احیاء غدیر توسط اميرالمؤمنين عليه السلام

از ویکی غدیر

احياء غدير توسط اميرالمؤمنين‏ عليه السلام [۱]

احاديثى در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد و نيز احياى غدير از لسان معصومين‏ عليهم السلام وارد شده كه از جمله آنها احياى غدير توسط اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است:

حضرت فرمود: اين روز روز عظيم ‏الشأنى است. [۲]

همچنين در سالى كه عيد غدير با روز جمعه مقارن شده بود حضرت خطابه ‏اى ايراد نمودند و ضمن آن مطالب زيادى درباره عيد گرفتن غدير فرمودند.

از جمله فرمودند: خداوند در اين روز دو عيد عظيم و بزرگ را براى شما جمع نموده است.[۳]

همچنين پس از بيست و پنج سال خفقان كه مى ‏رفت نسل‏ هاى جديد را از غدير بى‏ خبر گذارد، در زمان خلافت ظاهرى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، آن حضرت براى احياى غدير اقدامات اساسى فرمود.

در چنان شرايط حساسى كه غدير مى‏رفت تا جان تازه ‏اى به خود گيرد، نياز به عده ‏اى از حاضران در غدير بود كه با شهادت به آنچه خود در آن حضور داشته ‏اند و به چشم خود ديده ‏اند مؤيِّد سخنان حضرت در پيشگاه مردمى باشند كه در اثر تبليغات سوء دشمنان از صاحب غدير فاصله پيدا كرده‏ اند و بسيارى از باورها برايشان در مرحله ابتدائى است.

اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در ميدان بزرگ كوفه مجلس مهمى تشكيل دادند كه در آن عده قابل توجهى از حاضرين غدير بودند.

حضرت در حضور آن جمعيت انبوه كسانى را كه در غدير حاضر بوده ‏اند و منصوب كردن آن حضرت را به چشم خود ديده ‏اند، قسم داد كه برخيزند و شهادت دهند.

عده‏ اى كه حداقل سى نفر مى ‏شدند برخاستند و به آنچه ديده بودند شهادت دادند.

در اين ميان هشت نفر كه همه حضور آنان در غدير را مى ‏دانستند براى شهادت برنخاستند.

وقتى حضرت از آنان علت را پرسيد، بهانه آوردند كه فراموش كرده‏ ايم! و گويا طورى فراموش كرده بودند كه با يادآورى هم به خاطرشان نيامد!!!

در اينجا حضرت فرمود: اگر در اين بهانه ‏اى كه مى ‏آوريد دروغ مى‏ گوييد و عذر بى‏ جا تراشيده ‏ايد خدا شما را به بلايى مبتلا كند كه براى همه مردم آشكار و ثابت شود.

سپس براى هر يک بلاى خاصى را ذكر كردند و مجلس پايان يافت.

همه هشت نفر به بلاهايى كه حضرت فرموده بود گرفتار شدند و بين مردم به نفرين شده اميرالمؤمنين‏ عليه السلام معروف گرديدند.

اين بلاى الهى بر منكرين غدير به معناى اتمام حجت الهى و اثبات پشتوانه خدايى براى غدير بود و نتيجه ‏اى كه از آن گرفته شد اين بود كه اگر شاهدان غدير با بهانه دروغين براى شهادت به پا نمى خيزند ولى اين خداوند است كه با رسوا كردن آنان، براى غدير شهادت مى‏ دهد.[۴]

پانویس

  1. چهارده قرن با غدير: ص ۲۹. اسرار غدير: ص ۲۳۳ - ۲۳۵.
  2. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۰۹.
  3. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۰۸.
  4. بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۹۹. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۴۹۰،۸۹. الغدير: ج ۱ ص ۹۳.