مخلوقات

از ویکی غدیر
(تغییرمسیر از خلقت)

ارتباط غدير با هدف خلقت بشر

غدیر ارتباط مستقيم با هدف خلقت دارد، چرا كه غدیر ترسيم كننده خط سير اساسى يک مسلمان، بلكه يک انسان است، كه اصل آن جهت اعتقادى و فكرى است و جهات تشريعى و اخلاقى و عاطفى از آن منشعب مى ‏شود.

لذا بيان ابعاد و دلالت ‏هاى ماجراى غدير مى‏ تواند جوانب مختلف زندگى مارا يک جا و به صورت پايه ‏اى حل كند.

كسى كه میزان عملش در روز قيامت سنگين است، او اميرالمؤمنين على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است.

يعنى كسى كه ولايت امیرالمؤمنین عليه السلام را بپذيرد ميزان عملش سنگين و پسنديده است است.

و اما كسى كه میزانش سبک شد و ولايت امیرالمؤمنین ‏عليه السلام را انكار نمود، مادرش هاويه -  طبقه‏ اى از جهنم -  است، و آن آتشى است كه خداوند آن را مادر و مأواى منكر ولايت قرار مى ‏دهد.[۱]

بيانِ هدفِ خلقت در غدير[۲]

پس آن امر عظيم كه سبب تحقق هدف خلقت است، مى ‏بايست به تمام مردم ابلاغ شود.

پيامبر صلى الله عليه و آله از اول بعثت مكرراً به اين مسئله اشاره مى ‏فرمود، ولى در روز غدير اعلام همگانى گذاشته و مردم را فراخوان عمومى كردند كه:

مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِىٌّ مَوْلَاهُ؛ يعنى قبول ولايت پيامبر صلى الله عليه و آله در گرو قبول ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است.

پايه‏ گذارى هدف غدير از آغاز خلقت[۳]

انسان به فكر فرو مى‏ رود كه اين جهان هستى و اين مخلوقات از كجا آمده و به كجا ختم مى‏ شود، و اصلاً همه اين موجودات بالاخص انسان براى چه آفريده شده و پا به عرصه وجود گذاشته ‏اند؟

ولى كسى نمى‏ تواند پاسخ گوى اين سؤال باشد مگر خداى تبارک و تعالى، چرا كه او خالق و آفريدگار همه هستى است.

با مراجعه به متون كتب آسمانى و نصوص وارده از جانب حجج الهى به اين جواب خواهيم رسيد كه: «و ما خلقت الجنّ و الانس الا ليعبدون»[۴]:

جنّ و انس را نيافريدم جز براى اين كه عبادتم كنند؛ يعنى از اين راه تكامل يابند و به من نزديک شوند. پس مهم ‏ترين هدف خلقت يكتاپرستى و توحيد و بندگى خداى متعال است.

خداوند بشر را با عقل و فطرتى كه به آن ها بخشيده تنبيه داده، و با قرار دادن پيامبران الهى‏ عليهم السلام آن ها را به سوى كمال و يكتاپرستى راهنمايى مى ‏فرمايد:

«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»[۵]:

ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آن ها كتاب (آسمانى) و ميزان (شناسايى حق از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند.

يكى از خواص فرستادن پيامبران ‏عليهم السلام اين است كه براى كسى عذر باقى نمانده و حجت بر ايشان تمام مى ‏شود: «مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ»[۶]:

(پيامبرانى كه) بشارت دهنده و بيم دهنده بودند تا بعد (از اين پيامبران) حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند.

چرا هدفِ خلقت در غدير، تحقق نيافت؟[۷]

ولى پس از اين همه مقدمات، سؤالى كه به ذهن مى‏ آيد اين است كه:

چرا هدف غدير تحقق نيافت؟

چرا پس از غدير دنيا به سوى عدالت يكپارچه نرفت؟

چرا يكتاپرستى در دنيا محقق نشد؟!

جواب اين سؤال را از فرمايش صديقه كبرى حضرت فاطمه زهرا عليها السلام -  كه از پدر بزرگوارشان رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله نقل فرمودند -  استفاده مى‏ كنيم:

مَثَلُ الْإمَام مَثَلُ الْكَعْبَة؛ إذْ تُؤْتِى وَ لَا تأتى[۸]: امام مثل كعبه است؛ كه مردم بايد به سوى او آيند نه آن كه او به سوى مردم برود.

