پرش به محتوا

خداوند ایجادکننده موجودات

از ویکی غدیر

ایجادکننده موجودات زمانی که چیزی وجود نداشت صفتی است برای خداوند که پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر آورده است: وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّىْ ءِ حينَ لا شَىْءَ؛ و او هستی‌بخش و ایجادکننده وجود است، زمانی که چیزی وجود نداشت. در خطبه غدیر در این باره دو جمله دیگر آمده است.

در این عبارت «مُنْشِیء» اسم فاعل است از «أنشأ» به‌معنای ایجادکننده: آفریدگار عالم را بدون اینکه از چیزی الگوبرداری کند به‌وجود آورده است. به این نوع خلقت اصطلاحاً «ابداع» می‌گویند. ابداع مصدر باب افعال از مادهٔ «بَدَعَ» در لغت به چیزی گفته می‌شود که تازه و اوّل بوده یا مسبوق به نمونهٔ قبلی نباشد.

کلمهٔ ابداع با مشتقاتش، چهار بار در قرآن به کار رفته است. از این رو گفته شده که اصطلاح ابداع برای اولین بار در فرهنگ اسلامی، توسط خود قرآن مطرح شده نه اینکه توسط ترجمه‌های متون فلسفی یونانیان، به منابع فلسفی مسلمانان راه یافته باشد.

در این عبارت کلمه «شیء» در کلام آن حضرت به معنای «مَشیئ» (اسم مفعول) است؛ چون مصدر گاهی به‌معنای اسم فاعل و گاهی به معنای اسم مفعول می‌آید. بر این اساس، چون به‌معنای «مشیء» است ذات در او معتبر است؛ زیرا ضارب (زننده) به‌معنای «کسی که کار زدن به او نسبت داده شده» و مضروب (زده‌شده) به‌معنای «کسی که زدن بر روی او انجام شده» است؛ بنابراین، معنای مشیء «کسی است که شیئیت درباره او صورت گرفته» می‌شود و چون کلمه شیء به‌معنای وجود است، پس معنای کلام آن است که خداوند ایجادکننده موجود است؛ زیرا شکی نیست که خداوند خالق تمام موجودات است.

عباراتی در خطبه غدیر

درباره صفت ایجادکنندگی خداوند در خطبه غدیر سه عبارت مختلف آمده است:

  • وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّىْ ءِ حينَ لا شَىْءَ؛ و او هستی‌بخش و ایجادکننده وجود است، زمانی که چیزی وجود نداشت.
  • صَوَّرَ مَا ابتَدَعَ عَليَ غَيرِ مِثَالٍ؛ آنچه را ابداع كرده بدون هيچ مثال (و الگويی) تصوير كرده است.
  • اَنْشَاَها فَكانَتْ، وَ بَرَأَها فَبانَتْ؛ او عالم را ايجاد كرده و لباس هستی به آن پوشانیده، هستی داده و آشکار گردانیده است.

ارتباط انشاء و ابداع

درباره عبارت اول وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّىْ ءِ حينَ لا شَىْءَ؛ و او هستی‌بخش و ایجادکننده وجود است، زمانی که چیزی وجود نداشت چنین گفته شده است:[۱]

«مُنْشِیء» اسم فاعل است از «أنشأ» به‌معنای ایجادکننده: آفریدگار عالم را بدون اینکه از چیزی الگوبرداری کند به‌وجود آورده است. به این نوع خلقت اصطلاحاً «ابداع» می‌گویند. ابداع مصدر باب افعال از مادهٔ «بَدَعَ» در لغت به چیزی گفته می‌شود که تازه و اوّل بوده[۲] یا مسبوق به نمونهٔ قبلی نباشد.[۳]

راغب اصفهانی، لغوی و ادیب در قرن چهارم قمری، در کتاب مفردات الفاظ القرآن می‌گوید: ابداع ایجاد چیزی است که مسبوق به خلق، ذکر و معرفت نباشد. این کلمه وقتی در مورد خداوند استعمال می‌شود به‌معنی ایجاد چیزی بدون نیاز به آلت، ماده، زمان و مکان است و این تنها به خداوند اختصاص دارد.[۴]

بدیع بر وزن فعیل به‌معنای فاعل مُبدِع از صفات خداوند متعال است؛ زیرا مخلوقات را بر اساس ارادهٔ خود و بدون نمونهٔ قبلی آفریده است. فرق بین واژهٔ «خلق» با «ابداع» این است که خلق گاهی به مطلق ایجاد گفته می‌شود، اعم از این که مسبوق به مدت زمان و ماده باشد یا نباشد. البته واژهٔ «اختراع» و «انشاء» نیز در مورد خداوند استعمال شده که در این صورت مراد از آنها ایجاد اشیاء بدون ماده، زمان، آلت و هر چیز دیگر خواهد بود.[۵]

کلمهٔ ابداع با مشتقاتش، چهار بار در قرآن به کار رفته است: بقره/۱۱۷؛ انعام/۱۰۱؛ احقاف/۹؛ حدید/۲۷. از این رو گفته شده که اصطلاح ابداع برای اولین بار در فرهنگ اسلامی، توسط خود قرآن مطرح شده نه اینکه توسط ترجمه‌های متون فلسفی یونانیان، به منابع فلسفی مسلمانان راه یافته باشد. در این عبارت معلوم می‌گردد که اشیاء را خداوند ابداع کرده است؛ بدون اینکه از چیز موجود دیگری نمونه‌برداری نماید.

