پرش به محتوا

تقدیس خداوند

از ویکی غدیر

قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ ، رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ ؛ او در نهایت قدس و پاکی و پروردگار فرشتگان و روح است.

تقدیس خداوند

«سبّوح» و «قدوس» در زمرۀ اسامی حضرت حق­اند. «سبوح» از «سَبَّحَ» و «قُدُّوس» از «قَدَّسَ» است که در کلام عرب - بر وزن «فُعّول»- غیر از این دو لفظ پیدا نشده است. یعنی خداوند منزه از جمیع کمبودها، و پرورش دهنده فرشتگان و روح است. «سبّوح» در لغت به معنی چيز و كسی كه از هرگونه زشتی، مبرا و پاك باشد يكی از اسماء يا صفات خداوند تبارك و تعالی می­باشد.[۱]

«قدّوس» در لغت به معنی طهارت و پاكی است و از ريشه قدس می­باشد و يكی از صفات خداوند متعال می­باشد به معنی پاك و مبرا بودن خداوند متعال از عيب­ها و نقص­ها استعمال می­شود.[۲] هر چند در ادبيات عرب هر اسم بر وزن فَعّول می­باشد ولی در دو صفت الهی «سبوح و قدوس» اكثر قريب به اتفاق بر وزن «فُعّول» يعنی با ضمه اول خوانده می­شود البته به فتح خواندن نيز اشكال ندارد.

ابن منظور می­نويسد: چون خداوند متعال همواره از سوی فرشتگان و مؤمنان تسبيح و تقديس می­شود، لذا به معنی سبّوح و قدّوس گفته می­شود.[۳] ملائكه در لغت از «ألك» به معنی رسالت است.[۴] و به فرشتگان ملائكه گفته می­شود چرا كه مأموريت دارند بعضی چيزها را به مردم برسانند مانند جبرئيل كه رسالتش رساندن وحی به پيامبران به دستور خداوند است و امروزه ملائكه همان فرشتگان الهی می­باشند كه مأمور انجام دادن دستورات الهی هستند.

روح در لغت به معنی نسيم و باد است و امير مؤمنان علیه السلام به استعاره برای يقين استعمال كرده است و فرموده: روح، يقين و گاهی برای سرور و شادی نيز استفاده می­شود و در روايتی از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله آمده است: باد، روح الهی است كه رحمت می­آورد. لذا برخی گفته روح يعنی رحمت.[۵]  می­گویند: «روح» از جنس ملک، ولی بزرگتر از تمامی ملائکه است. خدای سبحان در سوره قدر می­فرماید: « تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ ... »[۶]

معنای ذکر «سبوح قدوس رب الملائکة و الروح»

سُبّوحٌ قدّوس يعنی خدای متعال از هر عيب و نقص، نارسایی، ناتوانی و محدوديتی پاك است و اوست فرمان­روای مطلق و دائمی و قدرت لايزال كه نه از اجزاء مركب است .اعم از اجزاء خارجيه مانند اجسام، و نه از اجزاء ذهنيه مانند اجناس و انواع و نه از اجزاء وهميه مثل مجردات عالم معقول و نفوس و منزه است از لوازم آن­ها مثل حال، محل، اعراض، كم و كيف. خداوند از هر ناشايستی پاك است و همه كمالات در او جمع شده و اوست واجب الوجود كه همه كائنات تحت سيطره و مديريت او اداره می­شود و فراموشی ندارد و تغييری در ساحت قدسی او روا نيست.[۷]

و چنين خداوندی شايسته عبادت و بندگی است. «ربنا» او پروردگار و پرورش دهندۀ ماست چه پرورش جسمی كه رزاق است و روحی كه پيامبران را برای هدايت و پرورش جان ما فرستاده و عقل و فهم را برای شناخت انبياء ، به ما عنايت نموده تا به كمال برسيم و رضايت او را به دست آوريم. «و رب الملائكه و الروح» و پرورش دهنده و اداره كننده فرشتگان است تا مأموريت شان را به نحو احسن انجام دهند و همه اين­ها برای هدايت، سعادت و رسيدن به اوج كمال بشريت می­باشد.

