آیه«وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ فَحاسَبْناها حِساباً شَدِيداً وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُكْر»[۱]

بزرگ ‏ترين امتحان بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه ‏اى راه گريز نماند.

در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى‏ توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى ‏توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه‏ هاى مختلف به ميان آمد.

پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه بلند خود، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند.

اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش ‏بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به ۱۱ آيه تضمين شده در خطبه غدیر بيان فرمود.

آيه ۸ سوره طلاق و آيه ۲۴ سوره بقره

  وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ فَحاسَبْناها حِساباً شَدِيداً وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُكْراً  :

«و چه بسا آبادى كه از امر پروردگارش و پيامبرانش سرپيچى كرده و ما آنان را مورد حسابرسى شديد قرار داديم و آنان را عذاب سختى نموديم».

  فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ  [۲]:

«اگر چنين نكنند و ابداً نخواهند كرد پس بپرهيزيد از آتشى كه هيزم آن مردم و سنگ‏ ها هستند و براى كافران آماده شده است».

اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:

متن خطبه غدير

«مَعاشِرَ النّاسِ، انَّهُ امامٌ مِنَ اللَّه (خ ل: انَّهُ امامُكُمْ بِامْرِ اللَّه)، وَ لَنْ يَتُوبَ اللَّه عَلى احَدٍ انْكَرَ وِلايَتَهُ وَ لَنْ يَغْفِرَ لَهُ، حَتْماً عَلَى اللَّه انْ يَفْعَلَ ذلِكَ بِمَنْ خالَفَ امْرَهُ وَ انْ يُعَذِّبَهُ عَذاباً نُكْراً ابَدَ الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهُورِ. فَاحْذَرُوا انْ تُخالِفُوهُ فَتَصْلُوا ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ»:

اى مردم، او از طرف خدا امام است (خ ل: او به امر خدا امام شماست) ، و هر كس ولايت او را انكار كند خداوند هرگز توبه ‏اش را نمى‏ پذيرد و او را نمى ‏بخشد.

حتمى است بر خداوند كه با كسى كه با او مخالفت نمايد چنين كند و او را به عذابى شديد تا ابديت و تا آخر روزگار معذّب نمايد.

پس بپرهيزيد از اينكه با او مخالفت كنيد و گرفتار آتشى شويد كه هيزم آن مردم و سنگ‏ ها هستند و براى كافران آماده شده است.[۳]

موقعيت تاريخى

در اوايل خطابه غدير قبل از آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را بر سر دست بلند كند، براى ورود به مطلب اصلى درباره شئون و مقامات امام بعد از خود مطالبى بيان فرمود.

آنگاه به عنوان امتحانى سخت كه پيش روى مردم است يادآور شد كه خداوند نسبت به منكرين و مخالفين او هيچ عفو و بخششى نخواهد داشت و آنان را دچار عذاب كافران خواهد نمود.

پيامبر صلى الله عليه و آله اين مطلب را با تضمين قسمت آخر آيه ۸ سوره طلاق و بخش دوم آيه ۲۴ سوره بقره در كلام خود، با تغيير مختصرى آورده است.

در آيه سوره طلاق كلمه«عَذَّبْناها» را به«انْ يُعَذِّبَهُ» تغيير داده و در آيه سوره بقره كلمه «نار» را كه در آيه با «الف و لام» و «التى» است به صورت نكره و بدون موصول آورده است.

بنابراين، جمله«النَّارَ الَّتِى وَقُودُهَا» را به صورت«ناراً وَقُودُها» فرموده است.

موقعيت قرآنى

در قرآن آيه سوره طلاق درباره امت ‏هايى است كه سركشى از امر پروردگار و رسولانش را از حد گذراندند و خداوند با آنان برخورد بسيار شديدى نمود و كيفر سختى در دنيا و آخرت برايشان در نظر گرفت.

اما مضمون آيه سوره بقره، در موارد ديگرى از قرآن هم آمده ولى تنها موردى كه متن خطبه به آن نزديک‏ تر است آيه سوره بقره است.

اين آيه درباره كسانى است كه در آنچه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده شک دارند.

خداوند از آنان مى‏ خواهد كه با كمک شريكان خود سوره‏ اى نظير سوره‏ هاى قرآن بياورند، و سپس به اين آيه مى‏ رسد كه هرگز نمى توانيد، و اگر نتوانستيد بترسيد از آتشى كه براى كافران آماده شده و در آن انسان ‏ها و سنگ ‏ها به جاى هيزم سوزانده مى‏ شوند.

تحليل اعتقادى

تحليل اعتقادى اول

آنچه از عبارات شديد اين جمله به ضميمه آوردن آيه در پايان اين فراز از خطبه مى‏ آموزيم، كفرِ منكرين ولايت و امامت على‏ عليه السلام و سركش بودن آنان از اوامر الهى به حكم قرآن است.

