پرش به محتوا

ابوحامد غزالی

از ویکی غدیر
ابوحامد محمد بن محمد غزالی
اطلاعات فردی
نام کاملابوحامد محمد بن محمد بن احمد غزالی طوسی الشافعی
سرشناسیفیلسوف، فقیه، متکلم، عارف ایرانی قرن پنجم هجری
تولد۴۵۰ یا ۴۵۱ هجری قمری، طابران طوس، خراسان
وفات۵۰۵ هجری قمری، طابران طوس
نحوه درگذشتفوت در سن ۵۵ سالگی در زادگاه خود طابران طوس
محل دفنطابران طوس
خویشان سرشناساحمد غزالی (برادر)
اطلاعات علمی
استادانامام الحرمین جوینی، احمد راذکانی، قاضی ابوالفتح، محمد بن احمد خواری
شاگردانابوالخطاب، ابن عقیل
تحصیلاتفقه، اصول، کلام، فلسفه، اخلاق، عرفان
مذهبشافعی، اشعری
اطلاعات فرهنگی
زمینه فعالیتتدریس، تألیف، تصوف، فلسفه، کلام
علت شهرتآثار برجسته (از جمله إحیاء علوم الدین، تهافت الفلاسفه، معیار العلم، کیمیای سعادت)


ابوحامد محمد بن محمد غزالی طوسی در سال ۴۵۰ یا ۴۵۱ هجری قمری در طابران طوس متولد شد و از بزرگ‌ترین فیلسوفان، فقها و صوفیه تاریخ اسلام به‌شمار می‌آید. او پس از تحصیلات عالی و دوره تدریس در بغداد و روی آوردن به تصوف، آثار متعددی همچون إحیاء علوم الدین و تهافت الفلاسفة نگاشت و اندیشه‌اش تأثیر چشمگیری بر علوم اسلامی داشت. غزالی در سال ۵۰۵ هجری قمری در زادگاهش طابران طوس درگذشت و همان‌جا به خاک سپرده شد.

زندگی‌نامه

ابو حامد غزالی در سال ۴۵۰ یا ۴۵۱ هجری قمری در طابران طوس، خراسان (ایران امروزی)، دیده به جهان گشود. پدرش فردی پارسا و شریف بود که از راه پشم‌فروشی روزگار می‌گذراند.[۱] غزالی آموزش ابتدایی خود را نزد احمد رادکانی در زادگاهش آغاز کرد و در ادامه برای تکمیل تحصیلات به نیشابور رفت و در محضر امام‌الحرمین جوینی، استاد برجسته نظامیه نیشابور، سال‌ها به مطالعه پرداخت. او به سرعت توانایی شگرف خود را در فهم و استنباط مسائل علمی نشان داد و از شاگردان ممتاز حلقه علمی استاد خود شد.

پس از درگذشت استاد خود، غزالی به خدمت خواجه نظام‌الملک وزیر شناخته‌شده دولت سلجوقی درآمد. خواجه او را بسیار ارج نهاد و پس از آزمودن وی در مناظرات و مجالس علمی، غزالی را به تدریس در مدرسه نظامیه بغداد منصوب کرد. او از سال ۴۸۴ تا ۴۸۸ هجری مقامی رفیع در نظامیه یافت و صدها نفر از علما و دانشجویان در مجلس درس او حاضر می‌شدند. اما پس از چهار سال تدریس، به بحران روحی و تردید در معنای زندگی و دین دچار شد؛ بنابراین تدریس و منزلت ظاهری را رها کرد، به تصوف گرایش یافت و زاهدانه به سفر، خلوت، و ریاضت پرداخت و عمده آثار برجسته‌اش را در این دوره نوشت.

غزالی بعد از سال‌ها خلوت و انزوا، مجدداً به فعالیت علمی بازگشت. در نیشابور و سپس دوباره طوس، به تدریس و ارشاد و نگارش پرداخت. او در خانه خود خانقاهی برای صوفیان و مدرسه‌ای برای طلاب ساخت و زندگی متنفذانه و پرباری را پی گرفت. دیدگاه‌های غزالی عمیقاً از تجارب شخصی، تحصیلات جامع و تأملات فلسفی‌اش متأثر بود و سهم بسیار ارزشمندی در حوزه فقه، تصوف، فلسفه و منطق ایفا کرد.

