عوامل تأثیرگذار در جاودانگی گفتمان غدیر
عوامل تأثیرگذار در جاودانگی گفتمان غدیر[۱]
برخى از پديده ها در تاريخ انسانى از جايگاه ويژه اى برخوردار مى شوند؛ كه از حد يک رخداد و خبر صرف خارج مى شوند و به عنوان يک پديده در جامعه ظاهر مى شوند، و به عنوان يک انديشه در جارى زمان و مكان مى مانند.
غدير و گفتمان آن به عنوان يک رخداد عظيم و بى نظير تاريخى، هر چند در عصر و لحظه اى خاص از زمان، در بند زمان و مكان و تاريخ و لحظه است. ولى آغاز آن را بايد به حضور انسان به عنوان خلیفةالله در زمين، و مكان آن را نيز كره زمين و اشخاص آن را انسان هاى كاملى دانست، كه در قرآن به عنوان كلمات وجودى از آنان ياد مى شود.
گفتمان غدير، گفتمان حال و گذشته و آينده بشريت است، و از همان امانت الهى است كه آسمان و زمين آن را برنتابيد. گفتمان غدير محتواى همه رسالت است كه اگر آن را ابلاغ نكند، نه تنها پيامبر صلى الله عليه و آله ابلاغ رسالت نكرده است، بلكه رسالت همه پيامبران عليهم السلام ابتر و بريده و ناتمام مى ماند.
و بالاخره گفتمان غدير آغاز امامت انسان بر همه هستى را مى نماياند، و نشان مى دهد كه انسان چيست و كجا آمده و به كجا مى رود؟ گفتمان غدير هم راه است و هم مقصد و هم مقصود.
در اينجا با هدف آشنايى با حقيقت گفتمان غدير و عوامل جاودانگى آن، علل و عوامل تأثيرگذار در ماندگارى و جاودانگى گفتمان غدير را مورد بررسى قرار مى دهيم. روش پژوهش در اين تحقيق روش تاريخى است، و روش گردآورى مطالب روش كتابخانه اى مى باشد.
فصل اول: كليات
الف) مقدمه
بى ترديد «غدير» از ماندگارترين و بى بديلترين گفتمان هاى تاريخ بشرى است، كه رازها و رموز ناپيدايش همواره بيش از پيدايش بوده است. هر چند تأليفات و تحقيقات وسيع و گسترده اى در اين باره انجام شده، و دست آوردهاى ارزشمندى به همراه داشته است. ولى به نظر مىرسد در اغلب اين تأليفات به «غدير» از منظر يك واقعه تاريخى نگاه و توجه شده، و نه يک «گفتمان ويژه».
از اين رو، در اين نوشتارها آنچه بيشتر ملحوظ است اعتبار روايى و تاريخى غدير بوده، و مؤلفين بيشتر به دنبال اثبات تواتر و اتقان سند و متن حديث غدير بودهاند. به حق در مانايى آن زحمات بسيار خطير و گرانسنگى از سوى علما و مفاخر شيعه و ديگر علماى اسلام مصروف يافته است. از جمله: علامه امينى در كتاب شريف «الغدیر»، علامه ميرحامدحسين هندى در مجموعه عظيم و گرانسنگ «عبقات الانوار فی اثبات امامة الائمة الاطهار»، علامه مجلسى در كتاب شريف «بحارالانوار».
و نيز از قبل زحمات ائمهعليهم السلام و به تبعشان اين دانشمندان است كه امروز غدير به عنوان يك عقيده و اساس دين، ثمره نبوت، شاخصترين و زندهترين سند و قانوننامه زيربنايى اسلام و منشور مترقى اسلام و شيعه تبلور و تجلى يافته است. بايد اين زحمات همواره مورد پاسداشت قرار گيرد، و پاسداران و پاسبانان اين واقعه در ماندگار تاريخ به زيبايى ماندگار گردند.
سخن در اين است كه در عين ارج نهادن به زحمات بزرگان، در كنار و هم سو با نگاه تاريخى به غدير، بايد در قالب يك نظريه و انديشه و گفتمان ويژه و منفك از ساير گفتمانها توجه شود. لذا لازم است در اين باره، كم و كيف اين نحو از گفتمان، متد، شيوهها، تاكتيكها و تكنيكهاى كاربست در اين گفتمان، زمان و مخاطب گفتمان، قابليت حامل و محمول گفتمان، جامعه هدف گفتمان، ميزان و دامنه اثرگذارى گفتمان، و... به دقت مورد تحليل و تدقيق قرار گيرد.
در اين مقال، با پرداختن اجمالى به برخى از رئوس و امهات بحث يعنى »راز و علل ماندگارى گفتمان غدير« ، مىخواهيم فصل جديدى به روى محققين و فعالان در حوزه پژوهش افتتاح كنيم، تا اين مهم در فرصت و مجال وسيع به تفصيل مورد مداقّه قرار گيرد.
لازم به ذكر است كه اين نوشتار مشتمل بر سه فصل: كليات، ادبيات موضوع و استنتاج خواهد بود. فصل كليات شامل: تعاريف مفاهيم، اهداف، روش پژوهش، سؤال اساسى، چارچوب نظرى پژوهش و... ، و فصل دوم شامل: عوامل ماندگارى يک گفتمان و ديگر علل و عوامل ماندگارى گفتمان غدير و... ، و فصل سوم شامل: نتيجه گيرى و راهكارهاى لازم خواهد بود.
در خاتمه اين بخش تأكيد مى گردد: عدم وقوف شايسته بر اين حقيقت تاريخى، بسيارى از حقايق و حتى فهم بعضى عبارات و جملات استخدام در حديث غدير را بر ما مشكل و مبهم مى نمايد. همان طور كه وقوف بر آنها بسيارى از نقاط مبهم را روشن مىكند، و بصيرت لازم را براى درك حقايق نهفته در اين گفتمان را فراهم مىنمايد، و با علم به آنها پرده از جاودانگى اين گفتمان برداشته، و تنظيم اين گفتمان و درک ارتباطات مكنون در آن اين فهم را بر حق جويان روشن مى سازد كه چرا پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در آن شرايط خاص اين خطابه مفصل را در مراسمى باشكوه ايراد فرمودند و جانشينان خود را تا روز قيامت به طور رسمى به جهانيان معرفى كردند.
اين امر وجدان هر مسلمان و محقق منصف را در مقابل اين خطاب قرار مى دهد، و بر او ضرورى مى نمايد كه جريان غدير و گفتمان آن را با همه وسعت و عمق آن مورد مطالعه قرار مى دهد.
