عواقب رد کردن سخن پیامبر
لعن را به معنای راندن و دور کردن همراه با ناراحتی دانستهاند. لعن از جانب خدا به معنای قطع رحمت و توفیق دنیوی و عذاب اخروی است. لعن از سوی انسان، نوعی نفرین و بدخواهی برای دیگری است.[۱] مَغْضُوب: [غضب] علیهِ: آنکه مورد خشم و انتقام قرار گرفته باشد.[۲]
غضب خدا یعنی چه
وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوی
؛[۳]و هر کس خشم من بر او فرود آید، قطعاً در [ورطه] هلاکت افتاده است. غضب حالتی است که در اثر عوامل مخصوصی به انسان عارض میشود و آن توأم با تأثّر و تغییر حالت است. میدانیم که ذات باری تعالی ثابت و نامتغیّر است در این صورت مراد از غضب خدا که در بسیاری از آیات آمده چیست؟ تدبّر در آیه گذشته و در صدر آن
وَ لا تَطْغَوْا فِیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی
مخصوصاً به قرینه «حلول» نشان میدهد که غضب خدا همان انتقام و بلا و عذاب است که در اثر بد کاری در دنیا و آخرت بر شخص وارد میشود.[۴]
محقّقین گویند: چون غضب برای خدا به کار رود مراد از آن فقط انتقام است. در کتاب شریف کافی، باب «الارادة انّها من صفات الفعل …» نقل شده که راوی گوید: در مجلس امام باقر علیه السلام بودم عمرو بن عبید وارد شد و گفت: فدایت گردم خدا فرماید: وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوی آن غضب چیست؟ امام فرمود:هُوَ الْعِقَابُ یَا عَمْرُو إِنَّهُ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ زَالَ مِنْ شَیْءٍ إِلَی شَیْءٍ فَقَدْ وَصَفَهُ صِفَةَ مَخْلُوقٍ وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَا یَسْتَفِزُّهُ شَیْءٌ فَیُغَیِّرَهُ
غضب خدا عقاب او است. ای عمرو! هر که پندارد خدا از حالی به حالی در میآید او را با صفت مخلوق وصف کرده، خدا را چیزی تحریک نمیکند تا او را تغییر دهد. و در ضمن روایت دیگر همان باب امام صادق علیه السلام در جواب زندیقی فرمودند: فَرِضَاهُ ثَوَابُهُ وَ سَخَطُهُ عِقَابُهُ مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ یَتَدَاخَلُهُ فَیُهَیِّجَهُ وَ یَنْقُلَهُ مِنْ حَالٍ إِلَی حَالٍ … رضای خدا ثواب خدا و غضب خدا انتقام خداست بیآنکه چیزی در خدا تأثیر کرده و او را از حالی به حالی درآورد.[۵]
در قرآن کریم در سورهٔ حمد منظور از «مغضوب» یهود میباشند. همچنین در تفاسیرآمده گاهی
مَغْضُوبِ عَلَیْهِم
به کسی تفسیر شده است که درست نتوانسته است مقام نبی صلی الله علیه وآله یا امام علیه السلام را درک کرده و توصیف نماید. ممکن است «مغضوب علیهم» به ناصبیها تفسیر شود، چون غضب خدا بر آنها شدید است.[۶]
در این فراز بعد از بیان مَغضُوبٌ مَغضُوبٌ مصداق آن بلافاصله ذکر گردید که منظور مَنْ رَدَّ عَلَیَّ قَوْلی هذا وَ لَمْ یُوافِقْهُ میباشد. مغضوب شدن و گمراه بودن، در مقابل هدایت بوده و مانع از هدایت است؛ زیرا غضب به افرادی تعلق میگیرد که با پروردگار متعال و با أنبیاء و أولیاء إلهی و با أحکام و مقرّرات او به ستیزه و مخالفت برخاسته، و دشمنی خود را آشکار و علنی سازند. و اگر این مخالفت استمرار پیدا کند، و موجب انحراف از صراط حق گردد، قهراً ضلالت و گمراهی از حقیقت و راه مستقیم حاصل شده، و از محیط أنوار هدایت بیرون خواهند رفت.[۷]
مغضوب شدن أخصّ از ملعون شدن است؛ زیرا غضب پس از لعن صورت میگیرد. در بیان پیامبر صلی الله علیه وآله ابتدا دو مرتبه «ملعونٌ» آمده و سپس دو مرتبه «مغضوبٌ» آمده است و این بدان معناست که، تکرار در کلمه ملعون و مغضوب برای تأکید بر مدعا است، و اینکه موضوع ساده نیست و نمیشود از کنار آن بیتفاوت گذشت. اصل معنی در این کلمات آن است که هر کس قول رسول خدا صلی الله علیه وآله را درباره ولایت و امامت علی علیه السلام قبول نکند ملعون و مبغوض خدا است.
