۱٬۲۹۷
ویرایش
خط ۲۹۰: | خط ۲۹۰: | ||
{{پایان شعر}}<ref>مثنوی: دفتر اول ص ۲۰۳.</ref> | {{پایان شعر}}<ref>مثنوی: دفتر اول ص ۲۰۳.</ref> | ||
با توجه به آیه | با توجه به آیه {{متن قرآن|یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ}}» و ابیات ذکر شده و این مطلب که [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] خلیفه خداست و بیعت با دست پیامبر صلی الله علیه و آله [[بیعت]] با خداست، میتوان گفت که دست خدا اشاره به دست خلیفه خدا و ولیّ الله دارد. | ||
== استعارات == | |||
بدانید که آخرین امامان از ما قائم مهدی است…. او یاور دین خداست. آگاه باشید او از دریای شگرف دانش مشت مشت علم برداشت میکند.<ref>نهج الخطابه: ج ۱ ص ۱۴۳.</ref> | === الف) بحر عمیق === | ||
<blockquote>{{متن عربی|انَّ خَاتَم الأئِمَّة مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِیّ علیه السلام…. إِنَّهُ النَّاصِرُ لِدِینِ اللَّهِ. أَلَا إِنَّهُ الْغَرَّافُ فِی بَحْرٍ عَمِیقٍ}}: بدانید که آخرین امامان از ما قائم مهدی است…. او یاور دین خداست. آگاه باشید او از دریای شگرف دانش مشت مشت علم برداشت میکند.<ref>نهج الخطابه: ج ۱ ص ۱۴۳.</ref></blockquote>از ترکیب بحر عمیق در استعاره از دانش به کار رفته است. یا به عبارت دیگر: پیامبر صلی الله علیه و آله علم و دانش را به دریایی ژرف و عمیق تشبیه کردهاند. | |||
از ترکیب بحر عمیق در استعاره از دانش به کار رفته است. یا به عبارت دیگر: پیامبر صلی الله علیه و آله علم و دانش را به دریایی ژرف و عمیق تشبیه کردهاند. | |||
===== بحر عمیق: قدر ===== | ===== بحر عمیق: قدر ===== | ||
در روایت ذیل، [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرمؤمنان علیه السلام]] قدر را به دریایی عمیق تشبیه میکند: قال امیرالمؤمنین علیه السلام لِرَجُلٍ قَدْ سَأَلَهُ عَنِ الْقَدَرِ، فقال: «بَحْرٌ عَمِیقٌ فَلَا | در روایت ذیل، [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرمؤمنان علیه السلام]] قدر را به دریایی عمیق تشبیه میکند: {{متن عربی|قال امیرالمؤمنین علیه السلام لِرَجُلٍ قَدْ سَأَلَهُ عَنِ الْقَدَرِ، فقال: «بَحْرٌ عَمِیقٌ فَلَا تَلِجْهُ}}<ref>الهدایة (شیخ صدوق): ص ۱۹. بحار الانوار: ج ۵ ص ۵۷.</ref> | ||
بحر عمیق: | بحر عمیق: قرآن، قرآن بحر عمیق.<ref>شرح اصول کافی (مازندرانی): ج ۱۱ ص ۳۶۶.</ref> | ||
===== بحر عمیق: دنیا ===== | ===== بحر عمیق: دنیا ===== | ||
فقال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: أَمَا إِنَّهُمَا سَیَکُونَانِ هُمَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ علیهماالسلام، وَ هُمَا سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَبُوهُمَا خَیْرٌ مِنْهُمَا اعْلَمُوا أَنَّ الدُّنْیَا بَحْرٌ عَمِیقٌ قَدْ غَرِقَ فِیهَا.<ref>بحار الانوار: ج ۱۷ ص ۲۴۱. مستدرک سفینة البحار: ص ۶۷ | {{متن عربی|فقال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: أَمَا إِنَّهُمَا سَیَکُونَانِ هُمَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ علیهماالسلام، وَ هُمَا سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَبُوهُمَا خَیْرٌ مِنْهُمَا اعْلَمُوا أَنَّ الدُّنْیَا بَحْرٌ عَمِیقٌ قَدْ غَرِقَ فِیهَا}}.<ref>بحار الانوار: ج ۱۷ ص ۲۴۱. مستدرک سفینة البحار: ص ۶۷.</ref> | ||
