تجلی عبودیت انسان بر اساس غدیر در عصر ظهور
تجلى عبوديت انسان بر اساس غدير در ظهور [۱]
«وعد اللَّه الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنّهم فى الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكّننّ لهم دينهم الذى ارتضى لهم و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم امناً يعبدوننى لا يشركون بى شيئاً و من كفر بعد ذلك فأولئك هم الفاسقون» [۲]:
خداوند به بعضى از شما كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند وعده داده كه ايشان را در زمين جانشين قرار دهد همانگونه كه پيشينيان ايشان را خليفه و جانشين قرار داد و (به شما وعده داد كه) براى ايشان دينشان را كه برگزيده و مورد رضايت او است برترى و قدرت بخشد و تمامى هراس آنان را به آرامش و امنيت تبديل نمايد (آنگاه كه اين زمينه ها آماده و محقق گشت) بايد تنها مرا پرستش نمايند و به من هيچ شركى نورزند و اگر كسانى بعد از اين امور كفر و ناسپاسى ورزند بدانند كه ايشان همان فاسق هستند.
وعده تفوُّق دين مورد رضاى خدا
آنچه در بدو امر از آيه شريفه برداشت مى شود اين است كه خداوند وعده تفوّق و برترى دين مورد رضاى خويش را بر هر قدرت و عقيده اى اعلام مى دارد. شكى نيست كه وعده الهى قطعاً به وقوع خواهد پيوست، زيرا فرموده: «كان وعده مفعولاً» . [۳]
ولى آنچه بايد روشن شود تشخيص و شناخت دين برگزيده الهى است؛ اينكه كدام دين مصداق «دينهم الذى ارتضى لهم» بوده، و قرار است بر هر قدرت و دينى تسلّط و قدرت پيدا كند.
شايسته است براى شناسايى تنها دين مرضىّ الهى به كلام وحى رجوع نماييم. قرآن مجيد در آيه اكمال مى فرمايد: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً» .[۴]با توجه به اين فراز آيه شريفه روشن مى شود: دين برگزيده و مورد رضاى الهى، اسلامى است كه در روز غدير تجلّى و ظهور رسمى يافت.
ويژگى مهم اين آيه آن است كه از دين برگزيده الهى خبر مى دهد. بنابراين ضرورت دارد كه در آن تدبّر و تفقّه شود، تا با دقت بيشتر اركان دين مقبول و برگزيده الهى كه در آن روز مفتخر به دريافت نشان والاى رضايت پروردگار گرديد را باز شناخت.
تأمين آينده دين در غدير
كدام رخداد عظيم بود كه توانست با تحقّق خود اكمال دين را با «اليوم اكملت لكم دينكم» هستى بخشد، و با «اتممت عليكم نعمتى» تماميت نعمت را به نمايش نهد، و با «رضيت لكم الاسلام ديناً» عالى ترين و برترين فضيلت را براى دين برگزيده الهى رقم زند، و مسلمانان متعهد و متدين به آن را بزرگى و عظمت بخشد؟
تدبّر در قرآن ما را در رسيدن به پاسخ صحيح كمک مى كند. شكى نيست كه لازمه يأس اميد است؛ يعنى بايد اميدى باشد تا بر اثر وقوع امرى تبديل به يأس گردد. بايد ديد از نظر قرآن اميد مخالفان براى نفوذ در دين نسبت به چه موضوعى بوده است؟
تدبر و دقت در موقعيت قرآنى آيه اكمال
برخى ساده انديشان احكام محرّماتى را كه در صدر آيه شريفه ذكر گرديده، محمل اين اكمال و اتمام و رضايت الهى پنداشته اند، كه با تأمّلى اندک بىپايگى نظريه آنان روشن مى گردد:
الف. با توجه به فراز پايانى آيه، مى بينيم حكم تحريم برخى مأكولات كه در صدر آيه ذكر گرديده با دو شرط اضطرار و استفاده در حدّ لزوم مى شكند: «فمن اضطُرَّ فى مخمصة غير متجانف لاثم فان اللَّه غفور رحيم» . اگر اميد مخالفان اسلام براى نفوذ در دين به خوردن آن محرّمات باشد، ناچار پس از نزول آيه بايد مخالفان اسلام تنها بر مضطرين اميد بندند، زيرا فقط ايشان از حكم تحريم خارج اند!
جالب آنكه حتى موردى ذكر نشده كه مخالفان اسلام با ترويج و تبليغ خوردن گوشت هاى حرام مذكور توانسته باشند در دين خدا نفوذ نمايند! بديهى است كه در اين صورت نمى توان مدعى شد نزول اين احكام باعث يأس مخالفان از نفوذ در دين گرديده است.