پيامبر صلى الله عليه و آله در اين قسمت خطابه، ابتدا تابلوى با عظمت غدير را بلند مى‏ كند و مى‏ فرمايد:«انَّهُ امامٌ مِنَ اللَّه»: على از طرف خدا امام است.

آنگاه به عنوان نتيجه ‏گيرى، خدا را در اين اعتقاد طرف پاسخ مردم قرار مى‏ دهد و دو مسئله درباره ولايت مطرح مى‏ نمايد: يكى انكار ولايت و ديگرى مخالفت با على‏ عليه السلام.

بنابراين دو گروه مورد كلام پيامبر صلى الله عليه و آله هستند:

يكى كسانى كه به امامت على‏ عليه السلام اعتقاد ندارند و اصلاً آن را نپذيرفته ‏اند، و ديگرى كسانى كه عملاً به مخالفت با او برخاسته در مقابل او قد عَلَم كرده ‏اند، اگر چه در دل خلافت او را قبول داشته باشند و به حقانيت او اقرار نمايند مانند كسانى كه به خاطر مسايل مادى دست از آن حضرت كشيدند و به معاويه پيوستند.

آنگاه در بيان سزاى اين دو گروه ۵ تأكيد به كار گرفته است:

«حَتْمٌ عَلَى اللَّه»، كه با اين عبارت حتمى و قطعى بودن آن را يادآور شده است.

«لَنْ» كه كلمه نفى مؤكد و در مواردى نفى ابدى است و به معناى «هرگز» است.

«ابَدَ الْآبادِ» ، كه ابدى بودن را -  گذشته از كلمه «لَنْ» -  با كلمه «ابَد» آورده، و با اضافه به «آباد» مؤكدتر شده است.

«دَهْرَ الدُّهُورِ» ، كه تأكيد ديگرى بر ابدى بودن است.

«احْذَرُوا»، كه كلمه اعلان خطر است و تأكيد ديگرى به حساب مى ‏آيد.

با اين تأكيدات جزاى آنان را در دو جهت ذكر كرده است:

الف) خداوند آنان را نمى‏ بخشد

اين مطلب در قالب عبارت زير است:

«لَنْ يَتُوبَ اللَّه عَلى احَدٍ انْكَرَ وِلايَتَهُ وَ لَنْ يَغْفِرَ لَهُ»:

خدا هرگز توبه كسى كه ولايت او را انكار كند نمى ‏پذيرد و هرگز او را نمى‏ آمرزد.

ب) خداوند آنان را عذاب فوق‏ العاده مى‏ نمايد

اين مطلب اين گونه آمده است:

«وَ انْ يُعَذِّبَهُ عَذاباً نُكْراً ابَدَ الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهُورِ»:

بر خداست كه منكرين ولايت را عذاب شديدى تا ابديت بى ‏انتها و تا آخر روزگاران نمايد.

«فَاحْذَرُوا انْ تُخالِفُوهُ»:

بر حذر باشيد و بترسيد از اينكه با او مخالفت كنيد.

  فَتَصْلُوا ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ  :

در اثر مخالفت با على گرفتار آتشى شويد كه هيزم آن مردم و سنگ ‏ها هستند و براى كافران آماده شده است.

تحليل اعتقادى دوم

نقاط حساس اين فراز از خطابه غدير در سه جهت خلاصه مى‏ شود:

جهت اول: ولايت از اصول دين

مخالفت با على‏ عليه السلام و انكار ولايت او بازى با آتش جهنم است، و كسى نبايد از كنار اين پايه بزرگ عقيده با بى ‏توجهى عبور كند، و محبت و ولايت آن حضرت را از مستحبات فكرى خويش به حساب آورد.

ولايت مطلقه امامان معصوم ‏عليهم السلام كه از اصول دين است، بايد در اعتقاد يک مسلمان با تمام جوانب آن روشن باشد و پاسخ ‏هاى شفافى براى قبر و قيامت درباره آن داشته باشد و نقطه ‏اى را پيش روى خود ببيند كه كوتاهى در آن مساوى با عذاب الهى است.

جهت دوم: عذاب شديد براى انكار ولايت

عذابى كه براى انكار ولايت و مخالفت با على ‏عليه السلام در نظر گرفته شده عذاب شديدى است كه خود پيامبر صلى الله عليه و آله از آن به«عذاب نُكْر»ياد مى‏ كند.

  نُكْر  به معناى شديد و غير عادى است، و منظور آن است كه نسبت به عذاب ساير اهل جهنم فوق‏ العاده است.

دو جهت غير عادى بودن آن را قرآن تصريح كرده و پيامبر صلى الله عليه و آله هم در خطبه فرموده است:

يكى اينكه هيزم آن سنگ است، و مانند آتش‏ هاى معمولى از چوب و روغن و امثال آن نيست. ديگر اينكه خود انسان ‏هاى مستحق آتش هيزم آنند، كه نه فقط در آتش معذب مى‏ شوند بلكه خودشان هيزمى براى عذاب ديگران مى‏ گردند.

