عمرو بن عاص
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | عمرو بن العاص بن وائل السهمی القرشی |
| سرشناسی | صحابی پیامبر صلی الله علیه وآله |
| تولد | حدود ۴۷ یا ۴۵ قبل از هجرت |
| وفات | سال ۴۳ هجری قمری در مصر |
| محل دفن | مقطع، نزدیکی قاهره، مصر |
| خویشان سرشناس | عاص بن وائل (پدر)، عبدالله بن عمرو (پسر) |
| اطلاعات علمی | |
| مذهب | اهل سنت |
| اطلاعات فرهنگی | |
| زمینه فعالیت | فتح مصر، والی مصر و عمان |
| علت شهرت | دشمنی با امیرالمؤمنین علیه السلام، نقش کلیدی در جنگ صفین و حکمیت |
عمرو بن عاص بن وائل سهمی، پیش از اسلام از مخالفان سرسخت پیامبر صلی الله علیه وآله بود و در سال هشتم هجری پیش از فتح مکه اسلام آورد. او در دوره خلافت ابوبکر و عمر به فتح فلسطین و مصر فرماندهی کرد و به عنوان والی مصر منصوب شد، شهر فسطاط را تأسیس نمود و تا پایان عمر خود در سال ۴۳ هجری در مصر حکومت کرد. پس از قتل عثمان، عمرو با معاویه همراه شد، نقشی کلیدی در جنگ صفین و ماجرای حکمیت ایفا کرد و تا پایان عمر از طرف معاویه والی مصر باقی ماند.
زندگینامه
عمرو بن عاص بن وائل بن هاشم بن سهم القرشی از تبار قریش و وابسته به شاخه سهم بود. وی در مکه زاده شد و کنیهاش را در منابع مختلف «ابو عبدالله» و گاه «ابو محمد» آوردهاند.[۱] پدرش، عاص بن وائل، از اشراف قریش و از مخالفان سرسخت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله بوده که در قرآن کریم[۲] از او در میان مستهزئین یاد شده است.[۳] مادر عمرو، زنی به نام لیلی یا سلمی مشهور به «نابغه»، از قبیله عنزه بود که پس از آزاد شدن از اسارت، در مکه زندگی میکرد و یکی از زنان فاحشه معروف زمان جاهلیت گردید.[۴] منابع کهن درباره نسب پدری عمرو اختلاف دارند و برخی شباهت ظاهری او با ابوسفیان بن حرب را یاد کردهاند؛ هرچند در نهایت، وی فرزند عاص بن وائل شمرده شده است.[۵]
عمرو بن عاص پیش از اسلام، مانند پدرش عاص بن وائل، از مخالفان سرسخت پیامبر خدا صلی الله علیه وآله بود و با استفاده از اشعار هجوآمیز و رفتارهای تحریکآمیز، پیامبر صلی الله علیه وآله را مورد اذیت و آزار فراوان قرار میداد؛ او کوشش میکرد تا تبلیغ اسلام را ناکارآمد سازد و حتی پس از هجرت پیامبر صلی الله علیه وآله به مدینه، دشمنیاش را ادامه داد و تلاش میکرد برنامههای نبوی را مختل کند.[۶]حتی در ماجرای هجرت مسلمانان به حبشه، مأموریت یافت با هدایایی نزد نجاشی برود تا مهاجران را به مکه بازگرداند؛ اما مأموریت او ناکام ماند.[۷] عمرو در سال ۸ قمری اندکی پیش از پیروزی کامل اسلام و فتح مکه اسلام آورد. وی در حبشه نزد نجاشی شاه حبشه اسلام آورد و سپس به مدینه نزد پیامبرصلی الله علیه وآله رفت.[۸]
پس از اسلام آوردن عمرو بن عاص، پیامبر صلی الله علیه وآله وی را مأمور دعوت قوم پدرش عاص به اسلام کرد و عمرو در چند مأموریت نظامی شرکت جست. سپس برای مأموریتی تبلیغی به عمان فرستاده شد و پس از مدتی والی آنجا گردید و در این مقام تا وفات پیامبر صلی الله علیه وآله باقی ماند.[۹] در مورد سریه ذات السلاسل، بیشتر منابع فرماندهی این لشکر را به عمرو بن عاص نسبت میدهند و او را سردار آن میدانند،[۱۰] همراه با افرادی مانند ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح که به گروه دوم لشکر اسلامی پیوستهاند.[۱۱] با این حال، برخی منابع این فرماندهی را به امام علی علیه السلام نسبت دادهاند و نقش عمرو در آن را رد کردهاند.[۱۲]
