اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ بِما اَدَّیْتُ وَ اَمَرْتُ وَ اغْضِبْ عَلَی الْجاحِدینَ الْکافِرینَ، وَ الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ. خداوندا! مؤمنان به آنچه ابلاغ کردم و فرمان دادم را مورد مغفرت و آمرزش خویش قرار بده و انکار کنندگان کافر را دچار خشم و غضب خویش گردان و ستایش سزاوار پروردگار جهانیان است.

جلب رضایت خداوند بی‌نیاز

در این فراز رسول خدا صلی الله علیه وآله به یکی از اصول مسلمه اعتقادی و اجتماعی اشاره فرموده است که به آن اشاره می‌نماییم؛ خداوند متعال احتیاجی به عبادت و اطاعت بنده ندارد به این معنی که از اطاعت بنده نفعی نمی‌برد و از معصیت او هم ضرری نمی‌بیند، بلکه نفع و ضرر در صورت طاعت یا معصیت به خود بنده بر می‌گردد.

شکی نیست در اینکه خداوند واجب الوجود و غنی بالذات است و مراد از غنی بالذات آن است که خداوند در مقام ذات، بی‌نیاز مطلق است؛ زیرا اگر نیاز به دیگری داشته باشد واجب الوجود بالذات نخواهد بود و این خلاف فرض است. علت برای این حکم آن است که احتیاج نقص است و به قول بعضی ناشی از نقص است؛ مثلاً انسان فقیر محتاج به کمک دیگران است، یا انسان جاهل محتاج به عالم است و معلوم است که فقر و جهل نقص است و بشر برای رفع این نقص به دیگران متوسل می‌شود. پس اگر فقیر یا جاهل نباشد دست نیاز به سوی کسی دراز نمی‌کند. پس شخص نادان در حقیقت برای رفع نقص جهل می‌کوشد و می‌خواهد با سؤال از شخص عالم نقص جهل را برطرف کند فقیر نیز اینگونه خواهد بود. پس اگر فرض شود که خداوند در امری از امور محتاج به دیگری است باید بگویند از این جهت که فاقد کمال است پس ناقص است و هر ناقصی محتاج است و هر محتاجی مخلوق است، بلکه ممکن الوجود است. پس اگر خداوند نقص داشت برای رفع نقصش نیاز به عبادت بندگان داشت، که این خلاف فرض است.

اما دلیل نقلی که می‌توان برای این مورد ارائه نمود این آیهٔ از قرآن است:

خداوند در قرآن کریم می‌فرمایند:  یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمید ؛[۱]ای مردم! شمایید نیازمندان به خدا، و فقط خدا بی‌نیاز و ستوده است‏

نکته ای که در این آیه باید بدان توجه نمود آن است که از نطر علم ادب تقدیم مسندالیه – کلمه «الله» - افادهٔ حصر می‌کند. پس معنای آیه آن است که غنی مطلق از جنس بشر را شامل نمی‌شود، حتی انبیاء و اوصیا. چگونه چنین نباشد در صورتی که بشر سر تا پا فقر و احتیاج به خالق است که او را آفریده است. وقتی وجود و هستی ما از خدا است پس حساب ما روشن است؛ چون همه چیز تابع وجود است.

امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبهای از خطب کتاب شریف نهج البلاغه چنین می‌فرمایند:

خداوند متعال مخلوق را آفرید در صورتی که نیازی به طاعت مخلوق نداشت و از شرمعصیت او در امان بود؛ زیرا او از اطاعت بندگان سودی نمی‌برد، چنان‌که از نافرمانی مخلوق هم ضرری به او نمی‌رسد. پس روزی را برای مخلوق تقسیم فرمود و هر کدام از مخلوق در جای خود که صلاح می‌دانست قرار داد.[۲]

در این‌جا ممکن است سؤالی مطرح شود و آن این است که بحث ما از آغاز خطبه تا آخر آن در پیرامون خلافت و جانشینی رسول خدا بود و اینکه آن حضرت از طرف خدا مأمور بود تا این حقیقت را به مردم اعلام فرماید که خلافت و جانشینی رسول حق مسلم امیرالمؤمنین است و حضرت هم این موضوع را چنان‌که می‌بینیم با صراحت اعلام فرموده است، اما اینکه خداوند غنی و بی‌نیاز است و احتیاجی ندارد و معصیت و مخالفت مردم ضرری به او نمی‌رساند چه ربطی به موضوع بحث ما دارد؟ به عبارت سادهتر، بحث در اطاعت از علی علیه السلام بعد از رسول است، نه در اطاعت مردم از خدا.

