افضلیت امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از پیامبر

پیامبر صلی الله علیه وآله در این فراز ابتدا افضلیت امیرالمؤمنین علیه السلام و برتری دادن ایشان نسبت به دیگران را بعد از خود تأکید نموده و ادامه این برتری را تا زمانی که مخلوقات خداوند باقی هستند روزی می‌خورند اعلان می‌دارند.

افضلیت امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله

فَضِّلُوا عَلِیّاً فَاِنَّهُ اَفْضَلُ النّاسِ بَعْدی مِنْ ذَکَرٍ وَ اُنْثی مفهوم این فراز از سخن پیامبر صلی الله علیه وآله یک حکم تعبّدی نیست؛ بلکه حکمی است – صد در صد- مطابق با موازین عقلی؛ زیرا وقتی کسی دارندهٔ تمامی کمالات و فضایل انسانی باشد، قهراً باید بر دیگران مقدم باشد. ولی اگر در جامعه مفضول بر فاضل با رأی جامعه مقدم شود تضییع حق فاضل و دلیل بر انحطاط فکری آن مردم است. و نتیجه آن، به تباهی کشیده شدن تمام اجتماع است و از این جهت است که می‌گوییم: لازمه مراعات نمودن حق امیرالمؤمنین علیه السلام از لحاظ فضیلت مقدم نداشتن دیگری بر او است. در بحث امامت و جانشینی رسول خدا صلی الله علیه وآله بر اساس عمل به این قاعده عقلی دیگر جای اختلاف نظری نباید در صدر اسلام می‌بود، لکن وقتی هدف فقط غصب خلافت باشد تمامی قاعده‌های عقلی و نقلی برای اهل سقیفه بی‌اعتبار می‌گردد.

همچنین از کلام حضرت رسول صلی الله علیه وآله استفاده می‌شود که حضرت علی علیه السلام حتی از ائمه علیهم السلام هم افضل است و روایات هم این معنی را ثابت می‌کند و این منافات با کُلُّهُم نورٌ واحِد[۱] ندارد؛ زیرا مراتب در سلسله طولیه محفوظ است.[۲]

حیات و ارتزاق موجودات به واسطهٔ اهل بیت علیهم السلام

بِنَا أَنْزَلَ اللَّهُ الرِّزْقَ وَ بَقِیَ الْخَلْقُ؛ روزی خوردن و حیات خلق، به وجود ما است.

تمام معصومین علیهم السلام نور واحدند، همان نوری که رسول خدا صلی الله علیه وآله می‌فرمایند:

أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِی‏؛ نخستین چیز که خداوند آفرید، نور من بود.[۳]

و این نور، علت غایی برای ایجاد ممکنات است که:

خَلَقْتُ الخَلْق لاَجْلِک، وَ خَلَقْتُکَ لاجلی؛ خلق را برای تو آفریدم و او را برای خودم.

و این نور در صلب آدم قرار گرفت و همچنین از صلبی به صلبی دیگر در اصلاب پاکان آمد تا رسید به صلب عبدالمطلب علیه السلام و از آنجا دو قسمت شد: یک قسمت در صلب عبدالله علیه السلام که از آن رسول خدا صلی الله علیه وآله به وجود آمد. و نصف دیگر در صلب ابوطالب علیه السلام که از آن امیرالمؤمنین علیه السلام به وجود آمد همچنین از رسول خدا صلی الله علیه وآله، فاطمه زهرا سلام الله علیها به وجود آمد و از علی و زهرا و حسن و حسین علیهم السلام، ائمه معصومین علیهم السلام به وجود آمدند و لذا، رسول خدا صلی الله علیه وآله می‌فرمود: خُلِقْتُ أَنَا وَ عَلِیٌّ مِنْ نُورٍ وَاحِد؛ من و علی از یک نوریم.[۴]