عمرو از جمله کسانی بود که در سقیفه بنی ساعده، به نفع جانشینی ابوبکر، انصار را هجو کرد.[۱۳] در دوران ابوبکر، عمرو بن عاص در فتوحات شام و فلسطین شرکت کرد و از سرداران سپاه اسلامی بود. اما شهرت اصلی او به گشودن سرزمین مصر در عهد خلافت عمر بن خطاب بازمیگردد. با گسیل سپاهی متشکل از حدود سه هزار نفر، توانست اسکندریه و مناطق مرکزی مصر را فتح کند و از سوی خلافت به عنوان والی آن سرزمین منصوب گردد. او تا زمان درگذشت عمر در این سمت باقی بود.[۱۴]
پس از روی کار آمدن عثمان بن عفان، عمرو از حکومت مصر برکنار شد و مدتی در فلسطین به زندگی شخصی پرداخت.[۱۵] با آغاز اعتراضات به عثمان، از دخالت مستقیم پرهیز کرد و گفته میشود دوران شورش را در مزرعهای در منطقه سبع گذرانده است.[۱۶]
پس از قتل عثمان، عمرو بن عاص به شام رفت و با معاویه بن ابیسفیان پیمان همکاری بست. او در قبال وعده حکومت مصر، در طرح خونخواهی عثمان و مقابله سیاسی با امام علی بن ابیطالب علیه السلام مشارکت کرد.[۱۷] عمرو از طراحان تبلیغات شام علیه امام علی بهشمار میرود و در جنگ صفین فرماندهی سوارهنظام سپاه شام را بر عهده داشت.[۱۸]منابع تاریخی از زیرکی نظامی و تدبیر او در رویداد معروف «برافراشتن قرآنها بر نیزه» یاد کردهاند؛ حادثهای که موجب توقف نبرد و سپس شکلگیری ماجرای حکمیت گردید.[۱۹] در جریان حکمیت، او به عنوان نماینده شام در برابر ابوموسی اشعری از عراق قرار گرفت و به حیله سیاسی توانست نتیجه را به سود معاویه تغییر دهد.[۲۰]
در پی تحولات پس از صفین، معاویه در سال ۳۸ هجری قمری عمرو بن عاص را مأمور تصرف مصر کرد. وی با غلبه بر محمد بن ابیبکر، عامل امام علی علیه السلام و به شهادت رساندن او[۲۱] بار دیگر اداره آن سرزمین را در دست گرفت و تا پایان عمر از سوی معاویه بر این مقام باقی ماند. عمرو بن عاص در سال ۴۳ هجری قمری در قاهره درگذشت و در دامنه کوه مقطم دفن شد.[۲۲]
اتمام حجت عمار بر عمروعاص[۲۳]
در جنگ صفین عمروعاص برای اصحاب خود این حدیث را نقل کرد که پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: «عمار را گروه متجاوز میکشند و عمار از حق جدا نمیشود و آتش جهنم او را نمیسوزاند».
یک نفر از لشکر معاویه به عمروعاص گفت: هماکنون عمار در لشکر علی بن ابی طالب علیه السلام است!! عمروعاص گفت: اگر بتوانی بین من و او جمع کنی با هم صحبت میکنیم.
وقتی عمار و عمروعاص در مقابل هم قرار گرفتند، عمروعاص گفت: ای عمار، تو را به خدا قسم میدهم که از اسلحه کشیدن این دو لشکر مانع شوی و خون آنان را حفظ کنی! ما که یک خدا را میپرستیم و به قبله شما نماز میخوانیم و به همان دینی دعوت میکنیم که شما دعوت میکنید و کتاب شما را میخوانیم و به پیامبرتان ایمان داریم.