جواب از این سؤال آن است که در حقیقت بحث در اطاعت از خدا است؛ زیرا خداوند متعال علی علیه السلام را به وسیله رسول خود به عنوان جانشین و خلیفهٔ رسول معین فرمود و به مردم ابلاغ نمود، چنان‌که از آیه ابلاغ معلوم است؛ بنابراین، اطاعت از علی علیه السلام اطاعت از رسول و اطاعت از خدا است. پس کسانی که اصل ولایت علی علیه السلام را قبول نکرده‌اند در واقع به دستور خدا عمل نکرده‌اند و معصیت حق عبارت است از عمل نکردن به دستور خدا، و چه گناهی بالاتر از این گناه است که موضوع خلافت رسول که در حقیقت اساس و پایهٔ دین است مورد انکار قرار بگیرد و بعد از شهادت رسول مردم خودسرانه عمل کنند و دین خود را از ابوهریره‌ها و انس‌ها و امثال آنان اخذ نمایند. آیا چنین کسانی به خدا زیانی رسانده‌اند، یا اینکه به دست خود در آتش طغیان و سرکشی سوخته، دین و دنیای خود را تباه ساختهاند؟ جواب آن است که قطعاً به خود زیان رساندهاند؛ همانگونه که خداوند می‌فرمایند:

 إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها ؛[۳]اگر نیکی کنید به خود نیکی کرده‌اید، و اگر بدی کنید به خود بدی کرده‌اید.

تحلیل و بررسی آیات در این فراز

پیامبر صلی الله علیه وآله در ضمن این فراز به آیات ۸ سوره ابراهیم و ۱۴۴ سوره آل عمران اشاره فرمودند که در ذیل به تحلیل و بررسی آن می‌پردازیم:

آیه اول:  وَ قالَ مُوسی إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ ؛ موسی علیه السلام گفت: اگر شما و همه کسانی که در زمین هستند کافر شوند خداوند مستغنی و سپاس شده است.[۴]

آیه دوم:  وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ ؛ محمد صلی الله علیه وآله نیست مگر رسولی که قبل از او پیامبرانی بوده‌اند. آیا اگر بمیرد یا کشته شود به گذشته بازمی‌گردید؟ ولی به خدا ضرری نمی‌رساند و خداوند سپاسگزاران را جزا می‌دهد.[۵]

واپسین لحظات خطبه غدیر است و یک جمله قبل از آخرین فراز خطبه، دو آیه بسیار مهم از قرآن به عنوان آخرین اتمام حجت در کلام حضرت شاهد آورده شده است. از آیه اول فقط قسمت وسط آن شاهد قرار گرفته و از آیه دوم قسمت آخر آن در کلام حضرت تضمین شده، و این هر دو در کنار تعیین وظیفه مردم در گفتار و اقرارشان طبق رضای الهی آورده شده است.

موقعیت قرآنی دو آیه مزبور متفاوت است: آیه سوره ابراهیم علیه السلام به دنبال آیه معروف  لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ  است، که از حضرت موسی علیه السلام نقل می‌کند: اگر همه مردم هم کافر شوند خداوند غنی است. آیه سوره آل عمران در ذیل آیاتی مربوط به تشجیع اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله برای جهاد است تا آنجا می‌رسد که اگر آن حضرت از دنیا رفت مؤمنین نباید از راه خود بازگردند و اگر کسی بازگردد به خدا ضرری نزده است.

از مجموع موقعیت آیه‌ها در قرآن و در کلام پیامبر صلی الله علیه وآله چند نکته به عنوان تفسیر آیات استفاده می‌شود:

نکته اول: غدیر یعنی اعتقاد به خواسته خدا

پیامبر صلی الله علیه وآله با جمله قُولُوا ما یَرْضَی اللَّهُ بِهِ عَنْکُمْ مِنَ الْقَوْلِ قبل از ذکر این آیه، می‌فهماند که بیعتِ الهیِ غدیر به معنای ایمان و اعتقاد به خواست خداوند است، نه اینکه اگر مردم خواستند قبول کنند و اگر نخواستند قبول نکنند؛ و اگر اکثریت قبول کردند تثبیت شود و اگر نپذیرفتند کنار گذاشته شود. آیه مزبور که پشت سر این عبارت آمده در واقع با این جمله تفسیر شده است.

