عصر ظهور تجلیگاه غدیر
عصر ظهور تجليگاه غدير[۱]
عصر ظهور افق بيكرانه اى است كه بشر از تصور آن عاجز است، و نزولِ رحمت است؛ آنگونه كه انسانيت تا كنون تجربه نكرده است، و كمالِ تعالى و رشد است؛ در گونهاى كه هنوز عقل بشريت به آنجا نرسيده است. پس هر چه بگوييم دورنمايى از يک بهشت ناديده است كه فقط شنيده ايم و ایمان آورده ايم، و هر تصورى در ذهن بپروريم چشم اندازى از سرسبز آرزوهاست، كه تا محقق نشود لذت آن قابل احساس نخواهد بود.
اين ناشناخته ظهور، آن قدر شيرين است كه حتى يادِ آن كاممان را حلاوت مى بخشد. اما همچون جنينى در رحم مادر هستيم كه تا در كنار حجّت پروردگار زندگى نكنيم، حقيقت آن را در نخواهيم يافت. به خصوص آنكه سقيفه چنان زهر تلخى به همه چشانده و پرده هاى تيره و تار ظلم را بر سراسر جهان آويخته، كه ديدن آن روز موعود از فراسوى روز حضورش بر چشمان غبار گرفته ما بسيار سخت است.
ما بر آنيم تا تصويرهاى زيباى روزگارِ ظهور را به نام غدير ترسيم كنيم، و كام هاى تلخ شده از نكبتِ سقيفه را با زنده كردن ياد روزهاى پرخاطره ظهور كه در پيش داريم معطر سازيم، و براى لحظاتى لذت ظهور و حضور را به ما بچشانيم.
آنچه بيان مى شود برگرفته از كلام خداوند و بشارت هاى معصومين عليهم السلام است كه از آن روزهاى شيرين خبر داده اند. با الهام از كلام پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان عليهم السلام، مى توان نتايجى به دست آورد كه لطافت و خنكاى آن روزگار شيرين تر از عسل را به ما نشان دهد، و با آموختن تصورى صحيح از روزگار غديرىِ ظهور بيان مى شود.
به عنوان استقبال از اين دورنماى زيباى عصر ظهور كه غدير در آن تجلّى كرده، اين باغ سرسبز را مرور كرده، و با الهام از همه آن فكرهاى غدير دوست و منتظرِ ظهور، يک جمعبندى از آنها ارائه مى كنيم.
اين مقدمه در چهار قسمت اصلى با عناوين زير، ارتباط غدير با ظهور را دنبال مى نمايد:
غدير، از آغاز خلقت تا ظهور و تا قيامت
سقيفه، مانع غدير تا ايام ظهور
ظهور با پيام غدير
آثار غدير در ايام ظهور
۱. غدير از آغاز خلقت تا ظهور و تا قيامت
عالَم با غدير آغاز شده و با غدير ادامه دارد و با غدير پايان مىيابد، كه همان محبت و ولايت محمد و آل محمد عليهم السلام است، و بر همين اساس مهمترين رسالت پيامبران عليهم السلام ابلاغ پيام غدير بوده است.
ما معتقديم غدير استمرار حلقه پيوند انسان با آفريدگار است كه از روز اول بدان نياز داشته و تا قيامت اين روند ادامه دارد. غدير انسان است. در واقع انسان رهروِ راه كمال است با «اهدنا الصراط المستقيم» پاسخ به منجىگرايى بشريت و پاسخ به درخواست برنامه مدوّنِ الهى، كه در غدير تكميل شد و پيشواى هدايتگر آن در غدير معرفى گرديد.
پس جا دارد بگوييم:
غدير بهترين شيوه بهره بردارى از جهان هستى را در اختيار بشر قرار مى دهد. غدير شاقول الهى افكار است كه در طول تاريخ تنها ميزان سنجش از طرف پروردگار بوده است.
بنابراين، مى توان نتيجه گرفت كه توحيد از آغاز خلقت با آموزشِ فرستاده و نماينده خدا پايهگذارى شد، و ملائكه و انبياء عليهم السلام هم توحيد را از چهارده معصوم عليهم السلام آموختند، و اوج اين عظمت در غدير اعلام شد. پس جاد دارد بگوييم: كمال دين و نعمت و رضايت الهى كه انسان از آغاز خلقت در انتظارش بود با غدير اعلام شد.
