دفع فتنه منافقین از سوی خدا

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۱ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «دفع فتنه منافقين از سوى خدا××× 2 غدير در قرآن: ج 1 ص 204  - 202. ×××    پس از سخنران...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

دفع فتنه منافقين از سوى خدا××× 2 غدير در قرآن: ج 1 ص 204  - 202. ×××

   پس از سخنرانى غدير و در فرصتى مناسب، پيامبرصلى الله عليه وآله مهاجرين و انصار را جمع كرده و سند مكتوبى براى غدير آماده كردند و در آن براى توحيد ونبوت از همگان اقرار گرفته و حديث غدير را بيان كردند.


در اين سند مكتوب به دو نكته در مورد پيامبرصلى الله عليه وآله اشاره شده است:


1-  امضاى الهى

اينكه آياتى كه در پايان اين ماجرا نازل شده امضاى ديگرى از خداوند است كه پاسخ فتنه‏گران را مى‏دهد. آنان كه موذى گرانه مى‏پرسيدند: مِنَ اللَّه اوْ مِنْ رَسُولِهِ: آيا غدير و ولايت و بيعت از طرف خداست يا از طرف رسولش است؟ پاسخ خداوند چنين است:


»ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى«؛ يعنى اين همان پيامبر است كه كلمه كلمه‏اش هدايت مردم بوده و تغيير نكرده و -  نعوذ باللَّه -  گمراهى در او پديد نيامده است. »وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى«؛ او كه از روى هوا و هوس سخنى نمى‏گويد، و تمام سخنان او حساب شده و مورد امضاى خداست. »إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى« ؛ آنچه او مى‏گويد وحى خداست و از طرف خدا به او الهام گرديده است.

2-  بيان مقام عظيم پيامبرصلى الله عليه وآله

پس از اعلام ولايت -  به جز عده‏اى كه كاملاً در برابر امر ولايت سر تسليم فرود آوردند -  بقيه مردم استنكاف و نپذيرفتن ولايت را در دل خود با يكى از سه جهت عنوان كردند: عده‏اى مى‏گفتند كه به تشخيص ما پيامبرصلى الله عليه وآله از راه حق منحرف شده است!! عده‏اى ديگر برنامه غدير را سخنان جالبى براى اغواى مردم تلقى كردند! عده‏اى ديگر هم به صراحت گفتند: او خواسته دل خود را مى‏گويد.


اگر چه اين سه ديدگاه قابل جمع در يك عنوان است ولى با ديده دقت كه بنگريم حاكى از فساد اعتقادى آنان در گونه‏هاى متفاوت است. يعنى عده‏اى كار حضرت را اشتباه تلقى مى‏كردند و عده‏اى ديگر آن را حيله و تزوير به شمار مى‏آوردند و عده‏اى حمل بر نفس پرستى و پيروى از خواهش دل مى‏كردند.


خداوند همه اين برخوردهاى كفرآميز را كه برخاسته از ضعف ايمان يا عدم اعتقاد بود با اين آيات پاسخ داد، و بار ديگر مقام عظيم پيامبرصلى الله عليه وآله را به همه كوردلانى كه بر سر مسئله ولايت چنين جسارتى به آن حضرت روا داشتند، خاطر نشان ساخت. امام صادق‏عليه السلام اين مرحله غدير را چنين بيان فرموده است:


هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير اميرالمؤمنين‏عليه السلام را معرفى كرد، مردم سه دسته شدند: عده‏اى گفتند: محمد گمراه شده است. عده‏اى ديگر گفتند: اغوا شده است. گروه ديگرى گفتند: درباره اهل‏بيتش و پسرعمويش از روى هواى نفس سخن مى‏گويد.


اينجا بود كه خداوند سبحان چنين نازل كرد: »وَ النَّجْمِ إِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى« : »قسم به ستاره هنگامى كه فرودآمد، صاحب شما )يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله( گمراه نشده و اغوا نشده و از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد. آنچه مى‏گويد وحيى است كه بر او نازل مى‏شود« .××× 1 عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 151 ح 228. تأويل الآيات: ج 2 ص 623 . ×××

در حديث ديگرى اين مرحله از غدير با تفسير آيات مزبور چنين ترسيم شده است:


پيامبرصلى الله عليه وآله به على‏عليه السلام فرمود: يا على، قسم به آنكه مرا به پيامبرى مبعوث فرموده، وصايت و خلافت و امامت بعد از من براى تو واجب گرديد. منافقين گفتند: محمد در محبت پسر عمويش گمراه شده و منحرف گرديده و درباره شأن او از روى هواى نفس سخن مى‏گويد.


خداوند تبارك و تعالى هم اين آيات را نازل كرد:


»وَ النَّجْمِ إِذا هَوى« ، خداوند عزوجل مى‏گويد: »قسم به خالق ستاره هنگامى كه پايين آمد« . »ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ« يعنى محمدصلى الله عليه وآله در محبت على بن ابى‏طالب‏عليه السلام گمراه نشده، »وَ ما غَوى وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى« يعنى درباره مقام على‏عليه السلام از روى اغوا و هواى نفس سخن نمى‏گويد. »إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى« : »آنچه مى‏گويد وحيى است كه بر او نازل مى‏شود« .××× 1 بحار الانوار: ج 35 ص 272. امالى الصدوق: ص 660 . ×××