امیرالمومنین بر فراز دستان پیامبر
در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه وآله بازوی علی علیه السلام را گرفت و او را بالا برد این در حالی بود که امیرمؤمنان علیه السلام از زمانی که پیامبر صلی الله علیه وآله بر منبر قرار گرفته بود، پائینتر از مکان حضرت ایستاده بود و از جانب راست سمت رسول خدا صلی الله علیه وآله متمایل بود گویی هر دو در یک مکان ایستاده بودند. آنگاه پیامبر صلی الله علیه وآله آن حضرت را بلند کرده تا آنجا که پاهای علی علیه السلام به موازات زانوی آن حضرت قرار گرفت و سپس دو دست خود را به سوی آسمان گرفت و فرمود:
در این فراز از خطبهٔ غدیر پیامبر صلی الله علیه وآله قبل از بیان عبارت مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ برای تبیین محدوده ولایت در لفظ «مولی»، آیهٔ ۶ سورهٔ احزاب را که در مدینه قبل از حرکت به سمت مکه نازل شده بود را یادآور میشوند و مخاطبین را متذکر این نکته میکنند که اگر در مدینه با نزول آیه ۶ سوره احزاب سؤال از محدودهٔ این ولایت داشتید الآن با یک عبارت کامل سخن را تمام میکنم که هر آنچه از مناصب نبی در وجود من اعتراف دارید همهٔ این مناصب برای علی بن ابیطالبc ثابت میباشد، بنابراین بلافاصله بعد از یادآوری نزول آیه ۶ سوره احزاب میفرمایند: مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ یعنی هر آنچه در «مولای اول» وجود دارد بدون کم و زیاد در «مولای دوم» در این عبارت صدق میکند و تنها آنچه انتقال پیدا نمیکند بحث «نبی» بودن است که پیامبر صلی الله علیه وآله خاتم النبیین هستند؛ در ادامه آیه ۶ سوره احزاب و روایات آن مورد بررسی کامل قرار میگیرد.
خداوند در آیهٔ ۶ از سورهٔ احزاب میفرماید:
النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُهاجِرِینَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلی أَوْلِیائِکُمْ مَعْرُوفاً کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً
؛ پیامبر صلی الله علیه وآله بر مؤمنین از خودشان صاحب اختیارتر است و همسران او مادران آنان هستند، و خویشاوندان از مؤمنین و مهاجرین برخی بر بعض دیگر در کتاب خدا تقدم دارند، مگر آنکه نسبت به اولیاء آنان کار خیری انجام داده باشند که این در کتاب پنهان است.
شأن نزول آیه
اولین جرقههای فکری برای مراسم غدیر از مدینه آغاز شد، و ناخودآگاه مردم را به سوی چنین برنامهای سوق داد. این آیه قبل از سفر غدیر و به عنوان مقدمهای بر آن نازل شد و در خطابهٔ غدیر شأن نزول آن بهطور کامل بیان شد. در مدینه که این آیه نازل شد، سؤال مردم این بود که: این ولایت به چه معنی و در چه محدودهای است؟
پیامبر صلی الله علیه وآله این صاحب اختیاری مقام نبوت نسبت به مردم را به اطاعت مطلق از او در آنچه خوش دارید یا ندارید معنی کردند. با این ذهنیّت سفر حج آغاز شد تا روز غدیر که همین صاحب اختیاری مطلق برای علی بن ابی طالبc و امامان بعد از او اعلام گردید. متن حدیث که نزول آیه را قبل از غدیر به صراحت ذکر کرده چنین است:
عطیه سعدی میگوید: از حذیفه یمانی درباره منصوب کردن امیرالمؤمنین علیه السلام توسط پیامبر خدا صلی الله علیه وآله در روز غدیر سؤال کردم که چگونه بود. حذیفه گفت: خداوند بر پیامبرش این آیه را در مدینه نازل کرد:
النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُهاجِرِینَ
؛ پیامبر صلی الله علیه وآله نسبت به مؤمنین از خودشان صاحب اختیارتر است …».
