قرآن و صراط مستقیم
قرآن و صراط مستقيم[۱]
در سفر حجةالوداع، قافله غدير تا مِنا آمده بود و بايد آماده تمام عيار براى اعلان ولايت مى شد.
پيش از حركت، نزول شش آيه پى در پى پس از يک سخنرانى كوتاه درباره مقام على بن ابى طالب عليه السلام، بيدار باشِ جدى از سوى خداوند بود تا مردم شكوه غدير را در بالاترين قله فكر خود ترسيم كنند و در انتظارش لحظه شمارى كنند:
«فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ . أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِى وَعَدْناهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ . فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِى أُوحِىَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ . وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ»[۲]:
«اگر تو را از دنيا ببريم از آنان انتقام خواهيم گرفت. يا به تو نشان مى دهيم آنچه به آنان وعده داديم و ما بر آنان تسلط داريم. به آنچه به تو وحى شده تمسک نما، كه تو بر راه راست هستى. آن يادآورى براى تو و قومت است و به زودى مورد سؤال قرار خواهيد گرفت».
«وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِها وَ اتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ»[۳]: «آن علمى براى ساعتِ معهود است پس درباره آن شك نكنيد و از من پيروى كنيد كه اين راه راست است».
«قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّى ما يُوعَدُونَ. رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِى فِى الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»[۴]: «بگو پروردگارا اگر به من نشان دادى آنچه وعده داده شده اند مرا در قوم ظالمين قرار مده».
در واقع با نزول اين آيات و ابلاغ آن، پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز منبر مِنا مردم را از ارتداد و اختلاف بر حذر مى دارد و به آنان هشدار مى دهد كه اگر چنين كنيد به جنگ شما خواهم آمد، و اگر من نباشم على به جنگتان مى آيد.
اين اعلان خطر، تلويحاً جانشينى على عليه السلام را يادآورى مى كند و خبر از آينده اى مى دهد كه در آن على عليه السلام عين محمد صلى الله عليه و آله خواهد بود. جابر بن عبد اللَّه انصارى اين مقطع مقدماتى غدير را چنين بيان مى كند:
پيامبر صلى الله عليه و آله در مِنا - در حجةالوداع - در حالى كه من از همه به آن حضرت نزديک تر بودم فرمود:
الا لا الْفِيَنَّكُمْ تَرْجِعُونَ بَعْدى كُفّاراً يَضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقابَ بَعْضٍ، وَ ايْمُ اللَّه لَئِنْ فَعَلْتُمُوها لَتَعْرِفُنّى فِى الْكَتيبَةِ الَّتى تُضارِبُكُمْ:
آگاه باشيد، مبادا شما را بعد از خود چنين بيابم كه از دين بازگشته كافر شده ايد و گردن يكديگر را مى زنيد. بخدا قسم اگر چنين كنيد مرا در آن لشكرى خواهيد يافت كه به جنگ شما آمده است.
سپس حضرت نگاهى به پشت سر خود كرد و سه مرتبه فرمود: و يا اينكه على به جنگتان مى آيد. ما گمان كرديم جبرئيل از پشت سر حضرت اين مطلب را به او گفت.
بعد از اين قضيه خداوند چنين نازل كرد: «فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ» بِعَلِىِّ بْنِ ابى طالِبٍ: «و اگر تو را از اين جهان ببريم باز از آنان انتقام خواهيم گرفت» به وسيله على بن ابى طالب، »أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِى وَعَدْناهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ« : »يا به تو نشان مىدهيم آنچه به آنان وعده كرديم كه ما بر آنان اقتدار و تسلط داريم« .
سپس اين آيه نازل شد: »قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّى ما يُوعَدُونَ. رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِى فِى الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ« : »بگو: پروردگارا، اگر آنچه آنان وعده داده مىشوند به من نشان دادى مرا در بين قوم ظالمين قرار مده« .
