ابلیس و حدیث غدیر

ابلیس از جنّیان بود که به دلیل سجده نکردن بر آدم (به فرمان الهی)، تکبّر ورزید و از درگاه خداوند رانده شد؛ این نافرمانی، او را از رحمت الهی دور ساخت. او پس از رانده شدن، از خداوند مهلت خواست تا روز قیامت و روز داوری، و سوگند یاد کرد که نسل انسان را گمراه خواهد کرد. او دشمن آشکار انسان است و وظیفه‌اش وسوسه کردن انسان‌هاست، اما قدرت او بر کسانی که به خداوند ایمان دارند و بر او توکل می‌کنند، تأثیری نخواهد داشت. طبق روایتی از سلمان فارسی ابلیس اولین بیعت کننده با ابوبکر بود.

بیعت ابلیس در سقیفه

سلمان فارسی درگير و دار غصب خلافت سرى به سقيفه و مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله زد و ابوبكر را ديد كه بر فراز منبر پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته و مردم با او به عنوان خليفه بيعت مى ‏كنند. فوراً نزد امیرالمؤمنین ‏علیه السلام بازگشت در حالى كه آن حضرت مشغول غسل بدن مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله بود و عرضه داشت: ابوبكر هم اكنون بر فراز منبر است و مردم به اين اكتفا نمى ‏كنند كه با يک دست او بيعت كنند بلكه با هر دو دست راست و چپ او بيعت مى ‏كنند!!

در آن حال اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرمود: اى سلمان، فهميدى اولين كسى كه بر فراز منبر با او بيعت كرد چه كسى بود؟ عرض كرد: در سقيفه بنى‏ ساعده ديدم اول كسى كه با او بيعت كرد مغیرة بن شعبه بود و سپس بشیر بن سعید و ابوعبیده جراح و عمر بن خطاب و سالم مولی ابی‏ حذیفه و معاذ بن جبل به ترتيب با او بيعت كردند.

اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرمود: درباره اينان از تو سؤال نكردم. اولين كسى كه بر فراز منبر پيامبر صلى الله عليه و آله با او بيعت كرد كه بود؟ عرض كرد: پيرمرد سالخورده ‏اى را ديدم كه بر عصايش تكيه داده بود و بر پيشانيش جاى سجده بود و پيش از همه پا بر پله منبر گذاشت در حالى كه گريه مى‏ كرد و مى‏ گفت: شكر خداى را كه مرا نميراند تا تو را در اين مكان ديدم! دستت را براى بيعت جلو بيار! ابوبكر دست خود پيش آورد و آن پيرمرد با او بيعت كرد و سپس گفت: امروز روزى است مثل روز آدم!

آنگاه از منبر پايين آمد و از مسجد خارج شد. اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرمود: اى سلمان، او را شناختى؟ سلمان عرض كرد: نه، ولى طرز صحبت او مرا ناراحت كرد؛ گويى شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله را به مسخره ياد مى‏ كرد. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود: او ابليس لعنه الله است. پيامبر صلى الله عليه و آله به من خبر داده كه ابلیس و بزرگان اصحابش هنگام منصوب كردن آن حضرت مرا به امر خداوند حاضر بودند كه به مردم اعلام كرد من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختيارترم و به آنان دستور داد كه حاضران به غايبان خبر دهند.

در آنجا شياطين و مريدان ابليس رو به او كردند و گفتند: اين امت مورد رحمت قرار گرفته و از انحرافات مصون شدند، و ديگر نه تو و نه ما به آنان راهى نداريم چرا كه پناه و امام خود بعد از پيامبرشان را شناختند. ابليس محزون و افسرده از آنان جدا شد. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام سپس فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله بعداً به من فرمود: مردم در سقيفه بنى ‏ساعده با ابوبكر بيعت مى‏ كنند بعد از آنكه با حق ما و دليل ما انصار را مغلوب مى‏ نمايند.

سپس به مسجد مى ‏آيند و اول كسى كه بر فراز منبر من با او بيعت مى‏ كند ابليس به صورت پيرمرد سالخورده ‏اى است كه جاى سجده بر پيشانى اوست و همين سخنان را خواهد گفت. سپس از مسجد بيرون مى‏ رود و ياران و شياطين و بزرگان آنان را جمع مى‏ كند. آنان در برابر او به سجده در مى ‏آيند و مى‏ گويند: اى آقاى ما واى بزرگ ما، تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى!! ابليس مى‏ گويد: كدام امت بعد از پيامبر خود گمراه نشدند؟! هرگز! شما گمان كرديد كه من بر اينان قدرت و راهى ندارم؟! چگونه ديديد كارى را كه با آنان به انجام رساندم و ترک كردند آنچه خدا و رسول به آنان دستور داده بودند كه اطاعت حضرت امیر را نمايند![۱][۲]

ابليس و سقيفه[۳]

در گفتگويى كه روز غدير بين ابليس و شياطين ديگر رخ داده معلوم مى‏ شود سه مقطع بسيار مهم و استثنايى براى شيطان در ضلالت خلق وجود داشته است:

يكى ماجراى حضرت آدم‏ علیه السلام در بهشت، و ديگرى بدون پدر به دنيا آمدن حضرت عیسی‏ علیه السلام، و سومى سقيفه. در اين باره چند عبارت در داستان ابليس در غدير و سقيفه مى‏ بينيم: شياطين به ابليس گفتند: يا سَيِّدَنا، انْتَ كُنْتَ لِآدَمَ: تو براى آدم بوده‏ اى! ابليس به شياطين گفت: اما عَلِمْتُمْ انّى كُنْتُ لِآدَمَ مِنْ قَبْلُ: مگر نمى‏دانيد كه من قبلاً براى آدم بوده ‏ام. و نيز گفت: وَيْلَكُمْ، يَوْمُكُمْ كَيَوْمِ عيسى، وَ اللَّه لاَضِلَّنَّ فيهِ الْخَلْقَ: واى بر شما، امروزتان مانند روز عيسى است. به خدا قسم مردم را درباره او گمراه خواهم كرد. و در روز سقيفه كه شيطان به عنوان بيعت با ابوبكر دست داد، گفت: يَوْمٌ كَيَوْمِ آدَمَ: روزى است مانند روز آدم!

و همان روز شياطين به او گفتند: انْتَ الَّذى اخْرَجْتَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ: تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون آوردى! آن روز كه توانست حضرت آدم ‏عليه السلام را از بهشت بيرون كند، در واقع نسل بشريت را از بهشت اخراج كرد، و آنان را اسير حيله ‏هاى خود در دنيا نمود. روزى كه ولادت حضرت عيسى‏ عليه السلام بدون همسرى براى مريم اتفاق افتاد، اين معجزه الهى را بهانه غلو قرار داد و آن حضرت را به عنوان الوهيت مطرح كرد و نسل ‏هايى از بشر را با همين باور غلط مبتلا به شرک نمود و راهى جهنم كرد.

در روز غدير هم قسم ياد كرد كه در اين باره مردم را گمراه خواهم كرد، و سقيفه تحقق اين قسم ابليس بود كه تا آخر روزگار اكثريتى از انسان‏ها را با انكار ولايت على ‏عليه السلام راهى جهنم كرد. جالب است كه خود شيطان، روز سقيفه را قابل مقايسه با روز آدم‏ عليه السلام نمى ‏داند و در اين باره مى‏ گويد: آدَمُ نَقَضَ الْعَهْدَ وَ لَمْ يَكْفُرْ بِالرَّبِّ، وَ هؤُلاءِ نَقَضُوا الْعَهْدَ وَ كَفَرُوا بِالرَّسُولِ: آدم پيمان را شكست، اما به خداوند كافر نشد، ولى اينان هم پيمان را شكستند و هم به پيامبر کافر شدند!

شيطان از سقيفه تا عاشورا

  • امام باقر علیه السلام اولين مرحله را به محض قرار دادن غير اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در جاى آن حضرت چنين بيان مى ‏فرمايد: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت و مردم غير على‏ عليه السلام را به عنوان خليفه قرار دادند، ابليس تاج پادشاهى بر سر گذاشت و با زينت تمام بر فراز منبرى نشست. آنگاه همه لشكريانش را جمع كرد و به آنان گفت: شادى كنيد، چرا كه ديگر خدا اطاعت نخواهد شد تا امام بر حقى امور را در دست گيرد.[۴]
  • حضرت زينب‏ علیها السلام در آخرين لحظات عُمر امیرالمؤمنین ‏علیه السلام از آن حضرت شنيده، از قول پیامبر صلی الله علیه و آله ماجراهاى سقيفه و بعد از آن تا ماجراى عاشورا را براى دخترش نقل كرد تا آنجا كه فرمود: دخترم تو و دختران خاندانت با خوارى به حالت اسيرى در اين شهر کوفه خواهيد بود. آنگاه از قول پيامبر صلى الله عليه و آله چنين نقل فرمود: ابلیس در آن روز (روز عاشورا) از خوشحالى به پرواز در مى ‏آيد، و همراه همه شياطين تمام زمين را سير مى ‏كند و در آن حال مى ‏گويد: اى گروه شياطين، به آنچه از فرزندان آدم مى ‏خواستيم رسيديم و در هلاک كردن آنان به نهايت درجه دست يافتيم و بدنامى را براى آنان به يادگار گذاشتيم، مگر آنان كه به اين گروه (يعنى اهل ‏بيت ‏عليهم السلام) متمسک شوند. از اين پس كار خود را به شک انداختن مردم درباره آنان و وادار كردنشان بر دشمنى آنان و عمل بر ضد آنان و دوستانشان قرار دهيد، تا گمراهى و كفر مردم مستحكم و پا برجا شود، تا آنجا كه هيچكس از آنان نجات پيدا نكند.[۵]

پانویس

  1. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۶۳،۲۶۲. كتاب سليم: ص ۱۴۵،۱۴۴. در حديث ديگرى نيز اين مطلب ذكر شده است. به بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۵۵ ح ۱۳ مراجعه شود.
  2. بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۱۶۲ ح ۱.
  3. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۱۸ - ۴۲۰، ۴۲۵ - ۴۲۷.
  4. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۷. الكافى: ج ۸ ص ۳۴۵. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۴۷۴.
  5. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۶۱ ،۶۰ . كامل الزيارات: ص ۲۵۹ - ۲۶۶.