ب) تعاريف مفاهيم
«غدير» در لغت به معناى آبگیر، تالاب و به نقطه و محل جمع شدن آب گفته مى شود. و اما آنچه مشهور شده نام منطقه اى است در راه مكه و مدينه پيش از «جحفه»، كه بيابانى وسيع و آبگيرى براى جمع شدن سيلاب ها و نيز آب چشمه اى بود كه از سمت شمال غربى به آن مىريخت، و چند درخت كهنسال تنومند در آن قرار داشت.[۲]
«گفتمان» در مفهوم ساده، به گفت و گو و تبادل كلام گفته مىشود. اين واژه در معناى اصطلاحى به شكل ماهيت و نوع گفتگو گفته مىشود، كه مقصود از آن احتجاج يا تبيين و يا دفاع از يک انديشه و نظريه است.
ج) اهداف
هدف از اين نوشتار عبارت است از:
آشنايى با حقيقت گفتمان غدير.
آشنايى با علل و عوامل ماندگارى گفتمان غدير.
آشنايى با نقش شخصيتهاى به نام در تبيين و ماندگارى گفتمان غدير.
سؤال اصلى:
مى توان گفت: اين نوشتار با يک سؤال اصلى و ده ها سؤال فرعى رو به رو است. سؤال اصلى اين است:
علل و عوامل دخيل و تأثيرگذار در ماندگارى و جاودانگى گفتمان غدير چيست؟
همان طور كه مشخص است، در پى هر حادثه تاريخى مىتوان علامت سؤالى گذاشت كه آن را به يک سؤال فرعى تبديل كند. از جمله:
شكل و نحوه گفتمان چگونه بايد باشد؟
نقش باورها و اعتقادات گفتمان در تأثيرگذارى و ماندگارى آن چگونه است؟
بايسته هاى يک گفتمان چگونه بايد باشد؟
روش ها، تاكتيک ها و تكنيک هاى يک گفتمان چيست؟
و... .
اينها سؤال هايى فرعى هستند كه همگى به عنوان متغيّرهاى وابسته پيرامون سؤال اصلى به عنوان يک متغير ثابت مطرح مى گردند.
د) روش پژوهش
روش به كار گرفته شده در اين تحقيق روش تاريخى است، و روش گردآورى مطالب روش كتابخانه اى مى باشد. بررسى كتب مختلفى كه درباره حادثه غدير نگاشته شده است و استخراج مطالب تاريخى و عوامل تأثيرگذار در ماندگارى گفتمان غدير در حيطه كار قرار گرفته است. موضوعات فرعى پس از فيش بردارى از منابع مختلف طبقه بندى، و سپس تنظيم و تدوين يافته اند.
در اين تحقيق از منابع مختلف، به ويژه خلاصه «عبقات الانوار» شيخ عباس قمى، «بحارالانوار» علامه مجلسى، «الغدير» علامه امينى، «دانشنامه امام على عليه السلام» و... بيشترين بهره گرفته شده است.
هـ) سازماندهى پژوهش
چنانچه اشاره شد، اين تحقيق مشتمل بر سه فصل است: فصل اول به كليات، و فصل دوم به ادبيات موضوع در تحليل و تبيين علل ماندگارى گفتمان غدير، و فصل سوم به نتيجه گيرى و راهكارهاى لازم اختصاص دارد.
و) پيشينه پژوهش
با توجه به اينكه اين نوشتار درباره غدير است، و درباره واقعه غدير و حديث و آيات مربوط به آن شروح و تفسير مبسوط نوشته شده است. مىتوان آن شروح و تفاسير را به عنوان پيشينه چنين تحقيقى تلقى كرد. ولى اين نوشتار از نظر پردازش و نوع نگاه، به نظر میرسد كمى متمايز با نوشتارهاى ديگر باشد. در اين نوشتار تلاش گرديد به مسئله غدير نه از حيث واقعه تاريخى و مذهبى بلكه از حيث يک «گفتمان» به آن توجه شود، و كمّ و كيف آن و راز ماندگارى چنين گفتمانى مورد تبيين و مداقّه قرار گيرد. لذا به نظر میرسد پردازش موضوع با اين نگاه خالى از لطف نباشد.
ز) چارچوب نظرى پژوهش
از حيث نظرى، در اين پژوهش به چند دليل نقلى متقن استناد شده است:
يكى آيه شريفه ۶۸ سوره مائده: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و اللَّه يعصمك من الناس»، و ديگرى آيه سوم مائده كه در حكم قطعى عمل رسول خدا صلى الله عليه و آله بعد از ابلاغ رسالت پايان است كه مى فرمايد: «اليوم اكملت لكم دينكم و انعمت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً»، و ديگر سخن متقن و متواتر رسول خدا صلى الله عليه و آله در خطبه غدير است كه خلاصه خطبه در اين جمله بيان شده است: من كنت مولاه فهذا على عليه السلام مولاه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله.[۳]
اين دلائل و دلائلى ديگر كه در متن خواهد آمد، به عنوان پشتوانه نظرى تحقيق مورد استناد و استفاده است.
فصل دوم: ادبيات موضوع
الف) نگاه اجمالى بر حقيقت گفتمان غدير
برخى از پديده ها در تاريخ انسانى از جايگاه ويژه اى برخوردار مى شوند؛ از حد يک رخداد و خبر صرف خارج مى شوند و به عنوان يک پديده در جامعه ظاهر مى شوند، و به عنوان يک انديشه در فرآيند زمان و مكان جارى مى مانند.
اين رخدادها و پديده ها را نمى توان به چيزى همانند كرد. واژه اى كه بتوان از آن ياد كرد و تأثيرات اين چنين پديده اى را با آن بيان نمود دشوار و كمياب است، زيرا پديده هاى اين چنينى پديده هاى انديشه ساز و جريان سازان مهمى هستند كه جهت تاريخى امت و يا امت هايى را در زمان و پس از آن تحت تأثير شگرف خود قرار مى دهند، و از سويى داراى برنامه و رويكرد عملياتى در حوزه رفتارهاى فردى، اجتماعى و سياسى افراد يا جامعه يا جوامعى هستند كه از آن تأثير مى پذيرند.