پس خدا راه را نشان داد و سرمايه نجات بشر را به آن ها معرفى فرمود.

اكنون وظيفه مردم است كه به دنبال او بروند، چرا كه حكمت پروردگار متعال بر امتحان بشر است و دست همه در اختيار ایمان يا كفر باز است.

پس اگر بشر مشتاق سعادت و عدالت است، راه سعادت در صراط امیرالمؤمنین عليه السلام و اطاعت از ايشان است.

ولايت ائمه‏ عليهم السلام بر همه مخلوقات[۹]

از جمله آياتى كه در سفر حجةالوداع و در غدير بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده اين آيات است:

«وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَکَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ. وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ» :

«كسانى كه كافر شدند آن گاه كه ذكر را مى‏ شنوند از روى غضب نگاه ‏هاى تندى به تو مى ‏كنند و مى‏ گويند: او ديوانه است، ولى آن جز ذكرى براى جهانيان نيست».

با توجه به اين كه در احاديث نزول اين آيه در غدير و پس از اهانت منافقین به پيامبر صلى الله عليه و آله بيان شده[۱۰]، و براى تبيين كاملِ آيه «وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ» رواياتى مربوط به ولايت مطلقه معصومين‏ عليهم السلام و عموميت صاحب اختيارى ايشان نسبت به همه مخلوقات و نيز پذيرش تكوينى مخلوقات نسبت به ولايت ايشان و اقرار بسيارى از آن ها به مقام با عظمت ايشان وارد شده است.

در اين جا احاديث مربوط به ولايت ائمه‏ عليهم السلام بر همه مخلوقات را يادآور مى ‏شويم:

روايات مربوط به ولايت مطلقه معصومين‏ عليهم السلام، به صراحت همه جانبه بودن و شمول آن نسبت به همه مخلوقات را با عبارات مختلف و ذكر آثار آن ها و كيفيت اعلان ولايت به آن ها بيان نموده است. ذيلاً ۱۰ روايت در اين زمينه مى ‏آوريم:

ولايت حتى بر جمادات

امام صادق ‏علیه السلام با استفاده از كلمه «شىء» حتى جمادات را تحت ولایت معصومین‏ علیهم السلام ذكر فرموده و تأكيد بر حجت بودن و عرضه ولايت بر آن ها نموده است، آن جا كه مى‏ فرمايد:

«ما مِنْ شَىْ‏ءٍ وَ لا مِنْ آدَمِىٍّ وَ لا انْسِىٍّ وَ لا جِنّىٍّ وَ لا مَلَکٍ فِى السَّماواتِ الاّ وَ نَحْنُ الْحُجَجُ عَلَيْهِمْ، وَ ما خَلَقَ اللَّه خَلْقاً الاّ وَ قَدْ عَرَضَ وِلايَتَنا عَلَيْهِ وَ احْتَجَّ بِنا عَلَيْهِ. فَمُؤْمِنٌ بِنا وَ كافِرٌ وَ جاحِدٌ حَتَّى السَّماواتِ وَ الارْضِ وَ الْجِبالِ» [۱۱]:

«هيچ چيزى و آدمى و انسانى و جنّى و ملائكه آسمانى نيست مگر آنكه ما حجت‏ هاى الهى بر آنها هستيم. خداوند مخلوقى را خلق نكرده مگر آنكه ولايت ما را بر آن عرضه كرده و به وسيله ما بر او اتمام حجت نموده است. پس گروهى به ما ايمان آورده ‏اند و گروهى كافر و منكر شده‏ اند، حتى آسمان‏ ها و زمين و كوه ‏ها».

ولايت بر ما سوى اللَّه

امام باقر علیه السلام ضمن بيان مراحل خلقت و اين كه وجود مبارک معصومين‏ عليهم السلام قبل از بقيه مخلوقين خلق شده و سپس خداوند ايشان را شاهد بر خلق بقيه مخلوقات قرار داده، كيفيت ولايت ايشان بر ما سوى اللَّه را چنين بيان مى‏ فرمايد:

«انَّ اللَّه لَمْ يَزَلْ مُتَفَرِّداً فِى الْوَحْدانِيَّةِ، ثُمَّ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ فاطِمَةَ عليهم السلام، فَمَكَثُوا الْفَ دَهْرٍ، ثُمَّ خَلَقَ الاشْياءَ وَ اشْهَدَهُمْ خَلْقَها وَ اجْرى عَلَيْها طاعَتَهُمْ وَ جَعَلَ فيهِمْ ما شاءَ وَ فَوَّضَ امْرَ الاشْياءَ الَيْهِمْ فِى الْحُكْمِ وَ التَّصَرُّفِ وَ الارْشادِ وَ الامْرِ وَ النَّهْىِ فِى الْخَلْقِ؛ لاَنَّهُمْ الْوُلاةُ، فَلَهُمُ الامْرُ وَ الْوِلايَةُ وَ الْهِدايَةُ. فَهُمْ ابْوابُهُ وَ نُوّابُهُ وَ حُجّابُهُ، يُحَلِّلُونَ ما شاءَ وَ يُحَرِّمُونَ ما شاءَ وَ لا يَفْعَلُونَ الا ما شاءَ. عِبادٌ مُكْرَمُونَ، لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ»[۱۲]:

«خداوند از ازل در يكتايى و تنهايى فرد بود. سپس محمد و على و فاطمه‏ عليهم السلام را خلق كرد، و وجود آنان هزار روزگار ادامه پيدا كرد.

سپس اشياء را خلق كرد و ايشان را بر خلق آن ها شاهد گرفت و اطاعت ايشان را بر آن ها جارى ساخت و در مخلوقات خود آن چه مى ‏خواست قرار داد.

مسئله حكم و تصرف و ارشاد و امر و نهى در مخلوقات را به ايشان سپرد چرا كه ايشان صاحبان ولايت ‏اند، و امر و صاحب اختيارى و هدايت براى ايشان است.

بنابراين ايشان درهای به سوى خدا و نايبان پروردگار و پرده داران حريم الهى هستند. آن چه خدا بخواهد حلال مى‏ كنند و آن چه خدا بخواهد حرام مى‏ كنند و جز آن چه او بخواهد انجام نمى ‏دهند.

بندگان محترم خداوند هستند كه در گفتار بر او پيشى نمى‏ گيرند و به دستور او عمل مى‏ كنند».

ولايت بر همه عوالم

امام صادق ‏علیه السلام تعدد عوالم مخلوق الهى را بيان كرده و يادآور شده كه هر كدام از اين عوالم خبر از خلقت عوالم ديگرى ندارند، و سپس در بيان حجت بودن معصومين ‏عليهم السلام بر همه اين عوالم چنين مى‏ فرمايد:

«انَّ للَّه عَزَّ وَ جَلَّ اثْنَى‏ عَشَرَ الْفَ عالَمٍ، كُلُّ عالَمٍ مِنْهُمْ اكْبَرُ مِنْ سَبْعِ سَماواتٍ وَ سَبْعِ ارَضينَ. وَ ما يَرى عالَمٌ منِهُمْ انَّ للَّه عَزَّ وَ جَلَّ عالَماً غَيْرَهُمْ وَ انِّى الْحُجِّةُ عَلَيْهِمْ» [۱۳]:

خداوند عزوجل دوازده هزار عالَم دارد، كه هر يک از آن ها از هفت آسمان و هفت طبقه زمين بزرگ‏ تر است؛ و هر يک از اين عوالم چنين مى‏ پندارند كه خداوند عزوجل عالمى غير آنان ندارد. و من حجت بر همه آنان هستم.

ولايت بر اهل آسمان و زمين

امیرالمؤمنین ‏علیه السلام درباره ثمره پذيرش ولايت از سوى همه مخلوقات كه ولايت بر آن ها عرضه شده، ظهور خوبى ‏ها را نتيجه قبول ولايت و ظهور بدى‏ ها را نتيجه نپذيرفتن آن اعلام مى ‏نمايد و چنين مى ‏فرمايد:

«انَّ اللَّه تَبارَکَ وَ تَعالى عَرَضَ وِلايَتَنا عَلى اهْلِ السَّماواتِ وَ اهْلِ الارْضِ مِنَ الْجِنِّ وَ الانْسِ وَ الثَّمَرِ وَ غَيْرِ ذلِکَ؛ فَما قَبِلَ مِنْهُ وِلايَتَنا طابَ وَ طَهُرَ وَ عَذَبَ، وَ ما لَمْ يَقْبَلْ مِنْهُ خَبُثَ وَ رَدِىَ وَ نَتِنَ»[۱۴]:

خداوند تبارک و تعالى ولايت ما را بر اهل آسمان‏ ها و اهل زمين از جن و انس و ميوه ‏ها و غير اينها عرضه كرد. هر كدام كه ولايت را قبول كرد طيب و طاهر و گوارا شد، و هر كدام قبول نكرد خبيث و پست و بد بو شد.