«ملائکه» و «روح» در تفسیر سوره قدر

«تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أمْرٍ»؛ فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان براى [تقدير و تنظيم‏] هر كارى نازل مى ‏شوند.

بعضى گفتند: روح جبرئيل امين است به دليل قوله تعالى: «قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هُدىً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمِينَ»[۸] «بگو: آن [آيات‏] را روح القدس از سوى پروردگارت به درستى و راستى نازل كرده تا كسانى را كه ايمان آورده‏اند، ثابت قدم بدارد و براى تسليم‏شدگان [به فرمان‏هاى حق‏] هدايت و مژده باش».

و قوله تعالى: «وَ إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ وَ إِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأوَّلِينَ»[۹]و بى ‏ترديد اين قرآن، نازل شده پروردگار جهانيان است، كه روح ‏الامين آن را نازل كرده است، بر قلب تو، تا از بيم دهندگان باشى، به زبان عربى روشن و گويا و بى‏ ترديد [خبر] اين [قرآن‏] در كتاب‏هاى پيشينيان است.

و بعضى گفتند: «جبرئيل» داخل در الملائكه است و «الروح» بزرگتر از ملائكه. ملائكه، تمام روحانى هستند و مانعى ندارد كه روح هم جزو ملائكه باشد چنانچه مى ‏گوییم: فلان قشون با فلان رئيس حركت كردند و حال آنكه رئيس هم جزو قشون است. اجمالاً روح رئيس ملائكه است؛ جبرئيل باشد يا ملك ديگرى و نزول آنها در شب قدر براى دو امر است:

امر اول: آنكه بر امام زمان روحی فداه نازل شوند و آنچه در اين سال تقدير شده به نظر مباركش برسانند به امر پروردگار كه مفاد «بِاِذن رَبِّهِم مِن كُلِّ اَمر» است. امورى كه تقدير شده دو قسم است: يك قسم امورى كه قابل تغيير نيست و در «لوح محفوظ» ثبت شده و انبياء و ائمه و بسيارى از ملائكه می­دانند و احتياج به تنزيل ملائكه ندارد، دوم امورى كه بر حسب حكم و مصالح و حالات بندگان قابل تغيير است و در «لوح محو و اثبات» ثبت شده كه: «لا يَعلَمَهُ اِلا اللَّهُ، لَا نَبِيٌ‏ مُرْسَلٌ‏ وَ لَا مَلَكٌ‏ مُقَرَّبٌ»[۱۰] آنها را آنچه در اين سال مقدر شده خداوند تبارك و تعالى براى تشريفات ائمه ملائكه و روح را بر آنها نازل می­فرمايد و كلمه «من كل امر» شامل جميع امور می­شود، و می­ توان گفت كه يكى از حكم تنزيل ملائكه بر امام اين است كه به امضاء امام برسد و اگر حضرتش در حق بعضى دعا كند و شفاعت كند و از خدا درخواست نمايد خداوند براى احترام او تغيير دهد چون حكمت و مصلحتش تغيير پيدا می­کند؛ زیرا شفاعت اين خاندان فقط براى روز قيامت در حق مؤمنين نيست در دنيا از جهت دفع بليات و عقوبات از کسانی که مستحق به عذاب هستند و همچنین جلب منفعت ­ها برای مؤمنین شفاعت می­كنند.