هدف از به كارگيرى واژه «گفتمان» به صورت اصطلاح خاص درباره اين پديده، بيان اين است كه ما با پديده اى رو به رو هستيم كه در زمانى رخ داده، و به عنوان يک انديشه و نظريه در حوزه هاى بسيارى تأثيرگذار بوده است، و به عنوان يک عنصر و مؤلّفه اساسى در حوزه هاى چندى حضور و نقش مهم و اساسى را ايفا كرده و مى كند.
به نظر مى رسد كه اين عنصر به عنوان عنصر اساسى پايدار، با همه تغييرات فرهنگى و اجتماعى و تاريخى باقى، و آثار خود را در حوزه هاى انديشه، بينش و رويكرد به جاى مى گذارد. هر چند كه غدير به عنوان يک مكان و يک رخداد تاريخى در عصر و لحظه اى خاص از زمان در بند زمان و مكان و تاريخ و لحظه است، ولى از جهاتى از همه آنها جدا و منفک است.
لحظه نه تنها آبستن ايجاد و يا بروز آن نيست، بلكه تنها مى تواند آن را به عنوان آغاز به شكلى ظاهرى محدود و مقيد سازد. ولى از نظر باطنى امرى فرا لحظه و فرا تاريخى است، و مى توان آن را به عنوان اصلى بيرون از رخدادها بر شمرد.
اين گونه است كه ما از گفتمان غدير سخن مى گوييم. البته با اين تفاوت كه محدود به لحظه، زمان و مكان تاريخ نيست. به اين معنى كه گفتمان ها را مى توان به دو دسته اساسى دسته بندى كرد:
يک) گفتمان هايى كه هر چند عمومى و كلى و فراگير هستند، ولى در يک عصر تاريخى حضور و ظهور دارند. مانند گفتمان دموكراسى و غيره، و ديگر گفتمان هايى كه در محدوده زمان، تاريخ و لحظه قرار نمى گيرند و هيچ يک از آنها نمى تواند بندى بر پاى آن و قيد بر گردنش باشد.
از اين دسته گفتمان ها مى توان به گفتمان عدالت اشاره كرد. گفتمان غدير اگر چه از زمان خاصى چون ۱۸ ذى الحجه سال دهم هجرى و در مكان خاصى چون غدير خم در راه مكه و مدينه و با حضور اشخاص و شخصيت هاى به نامى چون رسول خدا صلى الله عليه وآله و اميرمؤمنان عليه السلام شكل گرفت، ولى آغاز آن را بايد به حضور انسان به عنوان خليفةاللَّه در زمين، و مكان آن را نيز كره زمين و اشخاص آن را انسان هاى كاملى دانست كه در قرآن به عنوان انوار طيب انسانى و كلمات وجودى الهى از آنان ياد مى شود. كلمات وجودى كه توبه آدم بدان پذيرفته شده است.
گفتمان غدير، گفتمان حال و گذشته و آينده بشريت است.
گفتمان غدير همان خواسته حضرت ابراهيم عليه السلام است كه پس از سال ها تلاش و مجاهدت و سربلندى از آزمون هاى سخت و دشوار چون ذبح اسماعيل عليه السلام و آتش نمروديان و مانند آن به آن رسيد و دست يافت.
گفتمان غدير همان امانت الهى است كه آسمان و زمين آن را بر نتابيد.
گفتمان غدير محتواى همه رسالت است، كه اگر آن را ابلاغ نكند نه تنها پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ابلاغ رسالت نكرده است، بلكه رسالت همه پيامبران عليهم السلام ابتر و بريده و ناتمام مى ماند.
و گفتمان غدير همان و همان و همان هايى است كه در بسيارى از آيات قرآن بدان به صراحت، كنايه، ايهام، اجمال و تفصيل پرداخته شده است.
مگر نه اين است كه همه قرآن «بسم اللَّه»، و همه بسم اللَّه در «باء» آن خلاصه شده، و امامت نقطه معنابخش وجودى آن باء است؟ مگر نه اين است كه همه آيات تعريف يک حقيقت هستند، و همه حقيقت نور وجودى محمدى است كه باطن آن را نور علوى تشكيل میدهد؟
گفتمان غدير، آغاز امامت انسان بر همه هستى را مىنماياند، و نشان مىدهد كه انسان چيست و از كجا آمده و به كجا مىرود.
گفتمان غدير هم راه است، و هم مقصد است، و هم مقصود.
اگر دين اسلام و قرآن و پيامبر صلى الله عليه و آله و پيامبران پيشين و امامان معصوم عليهم السلام و علماى صالح امت اين اندازه از غدير مى گويند، از آن رو است كه هويت همه دين و بنياد همه اسلام اين كلمه وجودى و حقيقت خاص الهى است كه در غدير صورت تجلى يافته است. انسان به گفتمان غدير خود را در راهى ديگر قرار داد؛ راهى كه پايان آن سربلندى انسان و انسانيت است.
از زمانى كه غدير تجلى يافت، فرشتگان آسمان نفس راحتى كشيدند و زمين به خود باليد كه قرارگاه خليفه الهى شد. خلافت و دين اسلام - كه تلاش همه پيامبران از آدم تا خاتم عليهم السلام بود - به بار نشست و ميوه داد.
كاشت و داشت پيامبران عليهم السلام و فرشتگان و زمين و زمان در آن لحظه تاريخى به بار نشست، و انسان و انسانيت به برداشت اين ثمره چشم اميد دوخت. از آن زمان است كه خلافت انسانى تضمينى شد، و زمين اميد به آبادانى يافت، و مأموريت آدم در زمين به پايان رسيد و ابليس نوميد گشت.
گفتمان غدير تجلى اسم اعظم بر زمين و مظهريت يافتن ربوبيت در قرارگاه زمين است. اين گونه شد كه خداوند بر زمين و زمان فخر فروخت، و «تبارك اللَّه احسن الخالقين» مفهوم و معنى يافت.
غدير، چاه آبى است كه در جارى زمان جارى شد و در عرصه هستى همگان را سيراب كرد. فرشتگان در آب غدير علم، و جنّيان هدايت، و انسان خلافت را يافت. هر كس از اين رويداد تعبيرى كرد، و از آن تعبير خود خشنود شد، و بر پايه ظرفيت و ظرف وجودى از آن بهره برد. انسان بر عرش نشست و از فرش گذشت. آب را مايه حيات طيبه و زندگانى جاودانه يافت، و فريب شيطان را وعده خوبان تفسير كرد.
به غدير هم به بندگى و عبوديت جاودانگى دست يافت، و هم ملک و سرورى بر كائنات را ابليس آن را مايه نيستى خود يافت، و زقوم و حميم دوزخى معنى و تفسير كرد و خود را در چاه ويل جستجو كرد. زمين از آن آبادانى و جنّيان رهايى فهميدند.