خداوند منّان سه تعبير درباره بعثت و غدير و ظهور در قرآن آورده، كه اين روند را به خوبى ترسيم مى نمايد: بعثت را منّت خود بر خلق شمرده و فرموده: «لقد منَّ اللَّه على المؤمنين اذ بعث فيهم رسولاً»[۲]، و غدير را كمال دين خود اعلام كرده و فرموده: «اليوم اكملت لكم دينكم»[۳]، و ظهور را تابشِ نور الهى به حساب آورده و فرموده: «و اشرقت الارض بنور ربها».[۴]
اين مسير از آغاز خلقت تا بعثت و از بعثت تا غدير، مسير خود را طى كرد تا به دوران بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد. در واقع غدير وصيتنامه اجرائى پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه بايد بعد از آن حضرت عملى مى شد، و اوجب واجبات در روزگار فقدان نبى امامت بود، كه معناى دقيق جانشينى و خلافت به حساب مى آمد. يعنى در غدير مُبيِّن دين همانند مؤسّس آن معرفى شد كه مقام عصمت است. اكنون كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفته بايد اين روند تا قلّه خود پيش رود و اوج گيرد، و هيچ مانعى - حتى اگر سقيفه باشد - نخواهد توانست مانع اين پايه گذارىِ خلقت شود.
اگر در زمانى موقت، فتنه هاى سقيفه مغزها و افكار بشر را از راه راست بهشت منحرف كرد و امتحان الهی تحقق يافت، اما اراده پروردگار بر اجراى امر خود درباره غدير پشتوانه اى است كه در زمان ظهور خود را نشان خواهد داد؛ آنجا كه فرموده: «كتب اللَّه لاغلِبَنَّ انا و رسلى».××× ۴ مجادله / ۲۱. ×××
اكنون بايد گفت: ظهور انتهاى تفصيلى صراط مستقيمِ غدير و تجلّى كاملِ تعالىِ بشر است. اسلام بدون غدير و غدير بدون ظهور متجلى نمى شود. آن كمالِ اعلام شده در دين و آن نعمتِ به اوج رسيده در ولايت و آن مُهرِ رضايت رب در غدير، جز با ظهور عملى نخواهد شد.
امام غدير در روز ظهور آن پيشواى هدايتگرى است كه رسالت جهانىِ ختم نبوت را بر عهده دارد. آن برنامه مدون الهى در غدير به دست او در روزگار ظهور متجلى مى گردد. اوج پيوندِ انسان با آفريدگار در عصر ظهور خود را نشان خواهد داد، كه: متى ترانا و نراك و انت تأُمُّ الملأ.[۵] و او است كه واسطه بودن بين خدا و خلق را به همه نشان مى دهد.
آن روز بهترين بهره بردارى از جهان هستى به دست امامى آگاه از جزئيات جهانِ خلقت محقق مى شود. آن روز اوجب واجبات - كه امامت است - معناى عملى خود را نشان مى دهد. آن روز مردم مى فهمند كه دير زمانى است پاسخ به درخواست «اهدنا الصراط المستقيم»[۶] را دريافت كرده بودند، ولى بدان توجه نداشتند.
آن روز وصيتنامه غديرىِ پيامبر صلى الله عليه و آله حقاً مورد عمل قرار مى گيرد. آن روز تراز سنجش افكار، بىپرده درست را از نادرست تعيين خواهد كرد. آن روز توحيد و خداشناسى توسط امامِ غدير در گسترده ترين بازار علم بر عقول جهانيان عرضه خواهد شد، و آن روز است كه بايد با خط طلا بر سينه آسمان نوشت: تجلىِ واقعى غدير تنها در عصر ظهور است.