در کلام فوق نیز کافران و نافرمانان به شیطان تشبیه شدهاند؛ که شیطان سرکش استعاره است. خداوند در آیه ذیل در قالب تمثیل، منافقان را به شیطان تشبیه میکند: | === ب) شیطان === | ||
<blockquote>{{متن قرآن|يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ}}. {{متن عربی|یَطْلُبُهُ حَثِیثاً. قَاصِمَ کُلِ جَبَّارٍ عَنِیدٍ، وَ مُهْلِکُ کُلِ شَیْطَانٍ مَرِید}}: او است توانایی که شب را به روز و روز را به شب میچرخاند، و هر یک را به دنبال دیگری میفرستد. او است که هر ستمگر کینهتوزی را تباه میکند، و هر [[شیطان]] سرکشی را هلاک میسازد.<ref>نهج الخطابه: ج ۱ ص ۱۰۸.</ref></blockquote>در کلام فوق نیز کافران و نافرمانان به شیطان تشبیه شدهاند؛ که شیطان سرکش استعاره است. خداوند در آیه ذیل در قالب تمثیل، منافقان را به شیطان تشبیه میکند: | |||
شیطان: منافقان | شیطان: منافقان :{{متن قرآن|کَمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَ الْعالَمِینَ}}<ref>حشر / ۱۶.</ref> | ||
این منافقان در مثل مانند شیطان هستند که انسان را گفت به خدا کافر شو پس از آنکه آدمی به اطاعت او [[کفّار|کافر]] شد آنگاه به او گوید از تو بیزارم که من از عقاب پروردگار عالمیان سخت میترسم. | این منافقان در مثل مانند شیطان هستند که انسان را گفت به خدا کافر شو پس از آنکه آدمی به اطاعت او [[کفّار|کافر]] شد آنگاه به او گوید از تو بیزارم که من از عقاب پروردگار عالمیان سخت میترسم. | ||
و در آیه ای دیگر نیز منافقان را حزب شیطان میخواند: | و در آیه ای دیگر نیز منافقان را حزب شیطان میخواند: {{متن قرآن|أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ}}<ref>مجادله / ۱۹.</ref> | ||
=== ج) نور === | |||
مَعَاشِرَ النَّاسِ، آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ، مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلی أَدْبارِها. مَعَاشِرَ النّاسِ! النُّورُ مِنَ اللهِ عَـزَّوَجـَلَّ مَسلُوکٌ فِیَّ ثُمَّ فی عَلِیِّ عَلَیه السَّلام. ثُمَّ فِی النَّسْلِ مِنْهُ إِلَی الْقائِمِ الْمَهْدِی عَلَیه السَّلام الَّذِی یَأخُذُ بِحَق: | <blockquote>{{متن عربی|مَعَاشِرَ النَّاسِ، آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ، مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلی أَدْبارِها. مَعَاشِرَ النّاسِ! النُّورُ مِنَ اللهِ عَـزَّوَجـَلَّ مَسلُوکٌ فِیَّ ثُمَّ فی عَلِیِّ عَلَیه السَّلام. ثُمَّ فِی النَّسْلِ مِنْهُ إِلَی الْقائِمِ الْمَهْدِی عَلَیه السَّلام الَّذِی یَأخُذُ بِحَق}}: | ||
ای مردم، به خدا و رسولش [[ایمان]] بیاورید، و به آن نوری که با او (پیامبر صلی الله علیه و آله) فرود آمده است بگروید، پیش از آنکه صورتهای شما رنگ گناه به خود بگیرد و به عقب سر برگردد. | ای مردم، به خدا و رسولش [[ایمان]] بیاورید، و به آن نوری که با او (پیامبر صلی الله علیه و آله) فرود آمده است بگروید، پیش از آنکه صورتهای شما رنگ گناه به خود بگیرد و به عقب سر برگردد. | ||