ب. با تدبّر در قرآن مى بينيم آيات مشابه ديگرى نيز نازل گرديده كه حكم تحريم برخى محرّمات را در خود دارد، يا حتى در برخى موارد به محرّمات ذكر شده در اين آيه نيز در آيات ديگر اشاره گرديده است.[۵] حال آن كه از فضائلى كه در اين آيه به قول مدّعيان به اين احكام داده شده، در آيات مشابه هيچ خبرى از آن فضيلت يا فضائل نيست!
اگر اعلام اين محرّمات به لحاظ اهميتشان داراى چنين فضائلى هستند كه سبب اكمال دين و اتمام نعمت و رضايت الهى گردد، مىبايست براى همين احكام در آيات ديگر يا احكام مشابه كه از نظر اهميت شأنى كمتر از احكام صدر آيه شريفه اكمال ندارند نيز چنين فضائلى رقم مى خورد و بيان مى شد. در حالى كه چنين نشد. اين امر خود نشانى روشن از عدم صلاحيت احكام مذكور در ايجاد يأس كفار از نفوذ در دين را دارد.
ج. اگر قرار باشد نزول اين احكام سبب اكمال دين و ايجاد يأس براى مخالفان نسبت به نفوذ در دين شود، ناچار بايد اين احكام آخرين احكام نازله در قرآن باشند. حال آن كه قرآن و روايات و عرف اين مطلب را نمى پذيرند.
اما قرآن:
اول: در همين سوره، آيات احكامى بعد از آيه اكمال نازل شده است، مثلاً: «اليوم اُحلّ لكم الطيبات و طعام الذين اوتوا الكتاب حِلٌّ لكم و طعامكم حِلٌّ لهم...» . [۶]اين آيه خود بيان مى دارد آيه اكمال آخرين آيه حكمى نيست.
دوم: با تأمّل در قرآن و با استناد به اقوال جمهور مفسرين، هيچ آيه اى از كتاب خداوند تصريحاً يا تلويحاً دالّ بر اين نكته نيست كه اميد مخالفانِ اسلامِ واقعى براى نفوذ در دين از طريق اكل گوشت هاى حرام بوده است.
اما روايات:
اهل سنت خود معتقدند كه آيه اكمال آخرين آيه حكمى نيست:
ان آخر آية نزلت آية الربا. [۷]
قال عمر: ان آية الربا آخر ما نزلت و قُبض رسول اللَّه صلى الله عليه وآله، قبل ان يبيّن لنا شأنها. [۸]
عن ابن عباس: آخر آية نزلت آية الربا. [۹]
طبرى در يک اظهار نظر جالب مى گويد: هيچ دانشمندى نمى تواند بپذيرد كه وحى تا هشتاد روز قبل از شهادت آن حضرت قطع گردد، بلكه چون شهادت نزديک است بايد وحى بيشتر و پى در پى آيد. به ويژه آنكه آياتِ احكام بعد از آيه اكمال نازل شده است، مانند حكم «كلاله» . لذا نمى توان گفت كه اكمال دين به اكمال احكام و عبادات است. [۱۰]
اما عُرف:
اول: روشن است كه حكم تمامى موضوعات مبتلا به مسلمانان تا روز قيامت در زمان رسولخداصلى الله عليه وآله نيامده است. فريقين در زمان غيبت حجت الهى پس از شهادت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله از نظر اهل سنت، و در عصر غيبت امام عصرعليه السلام از نظر شيعه براى رسيدن به احكام موضوعات جديد و مستحدثه - كه حكم صريح آنها در سنت وجود ندارد - با استفاده از قواعدى مانند «اصالة البرائة» و «قاعده لا ضرر» و «قاعده يد» يا «قياس و استحسان» و غيره، به استنباط احكام مى پردازند و بر آن اساس فتوى مى دهند. حال چگونه مى توان مدّعى شد اكمال دين با بيان احكام تمامى موضوعات محقّق شده باشد؟!
پس نزول چند حكم تحريمى نسبت به چند موضوع - كه بعضاً مكرّر اند - مسلّماً سبب اكمال دين نشده، و بالتبع عامل ايجاد يأس كامل مخالفان از نفوذ در اسلام نمى گردد.
دوم: اختلاف در فتاواى فقها و عمل كردن مسلمانان به فتاواى مختلف كه خود به نوعى دليل بر تغيير احكام مى باشد، به هيچ وجه سبب اميد دشمنان براى نفوذ در اسلام نشده است. البته بديهى است وجود برخى از فتاواى متعارض در پاره اى از احكام، حكايت از آن دارد كه لااقل بعضى از آن فتاوى با حكم الهى موافقت ندارد.