۲. سقيفه مانع غدير تا ايام ظهور
برنامه الهى غدير كه به همه بشريت تقديم شد و هديه پروردگار به بندگانش بود، ضربه هولناكى را از سوى سقيفه تجربه كرد، كه بدبختى بلكه نگونبختىِ واقعى را براى انسانها به ارمغان آورد. با جمله «حسبنا كتاب الله»[۷] كه به معناى كنار گذاشتن امامِ تعيين شده از سوى خداوند بود، طعم شيرينِ غدير در رسيدن به آرزوهاى بشر در كامشان تلخ شد.
سقيفه درهاى رحمتِ گشوده در غدير را بست، و درهاى جهنم را براى مسلمين و كل بشر باز كرد. با حاكميت جابرانه سقيفه، از يک سو امامانِ معصوم عليهم السلام نتوانستند غديرِ از دست رفته را به كام زندگى مردم باز گردانند، و از سوى ديگر با كنار گذاشتن غدير در سقيفه بشر به سوى تفرقه پيش رفت. در يک كلمه بايد گفت: غدير فصل تازه اى از دين بعد از رسالت بود كه در پرده ظلمت سقيفه پنهان شد، و با غصب حقِ غدير به دست سقيفه مردم به جاهلیت باز گشتند!
از همين جاست كه جنايات سقيفه و ظلمى كه بر مردم روا داشته، اميد آنان را به ظهور چند برابر كرده است، و از همين جاست كه آغاز ظهور با نابود كردن ضد غدير و طرفدارانش خواهد بود. ظهور مأيوس كردن دشمنان از نابودىِ دين است، همان گونه كه غدير دشمنان را مأيوس كرد.
واقعيت آن است كه مردم چاره اى جز بازگشت به سوى غدير ندارند، و ظهور براى همين هدف است. مردم به خاطر قطع ارتباط با امام غدير، به انواع گناهان آلوده شدند، و گناهان را با فقر و سختى ها تاوان دادند، كه باعث همه اينها سقيفه بود. براى جبران غديرِ از دست رفته به دستِ سقيفه، بايد دستِ بيعت با وارثِ غدير داد و خود را براى عصر ظهور آماده كرد.
با حذف سقيفه، راه براى آرزوهاى بشريت و نزول رحمتِ الهى و حضور امامان معصوم عليهم السلام و ريشه كن شدن تفرقه باز مى شود. در ظهور ريشه ظلم و ظالم كنده مى شود، و بدون شک ظالمتر از غاصبين ولايت وجود ندارد. آن روز غدير از پشت پرده سقيفه بيرون مى آيد و مردم از جاهلیت نجات مى يابند.
بنابراين، جا دارد با صداى بلند اعلام كنيم: حق غدير كه به دست سقيفه نابود شد، جز با ظهور امام غدير اعاده نمى گردد، و آتش سقيفه بر سر غدير جز با آب عدالت مهدوى خاموش نمى شود.
۳. ظهور با پيام غدير
امام زمان عليه السلام با پيام غدير بپا مىخيزد و با پيام غدير حركت مى نمايد و با پيام غدير به پايان مى رساند. دو آيه تبليغ و اكمال در اين آيه به ظهور مى رسد كه: «ليستخلفنَّهم فى الارض».[۸] اين مفهوم بر همه روشن مىشود كه بعثت علتِ مُحدِثه اسلام و غدير علت مُبقيه اسلام، و ظهور مُجدِّد و احياكننده اسلام است. از همين جا معلوم مى گردد كه دستور ابلاغ غدير تا قيامت، به معناى بقاء و ادامه راه انبيا عليهم السلام تا روز ظهور و بعد از آن تا قيامت است.
در عصر ظهور معلوم خواهد شد كه مردم چقدر نياز به غدير داشتند و چه چيزى را پشت پا انداختند؛ هم تكليف غدير با انسانها و هم تكليف انسانها با غدير در آن روز روشن خواهد شد، و امام زمان عليه السلام مردم را متوجه فراموشى و از دست دادن غدير مى نمايد.
همه اينها از آنجاست كه در غدير وعده ظهور داده شده، و وعده هاى روز ظهور هم اعلام شده، كه تحقق آن حتمى خواهد بود. سيماى موعود در بيست فراز از خطبه غدير ترسيم شده، كه در عصر ظهور تحقق خواهد يافت. در غدير دو حكومت با يک محور طراحى شد: علوى و مهدوى. مردم قدر اولى را ندانستند، اما دومى را با زمينه هايى كه غدير براى پى ريزى حكومت واحد جهانى بر اساس عدالت به دست حضرت مهدى عليه السلام آماده كرده درک خواهند كرد.