پرسیدند: یا رسول اللَّه! این ولایت چیست که شما به وسیله آن بر ما از خودمان بیشتر اختیار دارید؟ فرمود: «شنیدن و اطاعت کردن در آنچه که دوست بدارید یا بر شما خوش نیاید». ما گفتیم: شنیدیم و اطاعت میکنیم. پس از این بود که به عنوان حجة الوداع به سوی مکه حرکت کردیم و جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد! خدایت سلام رسانده میگوید: علی علیه السلام را به عنوان عَلَمی برای مردم منصوب کن.[۱]
مردم با این خاطره از «ولایت نبوی» از مدینه حرکت کردند که
النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ
، و با رسیدن به مکه سراغ اعمال حج رفته و پس از اتمام حج راهی غدیر شدند؛ تا ساعتی که در برابر منبر غدیر نشستند. آن روز روزی بود که باید شأن نزول این آیه کامل میشد و ارتباط غدیر با این فراز قرآن تبیین میگردید. پیامبر صلی الله علیه وآله با یادآوری آیه مزبور درباره ولایت خود از مردم اقرار گرفت، و سپس ضمن معنی کردن این ولایت، ادامه این صاحب اختیاری را درباره امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهما السلام با ظرافت کامل بیان فرمود، به گونهای که ولایت آنان استمرار ولایت نبوی بهشمار آید و از متن قرآن استخراج شود. این بخش حساس تاریخ را عبد اللَّه بن جعفر- که خود حاضر در غدیر بوده- خطاب به معاویه چنین توصیف میکند:
من از پیامبر صلی الله علیه وآله شنیدم در حالی که آن حضرت بر فراز منبر بود، و من و عمر بن ابی سلمه و اسامة بن زید و سعد بن ابی وقاص و سلمان فارسی و ابوذر و مقداد و زبیر در مقابل او قرار داشتیم.[۲]
در آن لحظه حضرت فرمود: الَسْتُ اوْلی بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ انْفُسِهِمْ؛ آیا من نسبت به مؤمنان از خودشان صاحب اختیارتر نیستم؟» گفتیم: بلی، یا رسول اللَّه. فرمود: آیا همسران من مادران شما نیستند؟ گفتیم: بلی، یا رسول اللَّه. فرمود: مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ؛ هرکس من صاحب اختیار او هستم علی علیه السلام صاحب اختیار اوست و بر او از خودش بیشتر اختیار دارد» - و با دست مبارک بر شانه علی علیه السلام زد- و فرمود: اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ. سپس فرمود: «ای مردم! من نسبت به مؤمنین از خودشان صاحب اختیارترم و با بودن من آنان را امری و اختیاری نیست. بعد از من علی علیه السلام نسبت به مؤمنین از خودشان صاحب اختیارتر است و با بودن او آنان را امری و اختیاری نیست. سپس پسرم حسن نسبت به مؤمنین از خودشان صاحب اختیارتر است و با بودن او آنان را امری و اختیاری نیست».
سپس بار دیگر بر سر مطلب بازگشت و فرمود: «ای مردم! وقتی من به شهادت رسیدم علی علیه السلام بر شما از خودتان صاحب اختیارتر است، و آنگاه که علی علیه السلام به شهادت برسد پسرم حسن علیه السلام بر مؤمنین صاحب اختیارتر است، و آنگاه که حسن علیه السلام به شهادت برسد پسرم حسین علیه السلام بر مؤمنین از خودشان صاحب اختیارتر است».[۳]
آغاز غدیر با مسئلهٔ ولایت و صاحب اختیاری از مدینه
میبینیم که جرقّه غدیر از مسئله «ولایت» و «صاحب اختیاری مردم» آغاز شده و از همان ابتدا این ارتباط در ذهن مردم جای گرفته است. حتی عظمت مسئله به خوبی جلوه کرده است که فوراً درباره معنی و محدوده آن سؤال کردهاند. با این ذهنیت، آیا مضحکه نیست که بگوییم پیامبر صلی الله علیه وآله آن جمعیت ۱۲۰۰۰۰ نفری را در غدیر جمع کرد تا بگوید: «علی علیه السلام را دوست بدارید» ؟!! اینجاست که اگر قضایای تاریخی را با همه جوانب آن از آغاز تا انجام دنبال کنیم، تأثیر عجیبی در درک و تحلیل آن خواهد گذاشت و گاهی صورت ماجرا تغییر پیدا میکند.
نزول آیه در مدینه و استناد به آیه در خطبهٔ غدیر
خط ارتباط غدیر با قرآن بسیار زیبا به تصویر کشیده شده است، و جا دارد آن را این گونه به خاطر بسپاریم:
قرآن ولایت نبوی را اثبات میکند. پیامبر صلی الله علیه وآله همان آیه را در غدیر به عنوان شاهد بر ولایت خود ذکر میکند. آنگاه ولایت امیرالمؤمنین و امامان علیهم السلام را به عنوان تفریع و ادامه ولایت خود بیان میکند. سپس این ولایت را به معنای تصمیم گیرندگان در همه امور مردم توضیح میدهد. آنگاه با ذکر ولایت سه امام، استمرار آن را از بقیه فرازهای غدیر به ما میفهماند.
تأکید خاص این حدیث بر جمله لَیْسَ لَهُمْ مَعَهُ امْرٌ است، یعنی با وجود آنان برای مردم امری و اختیاری نیست. باید گفت: قوام ولایت مطلقه امامان علیهم السلام به همین نکته است، یعنی اگر آنان صاحب فرمان علی الاطلاق باشند هیچکس دیگری- حتی خود کسی که دربارهاش تصمیمگیری میشود- نباید حق دخالت و رأی و نظر در آن موضوع داشته باشد.
ضمانت چنین فرمان قاطعی، عصمت الهی است که فقط درباره امامان علیهم السلام وجود دارد؛ و هر کسی را متقاعد میکند که در برابر دستور و نظر مبارک معصوم علیهم السلام خود را تخطئه نماید و فرمان او را مقدم بداند، که در واقع فرمان خدا را مقدم داشته است.[۴]