غدیر در آذربایجان

از دانشنامه غدیر

مقاله درباره غدیر[۱]

غديرِ سال ۱۴۲۳ براى اولين بار برنامه بى‏ سابقه‏ اى را تجربه كرد.

افرادى از مليت‏ هاى مختلف جهان فراخوانده شدند، تا در برنامه‏ اى كه گفتمان ملت‏ ها درباره غدير را تداعى مى‏ كرد، احساس خود را از اين واقعه در مقاله‏ اى به تصوير كشند.

در اين برنامه ۲۱۴ نفر از ۳۶ كشور جهان با ۲۷ زبان مختلف شركت كردند، كه همه سعى كرده بودند دريافت درونی‏شان را از واقعه عظيم غدير نشان دهند، و برداشت خود را با ذوق و سليقه‏ اى كه ظرافت اين ماجرا مى‏ طلبد، با زيباترين كلام به رشته قلم درآورند، كه يكى از اين كشورها آذربايجان است.

در غدیر، بشر گونه ای آسمانی زمامدار امّت شدند[۲]

محتواى غدير آن قدر گسترده است كه تحمل نام هاى بسيارى را دارد. آن قدر معارف دين در غدير نهفته كه به هر عنوانى از آن مى ‏توان تابلويى براى غدير تدارک ديد. موقعيت غدير شرايط گوناگونى را در خود دارد كه طبق هر يک مى ‏توان جهتى از آن را مورد تبليغ قرار داد.غدير آن روزى كه پيامبر «صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله» براى ابد راهبران و امامان امت را معرفى نمودند.

غدير آن روزى كه منافقان و دشمنان اسلام مأيوس گرديدند.غدير آن روزى كه بَشَرگونه ‏اى آسمانى زمام امور امت را بر عهده گرفتند.غدير آن روزى كه حقيقت از باطل، و راه خدا از راه شيطان كشف شد.

غدير آن روزى كه مؤمنين از مسلمانان دروغين شناخته شدند.

غدير آن صحراى سوزان و گودال نزول وحى ...

غدير آن روز سازنده و آينده ‏ساز مسلمانان ...

غدير ضامن بقاى اسلامِ محمدى «صلی الله علیه و آله و سلم» ...

غدير ضامن محقَّق شدن اهداف خداوند در قرآن خاتم النبيين «صلی الله علیه و آله و سلم» ...

غدير ضامن مصون ماندن قرآن از تحريف ...

غدير ضامن سعادت و رستگارى مسلمين ...

غدير معرف مفسر واقعى قرآن كريم ...

غدير نتيجه تبليغ همه پيامبران «علیهم صلوات الله اجمعین» ...

غدير روز نزول رحمت بر مسلمين ...

غدير باعث بقاى انسانيّت ... غدير روز اكمال و اتمام دين ...

غدير باعث بقا و پيشرفت علوم ...

غدير بالاترين فضيلت اميرالمؤمنين على بن ابى‏ طالب «صلوات اللّه‏ عليه و آله»...

غدير روشن شدن چراغ امامت و ولايتِ علوى[۳]

برگ هاى تاريخ انبيا علیهم السلام صفحاتى دارد كه همچون چراغ در بين روزها مى ‏درخشد، اما هيچ روزى همچون غدير كه طلوع خورشيد علوى «صلوات الله و سلامه علیه و آله» است نورانيّت ندارد.ارزيابى عظمت غدير در امكان ما نيست، اما يقين داريم كه تنها راه وصول به كمال ابدى است.غدير خم در صفحات تاريخ، با درخششى همانند نور، به روز كمال دين وتمام نعمت و روشن شدن چراغ امامت و ولايتِ مولاى متقيان «امیرالمؤمنین» على «عليه ‏السلام» مشهور شده است.غدير به ظاهر يک روز است، ولى در تمام لحظات اين حادثه تاريخ ‏ساز، باز شدن اسرار معماها و بهره‏ مند شدن انسان ها از حجت الهى و شعله ‏ور شدن مشعل پيروان مكتب نبوت، و معنى يافتن هزاران حقيقت در اين محل پر عظمت به نظر مى ‏آيد.عظمت غدير خم آن قدر اوج گرفته كه ارزيابى آن ـ كما هو حقه ـ از توانايى ما خارج است، و در توان انسان هاى كاملى است كه در مقام عصمت از سفره علم الهى بهره‏ مند شده باشند.آنچه ما درک مى‏ كنيم اين است كه ولايت يگانه راهى است كه انسان هاى حق جو را به كمال مطلق رسانده و سعادت دنيا و آخرت آنان را تأمين مى ‏كند.

