تحلیل کلمه مولی

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۷ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «تحليل كلمه »مولى«××× 1 غدير در قرآن: ج 1 ص 28. ×××   در مورد تحليل كلمه مولى و مف...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

تحليل كلمه »مولى«××× 1 غدير در قرآن: ج 1 ص 28. ×××

  در مورد تحليل كلمه مولى و مفهموم صاحب اختيار دو نكته قابل تأمل است:

1-  پيش زمينه مولى

با يك نگاه -  حتى گذرا -  به ماجراى غدير، مى‏بينيم كه جرقّه غدير از مسئله »ولايت« و »صاحب اختيارى مردم« آغاز شده و از همان ابتدا كه آيه »النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ...«××× 1 احزاب /  6 . ××× پيش از سفر حجةالوداع و در مدينه بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد، درباره اين ارتباط در ذهن مردم جاى گرفته است. حتى عظمت مسئله به خوبى جلوه كرده است كه فوراً درباره معنى و محدوده آن سؤال كرده‏اند.


با اين ذهنيت، آيا مضحكه نيست كه بگوييم پيامبرصلى الله عليه وآله آن جمعيت 120000 نفرى را در غدير جمع كرد تا بگويد: »على را دوست بداريد« ؟!! اينجاست كه اگر قضاياى تاريخى را با همه جوانب آن از آغاز تا انجام دنبال كنيم، تأثير عجيبى در درك و تحليل آن خواهد گذاشت و گاهى صورت ماجرا تغيير پيدا مى‏كند.


2-  ولايت مطلقه

خط ارتباط غدير با قرآن بسيار زيبا به تصوير كشيده شده است، و جا دارد آن را اين گونه به خاطر بسپاريم:


قرآن ولايت نبوى را اثبات مى‏كند. پيامبرصلى الله عليه وآله همان آيه را در غدير به عنوان شاهد بر ولايت خود ذكر مى‏كند. آنگاه ولايت اميرالمؤمنين و امامان‏عليهم السلام را به عنوان تفريع و ادامه ولايت خود بيان مى‏كند. سپس اين ولايت را به معناى تصميم گيرندگان در همه امور مردم توضيح مى‏دهد. آنگاه با ذكر ولايت سه امام، استمرار آن را از بقيه فرازهاى غدير به ما مى‏فهماند.


تأكيد اين حديث بر جمله »لَيْسَ لَهُمْ مَعَهُ امْرٌ« است؛ يعنى با وجود آنان براى مردم اختيارى نيست. بايد گفت: قوام ولايت مطلقه امامان‏عليهم السلام به همين نكته است؛ يعنى اگر آنان صاحب فرمان على الاطلاق باشند، هيچ كس ديگرى و حتى خود كسى كه درباره‏اش تصميم گيرى مى‏شود، نبايد حق دخالت و نظر در آن موضوع داشته باشد.

ضمانت چنين فرمان قاطعى عصمت الهى است كه فقط درباره امامان‏عليهم السلام وجود دارد؛ و هر كسى را متقاعد مى‏كند كه در برابر دستور و نظر مبارك معصوم‏عليهم السلام خود را تخطئه نمايد و فرمان او را مقدم بداند، كه در واقع فرمان خدا را مقدم داشته است.