حضرت مهدی علیه السلام در خطبه غدیر

از ویکی غدیر

خطبه غدير و حضرت مهدى‏ عليه السلام[۱]

از نكات قابل توجه در خطبه غدیر اين است كه در خطابه‏ اى كه براى ابلاغ ولایت حضرت امیر ‏عليه السلام ايراد مى ‏شود و براى مردمى كه هنوز در پله اول اعتقاد به ولایت هستند، خبر دادن از اوج امامت با ظهور حضرت مهدى‏ عليه السلام و روزهاى شيرين ‏تر از عسلى كه در سايه آن حضرت بر دنيا سايه خواهد افكند، از زيباترين جلوه‏ هاى فن خطابه بود.

بى ‏نظير بودن اين اقدام آنگاه خود را نشان داد كه اين سخن پس از مطرح شدن غصب خلافت و وجود دشمنان در برابر اهل ‏بيت‏ عليهم السلام به ميان آمد.

واقعاً براى ما قابل تصور نيست كه مخاطبين غدير با شنيدن نام گرامى حضرت بقية ‏الله الاعظم ارواحنا فداه از آن حضرت و روزگارى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از ظهورش توصيف مى ‏كرد، چه نقشى در ذهن خود تصور نمودند.

آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «همه آبادى ‏هاى جهان روزى در اختيار دوازدهمين جانشين من قرار خواهد گرفت» .

مردمِ آن روز و هر كسى كه اين خطابه را تا امروز شنيده، كدامين بهشت موعودى را در گستره زمين به خاطر آورده و از آن چه برداشتى نموده ‏اند؟

در بخش هشتم از خطبه غدير مطالبى اساسى درباره حضرت بقية الله الاعظم حجة بن الحسن المهدى ارواحنا فداه فرمودند و به اوصاف و شئون خاص حضرتش اشاره كردند و آينده ‏اى پر از عدل و داد به دست امام‏ زمان عجل الله فرجه را به جهانيان مژده دادند.

اگر چه محوريت خطبه غدير امر امامت و ولايت بود، ولى پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير ۲۰ جمله هم در مورد حضرت مهدی‏ علیه السلام بيان داشتند نام امام زمان‏ عليه السلام چهار بار به عنوان «مهدى‏ عليه السلام» ذكر شده و مطالب بسيارى درباره حضرت بقية الله‏ عليه السلام آمده است. از جمله فرمودند:

نور از طرف خداوند در من، و سپس در على و نسل او تا مهدى قائم قرار داده شده است.

مهدى، حق خداوند و هر حقّى را كه براى ماست خواهد گرفت.

هيچ سرزمين آبادى نيست مگر آنكه خداوند تا روز قیامت اهل آن را به خاطر تكذيبشان هلاک مى ‏كند، و آن را در اختيار حضرت مهدى قرار مى‏ دهد.

خاتم امامان مهدى قائم، از ماست.

اوست غالب بر اديان، منتقم از ظالمین، فاتح قلعه ‏ها، غالب بر مشرکین، منتقم خون‏ هاى به ناحق ريخته، كمک كننده دين خدا، سرچشمه گرفته از دريايى عميق، نشانه دهنده به افراد در حد خودشان، وارث علوم، محكم كننده آيات الهى.

اوست كه كارها به دست او سپرده شده، و گذشتگان به او بشارت داده‏ اند، و اوست حجت باقى خداوند و ولى او در زمين، و امانت دار او بر سرّ و آشكار.

به بيان ديگر: در خطبه غدير، درباره حضرت بقية الله الأعظم حجة بن الحسن المهدى صلوات الله عليه و عجل الله تعالى فرجه الشريف و جعلنا من اعوانه و انصاره توجه خاصى شده است.

اخبار از مهدى موعود براى آن مردمى كه قبول ولايت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام برايشان سنگين بود، بيانگرِ آينده‏ نگرى اسلام و برنامه بلند مدت دين الهى براى مسلمين است.

اگر مسلمينِ آن روز امیرالمؤمنین عليه السلام را نپذيرفتند، ولى حقايق در طول زمان براى نسل‏ ها روشن شد، و از آنجا كه كارها به دست خداوند است روزى امر اهل‏ بیت‏ علیهم السلام ظاهر خواهد شد.

آن روز، جهان به دست جانشينان واقعى پيامبر صلى الله عليه و آله سپرده مى‏ شود، و انتقامِ آنچه در طول قرن ‏ها بر ايشان رفته است گرفته خواهد شد.