اگر ولايت غدير نبود اسلام، دين خاتم نمى ‏شد[۴]

خدا وقتى دينى را خاتم و كامل معرفى مى‏ كند تمام جوانب آن را تأمين فرموده است، و به همين جهت است كه ولايت، تنها عامل يأس كافران مى‏ گردد. وجود حجت نيز، نه تنها بر تمام مسلمين، بلكه بر تمام بشر نعمت است.بنابراين اگر ولايت نبود و ولى بعد از رسول خدا «صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله» منصوب نمى ‏شدند ممكن بود دين اسلام دين خاتم و آخرين دين نباشد.از همين جا مى ‏توان نتيجه گرفت كه براى ابديت دين، نياز به اسلام مجسم است، و «امیرالمؤمنین» على بن ابى‏ طالب و ائمه طاهرين عليهم ‏السلام هستند كه به حكم غدير مى ‏توانند بدون هيچ ترديدى قرآن و اسلام مجسم ناميده شوند.غدير در منصوب كردن ولى و صاحب اختيار مردم از طرف خدا خلاصه مى‏ شود، كه نكات زير از آن قابل استفاده است:

۱. نصب ولىّ تحول اساسى در دين

آيه Ra bracket.png الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ La bracket.png اين معنى را بيان مى‏ كند. معلوم و واضح است كه مسلمانان قبل از حادثه غدير خم و نصب ولى در آن روز، پيروزی ها و پيشرفت هاى زيادى داشتند. به عنوان مثال در جنگ هايى مثل بدر و خندق پيروز شده بودند و همچنين فتح مكه صورت گرفته بود. ولى در هيچيک از اين حوادث و پيروزی ها آيه‏ اى مثل آيه يوم غدير نازل نشده بود، زيرا ولايت، تنها عامل يأس كافران بود.پس با نصب ولى براى مسلمين، دين اسلام به دينى متحول شد كه مى‏ تواند دشمن خدا را نا اميد و مأيوس نمايد، و اين خصوصيت منفرد به فردِ دين ولايتى است.

۲. اتمام نعمت با نصب ولىّ

نصب ولىّ براى مسلمين بزرگ ترين نعمت خداست. وجود حجت نه تنها بر تمام مسلمين، بلكه بر تمام بشر نعمت است. چنانكه در حديث معروف مى‏ خوانيم: ««لولا الحجة لساخت الارض بأهلها»»: «اگر حجت خدا نبود زمين اهل خود را فرو مى ‏برد».

خداوند مى‏ فرمايد: ««إنا هديناه السبيل، إما شاكرا و إما كفورا»»: «ما ولى را نشان داديم و راه را نشان داديم. اين خود شما هستيد كه يا آن را مشايعت مى ‏كنيد و يا قبول نمى‏ كنيد و «نتیجتاً» نعمت را از دست مى‏ دهيد».

اين بدان جهت است كه ««ان اللّه‏ لم ‏يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيِّروا ما بأنفسهم»»: «خدا نعمت هايى كه نزد قومى است تغيير نمى ‏دهد تا آنكه آنچه در خود آنان است تغيير دهند».

۳. ولايت عامل خاتميت دين اسلام

خدا مى‏ فرمايد: «Ra bracket.png وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا La bracket.png». اگر در اين آيه دقت كنيم به اين نكته مى ‏رسيم كه اگر ولايت نبود و ولى بعد از رسول خدا «صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏ آله» منصوب نمى ‏شد ممكن بود دين اسلام دين خاتم و آخرين دين نباشد. اما وقتى مى ‏فرمايد: «اليوم» يعنى روزى كه ولى بعد از رسول «صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله» منصوب شد من كه خدا هستم راضى شدم كه تا ابد دين شما اسلام باشد و دين اسلام دين خاتم باشد.براى اينكه بخواهيم دينى ابدى بماند و ماندگار شود، اسلام مجسم لازم داريم، و براى اينكه بخواهيم قرآن ماندگار باشد به قرآن مجسم نياز داريم. اين «امیرالمؤمنین» على بن ابى ‏طالب و ائمه طاهرين «عليهم ‏السلام» هستند كه مى ‏توانند بدون هيچ ترديدى قرآن و اسلام مجسم ناميده شوند، و به همين سبب است كه پيامبر گرامى «صلى ‏الله‏ عليه ‏و ‏آله» در خطبه با اهميت و پر محتواى خود براى آيات مختلف قرآن على بن ابى‏ طالب «عليه ‏السلام» و اهل بيتش را مصداق واقعى معرفى مى ‏نمايد، و ايشان را به عنوان قرآن و اسلام مجسم مى‏ شناساند.