در پى آن چنين نازل شد: »فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِى أُوحِىَ إِلَيْكَ - فى امْرِ عَلِىٍّ - إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ« : »تمسك نما به آنچه - درباره على - بر تو وحى شد، كه تو بر راه راست هستى« ؛ و اين آيه نازل شد كه على نشانه روز قيامت است، و نيز نازل شد: »وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ« عن على بن ابىطالب: »و او يادآورى براى تو و قومت است و بزودى - درباره على - مورد سؤال قرار خواهيد گرفت« .××× 1 بحار الانوار: ج 32 ص 193 ح 141، ص 291 ح 244 و ج 36 ص 23 و ج 37 ص 183. الطرائف: ص 142 ح 217. شواهد التنزيل: ج 1 ص 526 . تأويل الآيات: ج 2 ص 561 . عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 69 ح 46. ×××
آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه نزول هر يك از اين آيات در مراحل مقدماتى غدير، پيامآور مسايلى از عمق آن است كه ذيلاً به نتايج آن اشاره مىكنيم:
1- نتايج آيات ولايت علىعليه السلام در مِنا
چهار هدف از آيات نازل شده در مِنا قابل استفاده است:
الف. جانشينى و نيابت مطلق علىعليه السلام از پيامبرصلى الله عليه وآله، به خصوص در مقابله با فتنههاى منافقين و دشمنان اسلام، كه در انتظار رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله و خالى شدن عرصه براى فتنههايشان لحظه شمارى مىكردند. اين مهم با نزول آيه اول و تفسير آن اعلام شد:
»فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ« بِعَلِىِّ بْنِ ابىطالِبٍ. در طول عمر سى ساله اميرالمؤمنينعليه السلام بعد از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله - حتى دوران 25 ساله خانه نشينى حضرت حضور پيامبرگونه علىعليه السلام بود كه در برابر بسيارى از فتنهها ايستاد و از پيشروى بسيارى ديگر مانع شد، و اين مقابله در جنگهاى جمل و صفين و نهروان به اعلا درجه ظهور رسيد.
ب. نشان دادن نمونههايى از عذاب الهى بر دشمنان در غدير، كه نمونه بارز آن ماجراى حارث فِهرى در انكار مقام ولايت و فرود سنگ آسمانى بر سر او بود كه خداوند قدرت خود را در غدير در حضور پيامبرش نشان داد.
اين مطلب با نزول دو آيه بعدى پيش بينى شد: »أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِى وَعَدْناهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ« ، و نيز آيه »قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّى ما يُوعَدُونَ. رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِى فِى الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ« .
ج. ولايت علىعليه السلام وحى الهى و صراط مستقيم است، و بايد اين راه راست در غدير معرفى شود، اگر چه خطر دشمنان آشكارا احساس مىشود. اين وعده در آيه چهارم در مِنا نازل شد و با تفسيرى كه حضرت درباره آن فرمود، مورد تأكيد قرار گرفت؛ به خصوص بعد از سه آيه قبل كه درباره دشمنان آمده بود. آيه چهارم چنين است:
»فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِى أُوحِىَ إِلَيْكَ - فى امْرِ عَلِىٍّ - إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ« .
د. ولايت علىعليه السلام براى مسلمانان آمده و درباره آن مورد بازخواست قرار خواهند گرفت. آيه پنجم بيدار باش مسلمين بود كه قوم پيامبرند، انجا كه فرمود: »وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ« عن على بن ابىطالب.
2- علىعليه السلام صراط مستقيم تا قيامت
آيه ديگرى كه در اين مقطع غدير نازل شده، آيه 61 از سوره زخرف است: »وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِها وَ اتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ« . با توجه به متن حديث و دقت در اينكه جابر از نزول آيات خبر مىدهد و تفسير آن را هم در ضمن آن بيان مىكند، درمىيابيم كه وقتى به اين قسمت از كلام مىرسد به گونهاى سخن مىگويد كه از آن نزول آيه فهميده مىشود. جابر مىگويد:
... ثُمَّ نَزَلَتْ: »فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِى أُوحِىَ إِلَيْكَ - فى امْرِ عَلِىٍّ - إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ« ، وَ انَّ عَلِيّاً لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ، »وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ« عَنْ عَلِىِّ بْنِ ابىطالِبٍ.
معناى عبارت فوق چنين مىشود:
سپس اين آيه نازل شد: »فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِى ...« ، و اينكه على علم و نشانه روز قيامت است، و اين آيه كه »وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ ...« .
بنابراين مورد دوم از اين سه آيه را - اگر چه به صورت تفسير شده بيان كرده - ولى عطف با واو به اين معنى است كه اين آيه هم نازل شده است.
بايد توجه داشت كه از اين آيه فقط جمله اول آن )وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ( در مِنا نازل شده است. تناسب آن هم عبارت »صراط مستقيم« است كه در آخر اين آيه وجود دارد و عيناً در آخر آيه قبل نيز هست: »فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِى أُوحِىَ إِلَيْكَ - فى امْرِ عَلِىٍّ - إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ« .