گفتمان غدير يک پديده تاريخى نيست، بلكه يک حقيقت ابدى است، كه اول كلمه بود، آخر كلمه بود، و جز كلمه كسى نبود، و آن كلمه خداى غدير بود.[۴]
ب) علل و عوامل ماندگارى و جاودانگى گفتمان غدير
فهم ماندگارى و جاودانگى يك پيام و كلام، مستلزم شناخت علل و عوامل تأثيرگذار در ماندگارى آن است. پايبندى و اثربخشى هر موضوعى و به ويژه يک اثر كلامى، موقوف و مرهون اركان قواممند آن مى باشد. به طورى كه به هر ميزان آن اركان ريشهدار، جامع تر و حياتمند باشد، به همان ميزان در دوام و بقاى آن مؤثر و تأثيرگذار خواهد بود.
حال سخن در اين است: گفتمان غدير به عنوان جاودانه ترين و سرآمدترين گفتمان هاى تاريخ بشرى، چگونه با وجود عقائد، انديشه ها و مشرب هاى فكرى متعدد و متنوع در طول تاريخ، و على رغم مخالفت ها، مقابله ها و دشمنى ها همواره بالنده، پويا، زنده و تأثيرگذار ماندگار شده، و به عكس از گفتمان هاى ديگر خبر و اثرى نمانده و چه بسا بسيارى از آنها محكوم به زوال شده اند؟
براى درک اين حقيقت تاريخى، گريزى جز فهم و تأمل عالمانه بر آن نيست. در اينجا به برخى از مهمترين علل و شاخصه هاى ماندگارى و جاودانگىِ گفتمان غدير اشاره، و بعضاً با استنادات تاريخى موضوع مورد پردازش و تحليل و تدقيق قرار خواهد گرفت:
الف) وحيانى بودن گفتمان غدير
عمده ترين شاخصه گفتمان غدير منشأ و ريشه وحيانى داشتن آن است. به استناد آيه شريفه «و ما عند اللَّه باق» و آيه «كل شىء هالك الا وجهه»، هر فعل و گفتارى كه با ياد و نام خدا گره بخورد و براى خدا باشد، همانگونه كه نام خدا ابدى است، آن فعل و گفتار نيز باقى و ابدى خواهد بود. جنس گفتمان غدير نيز چون از جنس الهى و با امضاى خداوند صورت گرفته است، دوام و بقاى آن امرى حتمى و قطعى است. در منابع مختلف به وحيانى بودن گفتمان غدير اشارت رفته است.
از جمله شواهدى كه به آن استناد شده داستان حارث فهرى و سنگ آسمانى است.[۵] كسى كه در آخرين ساعات از روز سوم از ايام غدير با عده اى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و به نصب اميرالمؤمنين عليه السلام اعتراض كرد، و به نص قرآن در سوره معارج از خداوند عذاب خواست![۶] خداوند هم سنگ آسمانى بر سر او زد و هلاک شد. پيامبر صلى الله عليه و آله هم به اصحابش فرمود: ديديد و شنيديد؟ گفتند: آرى.
با اين معجزه بر همگان آشكار شد كه غدير از منبع وحى سرچشمه گرفته و فرمان الهى است.
شاهد ديگر بر اين مدعى شعر حسّان بن ثابت در غدير است، كه در واقعه غدير از پيامبر صلى الله عليه و آله اجازه خواست آن را قرائت كند، و پيامبر صلى الله عليه وآله پس از اتمام اشعار حسان در حق او فرمود: اى حسان، مادامى كه با زبانت از ما دفاع مىكنى از سوى روح القدس مؤيَّد خواهى بود.[۷]
ب) هم پيوندى تكوين غدير و اراده تكوينى خداوند
از برجستگى هاى گفتمان غدير، همپيوندى تكوين غدير و اراده تكوينى خداوند است. مفاد آيه ۶۸ سوره مائده دليل روشن بر اراده الهى بر تحقق و تكوين غدير است. گفتمان صورت گرفته در آيه و درخواست جدى و محكم خداوند از پيامبر صلى الله عليه و آله به گونه اى است كه عدم تحقق را غير متصور مىسازد، و به تبع اراده الهى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله عنان سخن را متوجه موضوع اصلى كرده، كه همان خواست الهى است. خداوند صريحاً فرموده كه فرمان قاطعى از سوى خداوند آمده تا مطلب مهمى را درباره على بن ابى طالب عليه السلام بيان كنم، و گر نه رسالت خود را نرسانده ام و از عقاب خداوند بيم دارم![۸]
بى ترديد بايد تصديق نمود «خواست خداوند» از جمله دلائل و عوامل مؤثر در جاودانگى گفتمان غدير است، كه بايد آن در احياء و هدايت انديشه هاى متعالى همواره بايد جاودانه بماند.
ج) قدرت و قطعيت گفتمان غدير
ظهور و بقاى يك تفكر و انديشه موقوف بر استحكام و قدرتمندى اساس و پايهها، و در عين حال به قطع آورى آن است. دوام يک گفتمان زمانى ممكن است كه از بنيان قوى، و در عين حال از جزميت و قطعيت بالايى برخوردار باشد.
در جريان غدير خطاب «ان لم تفعل...» حاكى از قاطعيت و قطعيت سخن است، كه خداوند از پيامبر صلى الله عليه و آله مى خواهد در نهايت قاطعيت و بدون هيچ گونه واهمه و ترس از شر دشمنان و با صداى بلند، خواست الهى را اعلام نمايد. چنانچه اگر اين كلام از پشتوانه قوى و حتميت لازم برخوردار نبود و يا اساس متزلزلى داشت و يا سست و همراه با ترديد بود، عملاً امكان تحقق پيدا نمى كرد و به سرنوشت ديگر كلام ها و گفتمان ها دچار مى گشت؛ كه امروز اثر و دوامى از آنها ديده نمى شود.
حال كه اين گفتمان در طول متمادى همواره مورد توجه انديشه انديشمندان و جلب نظر متفكران بوده و امكان دوام و اثر داشته است، گواه روشنى است بر صلابت، پايمندى و قطعيت گفتمان غدير، كه آن را پيوسته جاودانه ساخته است.