لازم به تذكر است كه اعلامِ اين مطالب در غدير، يک پيشگويى و اخبار از غيب نيز به شمار مى‏ آيد.

در خطبه غدير، ۲۵ جمله درباره حضرت مهدى ‏عليه السلام آمده است كه آنها را تحت ۶ عنوان مى‏ توان خلاصه كرد:

۱. بشارت به او

در اين باره مى‏ فرمايد: «او كسى است كه همه پيشينيان به آمدن او بشارت داده ‏اند» .

۲. خاتميت او

در اين باره به دو جنبه مهم اشاره شده است:

الف) اينكه امامت در امامانِ تعيين شده اتصال دارد و منقطع نمى‏ گردد تا به دست خاتم و آخرين آنان كه حضرت مهدى ‏عليه السلام است برسد.

ب) آن حضرت تا روز قيامت به عنوان حجت خدا باقى خواهد ماند و بعد از او حجتى نيست.

۳. مقام و منزلت او

در اين باره دو جهت ذكر شده است:

الف) فضائل و مناقب او

او انتخاب شده خداوند و هدايت يافته و كمک شده است.

نور از جانب خداوند در او قرار داده شده و نورى نيست مگر با او، و حقى نيست جز با او.

ب) مقام و شأن اجتماعى او

او ولى خدا در زمين و حكم كننده او در ميان خلق است.

كارها به او سپرده شده، و او امين خداوند بر سر و آشكار اوست.

او يارى كننده دين خداست.

او هر صاحب فضلى را به قدر فضلش و هر صاحب جهلى را به قدر جهلش نشانه مى‏ دهد.

۴. علم او

در اين باره به دو جهت اساسى اشاره شده است:

الف) او وارث هر علمى است و علمش به همه چيز احاطه دارد.

ب) علم او به درياى عميق علم الهى اتصال دارد.

۵. قيام او

در دو مورد از خطبه غدیر كلمه «القائم المهدى» به كار رفته و بعد از آن به قدرت مطلقه و تمام عيار حضرت بقيةاللَّه الأعظم ارواحنا فداه اشاره شده است كه از جانب الهى به او عطا گرديده است و هيچ قدرتى طاقت برابرى با او را ندارد. در اين باره سه جنبه ذكر شده است:

الف) كسى بر او غالب نمى ‏شود، و كسى عليه او كمک نمى‏ شود، و او همه قلعه‏ هاى محكم را فتح مى‏ كند.

ب) او بر همه اديان و بر همه گروه ‏هاى شرک غالب مى‏ شود، و آنان را هدايت مى‏ كند و يا به قتل مى ‏رساند.

ج) خداوند همه آبادى‏ ها و شهرهاى جهان را در اثر تكذيبشان تا روز قيامت هلاک مى‏ كند، و آنها را تحت تصرف حضرت مهدى‏ عليه السلام در مى ‏آورد.

۶. انتقام او

در خطبه غدیر تأكيدى است بر اينكه اگر چه حق اهل‏ بيت‏ عليهم السلام و شيعيانشان توسط ظالمين پايمال مى‏ شود، ولى منتقمى خواهد آمد و گذشته از عذاب اُخروى، در همين جهان دل دوستان را با گرفتن انتقام مسرور خواهد كرد. اين نكته در قالب سه جمله آمده است:

الف) او حق خداوند و هر حقى كه به اهل‏ بيت ‏عليهم السلام مرتبط شود خواهد گرفت.

ب) او انتقام هر خون به ناحق ريخته از اولياء خدا را خواهد گرفت.

ج) او از تمام ظالمان عالم انتقام خواهد گرفت.

پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير هيجده اقدام فوق‏ العاده انجام دادند، كه بعضى از آنها در روند عادى سخنرانى‏ هاى حضرت سابقه نداشت، و چند اقدام هم در تمامى سخنرانى‏ هاى مردم دنيا از روز اول خلق آدم تا امروز سابقه نداشته است! يكى از آن اقدامات اين بود:

در خطابه ‏اى كه براى ابلاغ ولايت حضرت امیر عليه السلام ايراد مى‏ شود و براى مردمى كه هنوز در پله اول اعتقاد به ولايت هستند، خبر دادن از اوج امامت با ظهور حضرت مهدى‏ عليه السلام و روزهاى شيرين‏ تر از عسلى كه در سايه آن حضرت بر دنيا سايه خواهد افكند، از زيباترين جلوه‏ هاى فن خطابه بود.

بى‏ نظير بودن اين اقدام آنگاه خود را نشان داد كه اين سخن پس از مطرح شدن غصب خلافت و وجود دشمنان در برابر اهل‏ بيت ‏عليهم السلام به ميان آمد.