خداوند متعال تمام مخلوقات را به طفیل آن ذوات مقدّسه آفرید. و اگر نبود انوار مقدسهٔ آنان، از عالم معنی چیزی نبود؛ بنابراین ارتزاق خلایق و بقاء تمام موجودات به سبب این انوار مقدّس است. از این روست که می‌گویند: لولا الحُجَّة لَساخَتِ الارض بِاَهلِها؛ اگر حجت خدا نباشد، مسلماً زمین، ساکنانش را فرو می‌برد.»[۵]

در این باب احادیث بسیار است که به یکی از آنها اشاره می‌کنیم: جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید: روزی در خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله در مسجد مدینه با جمعی از اصحاب نشسته بودیم، صحبت بهشت به میان آمد. ابودجانه انصاری عرض کرد: یا رسول‌الله! شنیدهام شما فرمودهاید که بهشت حرام است بر تمام انبیا و امتهای آنان قبل از آنکه شما داخل آن شوید.

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: ابادجانه! آیا نمیدانی که خداوند متعال عمودی از نور و لوایی از نور را خلق فرمود، قبل از خلقت آسمانها و زمین به دو هزار سال، و بر آن نوشته بود: خدایی نیست مگر خدای یگانه و محمد صلی الله علیه وآله رسول او و بهترین مخلوق او و صاحب لواء است و علی علیه السلام امام و پیشوای قوم است. پس علی علیه السلام فرمود: حمد و ستایش خدایی را سزا است که تو را شرافت داد و ما را به واسطه تو از شرافت و عظمت برخوردار ساخت. پس رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: آیا نمیدانی کسی که ما را دوست بدارد و محبت ما را در دل بگیرد، با ما در بهشت خواهد بود؟ آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: «- مؤمنان را – در جایگاهی پسندیده و نزد فرمانروایی توانا جای است.»[۶]

وقتی ثابت شد که دنیا و آخرت، به طفیل وجود آن بزرگواران آفریده شده، پس بقا عالم به بقا آنان و روزی مخلوق به سبب ایشان است؛ چه آنان وسایل و وسایط بین خدا و خلقتند، چنان‌که در دعا وارد است: بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ؛[۷]به یُمن آنان است که خلایق روزی داده می‌شوند و به وجودشان است که آسمان و زمین در جای خود ثابتند.[۸]

پانویس

  1. مرحوم میر حامد حسین روایت جلال بخاری را در کتاب «عبقات الانوار» نقل می‌کند: .. فصار نصفین، نصف الی عبدالله و نصف الی ابی طالب، فخلقت انا من جزء و علی من جزء، فالانوار کلها من نوری و نور علی، و المراد من الانوار: اولاده، او متابعوه. (نفحات الازهار فی خلاصه عبقات الانوار، ج۵، ص ۹۵). همین روایت: «خلقنی الله تبارک و تعالی و اهل بیتی من نور واحد …» در (غایة المرام، ص ۱۱ و ۱۲).
  2. شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در غدیرخم، ص ۱۸۶.
  3. بحارالانوار، ج۱، ص ۱۰۵، ح ۱۴ و ج ۲۵، ص ۲۲، ح ۳۸؛ و ج ۵۴، ص ۱۷۰، ح ۱۱۷؛ کشف الخفا، ج۱، ص ۳۱۰ (در این مدرک روایت به این گونه است: اول ما خلق‌الله نور نبیک، یا جابر!).
  4. الخصال، ص ۳۱؛ عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج۲، ص ۵۹؛ فردوس الاخبار؛ مودةالقربی، مودت هشتم.
  5. قال الباقر علیه السلام: «لو بقیت الارض بغیر امام لساخت باهلها». الاصول من الکافی، ج۱، ص ۷۹؛ عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج۱، ص ۲۱۲؛ ینابیع الموده، ج۳، ص ۱۴۸؛ الزام الناصب، ص۴ و ۲۴۵.
  6. قمر / ۵۵؛ بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۳۰.
  7. کشف الغمه، ج۱، ص ۹۵؛ بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۶۴، ح۳.
  8. شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در غدیرخم، نقوی، ص ۱۹۰.