د) حق مدارى و حق گرايى
از ضوابط قابل توجه در تحليل گفتمان، پيوستگى و ريشه مندى آن با حقيقت محض است. دعوت به انديشه حق، راه حق، حيات حق جويانه، كرامت و عزت و شرافت اخلاقى مبتنى بر حق، رفتار و گفتار حق مدارانه و... ، از وجوه برجسته گفتمان است، كه او را زيبا و مطلوب حق جويان ساخته است. از اين رو هر انديشه و كلامى كه مبتنى بر حق و غايت آن دعوت به حق باشد، نتيجه عقلى آن پايدارى و ماندگارى است.
اشارت پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازهاى مختلف خطبه غدير، چه درباره خويش و چه درباره على عليه السلام دلالت بر اين حقيقت است. آنجا كه مى فرمايد: ايها الناس، اجيبوا داعى اللَّه؛ انا رسول اللَّه[۹]: اى مردم، دعوت كننده خدا را اجابت كنيد؛ كه من پيام آور خدا هستم. و در حق على عليه السلام مى فرمايد: ... او است كه بر حق هدايت نموده و به آن عمل مى كند، و باطن را ابطال و از آن نهى مى نمايد... .[۱۰]
هـ) جامعيت گفتمان غدير
گفتمان غدير، به عنوان يک انديشه و نظريه مترقى و تأثيرگذار توانسته و مى تواند نيازهاى فكرى و رفتارى انسان را در حياتى ترين عرصه ها و حوزه ها تأمين، و حيات او را در مسير عالى ترين كمالات انسانى تنظيم و تعديل نمايد.
اين گفتمان، گفتمان حال و گذشته و آينده بشريت است. اگر امروز اين گفتمان بعد از قرن ها مطلوب دلها و فكرهاست و توانسته است سيل عظيمى از انسان ها را به سوى خود جذب و جلب نمايد و مشتاق خود سازد، براى آن است كه انسان هاى حقيقت جو و عزت طلب اين را راهى مى دانند كه پايان آن سربلندى انسان و انسانيت است.
عزت، كرامت نفس، شرافت اخلاقى، امنيت روحى و روانى، ارزش هاى والاى انسانى و... كه مطلوب فطرى و آمال درونى انسان است، تنها از قبل اين گفتمان قابل حصول و دست يافتنى است. اين زيبايى هاى اين گفتمان است، كه آن را جاذبهمند و در طول قرنها جاودانه ساخته است. از اين رو، براى گروندگان و علاقمندان، اين باور حاصل شده كه گفتمان غدير، هم راه است و هم مقصد است و هم مقصود.
و) جهان شمولىِ گفتمان غدير
پيامبر صلى الله عليه و آله امامت دوازده امام عليهم السلام پس از خودش را به طور رسمى و قانونى تا آخرين روز دنيا اعلام فرمود. از نكات مهم اشاره حضرت به عموميت ولايت آنان بر همه انسان ها و در طول زمانها و در همه مكانها و نفوذ كلماتشان در جميع امور بود. سپس نتيجه گيرى كرد كه شك كننده در اين مسئله كافر و ملعون و مغضوب خداست.
بنابراين، يكى از شاخصه هاى قابل تأمل گفتمان غدير، فرا زمانى و فرا مكانى بودن آن است. پيام نجات بخش غدير مختص زمان پيامبر صلى الله عليه و آله يا معصومين عليهم السلام، و يا جامعه ى خاص و يا انسان هاى خاص نبوده است. بلكه انسان از آن جهت كه انسان است و جوامع انسانى به طور عام در هر عصر و زمانى با هر نسلى مخاطب و مشمول پيام غدير است.
پيام جهانى اين گفتمان ارائه طريق براى نجات بشريت و جوامع انسانى از هر گونه بى عدالتى، ظلم، ناديده انگارىِ حقوق مسلم انسان ها، تعدّى و تجاوز به حريم و حرمت انسان هاست. به اين مفهوم كه تنها طريق نجات و فلاح جوامع انسانى از هجمه هاى عارض بر حقوق او، تمسک و تبعيت از ولايت الهى است كه در على عليه السلام و اولاد على عليهم السلام تجلى دارد، و اين همان فرمان مهم الهى است كه اكمال رسالت و نتيجه مندى زحمات پيامبر صلى الله عليه و آله منوط به ابلاغ آن گرديده است.
خطاب با عبارت «معاشر الناس» گواهى است بر اين مدعى، كه به وضوح در فرازهاى مختلف خطبه غدير مشاهده مى گردد. نوع و شيوه خطاب و جامعه هدف در اين گفتمان، اشاره روشنى بر عموميت انسان در همه اعصار دارد. همين فصل مميزى است در ميان همه گفتمان هاى جارى؛ كه اين جامعيت و فرامندى مخاطب در آن گفتمان ها يا ديده نمى شود، و يا در نهايت كمرنگى است.
لذا پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در اين باره مى فرمايد: اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما صاحب اختيار و امامى قرار داد كه اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرين و انصار و تابعين آنان، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمى و عربى، و بر بزرگ و كوچک، و بر سفيد و سياه، و بر هر يكتاپرست حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر كسى با او مخالفت كند ملعون است، و هر كسى تابع او باشد و او را تصديق كند مورد رحمت الهى است.[۱۱]
و يا در جاى ديگر مى فرمايد: جبرئيل سه بار از طرف خداوند بر من نازل شد، و مرا مأمور كرد كه در اين محل اجتماع بپاخيزم و بر هر سفيد سياهى اعلام كنم كه: على بن ابى طالب عليه السلام برادر من و وصى من و جانشين من بر امتم و امام بعد از من است... .
اين مضامين دلالت روشنى دارند كه پيام گفتمان غدير يک پيام عام و جهانى است.
ز) تضمين و ضمانت مندى الهى گفتمان غدير
فضاى واقع براى ابلاغ فرمان الهى براى پيامبر صلى الله عليه و آله بسيار ثقيل و دشوار بود، زيرا ابلاغ فرمان الهى در آن شرايط دشوار كه امكان هر گونه فتنه و عناد و مخالفت از ناحيه خنّاسان و فتنه گران مى رفت، فضا را براى پيامبر صلى الله عليه و آله سنگين نموده بود. اين شرايط سخت كاملاً از كلام پيامبرصلى الله عليه و آله مشهود است؛ كه خطاب به مردم مىفرمايد: اى مردم، من از جبرئيل درخواست كردم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا از كمىِ متقين و زيادى منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيله هاى مسخره كنندگان اسلام اطلاع دارم.[۱۲]
به نظر مى رسد اگر ضمانت الهى در انجام اين مهم نبود، تحقق فرمان الهى از ناحيه پيامبر صلى الله عليه و آله در آن فضاى سنگين بعيد مى نمود. لذا خداوند با بيان «واللَّه يعصمك من الناس»[۱۳] آرامش و قدرتى را در وجود پيامبر صلى الله عليه و آله پديدار ساخت، تا آن حضرت بدون واهمه از مكايد، فتنه و ملامت دشمنان پيام بر حق الهى را در نهايت قدرت به مردم ابلاغ نمايد، و خود بر اين امر تصريح نمايد كه خداوند به من اعلام فرموده كه اگر آنچه در حق على عليه السلام بر من نازل نموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ام، و براى من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده است، و خدا كفايت كننده و كريم است.