جهت سوم: انكار ولايت كفر است

انكار ولايت على ‏عليه السلام و مخالفت با آن حضرت فقط گناه نيست، بلكه سركشى از امر پروردگار و تجاوز از حد و مساوى با كفر است، چرا كه صريحاً مى ‏فرمايد:

اگر با على مخالفت كنيد با عذابى كه براى كافرين آماده شده معذب خواهيد شد.

همچنين آيه  عَذاباً نُكْراً  را مى‏ آورد كه آغاز آن  عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها  است، و اين بدان معنى است كه ضديت با على‏ عليه السلام مساوى با كفر است.

در اين باره احاديث بسيارى از پيامبر صلى الله عليه و آله وارد شده كه اين فراز غدير را تبيين مى ‏نمايد:

۱. از آنجا كه على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام«امامٌ مِنَ اللَّه»است پيامبر صلى الله عليه و آله در حديثى مى ‏فرمايد: «ما آمَنَ بِاللَّه مَنْ انْكَرَكَ»[۴]: كسى كه تو را انكار كند به خدا ايمان نياورده است.

۲. در حديثى ديگر مى ‏فرمايد: «ما آمَنَ بى مَنْ انْكَرَكَ»[۵]: كسى كه تو را انكار كند به من (يعنى پيامبر صلى الله عليه و آله) ايمان نياورده است.

۳. در جاى ديگر نه تنها ايمانِ منكرِ على‏ عليه السلام را قبول ندارد، كه او را كافر مى‏ داند و مى‏ فرمايد: «كَفَرَ مَنْ انْكَرَكَ»[۶]: هر كس تو را انكار كند كافر شده است.

۴. حديث جامع ‏ترى چنين مى‏ فرمايد:

«مَنْ انْكَرَ امامَةَ عَلِىٍّ بَعْدى كانَ كَمَنْ انْكَرَ نُبُوَّتى فى حَياتى، وَ مَنْ انْكَرَ نُبُوَّتى كانَ كَمَنْ انْكَرَ رُبُوبِيَّةَ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» [۷]:

هر كس امامت على را بعد از من انكار كند مانند كسى است كه نبوت مرا در زمان حياتم انكار كرده باشد، و هر كس نبوت مرا انكار كند مانند كسى است كه ربوبيّت پروردگارش را منكر شود.

۵ . حديث ديگرى ولايت على ‏عليه السلام را سرمايه مؤمن معرفى مى ‏كند و مى‏ فرمايد:

«مَنْ لَمْ يَلْقَ اللَّه بِوِلايَتِكَ لَمْ يَلْقَهُ بِشَىْ‏ءٍ»[۸]:

هر كس خدا را با ولايت تو ملاقات نكند، چيزى همراه خود براى ملاقات خدا نبرده است.

۶ . در حديث ديگرى به اين مطلب تصريح شده كه انكار ولايت على‏ عليه السلام اثر دو جانبه دارد و در روز قيامت هر كس على ‏عليه السلام را نشناسد آن حضرت هم او را نمى ‏شناسد:

«لا يَدْخُلُ النّارَ الاّ مَنْ انْكَرَكَ وَ انْكَرْتَهُ»[۹]: داخل آتش نمى‏ شود مگر كسى كه تو را انكار كند و تو او را انكار نمايى. اين انكار حاكى از قطع رابطه است.

۷. هشدار درباره على‏ عليه السلام به قدرى جدى است كه نه تنها انكار آن حضرت، بلكه شک درباره او هم كفر و جهنم است:

«احْذَرْ انْ يَدْخُلَكَ فى عَلِىٍّ شَكٌ فَانَّ الشَّكَّ فى عَلِىٍّ كُفْرٌ بِاللَّه تَعالى»[۱۰]:

بپرهيز از اينكه درباره على شكى بر قلبت وارد شود، چرا كه شک درباره على كفر به خداى تعالى است.

پانویس

  1. طلاق /  ۸ . غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۳۹ - ۳۴۴.
  2. بقره /  ۲۴.
  3. اسرار غدير: ص ۱۴۲ بخش ۳، و پاورقى ۵ از نسخه «ب» .
  4. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۳۹. تفسير فرات: ص ۱۸۱. شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۳۵۳.
  5. بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۶۴ و ج ۳۵ ص ۲۶. المسترشد: ص ۶۰۷ .
  6. بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۵۱. مزار ابن المشهدى: ص ۳۰۹.
  7. أمالى الصدوق: ص ۶۵۶ .
  8. بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۱۵۹.
  9. امالى المفيد: ص ۲۱۳.
  10. امالى الطوسى: ص ۱۰۶. بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۱۵۹.