غدیر در فیلیپین
غديرِ سال۱۴۲۳ براى اولين بار برنامه بى سابقه اى را تجربه كرد. افرادى از مليت هاى مختلف از كشورهاى مختلف جهان فراخوانده شدند، تا در برنامه اى كه گفتمان ملت ها درباره غدير را تداعى مى كرد، احساس خود را از اين واقعه در مقاله اى به تصوير كشند.
در اين برنامه ۲۱۴ نفر از ۳۶كشور جهان با ۲۷ زبان مختلف شركت كردند، كه همه سعى كرده بودند دريافت درونیشان را از واقعه عظيم غدير نشان دهند، و برداشت خود را با ذوق و سليقه اى كه ظرافت اين ماجرا مى طلبد، با زيباترين كلام به رشته قلم درآورند، كه يكى از اين كشورها فیلیپین است.
رد كنندگان معناى غدير به خيالات واهى قانع اند[۱]
- چگونه عده اى مى توانند خود را راضى كنند كه اسلام درباره آينده اين دين هيچ نگفته است؟ آيا وقتى آيه تبليغ را مى خوانند از خود نمى پرسند: منظور از اين آيه چه پيامى بوده است؟
- آيا مى توانند خود را قانع كنند كه اسلام درباره هر موضوع كوچكى حكمى دارد ولى درباره خلافت هيچ حكمى ندارد؟
- آيا صاحب مقام عصمت غدير را از پيش خود برپا كرده بود؟
- آيا به همين دل خود را خوش كنيم كه اكثريت غدير را نپذيرفته اند؟
- آيا اكثريت مردم دنيا در هميشه تاريخ بر باطل نبوده اند؟
در آيه شريفه يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ [۲] خداوند يک پيام بسيار مهم به پيامبر صلى الله عليه وآله داده كه وظيفه اى مهم را به دنبال دارد. آن وظيفه مهم همان است كه على عليه السلام را به جانشينى خود تعيين كند و در مقابل صد هزار مردم اين مطلب را اعلان كند.
نكته اين است كه اسلام در همه موارد كوچک حكم دارد، حتى در مورد دستشويى احكامى ذكر شده است. آيا ممكن است چنين دينى در مسئله اساسى اداره حكومت چيزى نداشته باشد؟
نكته ديگر اينكه پيامبر صلى الله عليه وآله وقتى به سفر كوتاهى مى رفت، جانشين را خود در مدينه تعيين مى كرد. آيا عقل قبول مى كند آن حضرت بدون تعيين جانشين مردم را به حال خود واگذارد؟ روشن است كه پيامبر صلى الله عليه وآله جانشين خود را تعيين مى كند. بنابراين «مولى» به معناى دوست نمى تواند باشد، بلكه به معناى خلافت و ولايت است.
نكته ديگر اينكه كه ممكن نيست پيامبر صلى الله عليه وآله بدون علت سخنى بگويد. خداى متعال در سوره نجم مى فرمايد: «هرگز از روى هواى نفس سخن نمى گويد، آنچه مى گويد چيزى جز وحى نيست كه بر او نازل شده، آن كس كه قدرت عظيمى دارد او را تعليم داده است».[۳] آيا صاحب چنين مقامى ممكن است امامت و صاحب اختيارى على عليه السلام را از پيش خود بگويد؟
اينكه مى گويند: چون اكثر صحابه و مسلمانان على عليه السلام را به خلافت بعد از پيامبر صلى الله عليه وآله قبول نكرده اند پس ما نمى توانيم بپذيريم!!!؛
در پاسخ بهتر است مقايسه كنيم و با در نظر گرفتن تقدم اكثريت بگوييم: بايد اعتقاد مسيحى را قبول كنيم چون اكثر مردم دنيا مسيحى هستند و مسلمانان نسبت به آنان در اقليت اند، بعلاوه اگر مراجعه به تاريخ كنيم مى بينيم هميشه اكثريت در خط بطلان بوده اند.
بنابراين معلوم شد واقعه غدير خم دستور خداى متعال درباره خلافت و وصايت و امامت حضرت على عليه السلام و صاحب اختيارى مسلمين آن حضرت در همه امور مادى و معنوىِ مردم است.
منبع
غدیر در احساس ملت ها، محمد با قر انصاری.