واقعاً براى ما قابل تصور نيست كه مخاطبين غدير با شنيدن نام گرامى حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا فداه از آن حضرت و روزگارى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از ظهورش توصيف مى‏ كرد، چه نقشى در ذهن خود تصور نمودند. آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «همه آبادى‏ هاى جهان روزى در اختيار دوازدهمين جانشين من قرار خواهد گرفت».

مردمِ آن روز و هر كسى كه اين خطابه را تا امروز شنيده، كدامين بهشت موعودى را در گستره زمين به خاطر آورده و از آن چه برداشتى نموده ‏اند؟

اشاره به حضرت مهدى‏ عليه السلام در خطبه غدیر را از زاويه ‏اى ديگر نيز مى ‏توان بيان كرد، و آن اينكه:

همچنان كه پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدیر پيش مى ‏رفت، مجلس غدير اهميت خود را به همه نشان داده بود و در هر بخش و فراز آن مردم سخنان تازه و مهمى مى‏ شنيدند كه برخى از آنها براى اولين بار به اطلاع آنان مى‏ رسيد.

اكثر مخاطبين - به جز منافقين - از حضور در چنين مجلسى خود را سر بلند مى‏ ديدند چرا كه در آينده‏ هاى اسلام از آنان به عنوان اولين پيام رسانان بلندترين خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله ياد مى ‏شد. چنان گوش فرا داده بودند كه حتى صداى نفس‏ ها در سكوت محو مى ‏شد.

در چنين موقعيتى بخش هشتم خطابه با نام زيباى حضرت قائم آل محمد مهدى موعود عليه السلام آغاز شد، آن هم براى مردمى كه تا آن روز هيچ توصيف مفصلى درباره آن حضرت نشنيده بودند.

پيامبرصلى الله عليه وآله با ۱۸ جمله بلند و ظريف قامت ملكوتى حضرت صاحب الزمان ‏عليه السلام را در آن مجلس حاضر ساخت، و اين گونه بود كه كليد حل مشكلات عالم در آن روز از دست خاتم نبوت به دست خاتم امامت سپرده شد.

پيامبرصلى الله عليه وآله درباره آن موعود امت ‏ها چند جهت مهم را خاطر نشان ساخت. از يک سو خاتميت آن حضرت در مقام امامت را و اينكه حجتى بعد از او نيست، در كنار بشارت انبياء گذشته درباره آن حضرت مطرح كرد. از سوى ديگر هدايت او از جانب پروردگار و برگزيده بودن او از بين خلايق را يادآور شد.

سپس سخن از قيام آن قائم آل‏ محمد عليه السلام به ميان آورد و در اين باره ابعاد مختلف اين قيام را ذكر كرد، كه عبارت بود از غلبه او بر تمامى اديان، فتح و پيروزى بر همه قدرتمندان جهان، انتقام او از همه ظالمين، طالب خون‏ هاى به ناحق ريخته اولياى خدا، و در يک كلمه او را غالب بر همه خواند به گونه ‏اى كه هيچ كس را قدرت اقدام در برابر او نيست.

در نگاهى ديگر:

درياى علم آن حضرت را يادآور شد كه برگرفته از علم بى‏ پايان الهى است، و در اين زمينه آن حضرت را ميراث‏ دار و محيط بر هر علمى معرفى كرد كه هر چه بگويد از پروردگارش خبر مى‏ دهد، و در اين زمينه هر حقى را همراه او و هر نورى را نزد او دانست؛ و از همين نقطه اشاره كرد كه او ارزش علمى آحاد مردم را در حد خودشان مورد توجه قرار خواهد داد.

سپس به اين جهت اشاره كردند كه او يارى دهنده دين الهى و شكننده جلوه‏ هاى شرک و بالا برنده آيات خداست.

در يک جهت گيرى جامع آن حضرت را به عنوان كسى كه كارها به او سپرده شده و ولى و صاحب اختیار از طرف خدا در زمين و حكم كننده بين خلق و امين پروردگار معرفى كرد.

خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله بخش هشتم خود را به پايان برد در حالى كه آن حضرت مستقلاً درباره حضرت مهدى‏ عليه السلام چنين سخن گفته بود:

آگاه باشید كه خاتم امامان مهدى قائم از ماست.

آگاه باشید كه او است غالب بر اديان.

آگاه باشید كه او است انتقام گيرنده از ظالمين.

آگاه باشید كه او است فاتح و منهدم كننده قلعه ‏ها.