ای مردم، نوری را که خدا فرستاده در وجود من است، و پس از من در علی علیه السلام وجود دارد. پس از او در نسل او خواهد بود، تا آنکه آن به قائم ما مهدی علیه السلام برسد. آن موجود مقدس که هرگونه حقی را احقاق میکند.<ref>نهج الخطابه: ج ۱ ص ۱۳۱.</ref> | ای مردم، نوری را که خدا فرستاده در وجود من است، و پس از من در علی علیه السلام وجود دارد. پس از او در نسل او خواهد بود، تا آنکه آن به قائم ما مهدی علیه السلام برسد. آن موجود مقدس که هرگونه حقی را احقاق میکند.<ref>نهج الخطابه: ج ۱ ص ۱۳۱.</ref></blockquote>نور در استعاره از قرآن کریم به کار رفته است، و در ادامه آن به طریق تشبیه مضمر - یعنی تشبیه پنهان - بدین معنی که ظاهراً با ساختار تشبیهی مواجه نیستیم. ولی مقصود گوینده تشبیه است، و به هر حال جمله قابل تأویل به جمله تشبیهی است.<ref>بیان (شمیسا): ص ۱۳۰.</ref> | ||
نور در استعاره از قرآن کریم به کار رفته است، و در ادامه آن به طریق تشبیه مضمر - یعنی تشبیه پنهان - بدین معنی که ظاهراً با ساختار تشبیهی مواجه نیستیم. ولی مقصود گوینده تشبیه است، و به هر حال جمله قابل تأویل به جمله تشبیهی است.<ref>بیان (شمیسا): ص ۱۳۰.</ref> | |||
پیامبر صلی الله علیه و آله خود و علی علیه السلام را به نور تشبیه کردهاند. | پیامبر صلی الله علیه و آله خود و علی علیه السلام را به نور تشبیه کردهاند. | ||
خط ۳۳۴: | خط ۳۲۵: | ||
فراز فوق از [[خطبه غدیر]] مستفاد از این آیه میباشد: | فراز فوق از [[خطبه غدیر]] مستفاد از این آیه میباشد: | ||
{{متن قرآن|فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ}}:<ref>اعراف / ۱۵۷.</ref> | |||
پس آنان که به او [[ایمان]] آوردند و از او حرمت و عزت نگاه داشتند و یاری او کردند و نوری را که به او نازل شد پیروی نمودند. منظور از آن قرآن است که روشن کننده دله ای تاریک است. | پس آنان که به او [[ایمان]] آوردند و از او حرمت و عزت نگاه داشتند و یاری او کردند و نوری را که به او نازل شد پیروی نمودند. منظور از آن قرآن است که روشن کننده دله ای تاریک است. | ||
== کنایات == | |||
میفرمایند: وَ سَأَلْتُ جَبْرَئِیلَ أَنْ یَسْتَعْفِیَ لِی عَنْ تَبْلِیغِ ذَلِکَ إِلَیْکُمْ. أَیُّهَا النَّاسُ لِعِلْمِی بِقِلَّةِ الْمُتَّقِینَ وَ کَثْرَةِ الْمُنَافِقِینَ وَ إِدْغَالِ الْآثِمِینَ وَ خَتْلِ الْمُسْتَهْزِءِینَ بِالْإِسْلَام، الَّذِینَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ بِأَنَّهُمْ «یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ وَ یَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ». وَ کَثْرَةِ أَذَاهُمْ لِی فِی غَیْرِ مَرَّةٍ حَتَّی سَمَّوْنِی أُذُناً: | === الف) اذن پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر === | ||