عمار در جواب او ضمن مطالبی گفت: پیامبرصلی الله علیه وآله به من دستور داده با قاسطین که شما هستید بجنگم. ای ابتر، آیا بیاد داری که پیامبرصلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»؟ صاحب اختیار من خدا و رسول و بعد از آنان علی است، ولی تو مولی و صاحب اختیار نداری!! معاویه وقتی این خبر را شنید گفت: «عرب هلاک شده است اگر سبک شمردن این غلام سیاه آنان را دریابد» و منظور او عمار بود.[۲۴]
اقرار عمروعاص به غدیر[۲۵]
مردی از همدان به نام «بَرد» نزد معاویه آمد. عمروعاص در آنجا مشغول بدگوئی نسبت به ساحت مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام بود. برد گفت: ای عمروعاص، بزرگان ما از پیامبرصلی الله علیه وآله شنیدند که فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه»، آیا این حق است یا باطل؟ عمروعاص گفت: حق است، و من اضافه میکنم که هیچیک از اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله مثل مناقب علی را ندارند!! …. آن مرد نزد قبیله خود بازگشت و به آنان گفت: ما نزد قومی آمدیم که از زبان آنان بر علیه خودشان اقرار گرفتیم! بدانید که علی بر حق است و تابع او باشید!![۲۶]
روایت حدیث غدیر[۲۷]
یکی از صحابه که حدیث غدیر را نقل کرده عمرو بن عاص است. یکی از شعرای غدیر عمرو بن عاص است. همچنین ابن قتیبه در «الامامة و السیاسة» ماجرای استدلال و احتجاج شخصی به نام «برد» با حدیث غدیر بر عمرو عاص و اعتراف او را نقل کرده است. خوارزمی نیز در «المناقب» نام های که عمرو در مورد حدیث غدیر به معاویه نوشت را روایت کرده است.[۲۸]
معاویه نام های برای عمروعاص نوشت و در آن ضمن بدگویی در مورد امیرالمؤمنین علیه السلام، او را به یاری خود طلبید. عمروعاص در پاسخ به نامه معاویه، به عنوان رد سخن او فضائل حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را برشمرد. از جمله عمروعاص نوشت:
پیامبر در روز غدیر خم درباره او فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»![۲۹]
پانویس
- ↑ الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۸۴
- ↑ حجر، آیه ۹۴–۹۶
- ↑ السیرة النبویه ج۱، ص۴۰۹
- ↑ اسد الغابه، ج۳، ص۷۴۱
- ↑ شرح نهج البلاغه؛ ابن ابی الحدید، ج۲، ص۱۶۲
- ↑ الاعلام، زرکلی، ج۵، ص۷۹
- ↑ المغازی، ج۲، ص۷۴۱
- ↑ الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۸۵
- ↑ الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۸۶
- ↑ الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۳۱
- ↑ تاریخ طبری، ج۳، ص۳۲
- ↑ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۱۴–۱۱۶
- ↑ تاریخ یعقوبی ج۲، ص۱۲۸
- ↑ تاریخ الطبری، (ترجمه: پاینده)، ج۵، ص۱۹۱۸.
- ↑ مروج الذهب (ترجمه: پاینده)، ج۱، ص۷۱۰
- ↑ الغدیر، ج۹، ص۱۳۸
- ↑ پیکار صفین/ترجمه، ص۶۰
- ↑ اخبارالطوال/ترجمه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی ص۲۱۳
- ↑ آفرینش و تاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، ج۲، ص۸۸۱.
- ↑ الاخبارالطوال، ص۱۹۸.
- ↑ سیره معصومان، ج۴، ص۶۹۰
- ↑ الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۴۲
- ↑ چهارده قرن با غدیر: ص ۸۲. اسرار غدیر: ص ۲۸۳.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۳ ص ۳۰.
- ↑ چهارده قرن با غدیر: ص ۱۰۴. اسرار غدیر: ص ۲۹۲.
- ↑ الغدیر: ج ۱ ص ۲۰۱.
- ↑ چکیده عبقات الانوار( حدیث غدیر): ص ۱۵۹. اسرار غدیر: ص ۳۰۲. چهارده قرن با غدیر: ص ۱۱۵.
- ↑ الامامة و السیاسة: ص ۹۳. المناقب( خوارزمی): ص ۱۲۶.
- ↑ الغدیر: ج ۱ ص ۲۰۲.