آگاه باشید كه او است غالب بر هر قبيله‏ اى از اهل شرک و هدايت كننده آنان.

آگاه باشید كه او است انتقام گيرنده هر خونى از اولياى خدا.

آگاه باشید كه او است يارى دهنده دين خدا.

آگاه باشید كه او است استفاده كننده از دريايى عميق.

آگاه باشید او است كه هر فاضلى را به قدر فضلش و هر جاهلى را به قدر جهلش نشانه مى‏ دهد.

آگاه باشید كه او است انتخاب و اختيار شده خداوند.

آگاه باشید كه او است وارث هر علمى و احاطه دارنده بر هر فهمى.

آگاه باشید كه او است خبر دهنده از پروردگارش و بالا برنده آيات الهى.

آگاه باشید كه او است هدايت يافته محكم بنيان.

آگاه باشید او است كه كارها به او سپرده شده است.

آگاه باشید او است كه پيشينيان بشارتش را داده ‏اند.

آگاه باشید او است كه به عنوان حجت باقى مى‏ ماند و بعد از او حجتى نيست.

هيچ حقى نيست مگر همراه او و هيچ نورى نيست مگر نزد او.

آگاه باشید او كسى است كه غالبى بر او نيست و كسى بر ضد او كمک نمى ‏شود.

آگاه باشید كه او است ولى خدا در زمين و حكم كننده او بين خلقش و امين او بر نهان و آشكارش.

اين سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله در مورد حضرت مهدى‏ عليه السلام را اين گونه نيز مى‏ توان بيان كرد:

خطابه پيامبرصلى الله عليه وآله بخش هشتم خود را به پايان برد در حالى كه آن حضرت مستقلاً درباره حضرت مهدى‏ عليه السلام چنين سخن گفته بود:

اَلا اِنَّ خاتَمَ الاَئِمَّةِ مِنَّا الْقائِمُ الْمَهْدِىُّ. اَلا اِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَى الدّينِ. اَلا اِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمينَ. اَلا اِنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَ هادِمُها. اَلا اِنَّهُ غالِبُ كُلِّ قَبيلَةٍ مِنْ اَهْلِ الشِّرْكِ وَ هاديها.

اَلا اِنَّهُ الْمُدْرِكُ بِكُلِّ ثارٍ لاَوْلِياءِ اللَّهِ. اَلا اِنَّهُ النّاصِرُ لِدينِ اللَّهِ. اَلا اِنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَميقٍ. اَلا اِنَّهُ يَسِمُ كُلَّ ذى فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ كُلَّ ذى جَهْلٍ بِجَهْلِهِ. اَلا اِنَّهُ خِيَرَةُ اللَّهِ وَ مُخْتارُهُ. اَلا اِنَّهُ وارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحيطُ بِكُلِّ فَهْمٍ.

اَلا اِنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُشَيِّدُ لاَمْرِ آياتِهِ. اَلا اِنَّهُ الرَّشيدُ السَّديدُ. اَلا اِنَّهُ الْمُفَوَّضُ اِلَيْهِ. اَلا اِنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرُونِ بَيْنَ يَدَيْهِ. اَلا اِنَّهُ الْباقى حُجَّةً وَ لا حُجَّةَ بَعْدَهُ وَ لا حَقَّ اِلاّ مَعَهُ وَ لا نُورَ اِلاّ عِنْدَهُ.

اَلا اِنَّهُ لا غالِبَ لَهُ وَ لا مَنْصُورَ عَلَيْهِ. اَلا وَ اِنَّهُ وَلِىُّ اللَّهِ فى اَرْضِهِ، وَ حَكَمُهُ فى خَلْقِهِ، وَ اَمينُهُ فى سِرِّهِ وَ عَلانِيَتِهِ:

بدانيد كه آخرينِ امامان، مهدى قائم از ماست. اوست غالب بر اديان، اوست انتقام گيرنده از ظالمين، اوست فاتح قلعه ‏ها و منهدم كننده آنها، اوست غالب بر هر قبيله ‏اى از اهل شرک و هدايت كننده آنان.

بدانيد كه اوست گيرنده انتقام همه خون‏ هاى اولياء خدا. اوست يارى دهنده دين خدا.

بدانيد كه اوست استفاده كننده از دريايى عميق. اوست كه هر صاحب فضيلتى را به قدر فضلش و هر صاحب جهالتى را به قدر جهلش نشانه مى‏ دهد. اوست انتخاب شده و اختيار شده خداوند. اوست وارث هر علمى و احاطه دارنده به هر فهمى.