امر دوم: اينكه ملائكه و روح در مجالس مؤمنين حاضر شوند و بر آنها سلام كنند و در حق آنها دعا كنند و در عبادت آنها شركت كنند و ثواب عبادت آنها را در نامه عمل مؤمنين ثبت كنند و هديه كنند ثواب عبادات خود را به مؤمنين، و اين ملائكه در جامعه مؤمنين هستند تا طلوع فجر.[۱۱]

ذکر «سبوح قدوس رب الملائکة و الروح» در روایات

اين جمله از امام باقر علیه السلام نقل شده در هنگام سحر كه معمولاً خروس بانگ بر می­دارد بگو: «سبوح قدوس ربنا و ربّ الملائكة و الروح ...» تا آخر دعا.[۱۲]

در روايتی ديگر امام صادق علیه السلام فرموده است: وقتی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله به معراج رفت ملائكه الهی به سجده افتاده و عرضه داشتند: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ ، رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ ما اشبه هذا النور بنور ربنا...»[۱۳]

خداوند تبارک و تعالی مال بسیاری به حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام داده بودند به طوری که 400 سگ گله نگهبان گوسفندانش بودند، فرشتگان گفتند دوستی ابراهیم با خداوند به خاطر مال و نعمت­های فراوانی است که خداوند برای او عطا کرده است، خداوند تبارک و تعالی فرمودند این طور نیست و برای امتحان حضرت جبرئیل را فرستاد و گفت برو در جایی که حضرت ابراهیم علیه السلام صدایت را بشنود مرا یاد کن، جبرئیل امین رفت بالای تپه و وقتی که خلیل حق به نزد گوسفندانشان بود با آواز خوشی گفت: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ» وقتی خلیل اللّه نام دوست خود و کلام حق را شنیدند جمیع اعضایشان به حرکت در آمد و فریاد زدند، خلیل حق به چپ و راست نگاه کرد تا گوینده را پیدا کند، دیدند شخصی بالای تپه ایستاده به نزد وی دوید و گفت شما بودید که نام دوست مرا آوردید؟  گفت: بلی. خلیل حق گفتند: ای بنده خدا! نام دوست من و نام حق را یک بار دیگر بگو ثلث گوسفندانم از آن تو. جبرئیل امین علیه السلام با آوازی خوش باز نام حق را گفت. حضرت ابراهیم علیه السلام گفت: یک بار دیگر بگو نصف گوسفندانم از آن تو. باز جبرئیل علیه السلام با آواز خوش نام حق را گفت. خلیل حق در آن لحظه از کثرت ذوق و شوق بی قرار شد گفت: همه گوسفندانم از آن تو یک بار دیگر نام دوست مرا ببر. جبرئیل باز فرمود: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ» خلیل حق گفتند: دیگر چیزی ندارم به شما دهم. چوپان گوسفندانت می­شوم. یک بار دیگر نام دوست مرا بگو. جبرئیل علیه السلام یک بار دیگر ذکر «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ» را تکرار کرد. ابراهیم خلیل حق فرمود: مرا با گوسفندان خود ضبط کن. جبرئیل امین علیه السلام گفت: ای خلیلِ حق! مرا حاجت به گوسفندان تو نیست من جبرئیل امین هستم و حقا جای آن داری که خداوند متعال تو را دوست و خلیل خود گرداند چرا که در وفاداری کامل، در مرحله دوستی صادق و در شیوۀ اطاعت مخلص و ثابت قدم هستید ...[۱۴]

پانویس

  1. کتاب العین، جلد2، صفحه 472.
  2. لسان العرب، جلد6، صفحه 168.
  3. همان، جلد2، صفحه 473.
  4. همان، جلد10، صفحه 393.
  5. لسان العرب، جلد2، صفحه 462.
  6. قدر / 4.
  7. اطیب البیان، جلد6، صفحه 260 و جلد9، صفحه 92 و صفحه154.
  8. نحل / 102.
  9. شعرا / 196-192.
  10. جز خدا هیچ کس دیگری، نه پیامبر مرسلی و نه ملک مقربی ، آن را نمی داند.
  11. أطيب البيان ، جلد‏ 23، صفحه 265.
  12. التهذیب، جلد2، صفحه 122، باب8، حدیث 235.
  13. بحار الانوار، جلد18، صفحه 355 .
  14. معراج السعاده، صفحه 748.