از سوى ديگر، آيه بعد از اين عبارت هم درباره مسئله قيامت است و هم تشابه سياق دارد: »وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ« . حتى در نسخه ديگرى از همين روايتِ جابر عبارت به صورت متصل به آيه چنين است: وَ انَّ عَلِيّاًعليه السلام لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ لَسَوْفَ تُسْأَلُونَ عَنْ مَحَبَّةِ عَلِىّعليه السلام : علىعليه السلام علمى براى ساعت معهود است براى تو و قومت، و به زودى درباره محبت علىعليه السلام مورد سؤال قرار خواهيد گرفت.××× 1 بحار الانوار: ج 32 ص 291 ح 244. ×××
با آوردن صورت تفسير شده آيه: وَ انَّ عَلِيّاًعليه السلام لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ، از يك سو ضمير در آيه »وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ« را تفسير نموده و از سوى ديگر زمينه براى آيه بعد را كه مربوط به سؤال درباره علىعليه السلام در قيامت است آماده ساخته، و از جهتى ديگر »صراط مستقيم« را در آيه قبل معنى كرده است.
قابل توجه است كه جمله »وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ« از عبارات خاص قرآنى است كه در هيچ مورد ديگرى به چشم نمىخورد، و روايات متعددى نيز در تفسير آن به اميرالمؤمنينعليه السلام وارد شده است.
در حديثى مىفرمايد: »خداوند اهميت اميرالمؤمنينعليه السلام و عظمت مقام او نزد خود را ذكر كرده آنجا كه مىفرمايد: »وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ ...« : »و على علم و نشانه قيامت است« ، »فَلا تَمْتَرُنَّ بِها وَ اتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ« : »پس درباره قيامت شك نكنيد و پيرو من باشيد كه اين راه مستقيم است« : يعنى اميرالمؤمنينعليه السلام.××× 1 بحار الانوار: ج 9 ص 236 ح 131 و ج 35 ص 319 ح 16. ×××
از امام صادقعليه السلام درباره كلام خداوند: »وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ« سؤال كردند، فرمود: از اين آيه اميرالمؤمنينعليه السلام قصد شده است. و بعد شاهد آوردند كه پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: يا عَلِىُّ، انْتَ عَلَمُ هذِهِ الامَّةِ.××× 2 تأويل الآيات: ص 552 . ×××
با توجه به اين احاديث كلمه »علم« در آيه اگر با كسره عين و سكون لام )عِلْم( خوانده شود به اين معنى مىشود كه علىعليه السلام عِلمى براى قيامت است، و چه بسا چنين معنى شود كه وجود آن حضرت باعث علم و يقين و اطمينان به روز قيامت است. ولى اگر كلمه »علم« را با فتحه عين و لام )عَلَم( بخوانيم به معناى نشانه و علامت روز قيامت مىشود. اگرچه هر دو معنى به هم نزديك است ولى به عنوان دقت در جهات ادبى هر دو صورت ذكر شد.
با يك جمعبندى خلاصه تفسير آيه با توجه به مرجع ضمير اول در »إِنَّهُ لَعِلْمٌ ...« چنين مىشود: »على بن ابىطالب نشانه روز قيامت است، پس با چنين علامتى درباره قيامت شك و شبهه به دل راه ندهيد، و امر مرا پيروى كنيد كه اين - يعنى علىعليه السلام - راه راست است« .
اما اينكه چگونه علىعليه السلام نشانه قيامت است جلوهها و مظاهر گوناگونى دارد كه هر يك از آنها فصلى از اعتقاد ماست، ولى بطور اشاره مىگوييم كه زندگى علىعليه السلام و تقواى او و سفارشات او به تقوى يادآور قيامت بود و علىعليه السلام و يارانش تابلوى بلند معتقدين به حساب الهى بودند؛ همان گونه كه دشمنانش مظهر بىاعتقادى به روز جزا بودند. محبت و ولايت علىعليه السلام كليد بهشت، و بغض او كليد جهنم است. در روز قيامت حساب مردم جهان به دست علىعليه السلام است و پل صراط در اختيار اوست.××× 1 در اين باره مراجعه شود به كتاب »غدير در قرآن« : ج 1 ص 375 297 و ج 2 ص 360 344 71. ×××