جاحظ
جاحظ (ابوالعثمان عمرو بن بحر بصرهای) ادیب، متکلم و نویسنده نامدار سده سوم هجری و از برجستهترین اندیشمندان معتزله بود. او اهل بصره بود و با آثار فراوانش چون «البیان و التبیین»، «الحیوان» و «البخلاء» در رشد ادب عربی و علوم انسانی تأثیرگذار شد. جاحظ به هوش سرشار، نثر روان و سبک نگارش بیبدیل شهرت دارد و فرقه جاحظیه به نام او شناخته میشود.
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | ابوعثمان عمرو بن بحر بن محبوب بصرهای |
| سرشناسی | ادیب، نویسنده، متکلم معتزلی |
| تولد | حدود ۱۵۰–۱۶۰ هجری قمری، بصره |
| وفات | ۲۵۵ یا ۲۵۶ هجری قمری، بصره |
| نحوه درگذشت | بیماری فلج و نقرس |
| محل دفن | بصره |
| خویشان سرشناس | جد وی از موالی بنی کنانه |
| اطلاعات علمی | |
| استادان | ابوعبیده، اصمعی، ابوزید انصاری، اخفش، نظام و دیگران |
| شاگردان | - |
| مذهب | معتزلی |
| اطلاعات فرهنگی | |
| زمینه فعالیت | ادبیات عرب، کلام، علوم طبیعی |
| علت شهرت | آثاری در ادب عربی و سبک نثر خاص، از جمله «البیان و التبیین»، «الحیوان» و «البخلاء» |
زندگینامه
ابوالعثمان عمرو بن بحر بصرهای، مشهور به جاحظ، از متکلمان و ادیبان برجسته دوره عباسی و از چهرههای تأثیرگذار مکتب معتزله بود. فرقه جاحظیه که ادامهدهنده اندیشههای اوست، به نام وی شهرت یافته است. کنیه جاحظ در برخی منابع ابوعمران و در برخی دیگر ابوالفداء ذکر شده است.[۱]
جاحظ ریشهای آفریقایی داشت؛ جد او زنگی و شتربان بود و به عنوان یکی از موالی قبیله بنی کنانه شناخته میشد.[۲] سال تولد جاحظ بهطور دقیق مشخص نیست اما برخی او را در حدود سال ۱۵۰ تا ۱۶۰ هجری قمری متولد دانستهاند.[۳] گروهی دیگر، با استناد به گفته خود وی و نسبت سنش با شاعر ابونواس، تولد او را کمی قبل از ۱۵۰ ذکر کردهاند.[۴]
از نظر ظاهر، جاحظ چهرهای نامتعارف و متفاوت داشت و به علت چشمان برجسته و ظاهر عجیب، به این لقب شهرت یافت.[۵] دوران جوانی او در بصره با معاش از فروش نان و ماهی گذشت.[۶]
جاحظ تحصیلات خود را نزد پدرش آغاز کرد و سپس نزد ابوعُبیده، اصمعی و ابوزید انصاری دانش لغت و ادبیات را آموخت. مباحث نحو را از بصریِ نامدار، اخفش، و فلسفه کلام را از متکلم معتزلی، نظام فراگرفت. فصاحت را مستقیماً از بادیهنشینان عرب آموخت[۷] و همچنین از علوم کلام و تأثیر فرهنگ یونانی و فارسی، از طریق حنین بن اسحاق، سلمویه و ابن مقفع بهره برد. ارتباط نزدیک با ابوعبیده در شکلگیری مهارتهای ممتازش مؤثر بود.[۸]
جاحظ از نظر سیاسی، وابستگی بارزی نداشت و عمدتاً تابع شرایط و جریانهای زمانه بود.[۹] او به دلیل کثرت تألیف و شهرت علمی، مورد احترام خلفای عباسی از دوره مهدی تا معتز و مهتدی قرار داشت، حتی کتابهایی درباره امامت و نظریات کلامی وی مورد توجه مأمون عباسی قرار گرفت.[۱۰]
گفتهاند چنان علاقهمند به مطالعه بود که دکان کتابفروشی اجاره میکرد و شب تا صبح به خواندن میپرداخت.[۱۱] حافظه قوی و هوش سرشارش از جاحظ شخصیتی علمی بیمانند ساخت اما در تدبیر امور واقعی زندگی ناکام بود؛ زمانی که به ریاست دیوان رسائل رسید، پس از سه روز از این مقام کناره گرفت.[۱۲] ارتباط سرنوشتساز او با رجال دولت و علمای برجسته، گاه به تبعیت از سیاستهای حاکمیاجرایی منتهی میشد ولی ارتباط او با وزیران و خلیفه متوکل عباسی نیز زبانزد بود.[۱۳]