در تأیید این معنا عبارت دیگری نیز در خطبه غدیر آمده است: صَوَّرَ مَا ابتَدَعَ عَليَ غَيرِ مِثَالٍ؛ آنچه را ابداع كرده بدون هيچ مثال (و الگويی) تصوير كرده است چنین گفته شده است: خداوند متعال صورت اشیاء را بدون هیچ سابقه‌ای به‌وجود آورده است؛ این در حالی است که بشر هم گاهی اگر دست به ایجاد چیزی می‌زند، با تکیه بر محیط اطراف خود و تصویربرداری از آن انجامش می‌دهد.

خداوند تمام آسمان‌ها و زمین را این‌گونه بی‌مثال تقدیر نموده و آفریده است، چنانچه در قرآن آمده: بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأرْضِ وَ إِذا قَضی أمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُون؛ (او) پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است و چون به کاری اراده فرماید، فقط می‌گوید: «(موجود) باش»؛ پس (فوراً موجود) می‌شود(بقره:۱۱۷).

این همان معنایی است که از عبارت سوم درباره صفت ایجادکنندگی خداوند در خطبه غدیر قابل استفاده است: اَنْشَاَها فَكانَتْ، وَ بَرَأَها فَبانَتْ؛ او عالم را ايجاد كرده و لباس هستی به آن پوشانیده، هستی داده و آشکار گردانیده است.

معانی مختلف شیء در عبارت اول

درباره کلمه شیء و معانی مختلف آن در عبارت وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّىْ ءِ حينَ لا شَىْءَ؛ و او هستی‌بخش و ایجادکننده وجود است، زمانی که چیزی وجود نداشت چنین گفته شده است:

کلمه «شیء» در کلام آن حضرت به معنای «مَشیئ» (اسم مفعول) است؛ چون مصدر گاهی به‌معنای اسم فاعل و گاهی به معنای اسم مفعول می‌آید. بر این اساس، چون به‌معنای «مشیء» است ذات در او معتبر است؛ زیرا ضارب (زننده) به‌معنای «کسی که کار زدن به او نسبت داده شده» و مضروب (زده‌شده) به‌معنای «کسی که زدن بر روی او انجام شده» است؛ بنابراین، معنای مشیء «کسی است که شیئیت درباره او صورت گرفته» می‌شود و چون کلمه شیء به‌معنای وجود است، پس معنای کلام آن است که خداوند ایجادکننده موجود است؛ زیرا شکی نیست که خداوند خالق تمام موجودات است.

این توجیه در کلام برای این است که اگر شیء به‌معنای مصدری باشد دیگر ذات در آن مأخوذ نیست و عبارت درست در نمی‌آید؛ چون شیء به‌معنای مصدری نفس وجود است، چنان‌که حاجی ملاهادی سبزواری در منظومه حکمت می‌گوید: «هرچه موجود نیست، پس نیست و معدوم است. به‌تحقیق که در نزد فلاسفه کلمه شیء مساوق (یعنی مساوی) با «إیس» (یعنی وجود) است.[۶]

در این صورت، اگر ظاهر عبارت آن حضرت مراد باشد، معنی چنین خواهد بود: خداوند ایجادکننده وجود است وقتی که وجود نبود و این معنا محال است؛ زیرا ایجاد وجود، تحصیل حاصل است یا اتصاف شیء به نقیض خود است که هر دو امر مخالف عقل هستند. توضیح اینکه: اگر وجود که همان شیء است وجود داشت و خدا آن را ایجاد می‌فرمود، تحصیل حاصل بود؛ زیرا وجود احتیاجی به ایجاد ندارد. اگر معدوم بود و خداوند آن را از عدم بیرون می‌آورد، لازم می‌آمد که وجود قبل از ایجاد عدم باشد و این اتصاف به نقیض محال است.

بنابراین، برای رفع اشکال، باید گفته شود که مقصود از کلمه «شیء» معنای مصدری آن نیست: خداوند ماهیات اشیا را ایجاد فرمود، یعنی ماهیات که قبل از وجود، نه موجود بودند و نه معدوم و برای خروج از این حالت محتاج به علت بودند. پس، خدای متعال آنها را از این حالت میانه خارج ساخت و ملبّس به لباس وجود هستی نمود؛ چرا که قبل از تعلق جعلی، ماهیات لا شیء محض هستند.[۷]

پانویس

  1. «ابداع: آفرینش بی مثال الهی»، ص۱۲۷–۱۲۸.
  2. الصحاح، ج۳، ص۱۱۸۳.
  3. القاموس المحیط، ج۳ ص۵.
  4. مفردات، ص۱۱۰–۱۱۱.
  5. معجم الفروق اللغویه، ص۹.
  6. شرح منظومه، ص۱۱۹.
  7. شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر خم، ص۱۰۷.

منابع

  • «ابداع: آفرینش بی مثال الهی»؛ احمد شجاعی، در کلام اسلامی، شماره ۶۷، پاییز ۱۳۸۷ش.
  • شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر خم؛ محمدتقی نقوی، تهران: انتشارات منیر، ۱۳۷۴ش.
  • شرح منظومه؛ مرتضی مطهری، تهران: انتشارات صدرا، ۱۴۰۲ش.
  • الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة؛ اسماعیل بن حماد جوهری، تحقیق: احمد عبدالغفور عطار، بیروت: دار العلم للملایین، ۱۴۰۴ق.
  • القاموس المحیط؛ محمد بن یعقوب فیروزآبادی، بیروت: دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
  • معجم الفروق اللغویة؛ حسن بن عبدالله (ابوهلال عسکری)، قم: مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • مفردات ألفاظ القرآن؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، بیروت: دار الشامیة، ۱۴۱۲ق.