با توجه به آنكه وعده الهى نسبت به يأس مخالفان و اكمال دين كلى بوده و استمرار آن يأس را تا روز قيامت بيان مى دارد، و نيز آنكه در عصر غيبت حجّت الهى حضرت ولى عصرعليه السلام اكمالى در احكام نسبت به تمامى موضوعات به وجود نيامده است، ناچار بايد پذيرفت كه يأس كفار و اكمال دين ارتباطى با نزول احكام ندارد.
بعد از آنكه عدم صلاحيت احكام نازله در صدر آيه به عنوان عامل اكمال دين و يأس كامل از نفوذ در آن ثابت گشت و روشن شد، مجدداً به بررسى سؤال مطرح شده مى پردازيم.
بررسى علل يأس دشمنان در غدير
تدبّر در قرآن ما را در رسيدن به پاسخ صحيح كمک مى كند. شكى نيست كه اميد لازمه يأس است؛ يعنى بايد اميدى باشد تا بر اثر وقوع امرى تبديل به يأس گردد. لذا براى درک حقيقت، بايد ديد از نظر قرآن اميد مخالفان براى نفوذ در دين نسبت به چه موضوعى بوده است؟
قرآن در بخشى از آيه اى مى فرمايد: «نتربّص به ريب المنون» [۱۱]: در كمين و منتظر مرگ او هستيم. بر اين اساس روشن مى شود اميد مخالفان اسلام معطوف به بعد از شهادت رسول اكرم صلى الله عليه وآله بوده است. با شهادت آن حضرت جايگاه رهبرى الهى مسلمين خالى مى شود و رخنه اى در دين ايجاد مى گردد، كه اگر تدبيرى در جهت رفع و دفع اين ثلمه انديشيده نشود، رياست طلبان با نفوذ در رهبرى يا به دست گرفتن سكّان آن، زمينه اى براى نفوذ در دين ايجاد مى كنند.
به همين جهت اميد مخالفان نفوذ در رهبرى اسلامى بوده، و اگر قرار باشد اين اميد تبديل به يأس گردد، بايد از طرف خداوند تكليف رهبرى بعد از رسول اكرم صلى الله عليه وآله در روزى از ايام حجةالوداع روشن شده باشد، تا زمينه يأس كامل كفار فراهم گردد و وعده الهى در: «اليوم يئس الذين كفروا من دينكم» كاملاً محقق گردد.
تولد رسمى امامت و ولايت
با مراجعه به تاريخ در مى يابيم تنها روزى كه در آن ايام حائز چنين رخداد عظيمى بوده روز غدير خم است، كه در آن روز امامت و ولايت تولدى رسمى پيدا كرد. رسولخداصلى الله عليه وآله از تمامى مؤمنين در همه اعصار و امصار نسبت به آن ميثاق گرفت و ارزشمندترين رسالت الهى خويش را ابلاغ فرمود.
رسول اكرم صلى الله عليه وآله در غدير خم به فرمان الهى و آيه تبليغ، عهده دار ابلاغ امر مهم و سرنوشت ساز و حياتى امامت و ولايت به مسلمانان گرديد، و طى تشريفات باشكوه و بىبديلى كه در ابلاغ هيچ تنزيلى چنين سابقه و نظيرى نداشت، امر ابلاغ را انجام داد، و با ابلاغ رسمى آن دستور الهى و اخذ ميثاق حصنى عظيم براى صيانت از تنها دين منتخب الهى ايجاد گرديد.
اگر اين گونه نمى شد، اسلام بدون سرپرست الهى بعد از رسول اكرم صلى الله عليه وآله - همچون ديگر اديان ابراهيمى كه دست خوش تحريف گرديدند - اثرى از اسلام نبوى باقى نمى ماند، و راه براى رهجويان حقيقى هميشه بسته مى ماند.
ارتباط غدير با عصر ظهور
در مورد ارتباط واقعه غدير با عصر ظهور بايد گفت: بدون ترديد بايد اذعان نمود كه بدون شناخت واقعه غدير تمامى ويژگى هاى عصر ظهور آشكار و شناخته نمى شود. غدير يكى از پايه هاى اساسى عصر ظهور است. حضرت ولى عصرعليه السلام تنها و آخرين وارث بلافصل غدير يعنى امامت و ولايت است.
با توجه به اينكه آن حضرت وظيفه نجات بشريّت را بر عهده دارند، حساسيت و سنگينى وظيفه ايشان روشن مى شود. آن حضرت مجرى اراده الهى در تسلط و تمكّن اسلام غديرى در زمان ظهور است. تحقق وعده الهى با بيان: «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و لو كره المشركون» [۱۲] بر عهده ايشان نهاده شده است.
در حقيقت، عصر ظهور زمان به فعليت رسيدن اقتدار و تفوّق كامل غدير - يعنى امامت و ولايت الهى - و غلبه غدير و صاحبان غدير بر همه مكاتب و قدرت ها خواهد بود. اراده الهى در روز غدير، ابلاغ امامت منصوصه اى بود كه با اقدام رسول اكرم صلى الله عليه وآله تحقق پيدا كرد، اما پيروزى و تسلط و تمكن بر همه ظالمان و حكومت هاى شيطانى، در عصر ظهور و با قيام حضرت ولى عصرعليه السلام محقق خواهد شد.