جاحظ در جوانی مدتی را در بغداد و سامرا گذراند و سپس به شهر بصره بازگشت. علاوه بر سفر به دمشق و انطاکیه،[۱۴] اما بیشتر عمرش را در زادگاهش سپری کرد. او در پایان عمر، در محرم سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ هجری قمری به علت بیماری فلج و نقرس در بصره درگذشت.[۱۵]
جاحظ به هوش فراوان، حافظه برجسته و علاقه افراطی به علمآموزی و مطالعه شهرت داشت. برخی معاصران او، مانند مُبَرِّد، از شدت گرایش جاحظ به مطالعه و کتابت یاد کردهاند. به ویژه او تا کتابی را تمام نمیکرد، آن را کنار نمیگذاشت و برای مطالعه، شبها را به روز میآورد.[۱۶]
در زمینه علمی، جاحظ در فنون مختلف چون کلام، ادبیات عرب، حدیث، تفسیر، تاریخ و علوم طبیعی تألیفاتی برجسته از خود بر جای گذاشت. البته برخی، به ویژه مسعودی، اعتبار مطالب او در حوزه طبیعیات و جغرافیا را ضعیف دانستهاند و معتقدند که جاحظ بیش از آنکه سفر کرده باشد، مطالب را از کتابها نقل میکرده و گاه در آنها به اغراق و تناقض دچار میشده است.[۱۷]
جاحظ علاوه بر نوشتن، گاهی برای رواج کتابهای خود، آنها را به نام دیگران منتشر میکرد.[۱۸] آثار او موضوعات متنوعی را شامل میشود: ادبیات، سیاست، علوم کلامی، اخلاق، سیاست و حتی علوم طبیعی. مهمترین و مشهورترین آثار جاحظ عبارتاند از: «البیان و التبیین» که ابن خلدون آن را از ارکان ادب عربی دانسته؛ «الحیوان»؛ و «البخلاء» که با سبک انتقادی و اخلاقی خود بسیار شناخته شده است.[۱۹]
بخش مهمی از زندگی جاحظ به تدوین رسالهها و کتابهایی با موضوعات مختلف گذشت که از جمله آنها میتوان به رسالات درباره تشیع، امامت، مقالات معتزله و زیدیه، مقالات عثمانیه، فضل هاشم بر عبد شمس، پاسخها در باب امامت، رد نصاری، خلق قرآن، احتجاج برای نظم قرآن، رد یهود و سایر موضوعات اشاره کرد. به همین ترتیب، آثار تاریخی، نژادی، اخلاقی، صنفی، حیوانات، لغت، جغرافیا، قصه و داستان، جدل، بازیها و مواد غذایی و گیاهان نیز بخشی از قلمرو فکری و تألیفی جاحظ را تشکیل میدهند.[۲۰]
نقل حدیث غدیر[۲۱]
کتب مفصلی در زمینه بحثهای رجالی و تاریخیِ مربوط به سند حدیث غدیر تألیف شده است.[۲۲] از جمله در تعدادی از کتابهای بزرگان عامه حدیث غدیر به عنوان یکی از مسلمات روایت شده، که یکی از آنها جاحظ است.[۲۳] البته فخر رازی در ردّ حدیث غدیر به عدم نقل آن توسط جاحظ استدلال کرده، و اینکه چون او حدیث غدیر را نقل نکرده پس از اعتبار ساقط است. مرحوم میرحامد حسین هفت پاسخ برای این اشکال او گفته است.
منابع
پانویس
- ↑ تاریخ ابی الفداء، ج۲، ص۴۷
- ↑ معجم الادباء، ج۱۶، ص۷۴
- ↑ تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۱۰۶
- ↑ فهرست ابن ندیم ج۱، ص۲۰۸
- ↑ البدایة و النهایة فی التاریخ، ج۱۱، ص۱۹
- ↑ معجم الادباء، ج۱۶، ص۷۴
- ↑ تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۱۲۴
- ↑ ضحی الاسلام، ج۱، ص۳۸۷
- ↑ لسان المیزان، ج۴، ص۳۵۶
- ↑ فهرست ابن ندیم، ج۱، ص۲۰۹
- ↑ معجم الادباء، ج۱۶، ص۷۵
- ↑ تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۱۰۶
- ↑ المنیة والامل فی شرح الملل و النحل، ج۱، ص۱۶۳
- ↑ ضحی الاسلام، ج۱، ص۳۸۸
- ↑ فهرست ابن ندیم، ج۱، ص۲۰۹
- ↑ تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۱۰۷
- ↑ مروج الذهب، ج۱، ص۱۱۳
- ↑ تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۱۰۷
- ↑ معجم الادباء، ج۱۶، ص۷۶
- ↑ فهرست ابن ندیم، ج۱، ص۲۰۹–۲۱۲
- ↑ چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۷۷–۸۱. اسرار غدیر: ص ۱۰۷. چهارده قرن با غدیر: ص ۱۲۱.
- ↑ دانشنامه غدیر، ج ۶، ص ۲۵۳
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۴۷۷.