چه به جاست كه بگوييم: غدير از زمان وقوع تا ظهور به صورت گفتمان بوده، و در زمان ظهور گذشته از گفتمان به صورت اجرايى و عملى تحقق مى يابد.
۴. آثار غدير در ايام ظهور
روزگار ظهور ميعادگاه منتظران غدير است، كه قرنها به دست سقيفه در خاک سياه نشسته و چشم به دوردست هاى ظهور دوخته اند. حتى آنان كه رفته اند زنده مى شوند و باز مى گردند، تا از شهد شيرين غدير با حضور صاحب آن لذت ببرند و اين حق آنهاست.
آنچه اين انتظار را به اشتياق رسانده، آن است كه هيچ كس جز دورنمايى از عصر ظهورِ غدير نشنيده است، و شنيدن كى بود مانند ديدن و زيستن در سايه سارِ امام غدير؟!
اما اينكه در عصر ظهور چگونه غدير تجلى خواهد كرد؟ بايد به ياد آوريم كه غدير همان برنامه مدوّن الهى براى سعادت همه بشر بود، كه ركن آن اطاعت و پيروى از امام معصوم عليه السلام قرار داده شد. بنابراين سعادت بشر را با نگاهى عام و نگاهى خاص مى توان نگريست.
در نگاه عام، همه جهاتى كه براى نجات و سعادت همه ملت ها از همه رنگ و نژاد و زبان و در هر زمان و مكانى لازم است، در غدير نهفته و در عصر ظهور تجلّى تمام عيار مى يابد. در تبيين اين سعادتمندى، دلنوشته ها و ناگفته هاى بسيارى را مى توان بر زبان آورد:
- يک. اگر بگوييم حيات مادى و معنوى بشر تأمين خواهد شد، گزاف نگفته ايم.
- دو. اگر بگوييم بشر در تعالى و رشد به اوج مىرسد و نهايت قابليت هاى خود را نشان مى دهد، درست گفته ايم.
- سه. اگر بگوييم بشر صراط مستقيم را پيدا مى كند و از آن به سوى اهداف الهى حركت مى كند و از هر انحرافى مصون خواهد بود، به جا گفته ايم.
- چهار. اگر تعبير كنيم كه اسلام - كه اساس همه اديان الهى است - در كاملترين صورت خود متجلى خواهد شد، بيراهه نرفته ايم.
- پنج. اگر ادعا كنيم كه شر و ظلم و فتنه در همه گونه هاى آن رنگ مى بازد، و قبل از بهشتِ آخرت در اين دنيا بهشت برقرار مى شود، و همه موجودات با امنيت تمام عيار زندگى مى كنند، عين حقيقت را بر زبان آورده ايم.
- شش. اگر بگوييم عصر ظهور روزگارى است كه خداوند از بندگانش راضى مىشود و اين رضايت نهايت مطلوب از بشر است، ادعاى درستى است.
- هفت. اگر ادعا كنيم امام غدير در عصر ظهور بهترين شيوه بهره بردارى از جهان هستى را به همه نشان خواهد داد، درست گفته ايم.
- هشت. اگر بگوييم با زعامت امام معصوم عليه السلام نورانيت زمين را فرا مى گيرد، و جهان نور باران مى شود، و همه موجودات به اين نورانيّت افتخار خواهند كرد، سخن درستى است.
و اما در نگاه خاص به سعادتمندى بشر در عصر ظهور، در جستجوى دو مسئله خواهيم بود: يكى ابعاد گسترده سعادت بشر، و ديگرى كارهاى خاصى كه براى سعادت بشر تحقق مى يابد.