ولايت بر دوازده هزار عالم به ضمیمه وجوب برائت

امام صادق‏ عليه السلام درباره اين كه صاحب ولايت در يک روز به دوازده هزار عالم سر مى‏ زند در حالى كه آنان خبر از خلقت آدم ندارند، فرمود:

«يَسيرُ (عالِمُ الْمَدينَةِ) مِنَ النَّهارِ مَسيرَةَ الشَّمْسِ سَنَةً حَتّى يَقْطَعَ اثْنَىْ عَشَرَ الْفَ عالَمٍ مِثْلَ عالَمِكُمْ هذا؛ ما يَعْلَمُونَ انَّ اللَّه خَلَقَ آدَمَ وَ لا ابْليسَ ... . مَا افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ الاّ وِلايَتَنا وَ الْبَراءَةَ مِنْ عَدُوِّنا»[۱۵]:

عالِم مدينه (يعنى امام صادق‏ عليه السلام) در يک روز به اندازه مسير يک سالِ آفتاب سير مى‏ كند، به گونه‏ اى كه دوازده هزار عالَم را -  كه مثل اين عالَم شما هستند -  طى مى‏ كند.

اهل آن دوازده هزار عالَم نمى ‏دانند كه خدا آدم و ابلیس را خلق كرده است ... . و با اين همه بر آنان جز ولايت ما و بيزارى از دشمنانمان واجب نشده است.

ولايت بر موجودات بدون استثنا

امام رضا علیه السلام مسئله عرضه ولايت از سوى خداوند بر همه مخلوقات را به تفصيل بيان فرموده است.

در اين كلام حضرت تأكيد كرده كه اين عرضه ولايت در روز غدير انجام گرفته و چيزى از موجودات از اين برنامه استثنا نشده ‏اند.

هم چنين آثار پذيرفتن ولايت در قبول كنندگان و نيز نتايج نپذيرفتن آن از سوى منكرين را به تفصيل بيان فرموده كه در اين جا فرازهايى از روايت ذكر مى‏ شود:

«فى يَوْمِ الْغَديرِ عَرَضَ اللَّه الْوِلايَةَ عَلى اهْلِ السَّماواتِ السَّبْعِ ... . ثُمَّ عَرَضَها عَلَى الارَضينَ ... ، وَ عَرَضَها عَلَى الْجِبالِ ... ، وَ عُرِضَتْ فى ذلِكَ الْيَوْمِ عَلَى الْمِياهِ ... ، وَ عَرَضَها فى ذلِكَ الْيَوْمِ عَلَى النَّباتاتِ ... ، ثُمَّ عَرَضَها فى ذلِكَ الْيَوْمِ عَلَى الطَّيْرِ ...».[۱۶]

:در روز غدير خداوند ولايت را بر اهل آسمان‏ هاى هفت گانه عرضه كرد ... . سپس بر زمين ‏ها عرضه كرد ... ، و بر كوه‏ ها عرضه كرد ... ، و در آن روز بر آب‏ ها عرضه شد ... ، و در آن روز بر گياهان عرضه كرد ... ، و سپس در آن روز بر پرندگان عرضه نمود ... .

همه خلق در شمول این ولایت

امام صادق ‏عليه السلام درباره سيطره صاحب ولایت بر همه خلق مى‏ فرمايد: «اتَرى مَنْ جَعَلَهُ اللَّه حُجَّةً عَلى خَلْقِهِ، يَخْفى عَلَيْهِ شَىْ‏ءٌ مِنْ امُورِهِمْ»[۱۷]:

آيا گمان مى‏ كنى كسى كه خدا او را حجت بر خلقش قرار داده، چيزى از امورشان بر او مخفى مى ‏ماند؟!

ولايت و اتصال كامل عيار

امام باقر عليه السلام براى تقريب ذهن شيعيان درباره مفهوم ولايت و صاحب اختيارى معصومين ‏عليهم السلام مى ‏فرمايد:

«انَّ بَيْنَنا وَ بَيْنَ كُلِّ ارْضٍ تُرّاً مِثْلَ تُرِّ الْبَناءِ، فَاذا امِرْنا فِى الارْضِ بِأَمْرٍ جَذَبْنا ذلِكَ التُّرَّ فَأَقْبَلَتِ الارْضُ بِقَليبِها وَ اسْواقِها وَ دُورِها حَتّى تُنْفَذَ فيها ما نُؤْمَرُ بِهِ مِنْ امْرِ اللَّه تَعالى»[۱۸]:

بين ما و هر سرزمينى رشته اتصالى است مانند نخى كه بَنّا هنگام بناى ساختمان براى تنظيم به كار مى ‏برد.

