شباهت امت پیامبر با امت حضرت موسی

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۹ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «شباهت امت پيامبرصلى الله عليه وآله با امت حضرت موسى‏عليه السلام××× 2 از غدير...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

شباهت امت پيامبرصلى الله عليه وآله با امت حضرت موسى‏عليه السلام××× 2 از غدير تا الغدير: ص 103  - 97. ×××

  از جمله شباهت‏هاى اصحاب حضرت موسى‏عليه السلام با اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله و يا بالعكس را اين گونه مى‏توان بيان كرد:


خداوند در بخش پايانى آيه اكمال مى‏فرمايد: »خدا تو را از مردم حفظ مى‏كند« . معلوم مى‏شود نگرانى پيامبرصلى الله عليه وآله از خطر جانى و نظامى نبود، به همان دو شاهدى كه ياد شد. بلكه عمده خطر داخلى و جوّسازى مردم حجاز بود؛ كه مبادا بر اثر ضعف فرهنگى دچار شبهه شوند و بگويند:


رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله داعيه رسالت در سر پروراند تا مردم را محكوم خاندان خود كرده، پسرعمو و داماد خود را جانشين خويش كند، و در نتيجه امارت بر مردم را ميراث و موروث خاندان خود گرداند.


اين ترس همواره هست، و ترس نظامى نيست تا كسى بگويد من خوف ندارم و خون شهيد مؤثر است. اگر مردم جاهل عوام بودند و قدرت تحليل نداشتند، رهبر الهى نيز كارى از پيش نمى‏برد.

توضيح اينكه:


بدترين مشكل براى رهبران الهى ضعف فرهنگى مردم است. حضرت موسى‏عليه السلام -  كه از پيامبران بزرگ اولوالعزم بود -  كسى است كه بين دريا و شمشير نمى‏ترسيد؛ وقتى ذات اقدس خداوند به او دستور داد به سوى دريا حركت كن، بنى‏اسرائيل معترضانه به او گفتند: اى موسى! دريا در پيش رو و شمشير فراعنه در پشت سر ماست و ما را بين دو مرگ ميخكوب كرده‏اى.


موسى‏عليه السلام گفت: چنين نيست، زيرا پروردگارم با من است و به زودى مرا راهنمايى خواهد كرد: »كلاّ ان معى ربى سيهدين« .××× 1 شعراء /  62 . ××× با حرف ردع »كلاّ« آنان را خاموش كرد و فرمود: امواج دريا و شمشير فراعنه در اختيار خداست. اگر خدا بگويد بازگرد باز مى‏گردم و پيروز مى‏شوم، و اگر بگويد به دريا برو به دريا مى‏روم.


گاهى فرمانده در ميدان نبرد به سربازان خود دستور پايدارى مى‏دهد و شهادت در راه خدا را فضيلت معرفى مى‏كند، ولى گاهى تشر مى‏زند و مى‏گويد: »كلاّ« يعنى ما در امانيم.


وقتى پيروان حضرت موسى‏عليه السلام گفتند: بين دو مرگ گرفتار شديم، كليم خدا نفرمود: صبر كنيد كه خدا صابران را دوست دارد، و اگر شهيد شديم اجرمان با خداست. بلكه فرمود: ما بين دو مرگ نجات پيدا كرده و پيروزيم. خدا فرمود: با عصاى خود به دريا بزن »و اضرب بعصاك البحر« .××× 2 شعراء /  63 . ××× موسى‏عليه السلام عصاى خود را به دريا زد و دريا بستر خاكى شد و آنها گذشتند. ولى چون فرعون و فرعونيان آمدند در كام امواج خروشان غرق شدند: »فغشيهم من اليمّ ما غشيهم« .××× 3 طه /  78. ×××


موساى كليم‏عليه السلام -  كه بين دو مرگ به ياد خدا بود و امنيت خود را از خدا دريافت كرد -  احساس ترس نكرد. اما وقتى ساحران فرعون چوب‏ها و طناب‏ها را در ميدان مبارزه انداختند: »سحروا اعين الناس و استرهبوهم« .××× 1 اعراف /  116. ××× مردم كه تماشاچى ميدان مسابقه بودند، ديدند مارهاى فراوانى در اين ميدان در جنب و جوش است. موسايى كه عصا را اژدها مى‏كند و خود اژدها افكن است، در اين صحنه ترسيد: »فأوجس فى نفسه خيفة موسى« .××× 2 طه /  67 . ×××


اميرالمؤمنين‏عليه السلام در تحليل ترس حضرت موسى‏عليه السلام مى‏فرمايد: لم يوجس موسى‏عليه السلام خيفة على نفسه، بل اشفق من غلبة الجهّال و دول الضلال« .××× 3 نهج البلاغه: خطبه 4. ××× موساى كليم‏عليه السلام بر خود نترسيد، بلكه ترس وى از اين بود كه جاهلان پيروز شوند و مردم را به گمراهى بكشانند. ترس موساى كليم‏عليه السلام از اين بود كه ساحران با عصاها و طناب‏ها ميدان مسابقه را ميدان مار كردند.


او اگر عصا را بيندازد و آن هم يك مار شود و مردم نتوانند بين سحر ساحران و اعجاز او فرق بگذارند چه كند؟ كسى كه نتواند بين سحر و معجزه فرق بگذارد، با او چه مى توان كرد؟ آن صحنه جاى اين بود كه كسى از سر نصيحت بگويد: سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دار، زيرا بر اثر ضعف فكرى مردم سحر با معجزه پهلو مى‏زد، و موساى كليم‏عليه السلام از ضعف فكرى مردم مى‏ترسيد.


هراس رسول گرامى‏صلى الله عليه وآله نيز از اين بود كه مردم نتوانند تشخيص دهند كه ولايت على بن ابى‏طالب‏عليه السلام در رخداد غدير حكم خدا و نصب الهى است، و اينكه شخصيت على‏عليه السلام همانند ندارد و هرگز سخن از امارت و سلطنت نيست.


خداى سبحان كه فرمود: »و اللَّه يعصمك من الناس« يعنى كارى مى‏كنم كه طرز فكر مردم دگرگون شود و مردم كار تو را توطئه نپندارد و تو را متهم نكنند. چنانكه به موساى كليم‏عليه السلام بشارت داد: »لا تخف انك انت الاعلى . و الق ما فى يمينك تلقف ما صنعوا انما صنعوا كيد سحر و لا يفلح الساحر حيث اتى«××× 1 طه /  69 68 . ×××؛ »نترس كه تو خود برتر و پيروزى. و آنچه در دست دارى بينداز تا هر چه را ساخته‏اند ببلعد« .


در حقيقت آنچه سر همبندى كرده و به ديگران نشان مى‏دهند افسوس افسونگران است، و افسونگر هر جا برود رستگار نمى‏شود. مردم خواهند ديد كه در صحنه مسابقه اژدهايى حركت مى‏كند ولى چيزى جز چوب‏هاى خشك و طناب‏هاى بى‏روح و سرد نيست.


آخرالامر هم كيد و صنع ساحران را بلعيده مى‏شود، نه چوب و عصا و طناب. خداى سبحان با چنين اهميتى حادثه غدير را براى رسول گرامى‏صلى الله عليه وآله تحليل و تبيين كرد.