توضیح الدلائل علی ترجیح الفضائل(کتاب)

از دانشنامه غدیر

«فضائل الثقلين من كتاب توضيح الدلائل علی ترجيح الفضائل» گزيده‌اى است از «توضيح الدلائل» نوشته شهاب‌الدين احمد ايجى شافعى كه مجمع جهانى تقريب بين مذاهب به دليل اهميت تقريبى كتاب به انتشار بخشى از آن كه به بيان فضائل دو ثقل قرآن و اهل‌بيت پرادخته، اقدام كرده است.

نویسنده

شهاب‌الدين احمد بن محمدحسینی ايجي شافعي از سادات شافعي است كه نسب او به امام چهارم شیعیان می‌رسد. زمان ولادت و مرگ او روشن نيست ليكن می‌دانيم كه در سال۸۲۰ زنده بوده است. وي از خانواده‌ای اهل علم و پر نفوذ در نزد سلاطين مكران بوده و به نظر می‌رسد به تصوف نيز گرايش داشته است.[۱]

محتوای کتاب

كتاب حاضر مشتمل بر سه قسمت اصلى است كه اولى اختصاص به فضيلت قرآن و سوره‌هاى آن دارد. قست دوم شامل ۴۱ باب درباره مناقب اميرالمؤمنين علی‌ عليه‌السلام در بيان قرآن و پيامبر است و قسمت سوم از مناقب حضرت زهرا و امام حسن و امام حسين عليهم‌السلام سخن می‌گوید.

روش كتاب بر نقل احاديث است اما مؤلف به بيان نظرات خود هم پرداخته است. او تحت تاثير كتاب ذخائر العقبى از محب‌الدين طبرى بوده و از او و زرندى مؤلف كتاب «نظم درر السمطين» فراوان نقل كرده است.

مقدمه كتاب نشان دهنده ديدگاه مؤلف اصلى آن نسبت به مقام اميرالمؤمنين علی‌ عليه‌السلام و علاقه او به اهل‌بيت علیهم السلام است. اين كتاب به فارسى هم ترجمه شده ليكن نسخه آن در حيدر آباد هند است.[۲]

نقل خطبه غدير در اهل ‏سنت[۳]

يكى از قرائن و ادله دلالت حديث غدير بر امامت و ولايت، خطبه روز غدير به نقل اهل‏ سنت و در كتاب «توضيح الدلائل» اثر شهاب‏ الدين احمد است:

متن خطبه غدير به نقل عامه

سيد شهاب‏ الدين احمد خطبه روز غدير خم را چنين روايت كرده است:

ستايش و سپاس خداى را به سبب نعمت‏هايش به من و احسانش درباره عترت و خاندانم. در برابر پيشامدهاى بد دنيا و مهلكه‏ هاى آخرت از او يارى مى خواهم.

شهادت مى ‏دهم كه معبودى جز خداى يكتاىِ يگانه بى ‏همتا كه در امور مهم آهنگ وى كنند نيست. نه همسرى گرفته است و نه فرزندى و نه شريكى و نه تكيه‏ گاهى.

شهادت مى‏ دهم كه من بنده ‏اى از بندگان او هستم كه مرا براى گزاردن پيامش به همه آفريدگانش فرستاد، تا هر كس به گمراهى هلاک مى ‏شود به حجّتى روشن هلاک شود، و هر كس به هدايت زنده مى‏ ماند به حجّتى روشن زنده بماند. و اينكه او مرا بر همه جهانيان؛ از پيشينيان و پسينيان برگزيد، و كليدهاى گنجينه‏ هايش را به من بخشيد و با فرايضش بر رسالت من تأكيد كرد، و سرّش را به من سپرد، و مرا يارى رساند، و من براى او بينا گشتم. پس من آغاز كننده و به پايان رساننده ‏ام. و هيچ نيرويى جز از جانب خدا نيست.

اى مردم، چنانكه سزاوار پروا كردن از خداست از او پروا كنيد، و جز مسلمان نميريد، و بدانيد كه خدا بر هر چيزى احاطه دارد. و اينكه پس از من مردمانى بر من دروغ خواهند بست و سخنشان پذيرفته خواهد گشت! پناه بر خدا كه درباره خدا جز سخن حق بر زبان آورم، يا اينكه در امر او جز به راستى سخن بگويم. من تنها شما را به چيزى فرمان مى ‏دهم كه خدا بدان فرمان داده، و شما را فقط به سوى خدا فرا مى‏ خوانم. و آنان كه ستم كرده‏ اند، به‏ زودى خواهند دانست كه به كدام عاقبتى باز خواهند گشت.

پس از اين، عُبادة بن صامت برپيامبرصلى الله عليه وآله برخاست و گفت: اين دروغ ‏بستن‏ ها چه زمانى خواهد بود و اين دروغگوها چه كسانى ‏اند؟ آنان را به ما بشناسان تا از ايشان دورى كنيم. رسول‏ خداصلى الله عليه وآله در پاسخ فرمود: گروه‏ هايى كه از نخستين روزشان براى مقابله با ما آماده شدند، و به زودى -  آنگاه كه جان به گلو رسد -  بر شما چيره گردند.

