان او را اطاعت نكند اين همان تكذيب اوست، و چون اين مقام و منزلت علىعليه السلام را پيامبرصلى الله عليه وآله آورده نپذيرفتن او به معناى ردّ اوامر رسولاللَّهصلى الله عليه وآله و تكذيب آن حضرت است. از آنجا كه پيامبرصلى الله عليه وآله هم آنچه مىگويد از طرف خداست، در واقع كسى كه مقام علىعليه السلام را نپذيرد خدا را تكذيب كرده است.
اكنون به اين نتيجه مىرسيم كه خداوند اقوام بسيارى را به خاطر تكذيبشان هلاك نموده و خواهد نمود، كه از بارزترين نمونههاى آن تكذيب خدا و رسول در مسئله ولايت على بن ابىطالبعليه السلام است.
تحليل اعتقادى دوم
يادآورى اين نكته ضرورى به نظر مىرسد كه تكذيب امم گذشته نسبت به انبياى خود به معناى ارتكاب گناه نبود، بلكه كارى ريشهاى بود تا راه را براى آنچه مىخواستند باز كنند و به اهداف خود برسند.
لذا گاهى به پيامبران خود مىگفتند: شما به دروغ ادعا مىكنيد كه از طرف خدا هستيد. گاهى مىگفتند: اين سخنان را خدا نفرموده و شما از طرف خود به ما امر و نهى مىكنيد. گاهى مىگفتند: تقدس شما را به چنين دستوراتى وادار مىكند و الا واقع دين خدا چنين نيست. گاهى پس از مخالفت بهانه مىآوردند كه: ما گمان كرديم منظور شما چنين است. و گاهى مصلحت سنجى خود را به عنوان دليلى قاطع در برابر دستور الهى قرار مىدادند و بدين صورت آن را ردّ مىكردند.
همه اين نمونهها دقيقاً در برابر پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله نيز تكرار شد و معنايى جز تكذيب و ردّ كلام آن حضرت نداشت، ولى در ظاهر شكلهاى حق به جانبى به خود مىگرفت و گاهى به حساب ورع و تقوى و دقت در فرمان الهى نيز گذاشته مىشد.
در مسئله »ولايت اميرالمؤمنينعليه السلام« همه اين نمونههاى تكذيب در زمان خود پيامبرصلى الله عليه وآله، گاهى رو در روى آن حضرت و گاهى در غياب ايشان رخ داد، و چهره اصلى آن پس از رحلت حضرتش ظاهر شد كه رسماً در برابر على بن ابىطالبعليه السلام قد عَلَم كردند.
الف. تكذيبهاى رو در رو در غدير
از نمونههاى شاخصِ تكذيبهاى رو در رو، حارث فهرى بود كه با صراحتِ لهجه تكذيب خود را بر زبان آورد و عذاب را خودش درخواست كرد و گفت: »خدايا، اگر آنچه محمد مىگويد حق و از جانب توست سنگى از آسمان بر ما ببار يا عذاب دردناكى بر ما بفرست« .××× 1 بحار الانوار: ج 37 ص 163 162 136. ×××
عدهاى همچون ابوبكر و عمر گفتند: »آيا اين امر ولايت و اينكه بايد با على بيعت كنيم از طرف خداست يا رسولش«؟! يعنى آيا از جانب خود مىگويى؟ و اين در واقع تكذيبى بود در قالبى مرموزانه و مزوّرانه، و اين از پاسخ پيامبرصلى الله عليه وآله پيداست كه فرمود: »آيا چنين مسئله بزرگى بدون امر خداوند مىشود«؟!××× 2 بحار الانوار: ج 37 ص 127 166. مناقب ابن شهرآشوب: ج 2 ص 166. ×××
عدهاى ديگر كه جرئت اين گونه جسارتها را نداشتند با لحنى دلسوزانه و اظهار مصلحت انديشى گفتند: مردم تازه مسلمان شدهاند و نمىپذيرند كه نبوت در شما و امامت در پسر عمويتان باشد، و اگر امامت را به ديگرى واگذار كنى بهتر است. حضرت فرمود: از پيش خود اين كار را نكردهام كه اختيار داشته باشم. خداوند امر كرده و آن را واجب نموده است.
