شناخت

از دانشنامه غدیر

شناخت غدير[۱]

به جاست نگاهى كوتاه اما همه جانبه به غدیر -  اين رخداد بزرگ تاريخى -  و جايگاه آن در بيان معصومان‏ عليهم السلام بيندازيم:

بنا به فرموده معصومين‏ عليهم السلام و نصوص روايى، عيد غدير «اعظم الاعياد»[۲] بزرگ‏ترين عيدها خوانده شده است. به تعبيرى ديگر، غدير هم قرآن است، هم سنت، هم تاریخ.

از آن رو غدير را قرآن مى‏ خوانيم كه در هر تفسيرى بنگريد گزارش رويداد شكوه مند غدير را در آن خواهيد يافت.

از آن رو سنت است كه در تمام متون روايى واقعه غدير يا قسمتى از گفتار، رفتار و كردار و تقریر رسول‏ خدا صلی الله علیه و آله درباره واقعه غدير ديده مى‏ شود.

ظاهراً تنها كتابى از عامه كه رويداد غدير را ذكر نكرده تنها صحيح بخارى است. اما پنج صحيح ديگر آنها ماجراى غدير را نقل كرده ‏اند.

غدير را نيز بايد جزئى از تاريخ دانست، زيرا در زندگى پیامبر اسلام‏ صلى الله عليه و آله رويداد تاريخى بسيار مهمى به شمار مى ‏رود، و هر متن تاريخى كه زندگى پيامبر صلى الله عليه و آله را بررسى كرده باشد،فصلى را به غدير خم اختصاص داده است.

در سرزمين ‏هاى اسلامى كم و بيش مردم با رويداد غدير آشنا هستند، ولى اكثر افراد جهان حتى نام غدير را نشنيده و از جريان و رخدادهاى آن بى‏ اطلاع مى ‏باشند.

به حكم وظيفه بايد آنان را در جريان اين روز بزرگ قرار دهيم، و درباره تمام ابعاد دنيايى و آخرتى و مادى و معنوى آن بحث كنيم.

به عنوان مثال:

بزنطى يكى از ياران برجسته امامان معصوم‏ عليهم السلام است. در ميان هزاران صحابى ‏اى كه معاصر امامان‏ عليهم السلام بوده ‏اند، چهره‏ هاى درخشانى چون بزنطى از بيست تن تجاوز نمى‏ كند.

منابع رجالى نام كامل او را «احمد بن محمد بن ابى ‏نصر بزنطى» نقل كرده ‏اند. وى از زبان امام رضا علیه السلام روايتى نقل نموده، كه از بين روايات غدير بى ‏ترديد كم نظيرتر است؛ تا جايى كه در بين كتاب ‏ها و مجامع روايى كمتر روايتى همسنگ اين روايت مى ‏يابيم، و همين كم نظير بودن، ارزش و جايگاه ويژه ‏اى به اين روايت مى‏ دهد.

بزنطى مى‏ گويد: حضرت رضا علیه السلام فرمود: لَو عَرَفَ النّاسُ فَضْلَ هذَا الْيَوْمِ بِحَقيقَتِهِ لَصافَحَتْهُمُ الْمَلائِكَةُ فِى كُلِّ يَوْمٍ عَشْرَ مَرّاتٍ[۳]:

اگر مردم ارزش اين روز را آن گونه كه هست بدانند، ملائكه روزى ده بار با آنان مصافحه خواهند كرد.

در روايت و موضوعات ديگر چنين روايتى وجود ندارد؛ كه در آن به مصافحه ملائكه با بندگان خدا اشاره شده باشد. لذا اين تعبير در شأن و عظمت يوم اللَّه غدير بى ‏نظير است.

مصافحه (دست دادن) يک احترام، تقدير و تشكر و اظهار علاقه است. از ديگر سو فرشتگان مانند آدميان نيستند كه بى مبنى و اساس با هر كس رفتارى مهرآميز داشته باشند، چرا كه ملاك‏ه ايى خدايى دارند. از اين رو هرگز نافرمانى خدا نمى‏ كنند.

قرآن كريم در توصيفشان مى‏ فرمايد: لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ»[۴]: هرگز از فرمان خدا سرپيچى نمى‏ كنند.

آنان مقام عصمت دارند، البته عصمت آنان نه در مرتبه عصمت چهارده معصوم‏ عليهم السلام كه از آن فروتر است. تصور كنيد، در صورتى ملائكه با ما مصافحه و ابراز محبت خواهند كرد كه به درجه بالاى شناخت دست يابيم.

براى درک بيشتر از آنچه در اين روايت بيان شده، بايد توجه كنيم اگر اظهار علاقه و تجليل ملائک از آدمى ماهى يک بار و حتى سالى يک بار باشد، باز ارزش والايى است.