ح) بهره گيرى از تكنيک ها و متدلوژى مناسب در گفتمان غدير
در اين گفتمان از شيوه و روش اقناعى - كه اثر بخشترين و ماندگارترين شيوه گفتگو است - بهره گرفته شده است. از جمله رويكردهاى به كار گرفته شده در اين شيوه است:
يک) تكوين شخصيت افراد
فرمان الهى حتى بدون حضور مردم نيز عملى بود، ولى پيامبر صلى الله عليه و آله به جهت تكريم و ارج گذارى بر شخصيت مردم و آگاه سازى آنان از امر و فرمان مهم الهى دستور میدهند همگان جمع شوند، تا شخصاً فرمان الهى را بشنوند و اعلام نظر نمايد. پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله در اجتماع صد و بيست هزار نفرى فرمان مهم الهى را با حضور همگان اعلام مینمايد. اجتماع چنين جمعيتى در دنياى امروز هم غير عادى است، و در تاريخ نبوت از شش هزار سال پيش تا آن روز هرگز چنين مجلس شكوهمندى براى سخنرانى تشكيل نشده بود.
دو) اعلام رسمى ولايت على بن ابى طالب عليه السلام
در اين بخش پيامبر صلى الله عليه و آله در اجتماع عظيم مردم فرمان قاطع الهى را - كه همان امامت و ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام بود - به طور رسمى اعلام مى نمايد، و مردم رسماً در جريان فرمان الهى از زبان پيامبر صلى الله عليه وآله قرار مى گيرند.
سه) تأكيد بر توجه امت به مسئله امامت
در اين بخش پيامبر صلى الله عليه و آله صريحاً فرمود: هر كس از امامت سرباز زند، اعمال نيكش نابود مىشود و هميشه در جهنم خواهد بود. سپس پيامبر صلى الله عليه و آله پس از ذكر پاره اى از فضائل على عليه السلام مردم را از حسدورزى و آثار آن بر حذر داشت، و متذكر شد كه از علل گمراهى و سرپيچى و مخالفت مردم با ائمه عليهم السلام حسدورزى آنان است.[۱۴]
چهار) صراحت در معرفى على عليه السلام
پيامبر صلى الله عليه وآله به منظور زدودن هر گونه شبهه اى، بازوان على عليه السلام را گرفته و او را از جا بلند كرد و با بيان «من كنت مولاه فهذا على عليه السلام مولاه» با صراحت كامل فرمود: آنچه گفتم درباره «اين على» و «اولاد اين على» است، و بدين ترتيب هر گونه شبهه اى را از ميان برداشت و جاى هيچ گونه ذهنيتى را براى مردم نگذاشت و حجت را بر آنان تمام ساخت.
پنج) فراخوانى به بيعت، پيمان گرفتن از مردم
پيامبر صلى الله عليه وآله پس از اتمام خطبه فرمود: شما را به بيعت كردن با خود و على بن ابى طالب عليه السلام دعوت میكنم. ضمانت اين بیعت آن است كه من با خداوند بيعت كرده ام و علىع ليه السلام هم با من. پس بيعتى را كه از شما مى گيرم از سوى خداوند و بيعت با او است.
بيعت گرفتن از فرد فرد آن جمعيت انبوه از طرفى غير ممكن بود، و از سوى ديگر امكان داشت افرادى به بهانه هاى مختلف از بيعت شانه خالى كنند و حضور نيابند، و در نتيجه نتوان التزام عملى و گواهى قانونى از آنان گرفت. از اين رو، حضرت در اواخر سخنانش فرمود: اى مردم، چون با يک كف دست و با اين وقت محدود و با اين سيل جمعيت بيعت كردن براى همه ممكن نيست، پس همگى اين سخن مرا تكرار كنيد و بگوييد:
ما فرمانى را كه از جانب خداوند درباره على بن ابى طالب و امامانى از فرزندانش عليهم السلام به ما رساندى بر سر مى نهيم و به آن راضى هستيم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر اين مدعا بيعت میكنيم... . مردم يكايک سخنان حضرت را تكرار كردند و بدين وسيله بيعت عمومى گرفته شد.
شش) تأييد سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله همراه با تبریک و تهنيت
مردم پس از پايان سخنان پيامبر صلى الله عليه وآله به سوى آن حضرت و اميرالمؤمنين عليه السلام روى آوردند و با ايشان دست بيعت دادند، و به پيامبر صلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين عليه السلام تهنيت گفتند. ابراز احساسات و فريادهاى شادى مردم كه از هر سو بر میخاست، شكوه و ابهت بى مانندى به آن اجتماع بزرگ بخشيده بود.
هفت) شاهد گرفتن خدا
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در فرازهاى مختلف خطبه غدير نسبت به انجام رسالت خويش و ابلاغ فرمان الهى، خداوند را بر اين شاهد میگيرد و میفرمايد: اللهم انى اشهدك انى قد بلّغت[۱۵]: پروردگارا، تو را شاهد مى گيرم كه من ابلاغ نمودم.
يا خطاب به مردم مى فرمايد: اى مردم، من خدا را شاهد گرفتم و رسالتم را به شما ابلاغ نمودم. لذا از آنجايى كه هر عهد و پيمانى احتياج به شاهد و ضامنى دارد تا در صورت انكار به او مراجعه شود، پيامبر صلى الله عليه وآله شاهد و گواه اين بيعت را خداوند و خودش و ملائكه و بندگان صالح خدا تعيين كردند.
بنابراين، رويكردهاى به كارگرفته شده در گفتمان غدير را شايد بتوان از اثر بخشترين و ماندگارترين شيوه و رويكردها تلقى نمود، كه تا امروز تداوم يافته، و حتى در اعصار بعد به علت پويايى و بالندگى اش به عنوان محورى ترين و مترقى ترين نيازهاى فكرى و انديشه بشرى مورد توجه انديشمندان و جوامع بشرى قرار خواهد گرفت.