در نهايت بايد گفت: روز غدير روز اعلام رسمى موجوديت دين منتخب و برگزيده الهى و عصر تفوّق و برترى آن دين بر همه اديان و حكومت هاست.
غدير از آغاز تا جهانى شدن
با معرفى امام امامت و ولىّ ولايت الهى در غدير خم، تنها راه رسيدن به رضاى الهى و اوج گرفتن براى رسيدن به كمال بندگى هموار گشت. اما سيه دلانِ كژانديش و رياست خواهان فرصت طلب كه با تبعيت از شيطان همواره به دنبال هواهاى نفسانى خود بودند و غدير براى آنان خوشايند و مبارک نبود، مانند ابرهاى سياه خواستند جلوى نور خورشيد غدير را بگيرند.
آنان هر چند توانستند آسمان هدايت الهى را از روز شهادت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله تا به امروز براى بسيارى ابرى نمايند، اما هرگز نتوانستند خورشيد ولايت را بپوشانند. نور هدايت الهى از پس ابرهاى غفلت و گمراهى، همچنان حيات بخش زندگى دنيوى و اخروى حق جويان است.
البته چون خداوند اراده پيروزى غدير و صاحبان غدير بر هر قدرت و تفكرى را نموده، و با آيه شريفه «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و لو كره المشركون» وعده پيروزى و نصرت دين برگزيده اش را بر همه اديان و مسلك ها داده است، بديهى است وعده الهى انجام خواهد يافت و حقيقت جويان جمال خورشيد هدايت را در آسمان بدون ابر گمراهى در عصر آخرين حجت الهى و با ظهور منجى موعود نظاره گر خواهند بود.
حركت به سوى تعالى غدير در عصر ظهور
با ظهور حضرت ولى عصرعليه السلام و آماده شدن زمينه هاى ظهور، حركت عمومى به سوى تعالى و تحقق خواست الهى در عروج انسان ها از طريق عبادت خداوند آغاز مى شود، كه با آيه «ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» [۱۳] بيان فرموده است. چرا كه خود فرموده: «يعبدوننى لا يشركون بى شيئاً» . [۱۴] در چنين بستر آماده اى و در پرتو امامت و ولايت الهى، درهاى عروج و تعالى انسان ها با اتكا به عبادت خالصانه خداوند گشوده و عبادت الهى جان مى گيرد، و انسان آرزومند را به اوج تعالى مى رساند.
چنانچه مى خوانيم: السلام على المهدى الذى وعد اللَّه تعالى به الامم ان يجمع به الكلم و يلمّ به الشَعَث و يملأ به الارض قسطاً و عدلا كما مُلئت ظلماً و جوراً.
حافظ غدير: حضرت مهدى عليه السلام [۱۵]
در يک نگاه به فرهنگ مكتوب غدير، جلوه هاى آن را به صورت هاى مختلفى مى بينيم. كتاب هاى بزرگ و كوچک، جزوه ها، بروشورها، مقالات مجلات و روزنامه ها، برنامه هاى علمى كامپيوترى، خطاطى هاى زيبا در كاشى ها و تابلوها و به صورت كارت ها و پوسترها.
اين روند هر ساله اوج بيشترى از خود نشان مى دهد، و در ظل عنايت حضرت بقيةاللَّه الاعظم عجل اللَّه فرجه آثار عميق خود را در ابلاغ پيام غدير به اثبات رسانده است.
پانویس
- ↑ تجلّى غدير در عصر ظهور: ص ۲۹۷ - ۲۸۷.
- ↑ نور / ۵۵ .
- ↑ مزمل / ۱۸.
- ↑ مائده / ۳.
- ↑ بقره / ۱۷۳. نحل / ۱۱۵.
- ↑ مائده / ۵ .
- ↑ المجموع (نووى) : ج ۱۰ ص ۵۵ . سنن ابن ماجه: ج ۲ ص ۷۶۴ ح ۲۲۷۶.
- ↑ المبسوط (سرخسى) : ج ۱۲ ص ۱۱۴.
- ↑ سنن ابن ماجه: ج ۲ ص ۷۶۴ ح ۲۲۷۶. عمدة القارى: ج ۱۱ ص ۲۰۲.
- ↑ تفسير جامع البيان: ج ۶ ص ۵۲ .
- ↑ طور / ۳۰.
- ↑ صفّ / ۹.
- ↑ ذاريات / ۵۶ .
- ↑ نور / ۵۵ .
- ↑ چهارده قرن با غدير: ص ۱۳۹.