كاش من هم در خيمه ‏اش به او مباركباد مى ‏گفتم[۵]

آرزوى حضور در غدير خواسته دل هر دوستدار على عليه‏ السلام است كه آيه اكمال را نمايان كننده كامل حقيقتِ ولايت مى‏ داند، و معتقد است كه فقط وجود نازنين اميرالمؤمنين عليه ‏السلام مى‏ تواند اين ولايت بزرگ را بر عهده بگيرد، و اين ولايت الهى را با رفتار ملكوتيش اجرا نمايد.آرزوى دل غديريان در روزگار پس از غدير چنين است: اى كاش در غدير بودم و به چهره مباركش نگاه مى‏ كردم و مى‏ گفتم: «يا على! ولايتت مبارک باد». اگر صداى لبيک از خيمه غدير شنيده شود عاجز خواهيم بود از اينكه احساس خويش را بر زبان آوريم و با قلم بنگاريم.براى درک عميق و فهم دقيق واقعه غدير خم، به تحليل پنج عنصر اساسى نياز داريم:

۱. تفكر در آيه «تبليغ» كه در واقع ريشه و مبناى حادثه غدير خم است.۲. توجه به زمان وقوع حادثه غدير خم.۳. توجه به مكان وقوع حادثه غدير.۴. تحليل خطبه و دعا و رفتار پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏ آله در غدير.۵. تعمق در آيه «اكمال» كه بعد از اين حادثه و براى تأييد اين واقعه نازل شده است.

آيه اكمال كه به نظر همه مفسرين در حادثه غدير خم نازل شده، حقيقتِ ولايت را به شكل كامل نمايان مى ‏كند. اين آيه به خوبى مى‏ رساند كه اكمال دين فقط با ارسال پيامبر صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله و نزول قرآن تمام نمى‏ شود، بلكه كمال آن با ولايت است. همچنين با وجود نعمت هاى فراوان، چه نعمت هاى مادى و چه نعمت هاى معنوى كه خدا از اول خلقت تا آخر نبوت به بشريت عطا نموده، هنوز اعطاى خداوند به درجه اعلى، خود را نشان نداده تا آنكه با اعطاى نعمت ولايت عنايت خدا به بشريت به عالى‏ ترين درجه

مى‏ رسد. در واقع همه نعمت ها ناقص به حساب مى‏ آيند و براى اتمام به ولايت نياز دارند. در روز جزا نيز از اين نعمت بزرگ سؤال مى‏ كنند آنجا كه مى‏ فرمايد: «ثم لتسئلنَّ يومئذ عن النعيم».فقط وجود نازنين اميرالمؤمنين عليه ‏السلام مى‏ تواند اين ولايت بزرگ را بر عهده بگيرد، و اين ولايت الهى را با رفتار ملكوتيش اجرا نمايد.

خدايا! اى كاش در غدير بودم، و به چهره مباركش نگاه مى ‏كردم، و به پا ايستاده مى‏ گفتم: يا على! اين ولايت به تو مبارک باشد، تو لايق ترين شخص براى جانشينى پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله هستى. تو اميد ما در دنيا و پناه ما در آخرت هستى. يا على، تو فخر بشر هستى نه فخر عرب. تو بهشت مايى، تو قرآن مايى! بى‏ نام تو، ما نيستيم. تو هستى ما هستى.خدايا! اى كاش در غدير بودم، و به خيمه ‏اى كه از نور يار مى ‏درخشيد نزديک مى‏ شدم. خيمه ‏اش را مى ‏بوسيدم و بر درش مى ‏نشستم و مى‏ گفتم: يا على جان! قبولم كن! حرارت عشقت دلم را گرمى بخشيده است. مى‏ خواهم تو را ببينم و خاک كف پايت را ببوسم، تا شايد دلم آرام گيرد.