بعضى از ما شايد سالى يک بار به ديدن دوستان و خويشاوندان برويم، و در صورتى كه علاقمندى ما بيشتر باشد ماهى يک بار، و در مواردى كه علاقه فزون‏تر و نسبت نزديک ‏تر باشد هفته‏ اى يک بار، و گاهى با بعضى از آنان روزى يک بار ديدار و مصافحه مى‏ كنيم.

اما اگر كسى امين و رازدار ما باشد، ممكن است روزى ده بار به ديدار او رفته و نسبت به او ابراز محبت كنيم. حال ببينيم كه مصافحه ملائک خداى متعال با ما آدميان آن هم روزى ده بار چه معنايى دارد، و امام رضا علیه السلام از گفتن اين مطالب در پى بيان چه مسئله مهمى هستند؟

در مورد اينكه شناختن غدير عمل محسوب مى‏ شود يا خير، بايد دانست كه عمل در مرتبه دوم است، زيرا شناخت مقدمه عمل است و شناخت به تنهايى اين ارزش والا را دارد.

خواه آنان كه غدير را شناخته ‏اند به آنچه در مورد غدير دستور داده شده است عمل كنند يا خير.

به عنوان مثال عموم مردم مرجع تقليد خود را -  گر چه هيچ گونه نيازى به او نداشته باشند -  احترام مى ‏كنند، زيرا دانشمند است و دانش احترام ديگران را بر مى ‏انگيزد.

در واقع احترامى كه به او گذاشته مى ‏شود به دليل دانش و خردمند او است. بنابراين احترامى كه ملائک به غديرشناسان مى‏ گذارند به دليل شناخت آنها از غدير و اعتقادات است.

همان طور كه بيان شد، اين تعبير از تعابير كم‏ نظير است. البته در خصوص ارزش زيارت حضرت سيدالشهداءعليه السلام روايتى نقل شده است كه ارواح انبيا عليهم السلام با زائران حضرت سيد الشهداء عليه السلام مصافحه مى‏ كنند. اما اين روايت با روايت غدير تفاوت بسيار دارد، و مصافحه ملائكه آن هم هر روز ده بار، موردى است كاملاً استثنايى.

با توجه به اين سخن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام كه مى‏ فرمايد: انا لأمراء الكلام[۵]:

ما پادشاهان سخنيم، و اينكه آن حضرت خود پايه ‏گذار دستور زبان عربى است و همه امامان معصوم‏ علیهم السلام با نكته سنجى و دقت كامل كلمه‏ ها و جمله‏ ها را بر مى ‏گزينند، اين سخن امام رضا علیه السلام تأمل و دقت مى‏ طلبد.

لذا در اينجا حضرت رضا عليه السلام نفرمودند: ان عرف الناس، يا: اذا عرف الناس. بلكه فرموده‏ اند: لو عرف الناس، و همان طور كه از قواعد دستور عربى معلوم است «لو» حرف امتناع است و براى كارهاى نشدنى به كار مى ‏رود.

متعلق لو «بحقيقته» مى ‏باشد؛ يعنى آنچه شناختنش تقريباً نشدنى است. در اينجا منظور شناخت ارزش غدیر آنچنان كه هست و در حقيقت امر وجود دارد مى ‏باشد، نه شناخت به اندازه سعه وجودى و درک و بينش افراد.

به تعبيرى ديگر، نه آنگونه كه هر كسى به اندازه ظرف خود از دريا آب بردارد، بلكه به بزرگى خود دريا از آن بهره گيرد. لذا ارزش و منزلت غدير بسيار بالاتر از درک محدود ماست.

به تعبير واضح‏ تر: فرضاً اگر كسى يوم اللَّه غدير را آنگونه كه در واقع ارزش دارد بشناسد، آنگاه است كه ملائک روزى ده بار با او مصافحه مى‏ كنند.

براى روشن شدن عظمت پاداش اين شناخت مى ‏توانيم اين گونه محاسبه كنيم: از باب امثال اگر كسى ۸۳ سال قمرى عمر كند و فرضاً در بيست سالگى به اين شناخت برسد، طى ۶۳ سال كه اين شناخت را داشته -  يعنى حدود ۹۵۵  / ۲۲ روز -  ملائک حدود ۵۵۰  / ۲۲۹ بار با او مصافحه مى‏ كنند، و اين نشانه بزرگى و والايى اين شناخت بوده كه البته منزلتى بس ارجمند است.

منبع

دانشنامه غدیر ،جلد ۱۳،صفحه ۳۵۴.

پانویس

  1. غدير چشمه زلال ولايت: ص ۶۸ - ۷۱.
  2. الخصال: ص ۳۹۴. مستدرک سفينة البحار: ج ۷ ص ۴۷۳.
  3. تهذيب الاحكام: ج ۶ ص ۲۴ ح ۹.
  4. تحريم /  ۶ .
  5. تحف العقول: ص ۷. بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۲۴۵.