بدانيد كه اوست خبر دهنده از پروردگارش، و بالا برنده آيات الهى. اوست هدايت يافته محكم بنيان. اوست كه كارها به او سپرده شده است. اوست كه پيشينيان به او بشارت داده ‏اند، اوست كه به عنوان حجت باقى مى‏ ماند و بعد از او حجتى نيست. هيچ حقى نيست مگر همراه او، و هيچ نورى نيست مگر نزد او.

بدانيد او كسى است كه غالبى بر او نيست و كسى بر ضد او كمک نمى ‏شود. اوست ولى خدا در زمين و حكم كننده او بين خلقش و امين او بر نهان و آشكارش.

و باز هم از نگاهى ديگر مى‏ توان گفت:

مجلس غدير به گونه ‏اى بود كه اهميت خود را به همه نشان داده بود و در هر بخش و فراز آن مردم سخنان تازه و مهمى مى‏ شنيدند كه برخى از آنها براى اولين بار به اطلاع آنان مى ‏رسيد.

اكثر مخاطبين -  به جز منافقين -  از حضور در چنين مجلسى خود را سر بلند مى‏ ديدند چرا كه در آينده‏ هاى اسلام از آنان به عنوان اولين پيام رسانان بلندترين خطابه پیامبر صلی الله علیه و آله ياد مى ‏شد.

چنان گوش فرا داده بودند كه حتى صداى نفس‏ ها در سكوت محو مى‏ شد:

۱. حل مشكلات جهان به دست حضرت مهدى‏ عليه السلام

در چنين موقعيتى، بخش هشتم خطابه با نام زيباى حضرت قائم آل محمد مهدى موعودعليه السلام آغاز شد، آن هم براى مردمى كه تا آن روز هيچ توصيف مفصلى درباره آن حضرت نشنيده بودند.

پيامبرصلى الله عليه وآله با ۱۸ جمله بلند و ظريف قامت ملكوتى حضرت صاحب الزمان‏ عليه السلام را در آن مجلس حاضر ساخت، و اين گونه بود كه كليد حل مشكلات عالم در آن روز از دست خاتم نبوت به دست خاتم امامت سپرده شد.

۲. حضرت مهدى ‏عليه السلام آخرين حجت الهى

پيامبرصلى الله عليه وآله درباره آن موعود امت ‏ها چند جهت مهم را خاطر نشان ساخت. از يک سو خاتميت آن حضرت در مقام امامت را و اينكه حجتى بعد از او نيست، در كنار بشارت انبياء گذشته درباره آن حضرت مطرح كرد. از سوى ديگر هدايت او از جانب پروردگار و برگزيده بودن او از بين خلايق را يادآور شد.

۳. قيام و غلبه قائم آل محمد عليهم السلام

سپس سخن از قيام آن قائم آل‏ محمدعليهم السلام به ميان آورد و در اين باره ابعاد مختلف اين قيام را ذكر كرد، كه عبارت بود از غلبه او بر تمامى اديان، فتح و پيروزى او بر همه قدرتمندان جهان، انتقام او از همه ظالمين، طلب خون‏ هاى به ناحق ريخته اولياى خدا به دست او، و در يک كلمه او را غالب بر همه خواند به گونه ‏اى كه هيچ كس را قدرت اقدام در برابر او نيست.

۴. درياى علم الهى نزد حضرت مهدى ‏عليه السلام

در نگاهى ديگر درياى علم آن حضرت را يادآور شد كه برگرفته از علم بى ‏پايان الهى است، و در اين زمينه آن حضرت را ميراث‏ دار و محيط بر هر علمى معرفى كرد كه هر چه بگويد از پروردگارش خبر مى‏ دهد، و در اين زمينه هر حقى را همراه او و هر نورى را نزد او دانست؛ و از همين نقطه اشاره كرد كه او ارزش علمى آحاد مردم را در حد خودشان مورد توجه قرار خواهد داد.

۵. صاحب اختيار خدا در زمين

سپس به اين جهت اشاره كردند كه او يارى دهنده دين الهى و شكننده جلوه‏ هاى شرک و بالا برنده آيات خداست.

در يک جهت گيرى جامع آن حضرت را به عنوان كسى كه كارها به او سپرده شده و ولى و صاحب اختیار از طرف خدا در زمين و حكم كننده بين خلق و امين پروردگار معرفى كرد.

پانویس

  1. اسرار غدير: ص ۲۱۰،۲۰۸،۹۴،۵۰. ژرفاى غدير: ص ۱۰۲. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۰، ۲۱۳ - ۲۱۸. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۰۲.