اگر سؤال شود که چگونه اگر همه مردم روی زمین کافر شوند خدا نیازی به آنان ندارد و ضرری به برنامه الهی نمی‌زند؟ پاسخ این است که مردم خلق نشده‌اند تا آزادانه نظر دهند، بلکه باید آن گونه که خدا می‌خواهد بگویند و معتقد باشند و عمل کنند، و خدا مردم را برای همین امتحان بزرگ آفریده است، وگرنه راه فراری از دست قدرت خدا ندارند و خداوند ترس و باکی از بندگان ندارد از اینکه سزای هرکس را مطابق آنچه فرموده بدهد.

نکته دوم: عوض نشدن راه خدا به واسطه کثرت اهل سقیفه

از آنجا که این آیه در خطبه غدیر است و به عنوان پذیرش مسئله ولایت مورد استناد قرار گرفته، اخطاری به دشمنان اهل بیت و بشارتی به دوستان ایشان است. دشمنان اهل بیت علیهم السلام و آنان که به علی بن ابی طالبc و امامان بعد از او معتقد نیستند باید بدانند که کثرت جمعیتشان از روز سقیفه تا امروز مصداق قطعی إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً … است.

اکنون که مسلمانان، همه اهل زمین نیستند و ادیان دیگر هم وجود دارند و عدد مسیحیان از مسلمانان نیز بیشتر است، حکم خداوند چنین است که؛ اگر روزی همهٔ مسیحیان و یهودیان و مجوسیان و بت پرستان هم به سقیفه معتقد شوند و چنین مجموعه عظیمی را تشکیل دهند، تازه مصداق کامل «همه اهل زمین» را به جود آورده‌اند که در آیه  إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً … [۶] بدان تصریح شده است؛ و با این همه خداوند به خاطر کثرت آنان کوچک‌ترین تغییری در مسئله ولایت امامان علیهم السلام نخواهد داد و همه راه دوزخ را خواهند پیمود و فرمان خدا به خاطر نفی و اثبات مردم تغییر یافتنی نیست.

نکته سوم: عدم خلل در حق در صورت انحاد باطل

جمله  فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً  در قرآن فقط یک بار به کار رفته، آن هم به دنبال آیه مربوط به بازگشت مردم پس از شهادت پیامبر صلی الله علیه وآله است:

 أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً . استفاده از آخر این آیه در چنین موقعیت حساسی از خطبه که در واقع مسک الختام آن است، به معنای ارتباط مستقیم آیه با مسائل سقیفه است؛ و بازگشت مردم از ولایت که در این آیه  انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ  لقب گرفته در آن آیه با عنوان «إِنْ تَکْفُرُوا» به میان آمده است.

کفر و ارتدادی که در طول تاریخ صدها بار در برابر فرامین الهی صورت گرفته و امت‌های بسیاری به چنین جسارت‌هایی در برابر ذات الهی دست یازیده‌اند.

کثرت جمعیت و اتحادشان بر باطل، نه نشان کفر را از پیشانی آنان پاک می‌کند و نه پرچم ارتداد را از دوششان برمی‌دارد، و نه در اعتقاد صحیح مؤمنین خللی وارد می‌کند.

پانویس

  1. فاطر/ ۱۵.
  2. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳؛ کتاب سلیم بن قیس، ص ۲۲۱؛ الامالی، صدوق، ص ۳۴۰؛ تحف العقول، ص ۱۵۹؛ تذکرةالخواص الامه، ص ۱۴۸؛ مطالب السؤول، ج۱، ص ۱۵۱.
  3. اسراء / ۷. شرح و تفسیر خطبه پیامبر صلی الله علیه وآله در غدیرخم، ص ۴۸۰.
  4. ابراهیم / ۸.
  5. آل عمران / ۱۴۴.
  6. ابراهیم/ ۸. اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید [زیانی به خدا نمی‌رسد].