آنگاه اگر على عليه‏ السلام لبيک گفت، ديگر عاجزم از اينكه احساسم را بنويسم.

در غدير على عليه ‏السلام، دين كامل و اصل اسلام معرفى شد[۶]

به دست آوردن رضاى خدا و دست يافتن به علم حقيقى و حفظ اسلام سه هدف مقدس است كه جز با پيروى از غدير و امامان معرفى شده در غدير، هيچ راه ديگرى ندارد. اين را پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏ آله با نداى بلند در غدير فرمودند، و به همه مسلمانان هشدار دادند. ما اصولاً سه هدف بزرگ داريم:

اول: هدف از درس خواندن رضايت خداوند است. دوم: هدف از درس خواندن تبديل نادانى خودمان به علم است. سوم: هدف از درس خواندن حفظ اصل اسلام است.

آيا براى اين اهداف غير از اينكه از علم و دستورات امامان عليهم‏ السلام استفاده كنيم راه ديگرى هم هست؟هرگز! زيرا:

اولاً: رضايت خداوند وابسته به دوستى على عليه ‏السلام هست كه پيامبر اكرم صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله آن را در خطبه غدير خم فرموده است: ««اللهم و ال من والاه»». پس با اطاعت و دوستى على عليه ‏السلام رضايت خداوند به دست مى ‏آيد.

ثانيا: نادانى خود را از چه مكتبى جز مكتب على عليه ‏السلام مى ‏توانيم از بين ببريم؟ به خدا قسم، على عليه ‏السلام عالم به همه چيز آفريده شدگان خداست، و ما هم با گوشه‏ اى از آن علم، درياى علم را خواهيم داشت.

ثالثا: حفظ اصل اسلام هم ـ طبق فرمايشات قرآن و پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ـ با على عليه ‏السلام بودن قابل اجراست، براى آنكه اكمال دين و نص بر خلافت على عليه ‏السلام مقارن يكديگر بودند. يعنى به وسيله على عليه ‏السلام دينِ كامل و اصلِ اسلام معرفى شد. ما تنها با على عليه ‏السلام مى‏ توانيم اصل اسلام را بر پا كنيم.

تقارن اعلام سفر آخرت و تعيين جانشين در غدير[۷]

اگر از قرائنى پيدا بود كه عمر پيامبر صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله به پايان رسيده همه انتظار تعيين جانشين از طرف آن حضرت را داشتند. اكنون كه در غدير خود آن حضرت به صراحت از شهادت خود خبر مى‏ دهد و در پى آن با نداى بلند نه فقط جانشين كه جانشينان خود را نشان مى‏ دهد، بايد بر اين دقت عمل و اتمام حجت كامل عيار، خدا و رسولش را سپاس گفت.با توجه به اينكه حضرت محمد صلى‏ الله ‏عليه‏ و ‏آله براى سفر موقت و يا براى جنگى از شهر خارج مى ‏شد، كسى را به جانشينى خود انتخاب مى‏ كرد، چگونه مى‏ شود با اينكه سفر به آخرت را پيش ‏بينى مى‏ كند، براى خود جانشين تعيين نكند و مسلمانان را بى‏ سرپرست به حال خود واگذارد؟

جالب ‏تر اينكه پيامبر صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله در خطبه خود بر امانت گذاشتن كتاب خدا و اهل بيت عليهم ‏السلام تأكيد مى‏ كند. علاوه بر آن درباره توحيد و نبوت و معاد صحبت كرده و بعد از آن مى‏ فرمايد: من كتاب خدا و اهل بيت را پيش شما امانت مى ‏گذارم و اين دو از يكديگر جدا نخواهد شد.آيا اين مطالب نشان نمى‏ دهد كه ولايت اهل بيت عليهم ‏السلام با قرآن كريم همبستگى محكمى دارد، در حدى كه رديف توحيد و نبوت و معاد قرار گرفته است؟

غدير مناسب ‏ترين موقعيت براى اعلام ولايت[۸]