وقتى درباره سرزمينى دستورى به ما داده شود آن رشته را به سوى خود مى‏ كشيم، و آن سرزمين با چاه‏ ها و بازارها و خانه‏ هايش به ما روى مى ‏كند و تحت تصرف ما قرار مى‏ گيرد به گونه ‏اى كه آن چه از امر خداى تعالى به ما دستور داده شده درباره آن اجرا شود.

ولايت به معناى حضور در محضر معصوم علیه السلام

امام جعفر صادق ‏عليه السلام حاضر بودن تمام جهان را در محضر امام معصوم‏ عليه السلام و سهولت هر گونه تصرّفى در آن را در بيانى رسا و واضح چنين فرموده است:

«انَّ الدُّنْيا تَمَثَّلَ لِلامامِ فى مِثْلِ فِلْقَةِ الْجَوْزِ، فَما يَعْرِضُ لِشَىْ‏ءٍ مِنْها، وَ انَّهُ لَيَتَناوَلُها مِنْ اطْرافِها كَما يَتَناوَلُ احَدُكُمْ مِنْ فَوْقِ مائِدَتِهِ ما يَشاءُ، فَلا يَعْزُبُ عَنْهُ مِنْها شَىْءٌ»[۱۹]:

دنيا براى امام مثل دو نيمه گردو حاضر است و نيازى نيست كه موجوداتِ آن بر او عرضه شوند، بلكه او در همه جوانب دنيا تصرف مى‏ كند همان گونه كه يكى از شما از سفره غذا هر چه بخواهد بر مى ‏دارد و چيزى از او مخفى نمى ‏ماند.

احاطه ولايت بمانند احاطه بر كف دست

امام صادق‏ عليه السلام ظاهر و باطن عالم را براى امام مانند كف دست توصيف كرده فرمود:

«انِ الدُّنْيا عِنْدَ الامامِ وَ السَّماواتِ وَ الارَضينَ الا هكَذا -  وَ اشارَ بِيَدِهِ الى راحَتِهِ‏ يَعْرِفُ ظاهِرَها وَ باطِنَها وَ داخِلَها و خارِجَها وَ رَطْبَها وَ يابِسَها»[۲۰]:

دنيا و آسمان‏ ها و زمين‏ ها براى امام نيست مگر اين گونه -  و حضرت با دست به كف دست خود اشاره كرد -  به گونه ‏اى كه ظاهر و باطن و داخل و خارج وتر و خشک آن را مى‏ شناسد و از آن ها آگاهى دارد.

پانویس

  1. مناقب ابن ‏شهرآشوب: ج ۲ ص ۱۵۱.
  2. تجلّى غدير در عصر ظهور: ص ۹۷ - ۱۰۳ .
  3. تجلّى غدير در عصر ظهور: ص ۹۷ - ۱۰۳.
  4. ذاريات /  ۵۶ .
  5. حديد /  ۲۵.
  6. نساء /  ۱۶۵.
  7. تجلّى غدير در عصر ظهور: ص ۹۷ - ۱۰۳.
  8. الانصاف فى النص على الائمة عليهم السلام (با ترجمه رسولى محلاتى) : متن عربى ص ۱۸۱.
  9. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۱۵  - ۳۲۰.
  10. بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۹۴ و ج ۳۷ ص۱۶۰ ،۱۷۲ ، ۲۲۱. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۴۱ ح ۱۴۹ ، ۲۰۸ ،۲۲۲. الكافى: ج ۴ ص ۵۶۶ ح ۲. اثبات الهداة: ج ۳ ص ۳۱۴ ح ۶۷ . مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۳۸ ح ۴۰. تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۸۳.
  11. بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۴۶ ح ۷.
  12. بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۳۹ ح ۲۱.
  13. بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۴۱.
  14. بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۲۸۳.
  15. بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۶۹ ح ۱۴.
  16. بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۲۶۲ ح ۵ .
  17. بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۶۶.
  18. بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۶۶.
  19. بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۶۷ ح ۱۱.
  20. بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۳۸۵ ح ۴۲.