کتاب‌های او تأثیر فراوانی بر اندیشه اسلامی به ویژه در حوزه تصوف و فلسفه اخلاق گذاشت و حتی فیلسوفان بزرگی چون ملاصدرا و فیض کاشانی از اندیشه‌هایش بهره بردند. آثارش به زبان‌های مختلف ترجمه شده و تا به امروز محل مراجعهٔ اندیشمندان است. سرانجام وی در سال ۵۰۵ هجری قمری در زادگاهش طابران طوس درگذشت و در همان‌جا به خاک سپرده شد.[۲]

تألیفات

غزالی تألیفات متعددی در حوزه‌های فقه، کلام، فلسفه، منطق و تصوف دارد. برخی از مهم‌ترین آثار او عبارت‌اند از:

  • «إحیاء علوم الدین»
  • «المنخول من تعلیقات الأصول»
  • «الوجیز فی فقه الإمام الشافعی»
  • «تهافت الفلاسفة»
  • «مقاصد الفلاسفة»
  • «معیار العلم»
  • «بدایة الهدایة»
  • «أیها الولد»
  • «کیمیای سعادت»
  • «مشکاة الأنوار»


اعتراف به مفاد حدیث غدیر[۳]

بسیاری از دانشمندان بزرگ اهل سنت به دلالت حدیث غدیر به امامت امیرالمؤمنین علیه السلام تصریح کرده، و آشکارا بر مطلوب شیعه تنصیص کرده‌اند! از جمله محمد بن محمد غزّالی (م ۵۰۵ ق) است.

ابوحامد محمد بن محمد غزّالی گوید: دانشمندان در ترتیب خلفای پیامبر صلی الله علیه و آله و چگونگی خلیفه شدن کسانی که خلافت به آنان رسیده اختلاف دارند. بعضی می‌گویند خلافت به نصّ است. دلیل آنان در این مسئله این آیه است:

«قُل لِلمُخَلَّفینَ مِنَ الأعرابِ سَتُدعَونَ إلی قَومٍ أُولی بَأسٍ شَدیدٍ تُقاتِلُونَهُم أو یُسلِمُونَ فَإن تُطیعُوا یُؤتِکُمُ اللَّهُ أجراً حَسَناً وَ إن تَتَوَلَّوا کَما تَوَلَّیتُم مِن قَبلُ یُعَذِّبکُم عَذاباً ألیماً»:[۴]

به بازماندگان بادیه نشین که از همراهی تو سر باز زدند بگو به زودی به جنگ با قومی سخت زورمند و جنگاور خوانده شوید که با آنان بجنگید یا اسلام آورند. اگر فرمان برید خدا به شما پاداشی نیکو دهد، و اگر روی برگردانید - چنان‌که پیش از این روی برگرداندید - شما را به عذابی دردناک عذاب خواهد کرد. اینان می‌گویند: این آیه نصّ بر خلافت ابوبکر است، زیرا ابوبکر پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله بادیه نشینان را به فرمانبرداری فرا خواند و آنان اجابتش کردند.

بعضی از مفسّران گفته‌اند که «سخنی که سرّی گفته شده» در آیه «وَ إذ أسَرَّ النَّبیُّ إلی بَعضِ أزواجِهِ حَدیثاً»:[۵] و آن هنگام که پیامبر به یکی از همسرانش سرّی سخنی گفت، این بوده است: ای عایشه، بی گمان، پدرت پس از من خلیفه خواهد شد.

همچنین، وقتی زنی به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: آنگاه که تو را از دست دهیم به چه کسی رجوع کنیم؟ حضرتش به ابوبکر اشاره کرد. دلیل دیگر این است که ابوبکر در حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله مسلمانان را در نماز امامت کرد و امامت ستون دین است. اینها همه آن چیزی است که قائلان به نصوص به آنها استناد می‌کنند.

پس از این، به تأویل روی آورده و گفته‌اند: اگر علی علیه السلام نخستین خلیفه می‌بود به دیگران مهلت نمی‌داد و نابودشان می‌کرد و آنان به پیروزی‌ها و منقبت‌ها دست نمی‌یافتند. از سوی دیگر، خلیفه چهارم بودن برای علی علیه السلام نقص نیست، چنانچه بر نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله به سبب اینکه آخرین پیامبر است عیبی گرفته نمی‌شود.