<blockquote>میفرمایند:{{متن عربی|وَ سَأَلْتُ جَبْرَئِیلَ أَنْ یَسْتَعْفِیَ لِی عَنْ تَبْلِیغِ ذَلِکَ إِلَیْکُمْ. أَیُّهَا النَّاسُ لِعِلْمِی بِقِلَّةِ الْمُتَّقِینَ وَ کَثْرَةِ الْمُنَافِقِینَ وَ إِدْغَالِ الْآثِمِینَ وَ خَتْلِ الْمُسْتَهْزِءِینَ بِالْإِسْلَام، الَّذِینَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ بِأَنَّهُمْ «یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ وَ یَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ». وَ کَثْرَةِ أَذَاهُمْ لِی فِی غَیْرِ مَرَّةٍ حَتَّی سَمَّوْنِی أُذُناً}}:از جبرئیل خواهش کردم که از خدا بخواهد که مرا از اقدام به این موضوع معاف بدارد، زیرا میدانستم افراد با ایمان خیلی کم اند و مردمان دورو و منافق بسیار. | |||
کاملاً به دغلبازی جنایتکاران علم داشتم، و متوجه بودم که چگونه به [[اسلام]] با دیده [[استهزاء]] مینگرند. همان کسانی که خداوند آنها را در [[ارتباط غدیر با قرآن|قرآن]] توصیف فرموده: | کاملاً به دغلبازی جنایتکاران علم داشتم، و متوجه بودم که چگونه به [[اسلام]] با دیده [[استهزاء]] مینگرند. همان کسانی که خداوند آنها را در [[ارتباط غدیر با قرآن|قرآن]] توصیف فرموده: | ||
خط ۳۴۶: | خط ۳۳۸: | ||
«آنها با زبانشان چیزی میگویند که در دلهایشان وجود ندارد». این را برای خود گناهی ناچیز میپندارند، و حال آنکه نکبت این جنایت بسیار بزرگ است. | «آنها با زبانشان چیزی میگویند که در دلهایشان وجود ندارد». این را برای خود گناهی ناچیز میپندارند، و حال آنکه نکبت این جنایت بسیار بزرگ است. | ||
من میدانستم اینان چقدر به من اذیت خواهند رسانید، تا حدی که مرا گوش نامگذاری کردند.<ref>نهج الخطابه: ج ۱ ص ۱۱۴.</ref> | من میدانستم اینان چقدر به من اذیت خواهند رسانید، تا حدی که مرا گوش نامگذاری کردند.<ref>نهج الخطابه: ج ۱ ص ۱۱۴.</ref></blockquote>با توجه به محتوای کلام و آنچه که «نهج الخطابه» آمده است، کلمه «اُذُن» در کنایه از آدم خوشباور و ساده لوح به کار رفته است. | ||
با توجه به محتوای کلام و آنچه که «نهج الخطابه» آمده است، کلمه «اُذُن» در کنایه از آدم خوشباور و ساده لوح به کار رفته است. | |||
اذن الله: پیامبر صلی الله علیه و آله و اولیاء علیهم السلام السلام علی ابی الأئمة و معدن النبوة…. سلام علی اذن للَّه الواعیة فی الامم، و یده الباسطة بالنعم….<ref>المزار: ص ۱۸۵. بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۳۱. مستدرک سفینة البحار: ص ۱۱۸.</ref> | اذن الله: پیامبر صلی الله علیه و آله و اولیاء علیهم السلام السلام علی ابی الأئمة و معدن النبوة…. {{متن عربی|سلام علی اذن للَّه الواعیة فی الامم، و یده الباسطة بالنعم….}}<ref>المزار: ص ۱۸۵. بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۳۱. مستدرک سفینة البحار: ص ۱۱۸.</ref> | ||
=== ب) کوثر پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر === | |||
بعد از اینکه علی و فرزندان او علیهم السلام را ثقل اصغر و قرآن را ثقل اکبر معرفی میکند، به ملازمت همیشگی آن دو اشاره میکند و میفرمایند: | بعد از اینکه علی و فرزندان او علیهم السلام را ثقل اصغر و قرآن را ثقل اکبر معرفی میکند، به ملازمت همیشگی آن دو اشاره میکند و میفرمایند: | ||
لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض: این دو با هم آمیختهاند، و از هم جدا نخواهند شد تا در ساحل کوثر بر من وارد شوند. | {{متن عربی|لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض}}: این دو با هم آمیختهاند، و از هم جدا نخواهند شد تا در ساحل کوثر بر من وارد شوند. | ||
کوثر: قرآن، و نبوت: | کوثر: قرآن، و نبوت: | ||
فاطمه علیها السلام کوثر را میتوان کنایه از [[ارتباط غدیر با قرآن|قرآن]] و [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا علیها السلام]] گرفت. چنانکه [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|رسولالله صلی الله علیه و آله]] میفرماید: الکوثر القرآن و النبوة.<ref>مجمع البحرین: ص ۲۷۵.</ref> | فاطمه علیها السلام کوثر را میتوان کنایه از [[ارتباط غدیر با قرآن|قرآن]] و [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا علیها السلام]] گرفت. چنانکه [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|رسولالله صلی الله علیه و آله]] میفرماید: {{متن عربی|الکوثر القرآن و النبوة}}.<ref>مجمع البحرین: ص ۲۷۵.</ref> | ||
آیه اول سوره کوثر نیز این معنی را تأیید میکند، که ما به تو کوثر عطا کردیم: | آیه اول سوره کوثر نیز این معنی را تأیید میکند، که ما به تو کوثر عطا کردیم: {{متن عربی|إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ}} | ||
روایات دیگری نیز در این باب وجود دارد. از جمله: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: ِ ذُرِّیَّةُ کُلِ نَبِیٍ مِنْ صُلْبِهِ وَ ذُرِّیَّتِی مِنْ صُلْبِ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاء علیها السلام. | روایات دیگری نیز در این باب وجود دارد. از جمله: {{متن عربی|قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: ِ ذُرِّیَّةُ کُلِ نَبِیٍ مِنْ صُلْبِهِ وَ ذُرِّیَّتِی مِنْ صُلْبِ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاء علیها السلام.}} | ||
و قال له: | {{متن عربی|و قال له}}: {{متن قرآن|إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ}}، {{متن عربی|یَعْنِی الْخَیْر الْکَثِیر مِنْ فَاطِمَة، وَ هُوَ کَثْرَةُ الذّرَاری. من اجل ذلک سُمّیت بالمبارکة.}}<ref>. شجره طوبی (حائری): ج ۲ ص ۳۷۴.</ref> | ||
المراد به نهر فی الجنة، و قیل: المراد القرآن و النبوة، و قیل: المراد به ابنته فاطمة.<ref>اصول الفقه: ج ۳ ص ۱۶۶.</ref> خاقانی نیز در قالب استعاره ادبی به این مورد اشاره میکند: | {{متن عربی|المراد به نهر فی الجنة، و قیل: المراد القرآن و النبوة، و قیل: المراد به ابنته فاطمة}}.<ref>اصول الفقه: ج ۳ ص ۱۶۶.</ref> خاقانی نیز در قالب استعاره ادبی به این مورد اشاره میکند: | ||
امروز که تشنه زیر خاکی فردا به بهشت گشته سیراب فیض از کرم خدات جوی مدر کوثر مصطفات جویم<ref>دیوان خاقانی: ص ۳۰۶ ب ۱۶.</ref> نتیجهگیری:مستفاد از این گفتار این است که: | امروز که تشنه زیر خاکی فردا به بهشت گشته سیراب فیض از کرم خدات جوی مدر کوثر مصطفات جویم<ref>دیوان خاقانی: ص ۳۰۶ ب ۱۶.</ref> نتیجهگیری:مستفاد از این گفتار این است که: |
ویرایش