دوستی یا دشمنی با امیرالمؤمنین علیه السلام مبنای رحمت یا غضب خدا و رسول او
در این باب روایات فراوان است که از برای نمونه به چند روایت اشاره میکنیم:
حدیث اول
حذیفه میگوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله به من فرمود: یا حذیفه! به درستی که حجت خدا بر شما بعد از من علی بن ابی طالب علیه السلام است. کفر به او کفر به خدا، و شرک به او شرک به خدا، و شک در او شک در خدا، و الحاد او الحاد بر خدا، و انکار او انکار خدا، و ایمان به او ایمان به خدا است؛ زیرا او برادر رسول خدا صلی الله علیه وآله و وصی او و امام و مولای آنان است. او ریسمان محکم خدا است که هرگز گسسته نخواهد شد. و زود است که درباره او دو طایفه هلاک شوند در حالی که او گناهی ندارد: دوستی که درباره او غلو کند و تقصیر کنندهای که حق او را منکر شود. ای حذیفه! از علی علیه السلام جدا مشو که جدایی از او جدایی از حق است. با او مخالفت مکن؛ زیرا مخالفت با او مخالفت با من است. به درستی که علی علیه السلام از من و من از اویم. کسی که او را به خشم آورد، پس مرا به خشم آورده و کسی که او را خشنود سازد مرا خشنود ساخته است.[۸]
حدیث دوم
امام صادق علیه السلام از آباء گرامیش علیهم السلام، از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل میفرماید که: آن حضرت روزی به اصحاب خود فرمود: ای اصحاب من! به درستی که خداوند عزّوجل شما را به ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام و اقتدا به او امر میکند. پس او بعد من ولی شما و امام شما است، با او مخالفت نکنید که کافر میشوید و از او جدا نشوید که گمراه میشوید. به درستی که خداوند عزّوجل علی علیه السلام را عَلَم و نشانه بین ایمان و نفاق قرار داد. پس کسی که او را دوست دارد مؤمن و دشمن او منافق است. خداوند، علی علیه السلام را وصی من و راهنمای هدایت بعد از من قرار داده است و او موضع سر من و جایگاه علم من و جانشین من بر اهل من است. به سوی خدا شکایت میکنم از ستم کنندگان بر او.[۹]
حدیث سوم
حضرت رضا علیه السلام از آباء گرامیش علیهم السلام از رسول خدا صلی الله علیه وآله، از جبرئیل، از میکائیل، از اسرافیل، از ذات مقدّس احادیث نقل میکند که خداوند فرمود: نیست خدایی مگر من. مخلوق را به قدرت خود آفریدم. پس اختیار کردم از آنان انبیا را و اختیار نمودم از تمامی انبیاء، محمد صلی الله علیه وآله را حبیب و صفی و خلیل خود. پس او را به عنوان رسالت به سوی مردم فرستادم، و برای او علی علیه السلام را برگزیدم و او را برادر و وصیّ و وزیر و ادا کننده از او بعد از او برای مخلوقاتم قرار دادم. و او را جانشین و خلیفهٔ خود بر بندگانم انتخاب نمودم تا کتاب مرا برای آنان بیان کند، و در میان آنان به حکم من عمل نماید و فرمان دهد. و قرار دادم او را نشانه هدایت از گمراهی و باب خودم که از آن باید مردم وارد شوند (یعنی هر کس بخواهد به سوی حق برود باید از این در وارد شود). و او را خانه امن خودم قرار دادم که هر کس داخل آن شود در امان خواهد بود. و او را حصار خودم قرار دادم که هر کس به سوی او توجه کند از او روی گردان نخواهد شد. و او را بر تمامی آفریدگانم در آسمانها و زمینها حجت خود قرار دادم. کردار هیچ عمل کنندهای را نمیپذیرم مگر با اقرار به ولایت او همراه با اقرار به نبوت احمد مُرسل صلی الله علیه وآله او دست باز و مبسوط من بر بندگانم است. و نعمتی است که هر کس از بندگانم را دوست بدارم بدو ارزانی میدارم. پس کسی را که دوست داشتم به ولایت او آشنا ساختم و معرفت حضرتش را در قلب او جایگزین نمودم. و آن کس را که دشمن داشتم، به سبب انصراف او از معرفت و ولایت علی علیه السلام دشمن داشتم. پس به عزّت و جلال خودم قسم میخورم که دوست نمیدارد هیچ بندهای از بندگانم مگر اینکه او را از آتش جهنم باز خواهم داشت و به بهشت داخل خواهم نمود. و هیچ بندهای از بندگانم به واسطه عدول از ولایتش او را دشمن نمیدارد مگر اینکه دشمن بدارد او را و در آتش جهنم قرارش دهم که دوزخ بد مکانی است.[۱۰]
پانویس
- ↑ مجمع البحرین، ج ۶، ص۳۰۹.
- ↑ سایت المعانی.
- ↑ طه / ۸۱.
- ↑ قاموس قرآن، ج۵، ص ۱۰۴.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۱۰۱.
- ↑ ترجمه بیان السعادة، ج۱، ص ۳۰۲.
- ↑ تفسیر روشن، ج۱، ص ۴۱.
- ↑ آمالی صدوق، ص ۱۱۹–۱۱۸؛ بحارالانوار، ج ۳۸، ص ۹۷، ح ۱۴.
- ↑ آمالی، صدوق، ص ۱۷۱؛ بحارالانوار، ج ۳۸، ص ۹۷، ح ۱۵.
- ↑ عیون اخبارالرضا علیه السلام، ص ۲۱۲ و ۲۱۳؛ آمالی، صدوق، ص ۱۳۴؛ بحارالانوار، ج ۳۸، ص ۹۸، ح ۱۷.