اما عده ای مخالف این دیدگاه هستند. دلیل این عده این است که خلافت و احکام موروثی است، و نمونه اش داوود و سلیمان و زکریا و یحیی علیهم السلام هستند. اینان گفته‌اند که یک‌هشتم خلافت از آن همسران پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و این را دستاویز قرار داده‌اند. اما این سخن نادرست است، زیرا اگر خلافت موروثی بود، عباس سزاوارترین کسی بود که آن را به ارث برد.

ولی حجّت چهره‌اش را آشکار ساخته و جمهور دانشمندان بر متن حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله از خطبه او در روز غدیر اتفاق نظر داشته، و اجماع کرده‌اند که حضرتش فرمود: هر کس من مولای او هستم علی مولای او است. و اینکه پس از آن عمر گفت: آفرین، آفرین ای ابوالحسن! بی تردید اینک مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی گشتی. این جملات نشانه قبول و رضایت و تأیید است.

البته پس از اینها، به سبب شیفتگی به ریاست و برداشتن ستون خلافت و یکی شدن پرچم‌های بزرگ، هوای نفس بر آنان چیره گشت و تعداد زیاد پرچم‌ها و سواران زیاد و فتح شهرها به نخستین مخالفت با پیامبر صلی الله علیه و آله برخاستند، «و آن را پشت سر افکندند و در برابر آن بهایی اندک ستاندند و چه بد است آنچه ستاندند».[۶][۷]

سبط بن جوزی نیز همین سخن غزّالی را به صورت تلخیص در کتابش آورده است.[۸]

در مورد کتاب «سرّ العالمین» و نسبت آن به غزّالی، از سخن سبط بن جوزی مشخص شد که قطعاً این کتاب اثر غزّالی است. همچنین حافظ ذهبی در مورد حسن صبّاح و قلعه اَلَموت مطلبی را از کتاب «سرّ العالمین» نقل کرده و مؤلفش را غزالی معرفی کرده است.[۹] در مورد خود غزالی نیز دانشمندان اهل سنت او را تعظیم و ستایش نموده‌اند: یافعی و سیوطی و زُرقانی:[۱۰] وی را توثیق کرده و نیز او و تألیفات رابسیار ستوده‌اند. اِسنَوی نیز در کتابش «المهمّات» وی را ستوده است.

روایت حدیث غدیر[۱۱]

ابو حامد غزالى‏، در تأليف خود (سرّ العالمين) ص 9 گويد: جماهير مسلمين اجماع دارند بر متن حديث از خطبه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله در روز غدير خم باتفاق همگان كه فرمود: من كنت مولاه، فعلى مولاه، و سپس عمر گفت: به به براى تو اى ابو الحسن هر آينه بتحقيق گرديدى‏ مولاى من و مولاى هر مرد و زن مؤمن.[۱۲]

منابع

  • «مولّفات الغزالی» تألیف عبدالرحمان بدوی، نشر المجلس الأعلی لرعایة الفنون والآداب والعلوم الاجتماعیة مصر، ۱۹۶۱ میلادی.
  • مقدمه کتاب «الدرة الفاخرة فی کشف علوم الآخرة» لوستان غوتیه، نشر مکتبة الثقافیة بیروت، ۱۴۱۷ هجری.
  • دانشنامه‌ها و پژوهش‌های جدید پیرامون زندگی و اندیشه غزالی
  • نرم‌افزار نور «مجموعه آثار ابو حامد غزالی»


پانویس

  1. طبقات الشافعیه الکبری، ج۶، ص۱۹۳
  2. الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۴۹۱
  3. چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۶۲۹–۶۳۱.
  4. فتح / ۱۶.
  5. تحریم / ۳.
  6. آل عمران / ۱۸۷.
  7. سرّ العالمین: ص ۷۴.
  8. تذکرة الخواصّ: ص ۶۲.
  9. میزان الاعتدال فی نقد الرجال: ج ۱ ص ۵۰۰.
  10. مرآة الجنان: حوادث سال ۵۰۵. التنبئة بمن یبعثه اللَّه علی رأس کلّ المائة: ص ۱۲. شرح المواهب اللَدنیة: ج ۱ ص ۳۶.
  11. چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۲۶۵.
  12. ترجمه الغدير ؛ج‏۲؛ ص۱۸۶