در اينكه هدف از توقف در غدير اعلام ولايت بود شكى وجود ندارد. نكته اينجاست كه بهترين زمان و مكان و شرايط براى اين كار انتخاب شد و اين حسن انتخاب است كه هر عاقلى را به فكر بيشتر در اعماق غدير وا مى‏ دارد.سؤال اين است كه هدف پيامبر اسلام صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله از اينكه آن جمعيت مسلمين را در گرماى عربستان جمع كرد چه بود؟

بر هر ذهن سالم خطور مى‏ كند كه هدف همان «مولى» به معناى رهبرى در بين مسلمين بعد از پيامبر صلى‏ الله ‏عليه‏ و ‏آله باشد. مگر در تاريخ اين حج را «حجة الوداع» نامگذارى نكرده ‏اند؟ آيا عقل و منطق نمى‏ گويد پيامبر اسلام صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله با اين شرايط چه مسئله جديدى را مى ‏خواهد بيان كند؟معناى غدير همين است، اما بايد به اين حادثه با تفكر و دور از تعصب نگاه كرد، زيرا تعصب اجازه نمى‏ دهد نتيجه صحيح گرفته شود. نتيجه‏ اى كه مى‏ گيريم آن است كه هدف امامت و رهبرى حضرت على عليه ‏السلام بود، براى اينكه هر پيامبرى بايد جانشين بعد از خود را تعين كند.غدير مناسب‏ ترين موقعيتى بود كه اين مسئله اعلام شد. چنانكه قبلاً توسط خداوند متعال به پيامبر اسلام صلى‏ الله ‏عليه‏ و ‏آله درباره ابلاغش دستور داده شده بود.

غدير فرمان لا يتغير الهى براى ولايت[۹]

در غدير خدا به پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله اعلام كرد كه فعلاً رسالت تو تمام شدنى نيست و مرحله اصلى آن باقى مانده است. ابلاغ اين وظيفه براى تو خطرى در پى دارد، ولى از آن هراس نداشته باش.اگر اين مسئوليت را انجام ندهى رسالت الهى را ابلاغ نكرده ‏اى.

در مقابل اين فرمان شديد و صريح الهى حسودان خيال كردند با جو سازى مى ‏توانند امر الهى را مانع شوند و تغيير دهند. اما تأكيدات خداوند ثابت كرد كه امامت على عليه ‏السلام و يازده فرزندش، فرمان لايتغير پروردگار است.سؤال اين است كه كسى كه مى‏ داند به زودى اين دنيا را ترک مى ‏كند و خودش اين مطلب را صريحا به مسلمانان حاضر بيان مى ‏كند، و سخن از انجام مسئوليت خود به ميان مى‏ آورد، و درباره بجا آوردن آن مسئوليت از مردم اقرار مى‏ گيرد، آيا اين به معناى پايان وظيفه پيامبرى قبل از تعيين جانشين است يا نه؟اگر چنين است پس چرا خداوند متعال مى‏ فرمايد: «Ra bracket.png يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ La bracket.png»؟ در واقع خداى متعال مى ‏فرمايد: فعلاً رسالت تو تمام شدنى نيست، و اگر از مردم ترس دارى كه به تو آسيب بزنند يا كلامى جارى كنند كه باعث آزردگى تو باشد، از اينها ترس نداشته باش.

با اين جمله «Ra bracket.png واللّه‏ يعصمك من الناس La bracket.png» در حقيقت خداى متعال پيامبر اسلام را در ضمانت خود قرار مى‏ دهد. بنابراين از آيه سه نكته به دست مى ‏آيد:

۱. فعلاً مسئوليت تو اى پيامبر تمام نشده و مسؤوليتى دارى كه بايد آن را ابلاغ كنى.۲. ابلاغ اين وظيفه براى تو خطرى در پى دارد.۳. اگر اين مسئوليت را انجام ندهى رسالت الهى را ابلاغ نكرده ‏اى.

از انتصاب تو يا على، خداوند خشنود است. طوبى لك يا على! از خشنودى حضرت حق درباره تو بعضى همراهانت حسودى كردند، و فكر كردند با تغيير وضعيت اجتماع، در پروردگار نيز تغييرى بوجود خواهد آمد؛ اما اراده الهى مثل اراده بندگان نيست كه با تهديد يا تشويق تغيير پيدا كند. امامت على عليه ‏السلام و يازده فرزندش، فرمان لايتغير خداوند است و براى هميشه دنيا صادر شده است.