گفتند: اگر به خاطر ترس از مخالفت خداوند اين كار را نمىكنى، پس كسى را در خلافت با او شريك نما كه مردم با وجود او آرام بگيرند و با تو مخالفت نكنند! حضرت نپذيرفت و از طرف خدا آيه نازل شد: »لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ« . حضرت فرمود: اگر اين پيمان را بشكنيد و يا در آن شك كنيد روز قيامت خصم شما خواهم بود.××× 3 بحار الانوار: ج 37 ص 161 160. ×××
ب. تكذيبهاى غيابى در غدير
نمونههايى كه در غياب پيامبرصلى الله عليه وآله بىواهمه به تكذيب ولايت پرداختند از مقابل منبر غدير آغاز شد. چند نفر كه مقابل منبر نشسته بودند به يكديگر با مسخره گفتند: اكنون مىگويد: خدايم چنين گفته است!! و سپس گفتند: به خدا قسم، ابداً درباره آنچه مىگويد تسليم او نخواهيم شد.××× 1 بحار الانوار: ج 37 ص 154. ×××
عدهاى با يكديگر با غيظ نجوا كردند كه: محمد هر از چند گاه ما را به مسئله جديدى فرا مىخواند، و اكنون سراغ اين مسئله رفته كه اهلبيتش را بر دوش شما سوار كند!!××× 2 بحار الانوار: ج 37 ص 160 ح 40. ×××
عدهاى ديگر با آهى سرد اين تكذيب را علنى ساختند و به يكديگر گفتند: اى كاش ما را به جاى على امام قرار مىداد!!××× 3 بحار الانوار: ج 37 ص 162. ×××
دومى به اولى گفت: نه به خدا قسم، خدا به او چنين دستورى نداده است و اين ساخته خود اوست!!××× 4 بحار الانوار: ج 37 ص 160. ×××
معاويه پس از مراسم غدير دست بر دوش مغيره گذاشته و تكيه داده بود و مىگفت: به خدا قسم محمد را بر گفتهاش تصديق نمىكنيم و به ولايت على اقرار نمىنماييم.××× 5 بحار الانوار: ج 37 ص 161. ×××
نمونه بارزى كه عملاً به تكذيب پيامبرصلى الله عليه وآله اقدام كردند امضاى صحيفه ملعونه بود كه همزمان با غدير به عنوان اقدامى در مقابل پروردگار آن را امضا كردند.
ج. تكذيب چه كسى و چه موضوعى؟!
با توجه به انواع تكذيب كه در حيات پيامبرصلى الله عليه وآله رو در روى آن حضرت صورت پذيرفت، نوبت به كلام پيامبرصلى الله عليه وآله مىرسد كه در خطابه فرمود: همان گونه كه خداوند پيشينيان را به خاطر مخالفت با پيامبرانشان و دروغ پنداشتن پيامها و رسالت ايشان هلاك كرد و به انواع عذاب گرفتار نمود، آيندگان را نيز به آنان ملحق خواهد فرمود. اين آيندگان كدام پيامبر را تكذيب كردهاند؟ حضرت خاتم الانبياءصلى الله عليه وآله را. اين آيندگان چه چيزى را تكذيب كردهاند؟ ولايت دوازده امام اعلام شده در غدير را.
طبق آيه كسانى كه حجتهاى پروردگار را انكار كنند نزد خداوند مجرم هستند، و اين جرم در حدى است كه استحقاق هلاكت و عذاب الهى را دارند و خداوند با عنوان »واى بر شما« آنان را خطاب فرموده است.
- ↑ مرسلات / ۱۹ - ۱۶. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۷۸ - ۷۳. واقعه قرآنى غدير: ص ۹۷. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۸۶ - ۱۷۹.
- ↑ «ج» «و »«ه» «و» «و» : وَ اللَّه قَدْ اهْلَكَ الْاوَّلينَ بِمُخالَفَةِ انْبِيائِهِمْ: خداوند پيشينيان را با مخالفت انبيائشان هلاك كرد.
- ↑ اسرار غدير: ص ۱۵۰ بخش ۶ ، و پاورقى ۶ از نسخه هاى »ج« و »ه« و »و« .