ط) نقش مندى شخصيت الهى پيامبر صلى الله عليه و آله در كارآمدى پردازش و تبيين غدير
پيامبر صلى الله عليه و آله به عنوان اسوه دين، بهترين نماد عينى و حقيقى مكتب توحيدى است، و تحليل عملكرد او در تبيين غدير راهى براى شناختن زواياى اثرگذارى شخصيت بى بديل ايشان در به ثمر رسيدن و دوام مندى حقيقت غدير است.
آرمان غدير در شكل متعالى و انسانى آن در صورت وحيانى پيامبر صلى الله عليه و آله نمود يافته، و با كاوش ساحت هاى وجودى آن «انسان متعالى» مىتوان جلوه هاى زيباى غدير را بهتر شناسايى كرد. با تحليل سيره نبوى میتوان به رويكرد حركت ها، تصميم گيرى ها و تدابير پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در اثرمندسازى پيام غدير پى برد، و از آن در امور فردى و اجتماعى الگو برداشت.
چنين راهبردهايى به ويژه در مسائل فرهنگى و اعتقادى مربوط به جامعه امروز، نقش يک شاخصه آرمانى را بازى خواهد كرد. بنابراين والايى شخصيت، مقبوليت مردمى و راست كردارى و راست گفتارى پيامبر صلى الله عليه و آله و ديگر صفات والاى آن حضرت عاملى بى بديل و برجسته در دوام و جاودانگى گفتمان غدير است.
ى) قابليت و كفايت الهىِ على عليه السلام در ولايت پذيرى
قابليت و كفايت الهىِ على عليه السلام همان طهارت نفس و وارستگى روحى و شخصيتى و بندگى و اطاعت، و سرسپردگى تام على عليه السلام در پيشگاه حضرت حق و صداقت تام على عليه السلام در هميارى و همراهى پيامبر صلى الله عليه وآله در سخت ترين شرايط است. چنانكه پيامبر صلى الله عليه وآله در حق او مى فرمايد:
او (على عليه السلام) اول كسى است كه به خدا و رسولش ايمان آورد، و هيچ كس در ايمان به من بر او سبقت نگرفت. او است كه با جان خود در راه رسول خدا صلى الله عليه و آله فداكارى كرد. اولين مردم در نمازگزاران، و اولين كسى است كه با من خدا را عبادت كرد. اى مردم، او را فضيلت دهيد كه خداوند او را فضيلت داده است، و او را قبول كنيد كه خداوند او را منصوب نموده است.[۱۶]
به تعبير ديگر: از نظر عقلى و مردمى هم بنگريم، اين مزاياست كه كفايت و اهليت را در على بن ابى طالب عليه السلام ايجاد میكند و او را مستحق و مفتخر ولايت الهى مى گرداند، و اكمال دين و اتمام نعمت با ولايت و امامت او عينيّت و فعليّت مى يابد.
از اين رو، امانتدارى و مديريت شايسته پيام غدير، فداكارى و هدايت صحيح مردم در مسير فرمان الهى توسط آن حضرت و فرزندان بعد از خود، عاملى بسيار مهم در نورانيت و جاودانگى گفتمان غدير میباشد.
ک) تواتر و اتقان حديث غدير
چنانكه در كتب متعددِ علماى شيعه بيان شده است، حماسه غدير محكم ترين پايه اعتقادى شيعه در امامت است. اسناد قوى و فوق تواتر آن از يک سو، و دلالت روشن و ريشه دار آن از سوى ديگر توانسته است آن را در طول چهارده قرن پرچم و علامت بلند و جاودانه شيعه سازد.
تا جايى كه در ميان احاديث نبوى روايتى به اندازه حديث غدير روايتگر - اعم از سنى و شيعه - ندارد؛ به گونه اى كه آن را از حد تواتر بسيار بالاتر دانسته اند. بدين جهت محدثان اخبار غدير را در زمره احاديث صحيح آورده، و بسيارى بر صحيح بودن آن تصريح كرده اند. از سوى ديگر، تاريخ نويسان حماسه غدير را در طول قرون متمادى يكى از مسلمات گرفته و با اسناد متصل آن را روايت كرده اند.[۱۷]
ل) اهتمام و جديّت علما در تفصيل و تبيين گفتمان غدير
بعد از زحمات ائمه معصومين عليهم السلام و به تبع آن حضرات، بايد در كنار همه عوامل دخيل و تأثيرگذار در دوام و بقاى گفتمان غدير، اهتمام و جديت و زحمات طاقت فرسا در شرايط سخت و دشوار و گاه خطرناک، علما و انديشمندان مجاهد و مؤمن را متذكر گرديد.
علمايى كه با مجاهدت و فداكارى تمام، عظمت و حقيقت نورانى و تابناك غدير را به خوبى فهم نمودند، و در راه روشنگرى و تبيين و تنوير افكار، با وجود كينه ها و عداوت ها و فتنه گرى ها و عنادورزى هاى دشمنان غدير و منافقان، با تبعيت از ائمه معصومين عليهم السلام از هيچ تلاش و كوششى دريغ ننمودند، و اجازه ندادند غبار غربت بر چهره تابناک غدير فرو نشيند و غدير در عزلت و انفعال و زوال قرار گيرد.
بنابراين، مجاهدت هاى تحسين مند علما و انديشمندان شيعه در اعصار مختلف، عاملى ارزشمند و تأثيرگذار در ماندگارى و جاودانگى گفتمان غدير بود، كه نتيجه عملى اين عملى و مجاهدت آنان كثرت عارفين و معترفين به حق اهل بيت عليهم السلام است، و عدد ميليونى شيعيان در هر دوره تاريخ و به خصوص در جهان امروز بهترين شاهد اين مدعاست.
م) خاتمه
در كنار عوامل ياد شده، عوامل متعدد ديگرى نيز در بقاء و جاودانگى گفتمان غدير دخالت دارند، كه در اين مقال به جهت ظرفيت و پرهيز از اطاعه بحث از بسط و تفصيل آنان خوددارى میشود، و صرفاً به برخى از آن عوامل فهرستوار اشاره میگردد، و تبيين و تفصيل آنها را به فرصت ديگر موكول میكنيم.