عباده گفت: اى رسول ‏خدا، چون اين حادثه رخ دهد به چه كسى پناه بريم؟

حضرتش فرمود: بر شما باد كه سخن پيشگامان خاندان و مؤمنان به پيامبرى مرا بپذيريد و از آنان فرمان بريد، زيرا ايشان شما را از گمراهى باز دارند و به خير فرا خوانند. آنان اهل حق و معدن راستى ‏اند.

در ميان شما كتاب خدا و سنت را زنده گردانند، و شما را از كج‏روى و بدعت دور بدارند، و با حق اهل باطل را ريشه كن كنند و درهم كوبند، و به دنبال نادان نروند.اى مردم، خدا مرا و اهل‏بيت مرا از طينتى آفريده كه جز ما را از آن نيافريده است.

ما نخستين آفريدگان خداييم. چون ما را آفريد، به نور ما هر ظلمتى را روشن ساخت و هر طينتى را به ما زنده گرداند.سپس افزود: اينان برگزيدگان امت من و حاملان علم من و گنجينه ‏داران سرّ من و سرور مردم زمين ‏اند. به حق فرا مى‏ خوانند و به راستى خبر مى ‏دهند. شک نمى ‏كنند و به ترديد نمى ‏افتند و به پشت سر باز نمى ‏گردند و پيمان نمى ‏شكنند. اينان راهنمايان راه يافته و پيشوايانى ‏اند كه به راه راست مى ‏روند.هدايت‏ يافته كسى است كه با طاعت و ولايت آنان نزد من آيد و گمراه كسى است كه از آنان منحرف شود و با دشمنى آنان به نزد من آيد. دوست داشتن آنان ايمان و دشمنى ‏شان نفاق است. آنان امامان هادى و ريسمان‏ هاى استوار احكام‏ اند. كارهاى نيک به سبب آنان به سرانجام مى‏ رسد، و آنان وصيت خدا به پيشينيان و پسينيان‏اند.

آنان ارحامى هستند كه خدا براى پيوستن به آنها از شما پيمان گرفته و فرموده است:«از خدايى كه به نام او از يكديگر درخواست مى‏ كنيد و از بريدن از ارحام،پروا كنيد چرا كه خدا همواره مراقب شماست»[۴]سپس شما را به دوستى آنان برانگيخت و فرمود: «بگو براى پيام‏ آورىِ خود مزدى از شما نمى ‏خواهم مگر دوستى خويشاوندانم را» [۵]آنانانند كه خدا پليدى را از ايشان دور كرده و از ناپاكى پاكشان ساخته است.اشاره به آيه تطهير است:[۶]همانان كه چون سخن گويند راست گويند، و چون از ايشان پرسش شود به پاسخ دانايند، و چون امانتى نزدشان نهاده شود امانتدار اند.ده ويژگى در آنان گرد آمده كه جز در عترت و خاندان من گرد نيامده است: بردبارى و دانش و پيامبرى و شرف و بخشندگى و دليرى و راستى و پاكى و پاكدامنى و حكمت. از اين رو، آنان كلمه تقوى و وسيله هُدى و حجت عظمى و ريسمان استوار اند.

ايشان بر پايه سخن خداوندتان اولياى شمايند، و آنچه شما را به آن فرمان مى‏ دهم از قول خداوند شماست.

آگاه باشيد! هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است. خدايا، با هر كس با او دوستى كند دوستى كن، و با هر كس با او دشمنى نمايد دشمنى فرما، و هر كس او را يارى كند يارى رسان، و هر كس او را وا نهد رهايش كن.

خدا درباره على سه چيز را به من وحى كرده است: او آقاى مسلمانان و امام برگزيدگانِ باتقوى و پيشواى سفيدپيشانيان است.هر آينه، آنچه را مأمور رساندنش بودم از سوى خدا به شما رساندم، و آنان را در ميان شما به خدا مى‏ سپارم و از خدا براى خود و شما آمرزش مى‏ خواهم.

اين متن خطبه بود.پيامبرصلى الله عليه وآله در اين خطبه هم فرموده است: «هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است»، و هم فرموده است: «او آقاى مسلمانان و امام برگزيدگان باتقوى و پيشواى سپيدپيشانيان است». معلوم است كه تنها يكى از اين صفات كافى است تا براى اثبات امامت و خلافت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به آن استدلال شود.

