عبدالله بن عمر

روز غدير با پيامبر خدا بودم. فرمان داد زير درختان آن جا را بروبند و شنيدم كه مى فرمايد:

«اى مردم! آيا من به مؤمنان، از خود آنها سزاوارتر نيستم؟».

همگى پاسخ داديم: چرا، اى پيامبر خدا!

پس، دستش را بر دست على بن ابى طالب عليه السلام نهاد و آن را تا آن جا بالا برد كه سفيدى زير بغل هاى هر دو را ديديم.

سپس فرمود:

««مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِيٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ ، وَانصُر مَن نَصَرَهُ وَاخذُل مَن خَذَلَهُ».»[۱]

«هر كه من مولاى اويم، اين على مولاى اوست. خدايا! دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن بدار! ياورش را يارى ده و وا گذارنده اش را وا بگذار».

منبع

دانشنامه اميرالمومنين(ری شهری): ج۲،ص۳۰۳

پانویس

  1. شرح الأخبار:ج۱،ص۱۰۱ ،ح۲۴ وراجع تاريخ دمشق:ج۴۲،ص۲۳۶ .