نمونه اى از آنها عبارتند از:
۱. آخرتگرايى گفتمان غدير
۲. عزت و كرامت مندى گفتمان غدير
۳. عدالت مندى گفتمان غدير
۴. مسئوليت و تكليف مندى گفتمان غدير
۵. واقع نمايى و واقع گرايى گفتمان غدير
۶. انديشه زايى و انديشه سازى در گفتمان غدير
۷. منطق و عقلانيت در گفتمان غدير
۸. تحول زايى و تحول آفرينى در گفتمان غدير
۹. مفاهمه و همزبانى در گفتمان غدير
۱۰. هدفمندى گفتمان غدير
۱۱. درايت و دورانديشى در گفتمان غدير
۱۲. تداوم و پيوستگى در گفتمان غدير
۱۳. نگاه و انديشه راهبردى در گفتمان غدير
فصل سوم: نتيجه گيرى و ارائه راهكار
بيان شد كه برخى از پديده ها در تاريخ انسانى از جايگاه ويژه اى برخوردار مى شوند، كه از حد يک رخداد و خبر صرف خارج مى شوند، و به عنوان يک پديده در جامعه ظاهر مى شوند، و به عنوان يک انديشه در جارى زمان و مكان میمانند.
اين رخدادها و پديده ها را نمى توان به چيزى همانند كرد. گفتمان غدير، افزون بر تازگى و پويايى، رازها و حقايق نامكشوف و قابليت هاى نهفته اى را در خود دارد، كه نيازمند به بازمطالعه و بازتحقيق در ابعاد مختلف آن است. هنوز سؤالات بى پاسخ زيادى در برابر انسان پديدار مى گردد، كه مستلزم بازانديشى مجدد دارد.
اينكه: يک گفتمان بايد چه ويژگى ها و وجوه متمايز نسبت به غير داشته باشد كه پيوسته در جريان زمان و مكان جارى و سارى باشد و هيچ خس و خاشاكى نه مانع جريان آن باشد و نه عاملى بتواند آن را از روانى و زلاليت باز دارد؟
در پاسخ آن - همان طور كه بيشتر بيان شد - بايد گفت: انديشه و نظريه و گفتمانى كه از منبع زلال وحى سرچشمه گرفته باشد و متصل به وحى باشد. در اين صورت است كه دل هاى تشنه را سيراب و رويش و حيات دلدادگان وحى را موجب مى گردد. بايد دانست كه گفتمان متصل به وحى، همان گونه كه صاحب وحى ازلى و ابدى است آن نيز ابديت مى يابد، و به طور لاينقطع با شدت و قدرت در جريان زمان و مكان به پيش مى رود.
بنابراين، گفتمان غدير را از اين جنس از گفتمان بايد دانست، تا راز ماندگارى آن بهتر و بيشتر فهم گردد. اگر چه عوامل ديگرى نيز - همان گونه كه بيان شد - دخالت در ماندگارى گفتمان غدير داشتند، ولى بايد گفت همه آن علل و عوامل به نوعى زير مجموعه اين علت العلل، و به تبع آن اثرمند و تأثيرگذار بوده اند.
خلاصه سخن اينكه: هر فعل و علم و يا انديشهاى آنگاه مى تواند بقاى جاويد داشته باشد كه متصل به خدا باشد، زيرا «و ما عنداللَّه باق»؛ هر آنچه كه براى خدا باشد باقى است و در غير اين صورت فانى است. نتيجه اينكه تا زمان باقى است، گفتمان غدير نيز بالنده تر از گذشته باقى خواهد ماند.
در خاتمه، براى فهم عمق و شناخت بيشتر از حقيقت غدير، چند پيشنهاد ارائه مى گردد. اميد است با كاربست آن بركات علمى و معنوى بيشترى عايد گردد:
- تأسيس كرسى هاى غديرشناسى و نظريه پردازى در مراكز دانشگاهى و حوزوى.
- تأسيس رشته و يا تخصيص گرايش با عنوان «غديرشناسى» در مراكز علمى، به منظور تربيت نيروهاى متخصص و زبده و بهره گيرى از آنان در مراكز علمى و آكادميک ساير كشورها.
- تشكيل و برگزارى كنگره هاى بين المللى سالانه و يا دوسالانه «غديرشناسى» با بالاترين سطح كيفى، و دعوت از نخبگان و صاحب نظران و انديشمندان جهان به منظور تعامل و تبادل و تعاطى افكار.
- فعالسازى رايزنى هاى فرهنگى، به منظور ايجاد شرايط و بستر مناسب براى تشكيل نشست هاى علمى و كنگره هاى بين المللى در مراكز علمى و فرهنگى كشورهاى مختلف.
- ايجاد متون درسى «غديرشناسى» در پايه هاى مختلف تحصيلى، متناسب با اقتضاى سنى در آموزش و پرورش.
- برگزارى كيفى و گسترده «جشن ولايت» در سطح ملى و بين المللى، آنگونه كه مورد توصيه و تأكيد ائمه معصومين عليهم السلام است.
پانویس
- ↑ مجموعه مقالات كنگره بين المللى غدير و انسجام اسلامى: ص ۲۶۸-۲۹۶.
- ↑ دانشنامه امام على عليه السلام (رشاد - سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى): ج ۸ ص ۲۳۰.
- ↑ خلاصه عبقات الانوار (قمى) : ص ۳۲، به نقل از ابوهريره و انس بن مالک. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۹. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۴۷.
- ↑ تلخيص از اينترنت، حميد آيتى زاده.
- ↑ الغدير: ج ۱ ص ۱۹۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۲-۱۶۷. الطرائف (سيد بن طاووس): ص ۱۵۲.
- ↑ معارج / ۱، ۲.
- ↑ كشف الغمة: ج ۱ ص ۳۱۸. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸. اسرار غدير (انصارى): ص ۴۲.
- ↑ دانشنامه امام على عليه السلام: ج ۸ ص ۲۳۳.
- ↑ نهج البلاغه (دشتى): خطبه اول.
- ↑ اسرار غدير (انصارى): ص ۳۵.
- ↑ اسرار غدير (انصارى): ص ۱۴۷.
- ↑ اسرار غدير (انصارى): ص ۱۴۶.
- ↑ مائده / ۶۷ .
- ↑ اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۴ ص ۵۵۸ .
- ↑ دانشنامه امام على عليه السلام: ج ۸ ص ۲۳۴.
- ↑ اسرار غدير (انصارى): ص ۱۱۸.
- ↑ اسرار غدير (انصارى): ص ۱۴۷.