ما مفتخريم كه غديرى هستيم[۱۰]

تبليغ ظاهر و باطن غدير دو مسئله ‏اى است كه بايد در عرض يكديگر انجام شود. اگر جشن باشكوه غدير برپا مى‏ شود، كلاس بزرگ غدير هم برگزار گردد. اگر ادبيات غدير براى جلوه ‏هاى زيباى آن به كار گرفته مى‏ شود، تدبر و تفكر در مفاهيم بلند غدير هم جزئى از برنامه اعتقادمان قرار گيرد.مطالعه كنندگان غدير اعتراف دارند كه با هر بررسى غدير احساس تازه ‏اى پيدا مى‏ كنند و دريچه‏ هاى جديدى را به روى خود باز مى ‏بينند؛ و از اين كشف خود اشک شوق مى‏ ريزند و بر مظلوميت صاحب غدير اشكى سوزان جارى مى‏ كنند.

اگر مفتخريم كه غديرى هستيم و با ولايت اهل ‏بيت عليهم ‏السلام احساس غرور مى‏ كنيم، بايد در اعماق اين درياى اعتقاد راسخ غوص بيشترى كنيم و آن را كامل تر بياموزيم.

بايد همه اعتراف كنيم كه مسئله بزرگ غدير خم، هم در ميان عالم تشيع و هم در بين اهل سنت محجوب واقع شده است. درباره اين حادثه بس بزرگ و عظيم الشأن، تنها به چند جمله از خطبه غدير و به مختصرى شادى و سرور اكتفا مى ‏كنيم.همه اينها خوب است، ولى انتظارى كه خطبه غدير و آن عيد اللّه‏ الأكبر از ما شيعيان دارد بيش از اين حرف هاست.

خود من كه از نظر حسب و نسب يک مسلمان شيعى هستم تا امروز مانند يک شيعه واقعى اين خطبه مبارک و پر عمق را مطالعه نكرده بودم. وقتى آن را مطالعه نمودم شديدا تحت تأثير آن واقع شدم كه نمى ‏توانم احساسم را بيان كنم. اكنون با ديدگاه ديگرى به واقعه عظيم المنزلة غدير خم نگاه مى‏ كنم.

در واقع مى ‏توانم بگويم: در اين خطبه مباركه كل معارف بزرگ شيعه از لسان رسول اللّه‏ صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏ آله، آن هم به دستور خداوند تبارک و تعالى بيان شده است. وقتى اين خطبه با عظمت را مطالعه مى‏ كردم احساس مى‏ نمودم در كنار درختان كهنسال غدير نشسته ‏ام، و در نسيم بركه آن، با گوش و جان به فرمايشات پيامبر خدا صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏ آله گوش فرا مى ‏دهم، و از چشمانم اشک شوق و شايد اشک مظلوميت به حال مولايمان على عليه ‏السلام جارى گرديده است.

همه تاريخ نويسان بر اين مسئله اعتراف دارند كه رسول اكرم صلى‏ الله‏ عليه ‏و‏ آله در موارد مختلف و متعددى حتى در اوائل بعثت خويش به خليفه بودن جناب اميرالمؤمنين على عليه ‏السلام تصريح فرموده ‏است، ولى عظمت و نورانيت غدير خم به حدى وافر و جامع بوده كه تمام آن حوادث با ارزش را تحت اشعه خود قرار داده است.ما مفتخريم كه غديرى هستيم، و با ولايت اهل ‏بيت عليهم‏ السلام احساس غرور مى‏ كنيم، و به آن اعتقاد كامل و راسخ داريم.سلام و صلوات خداوند و فرشتگان بر غدير و محبان غدير باد!

منبع

غدیر در احساس ملت ها صفحه ۵۲.

دانشنامه غدیر، جلد اول، صفحه ۱۳.

پانویس

  1. غدیر در احساس ملّت ها: ص۵-۸.
  2. جبرئيل آبى ‏اف.
  3. دلاور آقايف
  4. ايلقار هاشم ‏اف
  5. توفيق اسد اف
  6. يوسف على ‏اف
  7. الشن اسماعيل‏ اف
  8. فائق ولى ‏اف
  9. نقى آقايف
  10. شيروان على‏ اف