اما ابعاد گسترده سعادتمندى بشر كه آميخته اى از ابعاد فكرى و جسمانى و ابعاد دنيايى و آخرتى انسان است، در جهات بسيارى قابل شمارش است كه مواردى از آنها را بر مى شماريم:
الف) عدالت
برقرارى عدالت از همه زاويه هاى مؤثر در حيات مادى و معنوى بشر، يكى از ثمرات تجلى غدير در عصر ظهور است. شكى نيست كه بايد مسئله ريشه كن كردن ظلم را مقدمه اى براى تثبيت عدالت در نظر گرفت، و بلكه اولين گام جدّى در اين راه است.
در يک نگاه، تحقق جهان شمولى عدلِ غدير در عصر ظهور خواهد بود، كه طعم آن را همه انسانها و حتى حيوانات و گياهان، بلكه همه موجودات خواهند چشيد.
از سوى ديگر، نظم عمومى جهان و طبعاً وحدت معقول اقشار مختلف مردم در ابعاد مختلف بر محور اوامر الهى و بر اساس دستورات ولى الله الاعظم و برادرى و محبتِ حاكم بين مردم است، كه همه اينها نتيجه عدالت واقعى خواهد بود.
تجلى ارزش هاى اخلاقى و انسانى و عمل به انصاف و مروت، ابعاد ديگرى است كه در سايه عدل خود را نشان خواهد داد. با عدالت علوى در عصر مهدوى ترس مردم از يكديگر رخت بر مى بندد و فقط ترس از خدا مى ماند.
ب) عقل
رشد عقلها و بالا رفتن سطح فكرها و درک و فهم بالاى مردم از مسائل مختلف، يكى ديگر از اثرات تجلى غدير در عصر ظهور خواهد بود؛ به گونه اى كه عقول قابليت درک غدير را پيدا كنند و لياقت درک غدير را در خود بيابند، تا بتوانند لذت حضور در پيشگاه امام غدير را احساس نمايند.
ج) علم
نجات از جاهليت در انواع آن و هدايت به راه درست در سايه علم صحيح و رسيدن به صراط مستقيم با يقين و اطمينان قلبى، همه از ره آوردهاى عصر ظهور و تجلّى تمام نماى غدير در آن است. در همين زمينه، مسئله رشد علوم و دست يافتن سريع به سخن حق در هر موضوعى و قرار گرفتن پايه هاى فكرى صحيح در هر زمينه اى، راه ميان برى است كه سعادتمندى بشر را با سرعت يک بر هزار به نتيجه مىرساند.
د) دين
«ان الدين عند الله الاسلام»[۹]، «و من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يُقبَل منه و هو فى الآخرة من الخاسرين».[۱۰]
شايد بتوان ادعا كرد سرآمد همه آرزوها و پيشگويى هايى كه در عصر ظهور تحقق مى يابد و حقيقت غدير نيز همان است، چيزى جز حاكميت دينِ الهى به دست امام الهى نباشد. از روز آغاز حضور انسان در زمين، حسرت اين آرزوى زيبا بر دلها مانده، تا عصر مهدوى كه وعده پروردگار تحقق يابد و همه زمين يكپارچه غدير شود.
زدودن شبهات از يک سو و بر طرف كردن پيرايه ها از دين الهى از سوى ديگر، اولين گام هايى است كه دين خالص را به همه نشان خواهد داد، و اين جز به دست مقام عصمت نمى تواند تحقق پذيرد. چنين اقدامى آنگاه عملى خواهد شد كه دشمنان دين همگى ذليل شوند و قدرت سخن و خودنمايى نداشته باشند، و بساط نفاق برچيده شود و اهل حق غالب باشند، و مردم خضوع در برابر فرامين الهى و نماينده خداوند را پذيرفته باشند و نياز مردم به دين الهى برايشان روشن باشد.
آن روز است كه با حاكميت دين در جاى جاى زندگى مردم و در اجتماعى كه بر آنان حاكم است و در آن زندگى مى كنند، توحيد و يكتاپرستى در معناى صحيح آن و حقايق ایمان در ابعاد گسترده اش و معارف دين در فصول مختلفش مطرح خواهد شد. آن روز است كه با حضور دينِ بر مبناى غدير زمينه گناهان برچيده مى شود و نفوذ شيطان قطع مى گردد، و معناى وسيع دين براى همه معلوم مى شود و انسان ها لذت ديندارى را مى چشند.