حضور منافقین در غدیر
حضور منافقين در غدير[۱]
از نگاه اعتقادى و فكرى، جمعيت عظيم حاضر در حجةالوداع و غدير شامل افرادى با درجات متفاوت ايمان بود. از مسلمانان مخلصى در اعلى درجات ايمان همچون سلمان و ابوذر و مقداد گرفته، تا افراد متوسط الايمان، تا برسد به تازه مسلمانانى كه قدم در بارگاه اسلام گذاشته بودند، تا برسد به کسانی که فقط كلمه توحيد را بر زبان جارى كرده بودند و تا ديروز بر عليه اسلام شمشير مى زدند.در نگاهى ديگر شامل افرادى ديندار و با تقوا و فداكار براى دين بود، در مقابل شهوت پرستانى كه هدفى جز مقاصد دنيوى در سر نداشتند. در دقّتى ديگر گروهى که هنوز در تعصبات جاهلى غرق بودند و عقده هاى بدر و احد و حنين را در دل نگه داشته بودند، در مقابل افرادى كه با ايمان راسخ از جاهليت و عادت هاى آن بيزار بودند و بر آن ها لعنت مى فرستادند.
در كنار همه اين ها منافقين بودند كه با نقشه هاى جدى بر ضد اسلام و حتى امضاى معاهده بر ضد جانشين پيامبرصلى الله عليه وآله - كه صحيفه ملعونه نام گرفت - در برابر منبر غدير حضور داشتند. البته منافقين گروهى بودند كه نبايد به حال خود رها مى شدند تا فتنه انگيزى كنند، و به همين جهت پيامبرصلى الله عليه وآله تعهد داشت كه حتماً در مراسم غدير حضور داشته باشند تا هم تحت كنترل باشند و هم حجت بر آنان تمام شود.از همه جالبتر در هيبت غدير آن بود كه حتى افرادى از مشركين - كه هنوز بر جاهليت خود باقى بودند - از مكه تا غدير آمدند تا ببينند پيامبرصلى الله عليه وآله مى خواهد در غدير چه بگويد.[۲] پس از اتمام حجةالوداع و در راه بازگشت به مدينه، اکنون شب هيجدهم ماه ذى الحجة رسيده بود و كاروان مسير شبانه خود را به سوى غدير مى پيمود. غدير خم نيز با بركه آبش و چشمه سار و پنج درخت كهنسالش در انتظار كاروان عظيم حجاج بود. مقصدى كه از مكه تعيين شد و مردم از وعده گاهشان و برنامه اى كه در انتظارشان بود به خوبى خبر داشتند.
قلب رسول اللَّه صلى الله عليه وآله در چگونگى تحقق امر الهى و اعلام ولايت مطلقه جانشينان معصوم خود مى تپيد. پيك وحى نيز در تكاپوى فوق العاده اى براى تدارك برنامه فردا بود.
همزمان تحركات مُخرِّب منافقين وارد مرحله جدى شده و اوضاع نشان مى داد كه با حضور آن اكثريت در آمیخته با افكار جاهلى، اجراى برنامه از پيش تعيين شده غدير غير ممكن است. از يك سو مردم ظاهربين فوراً دهان به حسادت باز خواهند كرد كه پسر عمويش و خاندان خود را بر ما مسلط مى كند.
از سوى ديگر منافقين آشوب به پا خواهند كرد و مجلس سخنرانى را بر هم خواهند ريخت و حتى ممكن است قصد جان پيامبر و اميرالمؤمنين عليهما السلام را نمايند.
هم خداوند علم به بحرانى بودن موقعيت داشت و هم پيامبرصلى الله عليه وآله به عنوان مجرى امر خدا به شدت نگران آن بود، و هم مؤمنين از اعلام ولايت در چنان شرايطى واهمه داشتند، و هم منافقين جو حاكم را زير نظر گرفته بودند و صدها توطئه در سر مى پروراندند. در چنين شرايطى، پروردگار جهان مى خواست با دست قدرت خود نشان دهد كه اگر او اراده كند همه مقهور اويند.
اواخر شب هيجدهم كه كاروان به درختان و بركه غدير كاملاً نزديك شده بود آيه اى از قرآن نازل شد كه در عين اختصار همه جوانب غدير را در بر داشت، و تابلوى درخشنده غدير در متن قرآن شد. اين آيه همه نگرانى ها را بر طرف كرد و خبر قطعى از اراده پروردگار و ضمانت حفظ از هر خطر و توطئه اى را آورد.در آن لحظات حساس كه پيامبرصلى الله عليه وآله به شدت در انتظار وحى بود، جبرئيل نازل شد و آيه ۶۷سوره مائده را نازل كرد و عرضه داشت: يا رسول اللَّه، خداوند به تو سلام مى رساند و مى فرمايد:
«يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ، اِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرينَ »:
«اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده اى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى كند. خداوند قوم كافر را هدايت نمى كند».[۳]نزول اين آيه همه آن چيزى بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله انتظارش را مى كشيد و انعكاس آن مى توانست اين گونه باشد: يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ« : اى صاحب رسالت، آنچه از پروردگارت درباره امامت و خلافت و ولايت نازل شده ابلاغ كن و به مردم برسان. »وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ« : اين مسئله آن قدر قطعى و مهم و مورد تأكيد است كه اگر نشود گويا در رسالت و نبوت خويش هيچ گامى برنداشته اى و رسالتى كه بر دوشت نهاده شده را به انجام نرسانده و بر زمين نهاده اى. »وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ« : از جهت توطئه هايى كه از آن هراس دارى مطمئن باش كه خداوند حفظ تو را از شر مردمان توطئه گر ضمانت نموده است. »اِنَّ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرينَ« : هدف اصلى، ابلاغ اين پيام و اتمام حجت است و شكى نيست كه گروهى از مردم ولايت را نمى پذيرند و بدان ايمان نمى آورند و كفر مى ورزند.
با نزول اين آيه، پيامبر صلى الله عليه و آله همه آنچه درباره توطئه ها از مردم مخفى مى كرد بى واهمه با آنان در ميان گذاشت و فرمود:
اين آيه تهديد بعد از وعيد است. حتماً امر خداوند را به انجام خواهم رساند چرا كه اگر مردم هم مرا متهم كنند و تكذيب نمايند براى من آسانتر از عقوبت الهى در دنيا و آخرت است، و خدا بدون انجام اين وظيفه از من راضى نمى شود. اكنون كه خدا ضامن حفظ من است از هيچكس نمى هراسم.[۴]