وجوه دلالت خطبه بر امامت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام

افزون بر آنچه گفته شد، اين خطبه از چند وجه به امامت اهل بيت‏ عليهم السلام دلالت مى‏ كند:پيامبرصلى الله عليه وآله به امتش دستور داد تا نسبت به اهل ‏بيت‏ عليهم السلام مطيع و فرمانبردار باشند. بى ‏ترديد اين مستلزم امامت و خلافت است، زيرا معقول نيست آنكه به اطاعت مأمور است، امام و مطاعِ مأموم باشد. همچنين، اين امر مقتضى افضليت مطاع است و افضليت مستلزم امامت است. اين امر دليل عصمت نيز هست و عصمت امامت را در پى دارد.پيامبرصلى الله عليه وآله اهل‏بيتش را به پيشگامان در ايمان وصف كرده است. اين وصف مستلزم افضليت و افضلیت مستلزم امامت است.معناى سخن: «ايشان شما را از گمراهى باز دارند و به خير فرا خوانند» اين است كه اهل ‏بيت‏ عليهم السلام كسانى ‏اند كه صحابه را به معروف امر و از منکر نهى مى‏ كنند. از اين رو، اگر يكى از صحابه به جاى ايشان در منصب جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله جاى گيرد، امر معكوس (و خلاف سخن پيامبرصلى الله عليه وآله) خواهد گشت.جملاتى از اين خطبه به روشنى به افضليت دلالت مى‏ كند؛ پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود:«در ميان شما كتاب خدا و سنت را زنده گردانند و شما را از كجروى و بدعت دور بدارند و با حق، اهل باطل را ريشه كن كنند و فرو كوبند و به دنبال نادان نروند». «خدا مرا و اهل‏ بيت مرا از طينتى آفريده كه جز ما را از آن نيافريده است».«ما نخستين آفريدگان خداييم». «به نور ما هر ظلمتى را روشن ساخت». «اينان برگزيدگان امت من هستند». «اينان حاملان علم من و خزانه‏ داران سرّ من... هستند».

وصف اهل‏ بيت‏ عليهم السلام به «سروران مردم زمين»

«اينان راهنمايان راه يافته و پيشوايانى ‏اند كه به راه راست مى‏ روند» نصّ صريح بر امامت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام است.ازجمله«هدايت يافته كسى است كه با طاعت آنان نزد من آيد»صريح است كه طاعت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام واجب است. بنابراين آنان ‏اند كه مطاعِ صحابه ‏اند، نه بر عكس. سخن«آنان امامان راه يافته ‏اند» نصّ صريح در امامت ايشان است.سخن «ده خصلت در آنان گرد آمده...» دليل افضليت مطلق است.اضافه بر اين ها، جملات ديگرى از اين خطبه به امامت اميرالمؤمنين و اهل‏ بيت‏ عليهم السلام و نكوهش مخالفان و دشمنان ايشان دلالت مى‏ كند، مثل:«و آنان كه ستم كرده‏ اند به زودى خواهند دانست كه به كدام عاقبت باز خواهند گشت»[۷]

ستايش صاحب «توضيح الدلائل»

و اما سيد شِهاب‏ الدين صاحب «توضيح الدلائل على ترجيح الفضائل» كه خطبه مذكور را نقل كرده ، بى‏ گمان از دانشمندان بزرگ اهل سنت است. لذا مى ‏بينيم مولوى شاه سلامةاللَّه در كتاب خود«معركة الآراء»از انكار رواياتى كه شهاب ‏الدين نقل كرده عاجز بوده، و كتاب او را دليل روايت فضائل اميرالمؤمنين ‏عليه السلام از سوى اهل سنت به حساب مى‏ آورد. بنا به گفته خود سيد شهاب‏ الدين، وى نوه قطب‏ الدين ايجى است.

در مورد كتاب«توضيح الدلائل» نيز، رأى شيخ شيخِ سلامةاللَّه بن بركةاللَّه صديقى بدايونى كانپورى (م ۱۲۷۱ ق) براى احتجاج و استشهاد ما به آنچه در كتاب «توضيح الدلائل» آمده كافى است. زيرا شاه سلامةاللَّه بدايونى از دانشمندان مشهور در هند و از شاگردان مولوى عبدالعزيز دهلوى صاحب «تحفه اثنی عشریه» است. به گفته صاحب«نزهة الخواطر» وى با شيعيان مناظره داشته و بزرگانشان را مغلوب كرده است. همچنين شيخ محسن بن يحيى ترهتى در «اليانع الجنىّ»بسيار وى را ستوده است.[۸] بنابراين، كسى كه به دنبال ردّ شيعه است و با آنان گفتگو و مناظره مى ‏كند و چنانكه گفته ‏اند بزرگان شيعه را مغلوب مى‏ كند، هرگز كتاب مؤلف شيعى يا مايل به تشيع را به اهل‏ سنت نسبت نمى‏ دهد و با اخبار و روايات آن موافقت نمى‏ كند.

منبع

غدیر در آیینه کتاب، تألیف: محمد انصاری.

پانویس

  1. فضائل الثقلین، ص۱۳-۱۴؛ به نقل از: ویکی نور
  2. ویکی نور
  3. چكيده عبقات الانوار(حديث غدير): ص ۶۱۹  - ۶۱۴
  4. نساء /  ۱.
  5. شورى /  ۲۳
  6. احزاب /  ۳۳.
  7. شعراء /  ۲۲۷.
  8. نزهة الخواطر: ج ۷ ص ۲۰۲.